۰

تکرار احتمالی سرنوشت سوریه برای عراق و لبنان

کد خبر: ۲۰۳۴۰۹
۱۳:۲۷ - ۲۵ آبان ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»، این روزها دنیا نگاهش را دوخته به لبنان و عراق؛ دو کشوری که مخالفین سیاسی دولت‌های مستقر به خیابان‌ها ریخته‌اند و حتی به اصلاحاتی هم که دولت‌ها وعده انجامش را داده‌اند، وقعی نگذاشته‌اند. این فضای ناآرام موجب شده که کارشناسان سیاسی پیش‌بینی‌ها و گمانه‌زنی‌های زیادی درباره آینده سیاسی این دو کشور داشته باشند، که از رسیدن به دموکراسی تا درگیری در یک جنگ فرسایشی داخلی را شامل است. در واقع هر کسی از ظن خود با تحولات اخیر عراق و لبنان مواجه شده است.

 اما برخی از کارشناسان نیز عقیده دارند که این تحولات سیاسی ممکن است نه تنها در نهایت به نفع عراق و لبنان تمام نشود، بلکه به احتمال زیاد این دو کشور را با چالش‌های بیشتری مواجه خواهد کرد. پاتریک کاکبورن یکی از این کارشناسان است؛ که در ایندیپندنت احتمال آینده‌ای دشوار را برای این دو کشور به تحلیل نشسته است.

پاتریک کاکبورن با اشاره به این‌که «در حال حاضر دستاوردها و نتایج جنگ‌های داخلی سوریه قابل مشاهده است» مسایلی چون حمله نظامی ترکیه به مرزهای شمالی سوریه، کنترل دیگر مرزهای سوریه توسط نیروهای روسی، اصرار ترکیه برای ورود دولت سوریه به جنگ علیه نیروهای دموکراتیک کرد و به‌خصوص یگان‌های مدافع خلق، و در کل از دست رفتن استقلال سوریه را اصلی‌ترین نتایج جنگ‌های داخلی این کشور معرفی می‌کند. چشم‌اندازی که بعد از تداوم اعتراضات مردم بغداد و بیروت علیه نظام‌های سیاسی مستقر، در عراق و لبنان نیز بسیار نزدیک به نظر می‌رسد. به بیان دیگر: با حضور مستمر مردم در خیابان‌ها و افزایش دشواری‌ها در هر دو کشور عراق و سوریه، اکنون این سوال مطرح است که آیا عراق و لبنان نیز در نهایت قرار است به سرنوشت سوریه دچار شوند؟

نویسنده ایندیپندنت البته این احتمال را که «جنبش‌های مردمی این دو کشور بتواند از بحران‌ها گذر کرده و به مسیر پیروزی برسند» رد نکرده است. اما این موضوع را هم به کرات یادآوری کرده که «مردم معترض سوریه نیز چند سال پیش با هدف تغییر نظام سیاسی دست به تظاهرات مسالمت‌آمیز زده بودند»؛ اما چیزی که حاصل آمد «این بود که تلاش‌های مردم به جای پایان دادن به بحران سیاسی سوریه، این کشور را دچار بحران مضاعف کرد». کاکبورن موقعیت خطرناک عراق و لبنان را چنین با شرایط سوریه پیوند می‌دهد: «چالش‌هایی که تظاهرات مردمی دامنگیر سوریه کرد، نه تنها فرجامش رهایی مردم نبود، که اتفاقا بحران‌های داخلی این کشور را نیز عمیق‌تر کرده و این امر سبب شد حاکمیت سیاسی سوریه ضعیف و آسیب‌پذیر شود- که این خود مهم‌ترین عامل بود در این‌که سوریه تبدیل شود به سرزمین تنش‌ها و جولانگاه رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای کنترل این کشور». در ادامه یادداشت هم این هشدار به مردم عراق و لبنان داده شده که «اگر امروز معترضان لبنانی و عراقی علیه دخالت‌های آمریکا و ایران شعار می‌دهند، این نکته را فراموش نکنند که در سوریه حال حاضر نه تنها این دو کشور هم‌چنان حضور دارند، که علاوه بر این ترکیه و روسیه نیز استقلال این کشور را با خدشه مواجه کرده‌اند. چنان که چشم‌انداز روشنی هم در این زمینه قابل مشاهده نیست و به‌نظر می‌رسد نجات این کشور از دست رقبای بانفوذ خارجی چنان با دشواری‌های بی‌شماری مواجه باشد که حتی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز نتوانسته این بحران را حل‌وفصل کند».

یادداشت ایندیپندنت با موانع پیش‌روی سوریه و چالش‌های فرستاده ویژه سازمان ملل برای حل بحران سیاسی این کشور ادامه می‌یابد. مشکلاتی که در روزهای آغازین تظاهرات مردمی به چنین گره کوری تبدیل نشده بودند. از این روست که فرستاده ویژه سازمان ملل شرایط این کشور را بسیار دشوار می‌داند: «حل مشکلات کشوری که چالش‌های بی‌شماری، از خشونت و تروریسم گرفته تا دخالت‌های خارجی و درگیری‌های داخلی و البته فرقه‌گرایی و گروه‌گرایی را باید از میان بردارد، چندان هم آسان نیست».

نویسنده ایندیپندنت در اشاره دقیق‌تر به دشواری‌ها و چالش‌های سوریه می‌نویسد که «با این‌که روسیه می‌گویدکه جنگ در سوریه پایان یافته، اما همه می‌دانند که جنگ و مبارزه علیه گروه‌های تروریستی به‌خصوص علیه داعش هم‌چنان ادامه دارد و کشته شدن ابوبکر بغدادی، به هیچ‌وجه به معنای پایان جنگ علیه تروریسم نیست. در شمال کشور هم حمله ترکیه به شمال سوریه بحران تازه ای را به وجود آورده و باعث شده وضعیت استان‌هایی چون ادلب که هنوز گروه‌های تروریستی و تکفیری در آن حضور پررنگی دارند، خطرناک‌تر جلوه کند. بحرانی‌تر از همه اما تفاهم واشنگتن و مسکو برای تقسیم مناطق این کشور است- که کدام چه مناطقی را تحت کنترل داشته باشند و در چهع مناطقی به ترکیه اجازه دخالت بدهند»!

ریشه این بحران‌های حل‌ناشدنی از نگاه نویسنده ایندیپندنت این است که معترضینی که به قصد بیرون راندن بشار اسد از کاخ ریاست جمهوری به خیابان‌ها ریختند، می‌خواستند مسیر را تا به آخر بروند و در این راه حتی از جنگ هم ابایی نداشتند و این جنگ را هم تا زمانی که دولت‌های خارجی از آنها حمایت کردند، رها نکردند. جنگی که البته باعث نشد بشار اسد از کاخ ریاست جمهوری بیرون برود، بلکه این واقعیت تلخ را موجب شد که دولت اسد در مقاطعی کنترل حدود ۸۰ درصد از خاک کشور و بخش اعظمی از قدرت و اعتماد به نفسش را از دست داد؛ و اگر حمایت جمهوری اسلامی ایران و مداخله مستقیم روسیه نبود، شاید همه چیز را از دست می‌داد، اما حتی این هم خطرناک‌تر از ضعفش در مقابل خونخوارترین تروریست‌های صد سال اخیر نبود. در حقیقت با این‌که روسیه گفته که اگر مسکو برای جلوگیری از تشدید جنگ وارد سوریه نمی شد، ابوبکر بغدادی به دمشق رسیده و بر مسند قدرت تکیه زده بود، اما اگر بخواهیم ادعایی دقیق‌تر داشته باشیم، این است که اگر جنگ داخلی مدتی دیگر ادامه پیدا می‌کرد، این اتفاق می‌افتاد و تا همین حد هم می‌توان گفت که سربرآوردن داعش در سوریه تا حد زیادی تقصیر گروه‌های تندرویی است که با اسلحه و فشنگ در پی آزادی رفتند و می‌دانیم که رهاورد چنین چیزی هیچ‌گاه چیزی بهتر از داعش نخواهد بود!

حالا عراقی‌ها و لبنانی‌ها باید به عنوان سرمشق به سوریه نگاه کنند. البته اصلا قصدمان گفتن این نیست که معترضین به خانه بازگردند، نه، اما این را باید توجه داشته باشند که خواست سیاسی و اقتصادی با تفنگ و جنگ به دست نمی‌آید. اعتراض خیابانی با جنگ شهری فرق دارد و معترضین اگر تفاوت این دو را بدانند، به همان دامی که سوریه در آن همه چیزش را از دست داد، نخواهند افتاد.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: