۰

علت روی کار نیامدن ائمه اطهار( علیه السلام ) به جای بنی عباس چیست؟

سیره معصومان( علیه السلام ) در برابر فرمانروایانی که در عصر آنان زندگی می‌کردند یکسان نبوده و مصالح اسلام و مسلمانان در تعیین نوع برخورد از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. به همین جهت امام صادق( علیه السلام ) از همکاری با عباسیان امتناع ورزیده و علت آن این بود که از ماهیت واقعی قیام آنان و استفاده ابزاری آنان از علویان برای رسیدن به مقاصد دنیوی آگاهی داشتند.
کد خبر: ۲۰۷۳۷۱
۰۷:۴۴ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
علت روی کار نیامدن ائمه اطهار( علیه السلام ) به جای بنی عباس چیست؟
پاسخ اجمالی
سیره معصومان( علیه السلام ) در برابر فرمانروایانی که در عصر آنان زندگی می‌کردند یکسان نبوده و مصالح اسلام و مسلمانان در تعیین نوع برخورد از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. به همین جهت امام صادق( علیه السلام ) از همکاری با عباسیان امتناع ورزیده و علت آن این بود که از ماهیت واقعی قیام آنان و استفاده ابزاری آنان از علویان برای رسیدن به مقاصد دنیوی آگاهی داشتند.

پاسخ تفصیلی
شرایط قیامی که بر علیه بنی امیه ساماندهی شد به‌گونه‌ای نبود که زمینه‌ساز امامت ائمه اطهار( علیه السلام ) باشد، بلکه مبتنی بر زد و بندها و ساز و کارها و قول و قرارهایی بود که امامان نمی‌توانستند بدان ملتزم باشند و عباسیان به خوبی به این مسئله آگاهی داشتند. در این‌جا به مواردی از برخورد امام صادق( علیه السلام ) با افرادی که پیشنهاد خروج علیه حاکمان وقت و یا خلافت را به آنان می‌دادند اشاره می‌شود.
فضل کاتب می‌گوید: خدمت امام صادق( علیه السلام ) بودم که شخصی نامه ابو مسلم خراسانى را براى او آورد. آن‌حضرت فرمود: «نامه تو جواب ندارد از نزد ما بیرون شو»، ما به آهستگی مشغول گفت‌وگو با یکدیگر شدیم که امام( علیه السلام ) فرمود: «اى فضل! چه سخنى آهسته با هم می‌گویید؟ همانا خداى عزّ و جلّ براى شتاب بندگان شتاب نمی‌کند، و به‌راستى که از جاکندن کوهى از جاى خویش آسان‌تر است از واژگون کردن حکومتى که عمرش به آخر نرسیده...».[1]
انتقال حکومت از بنی امیه به بنی عباس در دوران امام صادق( علیه السلام ) بود. عباسیان که از بنی هاشم و عمو زادگان علویان به‌شمار می‌آمدند در آغاز در ظاهر به نفع علویان کار می‌کردند و حتی تمام تلاش خود را برای همکاری امام با خود به عمل آوردند ولی موفق نشدند و علتش این بود که عباسیان مردمی نبودند که درد دین داشته باشند، بلکه به دلیل محبوبیت فوق العاده علویان در میان مردم، قصد استفاده ابزاری از آنان را داشتند، بر همین اساس، شعار مبلغانشان،‌ دعوت به «الرضا من آل محمد» بود[2] یعنی یکى از اهل بیت پیامبر ص که شایستگی خلافت را داشته باشد! اما در نهان بر اساس نقشه راه خودشان عمل می‌کردند.
بنا بر نقل مسعودی؛ ابو سلمه که از دعوت کنندگان مردم به سوی عباسیان بود دو نامه به یک مضمون به مدینه نوشت و به وسیله یک‌نفر فرستاد، یکى براى حضرت صادق( علیه السلام ) بزرگ فرزندان امام حسین( علیه السلام ) و دیگرى براى عبد اللَّه بن حسن بن حسن بزرگ فرزندان امام حسن( علیه السلام ).
امام صادق( علیه السلام ) به آن نامه اعتنایى نکرد و هنگامى که فرستاده با اصرار به دنبال گرفتن پاسخ بود، در حضور خود او نامه را با شعله چراغ سوزاند و فرمود: جواب نامه‌ات همین است!
اما عبد اللَّه بن حسن فریب خورد و خوشحال شد و با این‌که امام صادق( علیه السلام ) او را به این مطلب رهنمون ساخت که بنى عباس نخواهند گذاشت کار بر تو و فرزندانت مستقر گردد، عبد اللَّه قانع نشد، و قبل از آن‌که جواب نامه عبد اللَّه به ابو سلمه برسد سفاح (اولین خلیفه عباسی) که به ابو سلمه بدگمان شده بود، با جلب نظر و موافقت أبو مسلم، ابو سلمه را کشت و شهرت دادند که خوارج او را کشته‌اند، و بعد هم خود عبد اللَّه و فرزندانش نیز گرفتار و کشته شدند.[3]
علت مخالفت امام صادق( علیه السلام ) تنها به این علت نبود که می‌دانست بنى عباس مانع خواهند شد و آن‌حضرت را شهید خواهند کرد. اگر می‌دانست که شهادت آن‌حضرت براى اسلام و مسلمین اثر بهترى دارد شهادت را انتخاب می‌کرد همان‌طورى که امام حسین( علیه السلام ) به همین دلیل، شهادت را انتخاب کرد. بلکه خودداری امام صادق ع بدین جهت بود تا راهبرى یک نهضت علمى و فکرى و تربیتى را بر عهده بگیرد که اثرش تا روز قیامت باقی بماند.
در همه این کارها، از قیام و جهاد و امر به معروف و نهى از منکرها و از سکوت و تقیه‌ها، باید به اثر و نتیجه آنها در آن موقع توجه کرد. این‌ها امورى نیست که به شکل یک امر تعبدى از قبیل وضو و غسل و نماز و روزه صورت بگیرد. اثر این کارها در مواقع مختلف و زمان‌هاى مختلف و اوضاع و شرایط مختلف فرق می‌کند. گاهى اثر قیام و جهاد براى اسلام نافع‌تر است و گاهى اثر سکوت و تقیه. گاهى شکل و صورت قیام فرق می‌کند. همه اینها بستگى دارد به خصوصیت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز، و یک تشخیص عمیق در این مورد ضرورت دارد؛ اشتباه تشخیص دادن، زیان‌هایی به اسلام می‌رساند.[4]

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 274، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. بلاذرى، أنساب الأشراف‏، ج 4، ص 138، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[3]. ر.ک: مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 254 – 255، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[4]. ر.ک: مطهرى، مرتضى، سیرى در سیره ائمه اطهار( علیه السلام )، ص 45 – 46، تهران، صدرا.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: