۰

آیا امام سجاد( علیه السلام ) با ماهی حامل حضرت یونس( علیه السلام ) سخن گفته است؟!

در برخی منابع، روایتی در این زمینه نقل شده است که یا فاقد سند بوده و یا دارای سند معتبری نیست. همچنین؛ چون گزارش موجود در آن نشانگر نوعی نافرمانی شدید یونس پیامبر( علیه السلام ) از فرمان صریح پروردگار بوده و زندانی‌شدن حضرتشان را با وضعیت دوزخیان مقایسه می‌کند، ظاهر آن نیز از لحاظ محتوا نمی‌تواند قابل پذیرش باشد. با ذکر این نکات تنها به نقل این گزارش می‌پردازیم.
کد خبر: ۲۰۵۰۴۶
۰۸:۲۶ - ۰۷ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا در احادیث آمده است که امام سجاد( علیه السلام ) با ماهی حامل حضرت یونس( علیه السلام ) صحبت کرده بود، و آیا این روایت از نظر سندی صحیح است؟
پاسخ اجمالی
در برخی منابع، روایتی در این زمینه نقل شده است که یا فاقد سند بوده و یا دارای سند معتبری نیست. همچنین؛ چون گزارش موجود در آن نشانگر نوعی نافرمانی شدید یونس پیامبر( علیه السلام ) از فرمان صریح پروردگار بوده و زندانی‌شدن حضرتشان را با وضعیت دوزخیان مقایسه می‌کند، ظاهر آن نیز از لحاظ محتوا نمی‌تواند قابل پذیرش باشد. با ذکر این نکات تنها به نقل این گزارش می‌پردازیم:
محمّد بن ثابت می‌گوید در مجلس امام چهارم نشسته بودیم که عبد اللَّه بن عمر گفت: اى على بن الحسین به من خبر رسیده که شما ادعا کردید که ولایت پدرتان به یونس بن متى پیشنهاد شد و او نپذیرفت و به همین دلیل در شکم ماهى زندانى شد؟! امام( علیه السلام ) فرمود: اى عبداللَّه بن عمر چرا آن‌را انکار می‌کنى؟ گفت من آن‌را نمی‌پذیرم! فرمود: می‌خواهى درستى آن‌را بدانى؟ گفت: آرى. فرمود: بنشین. و غلام خود را خواست و فرمود دو سربند براى ما بیاور، و به من فرمود چشمان عبداللَّه را با یکى از آنها ببند و چشمان خود را با دیگرى. ما هم چشمان خود را بستیم و او سخنى گفت. سپس فرمود: چشم خود را باز کنید و ما باز کردیم و خود را روى بساطى دیدیم و در کنار دریا بودیم. آن‌‌حضرت( علیه السلام ) سخنى گفت و ماهیان دریا پاسخ او را دادند. در میانشان ماهى بزرگى پدیدار شد. امام( علیه السلام ) به آن ماهی فرمود نامت چیست؟ گفت: نام من «نون» است. امام( علیه السلام ) فرمود چرا یونس( علیه السلام ) در شکمت زندانى شد؟ گفت؛ چون ولایت پدر شما علی بن ابی طالب( علیه السلام ) به او پیشنهاد شد، اما یونس( علیه السلام ) نپذیرفت و در شکم من زندانى شد و وقتی به آن اعتراف کرد و پذیرا شد، به من دستور دادند که او را بیرون بیندازم. همچنان هر که منکر ولایت شما خاندان شود، در آتش دوزخ همیشه باقی خواهد ماند. امام( علیه السلام ) به عبداللَّه فرمود شنیدى و دیدى؟ گفت آرى. سپس فرمود: چشمانتان را ببندید. ما هم چشم‌هایمان را بستیم و او سخنى گفت و سپس فرمود بازشان کنید و باز کردیم. ناگاه روى بساط در مجلس آن‌حضرت( علیه السلام ) بودیم. عبداللَّه خداحافظی کرد و رفت. من به امام( علیه السلام ) گفتم: امروز من [اتفاق] عجیبى دیدم و به آن اقرار می‌کنم. آیا به نظر شما عبداللَّه بن عمر هم آنچه را من باور کردم، باور می‌کند؟ امام( علیه السلام ) به من فرمود: دوست دارى این را بدانى؟ گفتم آرى، فرمود: برخیز و به دنبال او برو و با او همگام باش و بشنو که به تو چه می‌گوید؟ من هم به دنبال عبدالله رفتم و با او همگام شدم. عبدالله به من گفت: اگر تو جادوى فرزندان عبدالمطلب را می‌دانستى، این رخداد برایت چیز مهمى نبود. اینان مردمى‏ هستند که از یکدیگر جادو را به ارث می‌برند. در این هنگام دانستم که امام( علیه السلام ) جز حق چیزى نمی‌گوید.[1] [2]
[1]. طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، نوادر المعجزات فی مناقب الأئمة الهداة، محقق، مصحح، اسدی، باسم محمد، ص 258 – 261، قم، دلیل ما، چاپ اول، 1427ق.
[2]. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، می‌توانید به نمایه‌های زیر در همین سایت مراجعه نمایید: «بررسی علت حبس یونس( علیه السلام ) در شکم ماهی»، 94537؛ « دوستی کبوتر صحرایی با ائمه اطهار( علیه السلام )»، 96080؛ «بررسی روایات مربوط به اقرار میوه‌های شیرین به ولایت ائمه( علیه السلام )»، 36767.
آیات مرتبط

سوره الصافات (142) : فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ
سوره القلم (48) : فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: