۰

تفاوت انسان با بشر مطابق آیات قرآن کریم چیست؟

آنچه از بررسی آیات و سخنان مفسران به دست می‌آید این است که تفاوت معنایی چندانی بین لفظ انسان و بشر وجود ندارد. این دو از الفاظ مترادف هستند که هر دو بر یک معنا دلالت دارند. ولی برخی از اهل لغت بین این دو قائل به تفاوت و فرق اندکی شده‌اند.
کد خبر: ۲۰۲۰۷۳
۱۱:۰۷ - ۱۴ آبان ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی

آنچه از بررسی آیات و سخنان مفسران به دست می‌آید این است که تفاوت معنایی چندانی بین لفظ انسان و بشر وجود ندارد. این دو از الفاظ مترادف هستند که هر دو بر یک معنا دلالت دارند. ولی برخی از اهل لغت بین این دو قائل به تفاوت و فرق اندکی شده‌اند و می‌گویند آدمى را نسبت به فضائل و کمالات و استعدادهای درونی‌اش انسان، و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شکل ظاهرش بشر می‌گویند.
پاسخ تفصیلی

واژه شناسی

لغت شناسان می‌گویند واژه «بشر»، مفرد است، به معنای انسان و دلالت می‌کند بر مذکر، مونث، مفرد، تثنیه و جمع، گاهی خودش تثنیه بسته می‌شود مانند قول خداوند بزرگ که فرموده است: «فَقَالُواْ أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا...».[1]

اصل کلمه‌ی انسان، «انسیان» می‌باشد؛ زیرا در زبان عربی، مصغّر آن «انیسیان» است. و واژه‌ی «انسیان»، یا از ریشه «اِنس» و بر وزن «فعلیان» بوده، و یا از ریشه «نسیان»، بر وزن «افعلان» می‌باشد.[2]

انسان و بشر، از نگاه قرآن و مفسران

با توجه به تفسیر آیاتی که در آنها لفظ انسان و بشر بکار رفته، چنین استخراج و استنباط می‌شود که تفاوت معنایی چندانی بین این دو لفظ وجود ندارد. حتی در قرآن کریم نسبت به موضوع واحد که عبارت از خلقت و آفرینش بشر بوده، گاهی از لفظ بشر و گاهی از لفظ انسان، استفاده شده است. همچنین برخی از مفسران در تعدادی از آیات، لفظ «بشر» را به «انسان»، معنا و تفسیر نموده‌اند که تمام این امور، دلیل بر مترادف[3]بودن این دو لفظ، در کلام عرب و استعمالات قرآنی است.

در این‌جا به چند آیه به عنوان نمونه اشاره می‌شود:

1. پروردگار بزرگ در مورد آفرینش انسان، می‌فرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ».[4] در این‌جا از لفظ انسان استفاده نموده است.

2. ولی در آیه: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»،[5] لفظ بشر را بکار برده‌اند.

3. «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُون.»[6]برخی از مفسران، بشر را انسان معنا کرده‌اند.[7]

4. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ء»،[8] در این‌جا نیز، بشر به انسان تفسیر شده است.[9]

5. «قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لی‏ وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی‏ بَشَرٌ»،[10]در این آیه نیز لفظ بشر را به معنای انسان گرفته‌اند.[11]

انسان و بشر از دیدگاه اهل لغت

برخی از اهل لغت می‌گویند: تفاوت و فرق مختصری بین انسان و بشر، وجود دارد و آن این‌که: «آدمى را نسبت به فضائل و کمالات و استعدادهای درونی‌اش انسان، اما نسبت به جسد و ظاهر بدن و شکل ظاهرش بشر می‌گویند.[12]

بنابر این، از دیدگاه برخی از لغت شناسان، در بیشتر مواردی که در قرآن مجید، مراد از انسان، جثّه و هیکل ظاهری او بوده پروردگار بزرگ، از لفظ بشر استفاده نموده است. مانند: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً.»[13] یا مانند: « قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‏ْ یُوحَى إِلىَ‏َّ».[14] در این آیه اشاره به این مطلب است که انسان‌ها در بشریت و ظاهر خویش با یکدیگر مساوی هستند و همانا برتری و فضیلت افراد بر یکدیگر به کارهای نیک و عمل صالح آنها بستگی دارد.[15]

[1].آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالى که قوم آنها بردگان ما هستند؟»؛ مؤمنون، 47.

[2]. نک: المفردات فی غریب القرآن، ص 94؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج 2، ص 25 و 26، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی تا. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 6، ص 11، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ صلیبا، جمیل، صانعى دره بیدی، منوچهر، فرهنگ فلسفی، ص 170، انتشارات حکمت، تهران، چاپ اول، 1366ش.

[3]. الفاظ مترادفه،الفاظ مفرده ای هستند که دلالت می کنند بر یک معنا به اعتبار واحد.؛ مجاهد، سید محمد، مفاتیح الأصول،‏ ص 21، مؤسسه آل البیت «ع»، قم، بی تا.

[4]. ما انسان را از گِل خشکیده‏اى (همچون سفال) که از گِل بد بوى (تیره رنگى) گرفته شده بود آفریدیم؛ حجر، 26.

[5]. و (به خاطر بیاور) هنگامى که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گل خشکیده‏اى که از گل بدبویى گرفته شده، مى‏آفرینم؛ حجر، 28.

[6]. از نشانه‏هاى او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایى شدید و در روى زمین گسترش یافتید؛ روم، 20.

[7].‏ بانوى اصفهانى سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 10، ص 89، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361 ش؛ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن،ج 16، ص 165، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1417 ق.

[8]. آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانى، نفرستاده است!؛ انعام، 91.

[9]. مکارم، شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 337، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش.

[10].(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؛ آل عمران، 47.

[11]. تفسیر نمونه، ج ‏2، ص 551؛ مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، ج 4، ص 209، مرکز نشر کتاب، تهران، چاپ اول، 1380 ش.

[12].قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 1، ص 192 و 132، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش.

[13]. او کسى است که از آب، انسانى را آفرید؛ فرقان، 54.

[14]. بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مى‏شود.؛ کهف، 110.

[15]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 124 - 125، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: