۰

منظور از «عتل زنیم» در آیه 13 سوره قلم چیست؟

قرآن کریم در بیان اوصاف منافقان و تکذیب کنندگان رسالت پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )، پس از آن‌که از صفات عیب‌جویی، سخن‌چینى، مانع کار خیر بودن، تجاوز و گناه‌کاری آنان یاد می‌کند، در توصیفی برای این تبهکاران می‌فرماید: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنِیمٍ»؛ و پس از آن (همه صفات زشت) خشن، و سنگ‌دل و بی‌اصل و ریشه است.
کد خبر: ۱۹۸۰۷۷
۱۰:۵۴ - ۰۳ مهر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش

در آیه 13 سوره قلم منظور از زنیم چه کسی است؟

پاسخ اجمالی

قرآن کریم در بیان اوصاف منافقان و تکذیب کنندگان رسالت پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )، پس از آن‌که از صفات عیب‌جویی، سخن‌چینى، مانع کار خیر بودن، تجاوز و گناه‌کاری آنان یاد می‌کند، در توصیفی برای این تبهکاران می‌فرماید: «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنِیمٍ»؛[1] و پس از آن (همه صفات زشت) خشن، و سنگ‌دل و بی‌اصل و ریشه است.

در این آیه دو صفت دیگر از اوصاف منافقان بیان شده است:

  1. «عتل»: عتل به کسى می‌گویند که بسیار غذا می‌خورد، و همه چیز را به سوى خود می‌کشد، و دیگران را از آن باز می‌دارد.[2] البته در تفسیری از امام صادق( علیه السلام ) نقل شده است که مراد از «عتل» در این آیه به معناى فردی است که بسیار کفران نعمت می‌کند.[3]
  2. «زنیم»: زنیم از ریشه «زنم» است که واژه «زنمه» نیز از همان ریشه می‌باشد. زنمه به قسمتى از گوش گوسفند می‌گویند که آویزان است، گویى جزء گوش نیست و تنها به آن آویزان است. و مراد از «زنیم» در این آیه، فردی است که اصل و نسب روشنى ندارد، و او را به قومى نسبت می‌دهند، در حالى‌که از آنها نیست؛[4] یعنی زنا زاده‌ای که منسوب به قومى است که در نسب واقعاً از آنها نیست.[5]

شعبى می‌گوید: «زنیم» کسى است که به بدى و شرارت شهرت داشته و هرگاه از شرّ و بدى یاد شود، مردم ناخودآگاه او را به یاد می‌آورند.[6]

امام على( علیه السلام ) می‌فرماید: زنیم کسی است که ریشه و اصالت خانوادگى ندارد.[7]

از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در معنای «عتل زنیم» سؤال شد، فرمود: «سیرى ناپذیر، بد خلق، پرخور، پرنوش و ستم‌گر است».[8]

بیشتر مفسران معتقدند که این آیه در شأن ولید بن مغیره[9] و یا أخنس بن شریق[10] نازل شده است.

نیز گفته شده است که از عبارت «بعد ذلک» که در این آیه موجود است، برداشت می‌شود که دو ویژگی اخیر(عتل) و (زنیم) از سایر رذائلى که برای منافقان و مخالفان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) برشمرده شده، بدتر است.[11]

و ظاهراً این جمله اشاره به آن دارد که شخص مورد نظر، آن قدر داراى صفات خبیث است که دیگر جا ندارد در امر حق از او اطاعت شود: «وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلاَّفٍ مَهین»،[12] و بر فرض هم که از آن خبائث صرف نظر شود، وى فردى تندخو، خشن و بی‌اصل و نسب است که اصلاً نباید در جوامع بشرى به مانند او اعتنا شود، و باید از هر جامعه‌‏اى طرد شود، و افراد جامعه نه به سخن او گوش دهند و نه در عملى پیرویش کنند.[13]

اما از طرفی به نظر می‌ر‌سد این صفات مقصود بالذات نباشند، بلکه در حقیقت کنایه‌‏هایى از صفاتى است که به اخلاق آدمى پیوستگى دارد. گواه این ادعا چیزى است که در خصوص ریشه کلمه و معنای آن در کتاب‌هاى لغت آمده است؛ لذا به نظر می‌‏رسد که این کلمه بسیارى از صفات شر و باطل را شامل می‌شود، و انسان در آن هنگام «عتل» است که انحراف او بسیار بزرگ بوده باشد و صفات بد یکدیگر را براى فرو فرستادن او به حضیض بدى و گناه‌کارى به مدد بخوانند، و همین امر است که سیاق قرآنى به آن اشاره کرده و «عتل» را از آخرین صفات خوانده و آشکار کرده است که پس از فراهم آمدن بسیارى از صفات بد در انسان پدید می‌آید: «بعد ذلک».[14]

 

[1]. قلم، 13.

[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 546، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.

[3]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏2، ص 380، قم،  دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.

[4]. المفردات فی غریب القرآن، ص 383.

[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 10، ص 502، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 30، ص 605، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.

[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 502.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. همان.

[10]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج ‏29، ص 71، بیروت، مؤسسه التاریخ‏، چاپ اول‏، بی تا.

[11]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج ‏15، ص 31، بیروت،  دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.

[12]. قلم، 10.

[13]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص: 372  قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[14]. ر. ک: مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج ‏16، ص 224- 225، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377ش.

آیات مرتبط

    سوره القلم (13) : عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: