۰

شأن نزول آیه 37 سوره احزاب را بیان کنید؟

آیه 37 سوره مبارکه احزاب در مورد ازدواج پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با زینب دختر جحش نازل شده که می فرماید: به یادآور که به آن کس که خدا به او نعمت داد و تو نیز به او احسان کردی، گفتی همسرت را نگه دار و از خدا بترس!
کد خبر: ۲۰۹۷۱۱
۰۶:۴۵ - ۰۵ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
شأن نزول آیه 37 سوره احزاب که در مورد زنِ زید می باشد چیست؟
پاسخ اجمالی

آیه 37 سوره مبارکه احزاب در مورد ازدواج پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با زینب دختر جحش نازل شده که می فرماید: به یادآور که به آن کس که خدا به او نعمت داد و تو نیز به او احسان کردی، گفتی همسرت را نگه دار و از خدا بترس!

تو آنچه در دل داشتی و می دانستی خدا بالاخره آشکارش خواهد کرد، از ترس (انکار) مردم پنهان کردی و خدا سزاوارتر است به اینکه از او بترسی، پس همین که زید بهره خود، از آن زن گرفت و طلاقش داد ما او را به همسری تو درآوردیم تا دیگر مؤمنان نسبت به همسر پسر خوانده های خود وقتی مطلّقه می شوند، دچار زحمت نشوند و آن را حرام نپندارند و امر خدا سرانجام شدنی است.

زید بن حارثه برده آزاد شده ای بود که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را فرزند خوانده خود قرار داد. و دختر عمهخود، زینب دختر جحش را به ازدواج او درآورد، زید بعد از مدتی زندگی مشترک با زینب، خدمت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمده و مشورت کرد که اگر صلاح می دانید من او را طلاق دهم، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را از این کار نهی می کند ولی سرانجام زید همسرش را طلاق داد. بعد از طلاق وی، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با او ازدواج نمود.

پاسخ تفصیلی

در جاهلیت رسم بر این بود که پسرانی را به فرزند خواندگی بر می داشتند که در حقیقت فرزندشان نبودند، و از آن به "دعاء" و "تبنی" یاد می کردند. این رسم مخصوص عرب نبود، بلکه کشورهای مترقی آن زمان، مانند روم و فارس وقتی کودکی را به فرزند خوانده گی بر می داشتند احکام فرزندان صلبی را در باره آنان جاری می کردند؛ یعنی اگر دختر بود ازدواج با او را حرام می دانستند و اگر پسر بود ازدواج با همسر او برای پدرخوانده جایز نبود. اسلام این احکام را باطل کرده و مردود شمرد[1]. خداوند در آیات 4 و 5 سوره احزاب فرزند بودن پسر خوانده ها را نفی می کند. یکی از مهمترین احکام فرزند خوانده پسر که در میان عرب بسیار قبیح شمرده می شد؛ ازدواج با همسر او؛ توسط پدر خوانده بود، به طوری که هر اقدام در از بین بردن آن، مخالفت زیادی را بر می انگیخت. پیامبر نیز در راه پیشرفت اسلام فرزند خوانده ای قبول کرد که خداوند برای نشان دادن ابطال حکم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده، به پیامبر امر کرد[2] با همسر مطلقه او ازدواج کند، در ذیل آیه 37 سوره احزاب به این موضوع اشاره شده است و شأن نزولی برای آن ذکر شده است. در تفسیر قمى در ذیل آیه "وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ" آمده است: پدرم از ابن ابى عمیر، از جمیل، از امام صادق ( علیه السلام ) برایم حدیث کرد، که فرمود: سبب نزول این آیه این بود که وقتى رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، به منظور تجارت از مکه به عکاظ رفت و در آنجا زید را دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانى زیرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وى را خریدارى کرد، و همین که به نبوت رسید، زید را به اسلام دعوت نمود، و زید مسلمان شد، از سوى دیگر، وقتى حارثة بن شراحیل کلبى از سرگذشت پسرش زید خبردار شد، به مکه آمد (تا فرزندش را از مولایش خریده و آزاد کند)، و حارثه مردى محترم و بزرگ بود، نزد ابو طالب آمده و گفت: اى ابو طالب! پسر من (در حادثه‏اى) اسیر شده، و شنیده‏ام که دست به‏دست بفروش رفته، تا به دست برادرزاده‏ات افتاده است، (از تو خواهش مى‏کنم) به ایشان پیشنهاد کنى یا پسرم را بفروشد، و یا عوض آن غلامى دیگر بگیرد، و یا آزادش کند.

ابو طالب با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) صحبت کرد، حضرت فرمود: من او را آزاد کردم هر جا مى‏خواهد برود، حارثه برخاست و دست زید را گرفت و گفت: پسر بر خیز و به شرافت و حسب و آبروى سابقت برگرد، زید گفت: به هیچ وجه تا زنده‏ام از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) جدا نمى‏شوم، حارثه گفت: آیا دست از شرافت و دودمان خود بر مى‏دارى، و برده قریش مى‏شوى؟ زید مجدداً گفت: به هیچ وجه و تا وقتی که زنده‏ام از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) جدا نمى‏شوم، پدرش خشمگین شد و گفت: اى گروه قریش شاهد باشید که من از او بیزارى جستم و او دیگر پسر من نیست، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به حاضران خطاب کرد که شاهد باشید، زید پسر من است، از من ارث مى‏برد، و من از او ارث مى‏برم. از آن روز مردم به زید مى‏گفتند:" ابن محمد=پسر محمد" و رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را دوست مى‏داشت، و نامش را "زید محبت" گذاشته بود.

بعد از آنکه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه مهاجرت فرمود، زینب دختر جحش را به ازدواج زید درآورد[3] زید بعد از مدتی قصد جدایی از همسرش را داشت که پیامبر او را از این کار نهی فرمود[4]، اما در نهایت زید او را طلاق داد. بعد از طلاق زینب توسط زید، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به امر خداوند و در جهت از بین بردن رسم جاهلی، قصد ازدواج با زینب را کرد،

البته چون این کار، امر بزرگی بود، پیامبر می ترسید که مردم نپذیرند، لذا خداوند می فرماید: "از (انکار) مردم نترس بلکه خداوند شایسته تر است که از او بر حذر باشی!".[5]

پیامبر گرامی اسلام در نهایت با زینب ازدواج کرد و این سنت غلط جاهلیت را برای همیشه از بین برد. خداوند در ادامه این آیه حکمت این ازدواج را از بین بردن سنت جاهلی می داند تا با از بین رفتن آن، دیگران در سختی نیفتند.خداوند می فرماید: تو را به ازدواج همسر پسر خوانده ات در آوردیم تا دیگر مؤمنان در ازدواج با چنین مواردی دچار مشکل و سختی نشوند.

[1] طباطبائی،محمد حسین، ترجمه المیزان، ج16، ص410.

[2] از کلمه "زوّجناکها= آن زن را به تو تزویج کردیم" این مطلب استفاده می شود.

[3] ترجمه المیزان، ج16، ص482.

[4] احزاب، 37.

[5] احزاب، 37.

آیات مرتبط

سوره الأحزاب (37) : وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ ۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: