۰

طبق کدام روایت تاریخی امام حسن عسکری(علیه السلام ) فرزندی داشته است؟ چرا امام (علیه السلام ) مادر خود را وصی در اموالشان قرار دادند؟

روایات فراوانی وجود دارد که دلالت دارد امام حسن عسکری دارای فرزند بوده اند. این مطلب در برخی کتب مشهور اهل سنت نیز دیده می شود.
کد خبر: ۲۰۹۴۱۵
۱۲:۰۵ - ۰۳ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا روایت های تاریخی دال بر فرزند داشتن امام حسن عسکری وجود دارد؟ و آیا امام (علیه السلام ) وصیت اموالش را به مادرش نمود، چرا؟
پاسخ اجمالی

روایات فراوانی وجود دارد که دلالت دارد امام حسن عسکری دارای فرزند بوده اند. این مطلب در برخی کتب مشهور اهل سنت نیز دیده می شود.

امام (علیه السلام ) پیروانشان را طبق روایتی به مادرشان ارجاع داده اند بدون این که نامی از اموال برده شود و دلیل آن طبق روایت مخفی ماندن جانشین حقیقی ایشان یعنی امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بوده آن چنان که امام حسین (علیه السلام ) نیز با وجود امام سجاد (علیه السلام ) بسیاری از امور را به حضرت زینب ( سلام الله علیها ) سپرد.

پاسخ تفصیلی

در کتب روائی شیعه روایات بسیار زیادی وجود دارد که دلالت دارند امام حسن عسکری (علیه السلام ) دارای فرزند بوده اند و تعداد این روایات به قدری است که به حد تواتر رسیده است. برای مطالعه و آگاهی کامل از این روایات می توانید به کتب روایی نظیر کافی (کتاب الحجه ، باب الاشارة و النص الی صاحب الدار(علیه السلام ) و باب فی تسمیة من رءاه و هم چنین ابواب التاریخ ، باب مولد الصاحب (علیه السلام ) ) و بحارالانوار (کتاب الغیبة) مراجعه فرمائید.

برای نمونه به یکی از روایات کافی که از نظر سند کاملا معتبر است و محتوای آن نیز بسیار واضح و روشن است، اشاره می کنیم: محمد بن یحیی از احمد بن اسحاق و او از ابی هاشم جعفری نقل کرده است که گفت من به امام حسن عسکری (علیه السلام ) عرض کردم: جلالت شما مانع سؤال من می شود پس اجازه بفرمایید از شما سؤال بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: آقای من آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: بلی ... [1].

در سند این حدیث 3 نفر قرار گرفته اند. اکنون تک تک آنان را از نظر علم رجال مورد بررسی قرار می دهیم.

1- محمد بن یحیى العطار.

او کسی است که نجاشی (از بزرگان علم رجال) و هم چنین علامه حلی در مورد او گفته اند: او شیخ اصحاب ما در زمان خودش بوده و مورد وثوق و اطمینان است.[2]

2- أحمد بن إسحاق بن عبد الله بن سعد الأشعری .

او دومین کسی است که در سند حدیث قرار دارد و کشی (از بزرگان علم رجال ) و شیخ طوسی و علامه حلی او را از نظر وثاقت تایید کرده اند[3] و شیخ طوسی در مورد او گفته است: جایگاه بزرگی دارد و از اصحاب خاص امام حسن عسکری (علیه السلام ) است‏ و حضرت صاحب الزمان (علیه السلام ) را دیده و او شیخ قمیین است.[4]

3- داود بن القاسم الجعفری.

‏مرحوم نجاشی ، شیخ طوسی و علامه حلی علاوه بر توثیق در مورد او گفته اند نزد ائمه (علیه السلام ) جلیل القدر بوده و از جایگاه والایی برخوردار است.[5]

همان طور که ملاحظه فرمودید افرادی که در سند حدیث قرار دارند از نظر علم رجال کاملا موثق هستند و حدیث را بدون واسطه هر یک از دیگری اخذ کرده اند. اصطلاحاً به جنین حدیثی مسند و صحیح گفته می شود که هیچ خدشه ای به سند حدیث نمی توان وارد کرد و چون مفهوم آن هم واضح است فقها و بزرگان این چنین حدیثی را معتبر دانسته و در مواردی که دلالت بر حکمی داشته باشد بر طبق محتوای آن فتوا می دهند.

علاوه بر روایت مذکور مرحوم کلینی (ره) (که او هم عصر با نواب اربعه در غیبت صغری است و علمای شیعه نه تنها در وثاقت او بلکه بر جلالت قدر و عظمت شان او هیچ شک و اختلافی ندارند) در مورد ولادت حضرت صاحب الامر ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در ابتدای باب مولد الصاحب (علیه السلام ) کتاب شریف کافی فرموده است: حضرت ولی عصر ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در نیمه شعبان سال 255 دیده به جهان گشود.[6]

اگر هیچ روایتی دال بر تولد امام زمان (علیه السلام ) نداشتیم همین گواهی مرحوم کلینی برای ما حجت بود؛ چون او در زمان حضرت می زیسته و گواهی چه کسی معتبرتر از او برای ما می تواند باشد؟

علاوه بر کتب روایی شیعی برخی کتب تاریخی مشهور که نویسندگان اغلب آنها از اهل سنت هستند نیز این مطلب را نقل کرده اند. به عنوان مثال به چند نمونه اشاره می کنیم :

1- ذهبی در تاریخ خود چنین نوشته است: و اما فرزندش (فرزند امام حسن عسکری) محمد بن الحسن کسی است که رافضی ها (شیعیان) او را قائم خلف حجت می خوانند ، در سال 258 یا طبق قولی دیگر در سال 256 متولد شد و دو سال بعد از پدرش زندگی کرد سپس ناپدید شد... .[7]

البته او این روایت را بدون این که در سندش مناقشه ای داشته باشد قبول نکرده و مورد تمسخر قرار داده است اما این موضع گیری از شخصی همانند او که غرق در تعصب است بعید به نظر نمی رسد.

2- ابن اثیر در الکامل خود در توصیف امام حسن عسکری نوشته است: او پدر محمد است که (شیعیان) معتقد هستند در سرداب سامرا غیبت کرد و منتظر ظهور او هستند.[8]

اما پاسخ قسمت دوم سؤال شما را از روایت احمد بن ابراهیم نقل می کنیم . در این روایت آمده است: در سال 262 (2 سال بعد از شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام ) ) وارد بر حکیمه خاتون (دختر امام جواد و خواهر امام هادی (علیه السلام )) شدم ...عرض کردم شیعیان به سوی چه کسی استغاثه کنند؟ فرمود: به سوی جده یعنی مادر امام حسن عسکری (علیه السلام )، گفتم : به کسی که به زنی وصیت کرده است اقتدا کنم؟ فرمود: بلی همانند حسین بن علی (علیه السلام ). حسین بن علی (علیه السلام ) در ظاهر به خواهرش زینب دختر علی (علیه السلام ) وصیت کرد و آن علمی که از علی بن حسین (علیه السلام ) صادر می شد به جهت مخفی ماندن علی بن حسین (علیه السلام ) به زینب ( سلام الله علیها ) نسبت داده می شد.[9]

چند نکته از این روایت در جواب سؤال مورد بحث قابل توجه است:

1- امام حسن عسکری (علیه السلام ) شیعیان را به مادرشان ارجاع دادند.

2- دلیل مخفی ماندن امر امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) مسائل امنیتی و حفاظتی برای حفظ خانواده امام از اذیت و آزار عباسیان یا جان امام زمان (علیه السلام ) بوده است.

3- وصیت اموال امام (علیه السلام ) به مادرشان در این روایت مطرح نیست بلکه گفته شده که امام (علیه السلام )به صورت کلی مادر خود را وصی خود قرار دادند.

[1] کلینی، کافی (کتاب الحجه ، باب الاشاره و النص الی صاحب الدار(علیه السلام ) ، حدیث 2، ج 1، ص 328، چاپ چهارم، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران، سال 1407 ق. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ (علیه السلام ) جَلَالَتُکَ تَمْنَعُنِی مِنْ مَسْأَلَتِکَ فَتَأْذَنُ لِی أَنْ أَسْأَلَکَ فَقَالَ سَلْ قُلْتُ یَا سَیِّدِی هَلْ لَکَ وَلَدٌ فَقَالَ نَعَمْ ... .

[2] رجال نجاشی، ص 353؛ خلاصه حلی، ص 157.

[3] رجال کشی، ص 558؛ رجال طوسی ، ص 397.

[4] فهرست طوسی، ص 63.

[5] رجال نجاشی،ص 156؛ فهرست طوسی، ص 182؛ رجال طوسی ص 375؛ خلاصه حلی ص 68.

[6] کافی ، ج 1، ص 514.

[7] الذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام ، ج 19 ، ص 113 ، چاپ دوم، ناشر، دار الکتب العربی، بیروت، سال 1413ق.

[8]عز الدین علی ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران (ترجمه الکامل)، ترجمه عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت، ج 18،ص 129، ناشر، موسسه مطبوعاتی علمی، تهران، سال 1371ش.

[9] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 46، ص 19 و ج 51، ص 363، مؤسسة الوفاء بیروت، لبنان، 1404 ق؛ شیخ صدوق، کمال الدین ، ج 2 ،ص 501 و 507؛ شیخ طوسی، الغیبة ، ص 229.

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: