۰

آیا می‌توان برای امام علی( علیه السلام ) و دیگر معصومان( علیه السلام ) مراسم اربعین برقرار کرد؟ آیا سیره معصومان( علیه السلام )، گسترش روزها، هفته‌ها و دهه‌های عزاداری بوده است؟!

کد خبر: ۲۰۸۲۱۹
۱۰:۵۶ - ۲۶ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
اربعین گرفتن برای امام علی( علیه السلام ) مشکلی دارد؟ یا بدعت حساب می‌شود؟ آیا حدیثی با این مضمون وجود دارد که اربعین گرفتن جز برای امام حسین( علیه السلام ) جایز نیست؟
پاسخ اجمالی
آنچه در زمینه برپایی مجالس عزا برای امامان( علیه السلام ) می­توان گفت؛ این است که در منابع روایی و حدیثی شیعه، در زمینۀ اقامه عزا و سوگواری برای امام حسین( علیه السلام ) در ایام خاص، جایگاه ویژه‌ای در نظر گرفته شده است. اما در ارتباط با دیگر امامان، هیچ روایت و گزارش تاریخی وجود ندارد که روز شهادت یک معصوم( علیه السلام ) و یا روز رخداد یک حادثه اندوهناک از طرف امامی، به عنوان روز عزا اعلام شود، تا چه رسد به اربعین آن شهادت و رخداد و چه رسد به دهه‌های پیرامونی.
اما با این وجود اگر مراسم عزایی برای امامی برگزار می‌شود، شاید بتوان آن‌را از باب تعظیم شعائر مطلوب دانست، به شرط آن‌که:
الف. این عزاداری‌ها تا اندازه‌ای پررنگ نباشد که عزاداری امام حسین( علیه السلام ) که روایات فراوانی، تأکید ویژه بر آن نموده‌اند، به تدریج کم رنگ شده و مانند یکی از دیگر عزاداری‌های مشابه به شمار آید.
ب. همچنین نباید آن‌گونه رفتار شود که با تأسیس دهه‌ها و اربعین‌های جدیدی که در روایات، هیچ اشاره و تأکیدی بر آن نشده است، به تدریج افراد معتقد به مذهب را در طول سال، همواره سیاه پوش، عزادار و در محدودیت نشان داده و به دنبال آن، این تفکر را در جامعه القا نمود که مذهبی شدن مترادف با صرف نظر از هرگونه شادی و خوشحالی است.
پاسخ تفصیلی
آنچه در زمینه برپایی مجالس عزا برای امامان( علیه السلام ) می­توان گفت؛ این است که در منابع روایی و حدیثی شیعه، در زمینۀ اقامه عزا و سوگواری برای امام حسین( علیه السلام )، جایگاه ویژه­ای در نظر گرفته شده است. به گونه‌ای که امامان بعد، ده روز اول محرم را در حال حزن و اندوه به سر می­بردند و در منازل خود به یاد امام حسین و یارانش به سوگ می‌نشستند[1] و شعرا در سوگ سیدالشهدا و یارانش شعر می‌سرودند.[2] اما در ارتباط با دیگر امامان، هیچ روایت و سند تاریخی وجود ندارد که در زمان حضور معصومان( علیه السلام ) روز شهادت امامی، به عنوان عزای عمومی اعلام شود، تا چه رسد به اربعین آن امام.
در همین راستا در روایتی تصریح شده است که در زمان امام صادق( علیه السلام )، شیعیان تنها ایام سالگرد شهادت امام حسین( علیه السلام ) را عزای عمومی می‌دانستند و چنین عزایی را حتی در مورد شهادت پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )، امیر المؤمنین( علیه السلام )، فاطمۀ زهرا( سلام الله علیها ) و امام حسن( علیه السلام ) نداشتند.[3]
به هرحال، اگر مراسم عزایی برای امامی برگزار می­شود، شاید بتوان آن‌را از باب تعظیم شعائر مطلوب دانست، اما واقعیت این است که جز در مورد عزای امام حسین( علیه السلام ) روایت خاصی در برپایی مراسم عزا وجود ندارد، مگر آنچه تنها در یک مورد از وصیت امام باقر( علیه السلام ) برای اقامۀ عزاداری برای ایشان در منطقۀ منی در شهر مکه، آن هم تنها به مدت ده سال وارد شده است[4] که آن هم به دلیل محدودیت زمانی و مکانی اعلام شده در روایت، نمی‌تواند به صورت عمومی مورد استناد قرار گیرد.
آنچه را که در این مقال می­توان گفت؛ این است که شاید دلیل خاصی در این همه تأکید برای عزای امام حسین وجود داشته باشد، و آن استثنایی بودن قیام عاشورا و ایثار و از خود گذشتگی امام حسین( علیه السلام ) و یارانش بوده است. برپا نکردن مجلس عزا در سیره ائمه، برای دیگر امامان، و حتی شخص پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و حضرت زهرا( سلام الله علیها )، حفظ برجستگی نهضت عاشورا و عادی نشدن آن در کنار دیگر عزاداری­ها است. براستی، اگر قرار باشد برای شهادت هر معصوم( علیه السلام ) با گزارش‌های مختلف و متفاوت آن، و نیز هفتم و چهلم آن حوادث مجلس عزا و روضه برگزار نمود، دهه‌های عزاداری به مناسبت هر شهادت - حتی شهادت غیر امام - و روزهای عزاداری برای هر حادثه غمبار - مانند حمله به خانه امام علی( علیه السلام ) - و ... ایجاد کرد، با توجه به تعدد و فراوانی این مناسبت­ها، آیا استثنایی بودن عاشورا و دهۀ محرم کم‌رنگ نخواهد شد؟! و آیا در طول سال فرصتی نیز باقی خواهد ماند که آن‌را به عنوان ایام عزا به شمار نیاورد؟!
البته، برخی با استناد به روایات کلی که شیعیان هنگام حزن و اندوه پیشوایان خویش اندوهناک هستند،[5] تلاش نموده‌اند تا تمام سالگردها و دهه‌ها را توجیه کنند، ولی بر اندیشمندان دینی مخفی نیست که چنین روایاتی نمی‌توانند توجیه‌گر ایجاد زمان‌های نوین خاصی برای عزاداری -غیر از دهۀ محرم- باشند.
البته، شیعیانی که ارتباط معنوی و علاقۀ درونی ویژه‌ای به پیشوایان خود دارند، حتی در مراسم شور و شعف نیز با یادآوری مصیبت‌های وارده بر اهل بیت( علیه السلام ) اندوهناک می‌شوند.
داود بن کثیر رقى می‌گوید خدمت امام صادق( علیه السلام ) بودم، آب خواست و چون نوشید گریست و چشمش غرق اشک شد. سپس فرمود: اى داود! خدا قاتل حسین( علیه السلام ) را لعنت کند، چه اندازه یاد حسین زندگى را ناگوار می‌کند، من آب سردى ننوشم مگر آن‌که یاد حسین کنم. بنده‌‏اى نیست که آب نوشد و یاد حسین کند و قاتلش را لعنت کند، مگر آن‌که خدا صد هزار حسنه برایش بنویسد، صد هزار گناه وی را پاک کند، صد هزار درجه مقامش بالا بَرد، و گویا صد هزار بنده آزاد کرده و روز قیامت با رخسار درخشان محشور گردد.[6]
همان‌گونه که امیر المؤمنین علی( علیه السلام ) هنگام خاک سپاری همسرشان زهرای مظلومه( سلام الله علیها ) خطاب به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) عرضه داشتند: «أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَد»[7] اندوه من ابدی و بی‌پایان خواهد بود، این پیروان نیز همواره دلسوختۀ این مصائب هستند، اما این بدان معنا نیست که تمام سال را ایام فاطمیه قلمداد کرده و با ایجاد برخی محدودیت‌ها، بدعتی در دین به وجود آورند.
به هر حال، بدون آن‌که بدعتی در اعلام لزوم عزاداری در زمانی خاص ایجاد کنیم، بسیار مطلوب است که در هر فرصت ممکن، مصیبت‌های اهل بیت( علیه السلام ) را به یاد آورده و مانع فراموشی آنها در گذر تاریخ شویم، اما باید به دو نکته توجه کنیم:
الف. این عزاداری‌ها تا اندازه‌ای پررنگ نباشد که عزاداری امام حسین( علیه السلام ) که روایات فراوانی، تأکید ویژه بر آن نموده‌اند، به تدریج کم‌رنگ شده و مانند یکی از دیگر عزاداری‌های مشابه به شمار آید.
ب. همچنین نباید آن‌گونه رفتار شود که با تأسیس دهه‌ها و اربعین‌های جدیدی که در روایات، هیچ اشاره و تأکیدی بر آن نشده است، به تدریج افراد معتقد به مذهب را در طول سال، همواره سیاه پوش، عزادار و در محدودیت نشان داده و به دنبال آن، این تفکر را در جامعه القا نمود که مذهبی شدن مترادف با صرف نظر از هرگونه شادی و خوشحالی است.

[1]. شیخ صدوق، الامالی، ص 128، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[2]. ر. ک: ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبدالحسین، ص 104- 106، باب الثالث، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش؛ امالی، ص 128.
[3]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 225، انتشارات مکتبة الداوری، قم، بی تا.
[4]. کلینی، کافی، ج 5، ص 117، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[5]. شیخ صدوق، الخصال، ج 2، ص 634، انتشارات جامعۀ مدرسین، قم، 1403 ق.
[6]. الامالی، ص 142.
[7]. نهج البلاغة، ص 320، انتشارات دار الهجرة، قم، بی‌تا.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: