۰

پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) برای مجاب کردن بستگانشان، راست‌گویی خویش را به رخ آنان کشیده و از آنان پرسیدند: آیا شما خبرم را در مورد تجمع دشمن در پشت این کوه تصدیق می‌کنید؟! ... منبع این قضیه تاریخی چیست؟

در ابتدای علنی‌شدن نبوت، آیه‌ای نازل شد که به پیامبر دستور می‌داد، دعوت خود را از اقوامش آغاز کند. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر فراز کوه صفا فریاد کشیدند: «یَا صَبَاحَاه»! قریش اطراف او گرد آمدند و گفتند: چه شده؟! پیامبر فرمود: اگر خبر دهم که دشمن صبح‌گاه یا شام‌گاه به شما یورش خواهد آورد، آیا سخنم باور می‌کنید؟! ...
کد خبر: ۲۰۷۱۶۳
۰۶:۵۴ - ۲۰ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
در سیره نبوی نقل شده است: پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در ابتدای بعثت خود به مردم مکّه فرمود: «اگر من به شما خبر دهم که در پشت این کوه‌ها دشمنی کمین کرده و آماده حمله به شما است، آیا از من باور می‌کنید؟» همه تصدیق کردند... . متن کامل این ماجرا چیست و در چه منبعی آمده است؟
پاسخ اجمالی
درباره این ماجرا دو نقل وجود دارد:
1. پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بعد از بعثت، به مدت سه سال، مخفیانه مردم را به اسلام دعوت می‌کردند و پس از آن بود که دعوت علنی آغاز شد.[1]
در ابتدای علنی‌شدن نبوت، آیه‌ای نازل شد که به پیامبر دستور می‌داد، دعوت خود را از اقوامش آغاز کند.[2] پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر فراز کوه صفا فریاد کشیدند: «یَا صَبَاحَاه»![3] قریش اطراف او گرد آمدند و گفتند: چه شده؟! پیامبر فرمود: اگر خبر دهم که دشمن صبح‌گاه یا شام‌گاه به شما یورش خواهد آورد،[4] آیا سخنم باور می‌کنید؟! گفتند: آرى! فرمود: «من شما را از عذابى سخت که در پیش دارید بیم می‌دهم». ابولهب گفت: براى همین ما را جمع کردى؟ و سپس متفرق شدند.
این واقعه با اندکی تفاوت، ‌در منابع تفسیری[5] و تاریخی اهل سنت[6] نقل شده است. همچنین برخی منابع شیعی به صورت مرسل آن‌را ذکر کرده‌اند.[7]
البته باید توجه داشت که بسیاری از مفسران، جریان دیگری را پس از نزول این آیه نقل کرده‌اند.[8]
2. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خویشان خود را برای گرویدن به اسلام به خانه خود دعوت کرد ولی با فتنه ابولهب، جلسه به هم ریخت و همگان پراکنده شدند. مجدداً پیامبر همه آنها را دعوت کرد و ابولهب باز هم خواست جلوی سخن پیامبر را بگیرد که ابوطالب با تندی او را ساکت کرد. سپس به پیامبر گفت: بلند شو؛ هر آنچه می‌خواهی صحبت کن و رسالت پروردگارت را ابلاغ نما. همانا تو راست‌گوی تصدیق شده هستی. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بلند شد و فرمود: اگر به شما بگویم که در پشت این کوه سپاهیانی هستند که می‌خواهند بر شما یورش آورند، آیا مرا تصدیق می‌کنید؟! همه گفتند: بلی! تو امین و راست‌گو هستی. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «پس تنها خداوند جبار را بپرستید و تنها او را خداوند خود بدانید...شهادت و گواهی دهید که من فرستاده خدا به سوی شما و دیگر انسان‌ها هستم. من عزّت دنیا و آخرت را برای شما می‌آورم». اما آنان توجهی نکرده و مجلس را ترک کردند.[9]

[1]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 2، ص 411، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[2]. شعراء، 214: «و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن!».
[3]. این عبارت اصطلاحی بوده است که شخصی که در مضیقه افتاده در زمان یک امر بزرگ آن‌را می‌گفت و در اصل این اصطلاح برای زمانی بوده که شخص مورد غارت قرار می‌گرفته است؛ زیرا عموم غارت‌ها در صبح بوده است؛ ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج 2، ص 383، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
.[4]در برخی نقل‌ها: سوارانی از پشت کوه می‌آیند؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبد السلام، ج 1، ص 146، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[5]. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 24، ص 536، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 6، ص 150، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
[6]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 319، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 1، ص 121، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 60، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[7]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 5، ص 389، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، ج 1، ص 46، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[8]. برای نمونه ر.ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 2، ص 124، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص 300،‌ تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[9]. ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق و مصحح: عاشور، علی، ج 1، ص 300،‌ قم،‌ نشر خیام، چاپ اول، 1400ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 7، ص 323، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: