۰

مورچه ای که قوم خود را از خطر سپاه حضرت سلیمان به پناه گرفتن دعوت کرد، نر بود یا ماده؟

زمانی که حضرت سلیمان( علیه السلام ) با سپاهیانش در حال عبور از منطقه‌ای بود، مورچه‌ای، دیگر مورچه‌ها را از خطر بیم داد. قرآن این داستان را این‌گونه نقل می‌کند.
کد خبر: ۱۹۹۵۰۰
۰۹:۰۰ - ۱۴ مهر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
زمانی که حضرت سلیمان( علیه السلام ) با سپاهیانش در حال عبور از منطقه‌ای بود، مورچه‌ای، دیگر مورچه‌ها را از خطر بیم داد. قرآن این داستان را این‌گونه نقل می‌کند: «حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى‏ وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ»؛[1] [پس حرکت کردند] تا به وادى مورچگان درآمدند. مورچه‌اى گفت: اى مورچگان! به خانه‌هایتان درآیید تا سلیمان و سپاهیانش ناآگاهانه شما را پایمال نکنند.
اما در این‌که این مورچه، مذکر بوده و یا مؤنث، دو قول وجود دارد:
1. تاء در «نَمْلَةٌ» برای وحدت می‌باشد و اشاره‌ای به مؤنّث بودن ندارد، اما این‌که چرا از فعل مؤنّث «قالَتْ» استفاده شده به این جهت است که لفظ این کلمه، مؤنّث مجازی می‌باشد.[2]
2. در برخی از منابع اهل سنت این‌گونه نقل شده است: قتاده وارد کوفه شد و گروهى از مردم گرداگرد او جمع شدند او سپس رو به آنها کرد و گفت: «سلوا عما شئتم» درباره آنچه نمى‏دانید از من بپرسید. مى‏گویند در آن موقع ابوحنیفه که در سن نوجوانى بود میان جمع حاضر رو به قتاده کرده و از او پرسید: به من خبر ده آیا مورچه‏اى که با سلیمان سخن گفت، نر بود یا ماده؟ قتاده از پاسخ باز ماند! در این لحظه ابوحنیفه به او گفت: یقیناً ماده بود چرا که قرآن نیز آن‌را با لفظ مؤنّث ذکر کرده است: «قالت نملة»! زیرا نملة مانند «حمامة» (کبوتر) و «شاة» (گوسفند) به نر و ماده هر دو اطلاق مى‏شود و با قرینه باید تشخیص داد کدام جنس اراده گشته است، یا آن‌که باید وصف ذکر و انثى را در انتهاى آن براى تشخیص اضافه کرد؛ مثل «حمامة ذکر» و «حمامة انثى».[3]
اما همانگونه که بیان شد، برای مؤنث مجازی نیز می‌توان فعل مؤنث به کار برد و بر این اساس، هیچ نشان قطعی از نر یا ماده بودن مورچه مورد نظر در قرآن وجود ندارد.

[1]. نمل، 18.
[2]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 10، ص 172، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[3]. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 24، ص 548،‌ بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: