۰

منظور از عبارت «فرزندان آخرت» در سخنان امام علی( علیه السلام ) چیست؟

منظور امام علی( علیه السلام ) از این‌که امام و راهنمای جامعه باید از «فرزندان آخرت» باشد، این است که به آخرت و روز جزا اعتقاد داشته و آخرت طلب باشد، نه دنیا طلب و دارای حب جاه و مقام؛ زیرا که انسان براى آخرت خلق شده است؛ یعنى علت غایى از خلقت انسان آخرت است و به سوى آن بازگشت خواهد نمود.
کد خبر: ۲۰۶۶۲۵
۱۰:۳۲ - ۱۷ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
منظور از فرزندان آخرت در سخنان حضرت امیر( علیه السلام ) در خطبه 154 نهج البلاغه که می‌فرماید: «پس امام و راهنمای مردم باید به مردم راست بگوید و راه خرد بپیماید و باید از فرزندان آخرت باشد»، چیست؟
پاسخ اجمالی
منظور امام علی( علیه السلام ) از این‌که امام و راهنمای جامعه باید از «فرزندان آخرت» باشد، این است که به آخرت و روز جزا اعتقاد داشته و آخرت طلب باشد، نه دنیا طلب و دارای حب جاه و مقام؛ زیرا که انسان براى آخرت خلق شده است؛ یعنى علت غایى از خلقت انسان آخرت است و به سوى آن بازگشت خواهد نمود. در حالی‌که دنیا محل گذر و منزلى است که از آن عبور می‌کند، پس باید که اهتمام ویژه او در آبادى جایگاه ابدی و محلّ قرارش باشد، نه از براى منزلى که چند روزى بیشتر در آن‌جا توقّف ندارد؛ چرا که منافع و لذات دنیا مانند سراب است و منافع آخرت حقیقت و جاودانی و آثار و نتایجش ابدی خواهد بود.

پاسخ تفصیلی
امام علی( علیه السلام ) در دو فراز از سخنانش مردم، بویژه مؤمنان را سفارش می‌کند که از فرزندان آخرت باشید.
1. در خطبه 154 در جایی که در فضیلت اهل بیت( علیه السلام ) سخن می‌گوید: «فلیصدق رائد أهله و لیحضر عقله و لیکن من أبناء الآخرة فإنه منها قدم و إلیها ینقلب»؛‏[1] پس باید امام و راهنماى مردم به مردم راست بگوید، راه خرد پیماید و از فرزندان آخرت باشد که از آن‌جا آمده و بدان‌جا خواهد رفت.
امام( علیه السلام ) در این‌جا سه ویژگی برای رهبر جامعه برمی‌شمرد.
1-1. اولین ویژگی امام و راهبر جامعه، این است که باید با مردمش صادقانه برخورد کند و اهل صداقت و راستی باشد: «فلیصدق رائد أهله». «رائد» به کسى می‌گویند که صحرانشینان در وقت کوچ از منزلى او را جلوتر می‌فرستند تا براى آنها منزلى پر آب و علف پیدا کند. «لا یکذب الرّائد أهله»، یعنى رائد به اهل خود دروغ نمی‌گوید، در میان عرب مثل شده و منظور از آن در این‌جا امام و پیشوایی است که هدایت جامعه را بر عهده گرفته است؛ لذا اولین صفتش این است که صداقت در گفتار و رفتار داشته باشد.
1-2. در برخورد با مسائل جامعه باید رفتار عاقلانه داشته باشد: «و لیحضر عقله». یعنى از روى فکر و اندیشه حرف بزند و تصمیم بگیرد، نه از روی هوا و هوس یا از روی احساسات.
1-3. باید که از فرزندان آخرت باشد: «و لیکن من أبناء الآخرة فإنه منها قدم و إلیها ینقلب». یعنی به آخرت و روز جزا اعتقاد داشته باشد و آخرت طلب باشد، نه دنیا طلب و دارای حب جاه و مقام؛ زیرا که از براى آخرت خلق شده، یعنى علت غایى از خلقت انسان آخرت است و به سوى آن بازگشت خواهد نمود. و دنیا منزلى است که از آن عبور می‌کند، پس باید که اهتمام او در آبادى جایگاه ابدی و محلّ قرارش باشد، نه از براى منزلى که چند روزى بیشتر در آن‌جا توقّف ندارد؛ چرا که منافع و لذات دنیا مانند سراب است و منافع آخرت حقیقت و جاودانی و آثار و نتایجش ابدی است؛ از این‌رو سزاوار است انسان همت خویش را صرف آخرت کند. بنابر این هر فردى لیاقت این جایگاه و مقام را ندارد و اگر کسى داراى این منصب شد باید که متصف به این صفات باشد.[2]
2. در خطبه 42 آن‌جا که مردم بویژه مؤمنان را نسبت به پیروی از هوای نفس و آرزوهای دراز هشدار می‌دهد: «وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِکُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَإِنَّ کُلَّ وَلَدٍ سَیُلْحَقُ [بِأُمِّهِ‏] بِأَبِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَة»؛[3] بدانید که دنیا به سرعت از شما روى گردانده، و از آن جز ته مانده‌‏‌اى که کسى آن‌را در کاسه باقى نهاده باشد نمانده. و آگاه باشید که آخرت روى نموده است، و براى هر یک از دنیا و آخرت فرزندانى است. شما از فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا؛ زیرا هر فردى در آخرت به پدرش ملحق می‌‏شود.
از لطائف سخنان امام علی( علیه السلام ) این است واژه «أبناء» را براى انسان هم نسبت به دنیا و هم نسبت به آخرت استعاره آورده است. مناسبت استعاره این است که چون از شأن فرزند، تمایل و گرایش به پدر و مادر است و فرقى نمی‌‏کند که این تمایل و علاقه طبیعى باشد، یا به گمان سود بردن باشد، گروهى قصد دنیا و دسته‌‏اى میل به آخرت می‌کنند. میل هر کدام به سوى مراد و مقصودش بوده. فرزندان دنیا راغب به دنیا و لذّات آن و فرزندان آخرت، خواهان آخرت و سعادت آن هستند. بهترین شباهت به نسبت آنچه می‌خواهند و استفاده می‌‏کنند، شباهت فرزند نسبت به پدر است. بنابر این لفظ «ابن» را به دلیل همین شباهت استعاره آورده است و چون قصد امام( علیه السلام ) وادار کردن مردم بر تلاش براى آخرت و گرایش بدان و کناره‌‏گیرى از دنیا بوده، فرموده‌‏اند؛ از فرزندان دنیا نباشید و از فرزندان آخرت باشید. سپس فایده این دستور را چنین بیان کرده که به زودى هر فرزندى روز قیامت به پدرش ملحق خواهد شد.
سپس تذکر می‌دهند که فرزندان آخرت، یعنى آخرت طلبان و عمل کنندگان براى آن، مقرّب درگاه حق‌‏اند و به مقاصد خود خواهند رسید. آنچه بخواهند آماده و هر آنچه بطلبند از نزد خداوند آمرزنده بخشنده براى آنان مهیا خواهد شد. ولى فرزندان دنیا غرق در محبّت دنیا بوده، نعمت‌هاى آخرت را فراموش کرده و از آنها کناره‌‏گیرى کرده‌‏اند. ناگزیر روز قیامت، در دوستى امور باطل فرو رفته، و به زنجیرهاى بدى به سبب خصلت‌هاى زشت و پستشان گرفتارند. این صفات زشت به لحاظ وابستگى آنها به محبّت دنیا در جوهر وجودشان نفوذ کرده و استقرار یافته است. حال که به محبوبشان دست نمی‌‏یابند، همچون فرزندى هستند که از پدر جدا شده، و بدون دست‌رسى به وى آرام نمی‌گیرد؛ زیرا الفت و انسى به غیر او ندارند، و با شدّت علاقه و وابستگى که نسبت به وى دارند، نه تنها میان آنها و محبوبشان فاصله‌ ایجاد شده، بلکه در تنگ‌‏ترین زندان گرفتار می‌آیند و عزّتشان به ذلت و پستى بدل می‌شود. بنابر این به سخت‏‌ترین اندوه و جدایى و به بزرگ‌ترین تأسّف و غم دچار می‌شوند.
اما فرزندان آخرت که تحت سرپرستى پدر و نعمت‌هایش قرار گرفته‌‏اند، از غربت و تنهایى و بدبختى یتیم شدن، بدور خواهند بود. براى هر انسانى شناخت و چگونگى وضع پدر و مادر، و پیروى از نیکوترین و بزرگوارترین‌‏شان واجب است و آن جز آخرت چیزى نیست.
با این توضیحات، خردمند کسى است که از فرزندان آخرت باشد، و لازم است که به پدرش یعنى آخرت نیکى کند و به نیرومندترین سبب و معتبرترین وسیله توسّل جوید.[4]

[1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 215، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ر. ک: تمیمی آمدی، عبد الواحد، گفتار امیرالمؤمنین ‏على( علیه السلام )(ترجمه غرر الحکم)، مترجم، شیخ الاسلامی، سید حسن، ج 1، ص 363، قم، انصاریان، ۱۳۷۷ش.
[3]. نهج البلاغه، ص 84، آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، حسینى ارموى محدث، جلال الدین،‏ ج ‏4، ص 419- 421، تهران، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ش.
[4]. ر. ک: بحرانی، ابن میثم، ترجمه ‏شرح ‏نهج ‏البلاغه، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، ج 2، ص 232- 233، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش؛ مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی(الأصول و الروضة)، محقق، شعرانی، ابو الحسن، ج ‏8، ص 365، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.‏

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: