۰

در جریان غدیر خم ولایت سیاسی مد نظر پیامبر بوده است یا ولایت دینی و عرفانی؟

از دیدگاه شیعیان، شکی نیست که ولایت امیرالمؤمنین( علیه السلام ) که توسط پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ماجرای غدیر اعلام گردیده و در فرصت های بسیار دیگری قبل و بعد از غدیر، بر آن تأکید شده است، شامل تمام مواردی است که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) در آن موارد، ولایت داشته اند و با توجه به تشکیل و اداره حکومت توسط پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، شکی نداریم که یکی از ابعاد ولایت ایشان، ولایت سیاسی بوده است.
کد خبر: ۲۰۹۷۱۰
۰۶:۴۱ - ۰۵ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
نظر به این‌که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) طبق حدیث غدیر و روایات دیگر، امیرالمؤمنین( علیه السلام ) را به طور مطلق و عام جایگزین خود نمودند، تمام ولایت‌های پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از جمله ولایت عرفانی و سیاسی و ... برای ایشان نیز ثابت می‌شود.
پاسخ اجمالی
از دیدگاه شیعیان، شکی نیست که ولایت امیرالمؤمنین( علیه السلام ) که توسط پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ماجرای غدیر اعلام گردیده و در فرصت های بسیار دیگری قبل و بعد از غدیر، بر آن تأکید شده است[1]، شامل تمام مواردی است که رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) در آن موارد، ولایت داشته اند و با توجه به تشکیل و اداره حکومت توسط پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، شکی نداریم که یکی از ابعاد ولایت ایشان، ولایت سیاسی بوده است.

اما اگر بخواهیم پرسش شما را ریشه یابی نماییم، باید بیان داشت که با توجه به آن چه بعد از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) اتفاق افتاد و خلافت در اختیار صاحب اصلی آن قرار نگرفت، برای عموم مردم در نسل های بعد، توجیه پذیر نبود که چگونه با وجود این همه تصریحات و کنایاتی که استحقاق امیرالمؤمنین( علیه السلام ) را در خلافت بلافصل پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) ثابت می نماید، حکومت در اختیار دیگران قرار گرفت!. بر این اساس مؤلفانی که به طیف فکری حاکم گرایش داشتند، در تألیفات خود تلاش نمودند تا در حد امکان، امتیازات امیرالمؤمنین( علیه السلام ) را ذکر ننموده و یا تنها قطعات انتخاب شده ای از آن را بیان نمایند و یا اگر حدیثی آن چنان متواتر و مورد قبول بود که نیاوردن آن به حیثیت علمی مؤلفش آسیب می رسانید، در صدد توجیه و تأویل آن برآمده و آن را بگونه ای تفسیر نمایند که با عقایدشان هم خوانی داشته باشد. حدیث غدیر از جمله روایاتی است که چون امکان سانسور کامل آن وجود نداشت، بخش هایی از آن در کتب معتبر اهل سنت ذکر شده[2]، و تصریح به ولایت امام علی( علیه السلام ) از جانب رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز از مواردی است که در بیشتر این کتاب ها بر آن صحه گذاشته شده است. بدیهی است که مطالعه چنین روایتی با این صراحت و وضوح، این پرسش را برای خوانندگان آن پدید می آورد که پس چرا علی رغم فرموده پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، حکومت در اختیار علی( علیه السلام ) قرار نگرفت؟! اینجا است که توجیه گرانی وارد صحنه شده و ولایت مندرج در حدیث را تنها به ولایت عرفانی و دوستی و محبت تفسیر نموده و ولایت سیاسی را از آن خارج می نمایند!! چنین توجیهاتی در مورد سایر احادیث مشابه نیز بیان گردیده است. به عنوان نمونه، بیان می دارند این که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، علی( علیه السلام ) را همانند هارون( علیه السلام ) معرفی نموده؛ یعنی این که ایشان وزیر پیامبرند و وزیر و نایب با هم متفاوتند!! بنابر این علی( علیه السلام ) نایب ایشان نیست، بلکه تنها در زمان حیاتشان، وزیر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده است و با رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دوره وزارتشان تمام شده است!! .

اکنون ما تنها به استناد کتب اهل سنت و صرف نظر از آن چه ما شیعیان بدان معتقدیم، این بحث را طرح می نماییم که در ماجرای غدیر، ابتدا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از مسلمانان پرسیدند: چه کسی بر مؤمنان سزاوارتر از خودشان است؟ آنان پاسخ دادند که خدا و رسولش! بعد از این پرسش و پاسخ بود که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، علی( علیه السلام ) را همانند خود اعلام نموده و بیان فرمودند که هر کسی که من بر او ولایت دارم، علی( علیه السلام ) نیز بر او ولایت خواهد داشت و جالب است بدانید که عمر بعد از این ماجرا به امیرالمؤمنین( علیه السلام ) عرض نمود که ای پسر ابوطالب! مبارک باشد بر تو، که مولی و سرور هر مرد و زن مؤمنی گشتی![3] .

ماجرای دیگری که آن نیز مورد تأیید علمای اهل سنت بوده و در کتاب های معتبر آنان بیان شده، این است که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) زمانی که عازم جنگ تبوک بوده و علی( علیه السلام ) را جایگزین خود در مدینه نمودند، امیرالمؤمنین( علیه السلام ) اندوهگین شده و خدمت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) عرضه داشتند که آیا مرا در میان زنان و کودکان باقی گذاشتی (و از شرکت در این جهاد محروم می سازی)؟ پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در پاسخ فرمودند: آیا دوست نداری که برای من همانند هارون( علیه السلام ) برای موسی( علیه السلام ) باشی، تنها با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست[4]؟! باید گفت که اگر در غدیر ولایت عرفانی مورد نظر بوده، در این مورد نمی توان جز ولایت سیاسی را در نظر گرفت.

بعد از دقت نظر در مضامین این دو ماجرا، دو پرسش اساسی را مطرح می نماییم:

1 -آیا پرسش پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از مسلمانان، مبنی بر این که چه کسی از خودتان بر شما سزاوارتر است، تنها در مورد ارتباط عرفانی بوده و شامل ولایت سیاسی نمی شده، تا ولایت امام علی( علیه السلام ) را که بعد از آن بیان شده، تنها ولایت عرفانی بدانیم !؟

2 -اگر جواب پرسش اول منفی بوده و ولایت در حدیث غدیر را شامل همه موارد بدانیم، مسأله تمام شده است، اما اگر اصرار بر آن باشد که ولایت اعلام شده در غدیر، تنها ولایت عرفانی تلقی شود، پرسش دوم را بیان می نماییم که ما از طرفی بعد از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، شخصی را داریم که از لحاظ عرفانی در چنین مرتبه والایی قرار داشته و از لحاظ نظامی هم به عنوان شجاع ترین سرباز پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و فرمانده سپاهشان شمرده می شده و از لحاظ سیاسی نیز در سال های آخر عمر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) هنگام جنگ تبوک، جایگزین ایشان در شهر مدینه گشته و نیز مدتی در منطقه یمن به رتق و فتق امور می پرداخته، بنابر این از هر لحاظ، شایستگی اداره حکومت را دارا بوده و از طرفی نیز جناح مقابل معتقد بودند که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ شخص خاصی را به خلافت بعد از خود منصوب ننموده تا بیعت با امیرالمؤمنین( علیه السلام ) مخالفت با دستور رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) تلقی گردد و علاوه بر آن مشاهده می نماییم که به تصریح کتب اهل سنت، این عارف کامل که بر مسلمانان ولایت عرفانی داشته، با شخصی که بعد از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به قدرت رسیده بود، اعلام مخالفت نموده و تا شش ماه با او بیعت نکرده[5]، آیا نباید به عرفان او در این زمینه اهمیت داد و آیا بی توجهی به نظرات ایشان، تخطی از دستور پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) تلقی نمی گردد و اگر در چنین مسأله مهمی به سخن عارفی که بر ما ولایت دارد، گوش فرا ندهیم، پس ولایت عرفانی او چه فایده ای در پی خواهد داشت؟!!

بر این اساس ولایت اعلام شده در غدیر چه عرفانی باشد و چه سیاسی، توجیه گر آنانی نخواهد بود که مانع رسیدن امام علی( علیه السلام ) به خلافت گردیدند، علی رغم این که ما معتقدیم که در این مورد، ایشان هم دارای ولایت عرفانی بوده و هم صلاحیت ولایت سیاسی را داشتند، همان گونه که خود پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) این گونه بود و چنین تفکیکی برای پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نه معنایی داشت و نه کسی آن را مطرح نمود و اصولا آیا با وجود شخصی که به تصریح پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) تمام خصوصیات ایشان را غیر از پیامبری دارا است، سپردن جانشینی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به غیر او عجیب به نظر نمی رسد؟!!

[1] - در یوم الدار، روز مباهله، جنگ تبوک، هنگام اعتراض برخی افراد به کیفیت فرمانروایی ایشان در یمن و ... .
[2] - به عنوان نمونه: احمد بن حنبل ، المسند، ج 1، ص 119-118، دار صادر، بیروت، ابن ماجه قزوینی، السنن، ج1، صص 45-43 ، دار الفکر، بیروت و صحیح ترمذی ، 1403 ه ق، ج 5، ص 297، دار الفکر، بیروت و .... .
برای مطالعه روایات غدیر به کتاب الغدیر علامه امینی مراجعه نموده چون ایشان با تلاش چشمگیری، منابع این روایت را از کتب معتبر اهل سنت بیان نموده اند.
[3] - احمد بن حنبل، مسند، ج 4، ص 281، دار صادر، بیروت.
[4] - بخاری، صحیح ، 1401 ه ق، ج 5، ص 129، دار الفکر، بیروت.
[5] - ر. ک : بخاری ، صحیح، ج 5 ، صص 82 و 83 .

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: