۱

آیا این مطلب درست است که، حویرث بن نقیذ به جهت اذیت و آزار پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) و رَم دادن شتر دختران محمد، به فرمان پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) توسط علی امام اول شیعیان، به قتل رسید؟

از جمله افرادی که در فتح مکه به دستور پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) کشته شدند حویرث بن نقیذ است. او به دلایل جرایمی از قبیل اهانت، فحاشی و سرودن شعر در هجو پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و همچنین ممانعت از هجرت دختران پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه...
کد خبر: ۱۹۵۶۱۵
۱۴:۰۰ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: از جمله افرادی که در فتح مکه به دستور پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) کشته شدند حویرث بن نقیذ است. او به دلایل جرایمی از قبیل اهانت، فحاشی و سرودن شعر در هجو پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و همچنین ممانعت از هجرت دختران پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه که منجر به سقط جنین زینب و به دنبال آن وفات ایشان بر اثر عوارض ناشی از این حادثه، مستحق مجازات شناخته شد. پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) پس از فتح مکه ضمن دستوری مجازات او و برخی دیگر را به دلیل اعمال مجرمانه­ای که مرتکب شده بودند به اصحاب خویش اعلام نمودند. در این میان حضرت علی ( علیه السلام ) عهده دار مجازات حویرث گردیده و دستور پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در مورد او به اجرا گذارد.
پاسخ تفصیلی

نام و نسب حویرث بن نقیذ در منابع تاریخی به اختلاف ذکر شده است. صاحب «جمهرة نسب قریش» نام او را چنین آورده است: «الحویرث‏ بن‏ نقیذ بن بجیر بن عبد بن قصیّ»،[1] اما برخی منابع نام وی را حویرث بن نقید (به دال)[2] و برخی دیگر او را حویرث بن نفیل[3] نام برده­اند. در برخی از منابع آمده است که حویرث بن نقید، یکی از سوارکارانى بود که قریش‏ او را به تعقیب حضرت على( علیه السلام ) یا عباس بن عبدالمطلب، و همراهانشان هنگام هجرت به مدینه فرستاده بود.[4]

حویرث در دوره دعوت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مکه از جمله افراد شناخته شده است که با رفتار و گفتار خود سعی در ایجاد مانع در مسیر دعوت ایشان نمود. جرایم این شخص محدود به ناسزاگویی و هجو پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) نبوده است، گرچه مرتکب چنین عملی نسبت به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) استحقاق مجازات شدیدی را دارد، اما باید گفت که کارنامه‌ی حویرث بن نقید جرایم دیگری افزون بر این مورد را در خود جای داده است که یادآوری آن احساسات هر انسان منصفی را جریحه‌دار خواهد کرد.

به شهادت بسیاری از منابع تاریخی او از معاندان پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مکه به شمار می‌رفت و با سرودن اشعاری به هجو و گفتن سخنان قبیح نسبت به ایشان اقدام می‌نمود. او در این خصوص به این مقدار نیز بسنده ننموده و به آزار و اذیت ایشان می­پرداخت.[5]

حویرث در مأموریّتی که از طرف قریش به او و چند تن از قریشیان سپرده شده بود، به تعقیب حضرت علی( علیه السلام ) و یا به نقلی دیگر عباس بن عبد المطلب که به همراه دختران پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) -فاطمه زهرا(س) و امّ کلثوم- قصد ملحق شدن به ایشان در مدینه را داشتند، پرداخت و چهارپای آنها را رم دادند و دختران پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر زمین افتادند.[6] همچنین در برخی منابع گفته شده است که حویرث به همراه شخصی به نام هبّار بن أسود، مرکب زینب دختر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را رم دادند و موجب افتادن او بر زمین شدند، و در اثر آن، زینب که باردار بود جنین خود را از دست داد.[7] و حتی در برخی از منابع تاریخی آمده است که این واقعه موجب بیماری و در بستر افتادن وی گردید تا این که وفات یافت.[8]

حال با تفاصیلی که گفته شد، باید گفت حکم اعدام حویرث بن نقید، سرودن شعر و ایراد سخنان شیوا و افشاگرانه نبوده است، بلکه با دقت در این گزارش‌ها جرایمی وجود دارد که به تنهایی می‌تواند موجبات صدور حکم مرگ چنین فردی را مسجّل نماید.

همان‌گونه که اشاره شد آزار و اذیت پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )، هجو و دشنام به ایشان عمل مجرمانه­ای به شمار می­آید. ضمن این‌که ارهاب و ترساندن زنان و کودکان در هیچ فرهنگی حتی جاهلی نیز مورد تأیید نیست. گذشته از تمام این موارد در اینجا مسئله قتل نفس مطرح است که قاعدتاً بر اساس تمام قوانین دینی و غیر دینی مجازاتی را به همراه دارد. حویریث بن نقید بر اساس گزارش‌های یاد شده در این خصوص مجرم است. او با عمل مجرمانه خویش نه تنها موجب سقط جنین زینب دختر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) گردید، بلکه سبب مرگ او نیز شناخته شده است.

از این‌رو، پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) در جریان فتح مکه با وجود عفو بسیاری از قریشیان حویرث بن نقید را به همراه مجموعه­ای دیگر مستحق قتل دانسته و دستور کشتن او را به حضرت علی( علیه السلام ) صادر نمودند که آن حضرت وی را در حالی که قصد فرار داشت دستگیر کرده و امر پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در مورد وی به اجرا گذارد.[9]

 

[1]. ابن بکار، زبیر، جمهرة نسب قریش و اخبارها، ج ‏2، ص 523، دار الیمامه، ریاض، چاپ دوم، 1419ق.

[2]. بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الأشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلى، ریاض، ج ‏9، ص 416، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.

[3]. ابن حیون، نعمان بن محمد، المناقب و المثالب، ص 177، مؤسسه الاعلمی، بیروت، چاپ اول، 1423ق.

[4]. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج ‏2، ص 410، دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، بی تا؛ دیار بکرى‏، شیخ حسین، تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس‏، ج 2، ص 92، دار الصادر، بیروت، بی‌تا.

[5]. ر.ک: ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏2، ص 250، دار صادر، بیروت، 1385ق؛ السیرة النبویة، ج ‏2، ص 410؛ حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیة، ج ‏3، ص 131، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ دوم، 1427ق؛ تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس‏، ج ‏2، ص 92؛ یعقوبی، احمد بن أبى یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج ‏2، ص 60، دار صادر، بیروت، چاپ اول، بی‌تا.

[6]. السیرة النبویة، ج ‏2، ص 410؛ کلاعی، سلیمان بن موسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و الثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 507، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420 ق؛ تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، ج ‏2، ص 92؛ حلبی، ابوالفرج، السیرة الحلبیة، ج ‏3، ص 131.

[7]. سهیلی، عبد الرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، ج ‏7، ص 110 و 111، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، 1412 ق؛ نویری، شهاب الدین، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج ‏18، ص 211 و 212، دار الکتب و الوثائق القومیة، قاهره، چاپ اول، 1423ق.

[8]. نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج ‏18، ص 212؛ الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، ج 5، ص 197؛ مقریزی، تقى الدین‏، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، ج 5، ص 343، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1420ق.

[9]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: أبو الفضل ابراهیم، محمد، ‏ج ‏3، ص 60؛ الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و الثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 507؛ الکامل فی التاریخ، ج ‏2، ص 250؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، ج ‏1، ص 399.

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
سعید
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۲۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۴
لعنت خدا بردشمنان محمد و آل محمد