۰

چرا برخی افراد نیازی به تشکیل خانواده نمی‌بینند؟

بخصوص برای کسانی که افراد مشکل داری را پیرامون خود می بینند، عدم تمایل به تشکیل خانواده بیشتر است..
کد خبر: ۱۹۶۸۶۷
۱۶:۲۸ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»، یک روانشناس اجتماعی معتقد است: ما مشاهده می کنیم بعضا دو نفری که می خواهند فارغ از مسائل مالی، زندگی تشکیل دهند پس از سپری کردن بحران جذاب اولیه که در حدود شش ماه تا یک سال است، از پس آن چالش ها بر می آیند ولی به محض فروکش کردن هیجانات اولیه از جایی که باید مهارت داشته باشند و مشکلات را حل و فصل کنند، کِشتی خانواده به گل می نشیند. وی می گوید: من به عنوان فرزند یک خانواده وقتی می بینم رابطه والدینم پر از جدل و بی مهری و سردی و اختلاف نظر است و به جای اینکه من فرزند اولویت باشم، ابزار حفظ خانواده شده ام مشخص است که تصمیم می گیرم خانواده ای تشکیل ندهم.

گفت وگوی شفقنا با دکتر سارا گلستانی را در ادامه می خوانید:

* به نظر شما چه موضوعاتی برای خانواده ها تهدید محسوب می شود؟ بحث فردگرایی در جامعه ما رو به گسترش است عدم تمایل برخی جوانان به ازدواج و فرزند آوری در مجموع نهاد خانواده را در آینده دچار چه چالش هایی می کند؟

امروز نمی توان نیازها را با کمترین هزینه در خانواده رفع کرد

چرا برخی افراد نیازی به تشکیل خانواده نمی بینند؟

قرار بود نهاد خانواده فضای امنی به لحاظ اقتصادی، روانی و اجتماعی باشد و به افراد کمک کند تا نیازهای خود را به ساده ترین و کم هزینه ترین شکل ممکن تامین کنند. وقتی با این هدف به موضوع نگاه می کنیم در می یابیم امروز نمی توان نیازها را با کمترین هزینه در خانواده رفع کرد. اگر امروز جوانان بخواهند تشکیل خانواده بدهند باید حداقل نیازهای اقتصادی پرداخت شود که با توجه به شرایط موجود هر کسی از عهده آن بر نمی آید و در این بین خانواده اولیه نیز نمی تواند تشکیل یک خانواده جدید را حمایت کند. اگر بخش اقتصادی را کنار بگذاریم حتی در مورد کسانی که مشکل اقتصادی ندارند، قرار بود خانواده به آنها جایگاهی فرهنگی و اجتماعی بدهد و احترام و مقبولیت آنها افزایش پیدا کند ولی می بینیم افراد در حال حاضر اصلا فرصت این را ندارند که از بودن در کنار هم لذت ببرند و گاهی اختلاف نظرها آنقدر زیاد و مشکلات چنان فراوان می شود که عملا خانواده برای عبور از مسائل، راحتترین راه را انتخاب می کند و در نتیجه از یکدیگر فاصله می گیرند. ما مشاهده می کنیم بعضا دو نفری که می خواهند فارغ از مسائل مالی، زندگی تشکیل دهند پس از سپری کردن بحران جذاب اولیه که در حدود شش ماه تا یک سال است، از پس آن چالش ها بر می آیند و این زمان را می گذرانند ولی به محض فروکش کردن هیجانات اولیه از جایی که باید مهارت داشته باشند و صمیمیت ایجاد کنند و مشکلات را حل و فصل کنند، کشتی خانواده به گل می نشیند و هر کسی سهم خود را از نظر ارتباطات خانوادگی و اجتماعی از دیگری جدا می کند و یا یکی از طرفین به خواسته طرف دیگری تن می دهد. در جاییکه باید نیازها رفع شود خانواده مانع از رفع نیاز ها می شود. پس در حقیقت کارکرد خانواده کاملا بر علیه آنچیزی است که باید باشد. به این ترتیب برخی افراد به این نتیجه می رسند که بهتر است خانواده نداشته باشند و نیازهای خود را خارج از فضای خانواده تجربه کنند.

* بخصوص برای کسانی که افراد مشکل داری را پیرامون خود می بینند، عدم تمایل به تشکیل خانواده بیشتر است..

دهه هشتادی ها تجربه خانواده بدون کارکرد درست را دارند

بله. به خصوص اگر به فرض مثال کسی در کنار من یک خانواده تشکیل بدهد و من این فضای تنش را میان آنها ببینم، یادگیری مشاهده ای را تجربه می کنم و می بینم که این رابطه کار نمی کند. پس تصمیم می گیرم چنین رابطه ای تحت ذیل خانواده نداشته باشم و حتی عقبتر از آن من به عنوان فرزند یک خانواده وقتی می بینم رابطه والدینم پر از جدل و بی مهری و سردی و اختلاف نظر است و به جای اینکه من فرزند اولویت باشم، ابزار حفظ خانواده شده ام مشخص است که تصمیم می گیرم خانواده ای تشکیل ندهم. در واقع دهه هشتادی ها به این مرحله رسیده اند. آنها تجربه خانواده بدون کارکرد درست را داشتند.

*در حقیقت ما دو بحث داریم مسائل اقتصادی و مالی و یک بحث مهارت های فردی و ارتباطی است. که شامل وظایف و تعهدات مهارت حل مسایل و چالش ها و حفظ احترام و حریم ها است. اما مساله اینجاست که این آموزش ها کجا باید دیده شود؟ با توجه به توسعه روابط اجتماعی و گسترش فضای مجازی این موارد در واقع کجا باید آموزش داده شود؟

برای حذف موانع باید آموزش را از بزرگسالان شروع کرد

از آنجا که جامعه مخلوطی از همه گروههای سنی است، اگر قرار است یک گروه موفق آموزشی در این زمینه داشته باشیم که با روزمره آدمها درگیر باشد، باید در همه جنبه ها فعال باشیم. قاعدتا باید آموزش ها از مدرسه و مهدکودک شروع شود ولی اگر این برنامه های آموزشی در خانواده درک نشود و حمایت نشود، یک دوگانگی برای کودک ایجاد می شود. چون در مدرسه چیزی به عنوان اصل درست یاد گرفته است و می خواهد همان را در خانواده پیاده کند اما در خانواده با او مقابله می شود و او از نظر عاطفی طرد می شود و می فهمد این موضوع در خانواده کارکردی ندارد. این کودک باید تصمیم بگیرد که بیرون از خانواده و داخل خانواده به دو نوع مختلف رفتار کند، یا یک نوع رفتار را کنار بگذارد و به نوع دیگر رفتار تن بدهد، به همین دلیل باز هم این روش کار نمی کند لذا لازم است آموزش همگانی داشته باشیم. این اتفاق قطعا باید بیفتد ولی قبل از هر چیزی کسانی که باید به کودکان آموزش بدهند، باید یاد بگیرند، والدین اولین گزینه های آموزش هستند. ما باید از بزرگتر ها شروع کنیم و همینطور به سمت پایین بیاییم. من هم فعالیت های آموزشی ام را از مهد کودک ها شروع کردم ولی ناامید شدم و به سمت آموزش بزرگسالان آمدم. تجربه من نشان می دهد هر آموزشی را که به بچه ها می دهید وقتی به خانه می روند همه چیز خراب می شود. به همین دلیل برای حذف موانع باید آموزش را از بزرگسالان شروع کرد.

* آموزش برای بزرگسالان به چه صورت است و از کجا شروع می شود؟

آنچه امروز در تلویزیون وجود دارد آنچنان با تجارب فردی مردم در تضاد است که ترجیح می دهند آن را نبینند

قاعدتا وظیفه بهزیستی، شهرداری، رسانه های اجتماعی و رادیو و تلویزیون است و البته امروز شبکه های مجازی تاثیر بیشتری دارند، چون اعتماد افراد به رابطه های فردی خود بیش از اعتماد به روابط جمعی چون رسانه ها است. به نظر من اگر قرار است اتفاقی بیفتد این ارگان ها باید به تولید محتوای آموزشی بپردازند و آنچه را ارائه می کنند آنقدر با کیفیت و جذاب باشد که مردم آن را دست به دست کنند و یاد بگیرند اما آنچه امروز در تلویزیون وجود دارد آنچنان با تجارب فردی مردم در تضاد است که ترجیح می دهند آن را نبینند.

* به فضای مجازی اشاره داشتید ما هم عضو همین شبکه ها هستیم. آدمهای زیادی از افراد گمنام تا سلبریتی ها فالوئر های زیادی دارند و به نظر می رسد تعداد زیادی از فالوئر هایشان قشری هستند که وقت آزاد بیشتری دارند و مسایل را رصد می کنند. آیا می توان به نوعی این موضوع را مدیریت کرد؟ سلبریتی ها زندگی شخصی خود را نمایش می دهند و در این روش نوعی سبک زندگی القا می شود. به نظر شما چه می شود کرد؟

مسئولان فرهنگی تحصیلکرده برای تاثیر گذاری بر مناسبات خانواده از تخت پادشاهی خود پایین بیایند

نباید به شعور مردم و تجربه های آنها در زندگی شخصی توهین شود

چرا برخی افراد به تقلید سبک زندگی آدم های مشهور در فضای مجازی می پردازند؟

حتما می شود کاری کرد ولی باید مثالی بزنم. من شنیده بودم برای مدیریت فضای شهری به طور مثال نصب پیاده رو در یک میدان تازه تاسیس، ابتدا فضا را چمن می کنند و بعد منتظر می شوند تا رد راه رفتن آدمها در آن فضا بیفتد و مشخص شود مردم از این معابر راحتتر گذر می کنند و احتمال رد شدن آدم ها در آن مسیر بیشتر است و لذا آنجا پیاده رو می شود و خطرات احتمالی گذر از آن مسیر کمتر می شود. در فضای مجازی نیز اگر مشاهده گری داشته باشیم، می توانیم بفهمیم چه مسائلی برای آدمها جذاب تر است و چه چیزهایی و چه کسانی و چه نوع رفتارهایی را دنبال می کنند. باید در این باره تحقیقاتی داشته باشیم و جمع بندی کنیم و مسیری را که حرکت در آن باعث موفقیت ما خواهد شد، مشخص کنیم. اما لازمه آن این است که ما مسئولان فرهنگی تحصیلکرده برای تاثیر گذاری از تخت پادشاهی خود پایین بیاییم و در کنار مردم باشیم و آنها را مشاهده کنیم و بعد فکر کنیم حال چطور می توانیم تاثیر گذار باشیم. در غیر این صورت مثل هر چیز دیگری که نشد، نشدنی خواهد بود. می طلبد که مشاهده گری و تحقیقات ما از روی واقعیت ها باشد. در مورد تلویزیون، این رسانه همواره سبکی را نشان می دهد که دوست دارد در جامعه ما رواج داشته باشد ولی غیر واقعی است و با فضای زندگی مردم ما در عین عدم همخوانی، تعارض نیز دارد. مردم برای یاد گرفتن ابتدا باید بتوانند ارتباط بگیرند و اعتماد کنند. نباید به شعور مردم و تجربه های آنها در زندگی شخصی توهین شود. آنها دنیایی را تصور می کنند که شما این دنیا را نمی شناسی و حتی دنیایی که اگر به آن نگاه کنید دائما در مقایسه با زندگی خودتان احساس بدی به شما دست می دهد و ترجیح می دهید نبینید. به طور مثال فالور یک شخص معروف بسیار زیاد است چون او چیزی را که در این جامعه کمیاب است بدون توجه به قضاوت دیگران بیان می کند و مردم بخش ارضا نشده وجود خود را از طریق دنبال کردن او ارضا می کنند و در نتیجه او خود به خود تاثیراتی در زندگی مردم می گذارد. تی شرت او و سبک لباس پوشیدن او و تزئینات او را انجام می دهند چون دوست دارند به قهرمانشان نزدیک شوند. همه آدمها اطلاعات روانشناختی ندارند و نمی توانند تحلیل کنند که چرا جذب چنین کسی می شوند ولی این اتفاق می افتد. فضای مجازی دنیایی از اطلاعات خوب در اختیار ما می گذارد که به شرط حسن نیت من و شما و مسئولین قابیلت استفاده خواهد داشت، ولی اگر با حسن نیت از آن استفاده نکنیم باز ایجاد مشکل خواهد کرد. حسن نیت به معنای عام المنفعه بودن تا به نفع همه تمام شود و فقط به نفع عده خاصی به موضوع نگاه نکنیم.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: