۰

ایران، آمریکا و خلیج فارس چه باید کرد؟

اتفاقات اخیر که هم‌زمان با سفر نخست‌وزیر ژاپن به ایران رخ داد و در جریان آن دو نفتکش مورد هجوم قرار گرفتند، بحران منطقه را وارد فازی دیگر کرده است.
کد خبر: ۱۸۹۳۱۹
۱۱:۲۰ - ۲۶ خرداد ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»، حضور نظامی آمریکا در خلیج‌فارس هم‌چنان بحران‌ساز است. به‌رغم این‌که رهبر معظم ایران با تحلیل واقع‌بینانه‌اش مبنی بر این‌که «جنگی در منطقه درنخواهد گرفت» سیاست حضور نظامی آمریکا در خلیج‌فارس را (با هدف تشدید فشارهای اقتصادی- سیاسی- نظامی بر ایران) تبدیل به سیاستی ناکارامد کرده، اما حضور ناوگان نظامی آمریکا به بهانه مقابله با تشنج‌آفرینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه بسیاری از کارشناسان دنیای سیاست را به هراس انداخته که شاید در پی این مداخله‌جویی آشکار درگیری مستقیم نظامی به‌وجود آید و خاورمیانه را دچار تنش و تشنجی عظیم کند.

 اتفاقات اخیر که هم‌زمان با سفر نخست‌وزیر ژاپن به ایران رخ داد و در جریان آن دو نفتکش در دریای عمان مورد هجوم قرار گرفتند، بحران منطقه خلیج‌فارس را وارد فازی دیگر کرده است. شرایطی‌که به‌رغم آسوده‌خیالی جمهوری اسلامی ایران، اما، غربی‌ها را به هراس انداخته که تشدید بحران‌های موجود در منطقه ممکن است بر بازارهای نفت و انرژی تاثیر گذاشته و حیات اقتصادی آن‌ها را دچار ریسک کند.

اما تحلیل‌های کارشناسان واقع‌بین‌تر نشان می‌دهد این خطر، حداقل در شرایط فعلی بسیار دور است. به‌خصوص که آمریکا هم در هفته‌های اخیر به این نتیجه رسیده که از توانایی لازم برای مقابله نظامی با ایران به‌ویژه در منطقه خلیج‌فارس بی‌بهره است؛ و به این دلیل هر کاری می‌کند تا از درگیری مستقیم نظامی اجتناب کند. یکی از این کارشناسان واقع‌بین جاناتان مارکوس، کارشناس امور دفاعی و دیپلماتیک بی‌بی‌سی است. کارشناسی که در گزارش پیش‌رو می‌کوشد تحلیلی روشن از شرایط جدید منطقه –بعد از حملات روز پنج‌شنبه به دو نفتکشی که عازم ژاپن بودند- به‌دست دهد. تحلیلی با این نتیجه‌گیری که خطر جنگ فعلا دور است، با این‌که طبق سیاست‌های بی‌بی‌سی –و دیگر رسانه‌های غربی، با هدف افزایش فشار آمریکا- سایه جنگ را کاملا منتفی نمی‌داند. گزارش او را باهم می‌خوانیم:

می‌توان گفت ادعای ایالات متحده آمریکا مبنی بر این‌که مسئول و مقصر حملات آخر هفته به دو نفتکش در دریای عمان که محموله‌های نفتی به مقصد ژاپن حمل می‌کردند، ایران بوده؛ بحران خلیج‌فارس یک درجه دیگر به نقطه جوش نزدیک‌تر شد.

به‌رغم این‌که آشکارا معلوم است که هنوز نکات ناگفته و آشکارنشده زیادی درباره حملات روز پنج‌شنبه وجود دارد، اما دولت ترامپ ادعا می‌کند که شواهد روشنی در این قضیه علیه ایران وجود دارد. این ادعاها اما سوالات اجتناب‌ناپذیر چندی با خود به همراه دارند: واکنش آمریکا به این اقدام چه خواهد بود؟ آیا واقعا به‌رغم ادعاهای طرفین (تاکنون) ریسک برخورد رودررو بیشتر شده؟ خطر یک درگیری هوایی- دریایی بین تهران با واشینگتن تا چه حد جدی است؟

تنش‌های تهران- واشینگتن

ویدئوی ناواضح و بدکیفیتی که توسط پنتاگون منتشر شده، یک قایق کوچک را نشان می‌دهد (که ادعا می‌شود متعلق به ایران است) که در کنار یکی از نفتکش‌هایی که روز پنج‌شنبه هدف قرار گرفتند، در حال جداکردن یک مین منفجرنشده از بدنه کشتی است. ویدئو درواقع بنا بر ادعای آمریکا اثبات می‌کند که حملات روز پنج‌شنبه از کجا صورت گرفته است. سندی که البته به‌طرز طعنه‌آمیزی در هیچ دادگاهی نمی‌تواند مبنای صدور هیچ حکم عادلانه‌ای قرار گیرد. اما به‌هرحال در عصر قدرت انکارناشدنی رسانه‌های اجتماعی، در چنین منازعه‌ای همان‌قدر که واقعیت اهمیت دارد، درک و حتی توهم مخاطب نیز مهم است. درکی که در حال حاضر، طرفین ماجرا، هم جمهوری اسلامی ایران و هم دولت ترامپ به‌شدت در حال کار کردن روی آن هستند.

جمهوری اسلامی ایران، از آغازین لحظات وقوع این رخداد هرگونه درگیری با حملات انجام‌گرفته را انکار کرده است. موضعی مشابه آن‌که نیروهای نظامی این کشور در ماه می، در مورد حملات انجام‌شده به نفتکش‌های امارات متحده عربی نیز نشان داده بودند. آمریکا اما در هر دو مورد تهران را مقصر می‌داند و این کشور را سرزنش می‌کند. سرزنشی که آگاهان امر در هراسند از جنگ واژه‌ها بالا رفته و خطر یک درگیری رودررو را موجب شود.

شب گذشته وزیر امور خارجه آمریکا مایک پمپئو به صراحت انگشت اشاره‌اش را را در حملات انجام‌شده به سوی ایران گرفت و در بیانیه‌ای که ادعا می‌کرد «بر اساس اطلاعات به‌دست آمده، سلاح‌های استفاده‌شده، قدرت و سازمان‌یافتگی مورد نیاز برای عملیاتی در این سطح، سوابق حملات مشابه و البته این واقعیت که هیچ گروه دیگری در منطقه از منابع و برنامه‌ریزی و توانایی لازم برای انجام عملیاتی در چنین سطح بالایی برخوردار نیست» تنظیم شده، جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که «با چنین حملاتی صلح و امنیت منطقه را تهدید می‌کند».

ایران ولی به‌سرعت هرگونه نقشی را در حوادث روز پنج‌شنبه انکار کرد. ساعاتی بعد از حملات، یک مقام رسمی دولتی ایران عنوان داشت که «بعضی‌ها تلاش می‌کنند روابط ایران را با جامعه بین‌الملل دچار بی‌ثباتی کنند».

وقایع‌شماری عجیب

با این‌که بیشتر رسانه‌های آمریکایی ویدئوی منتشرشده از سوی کشتی آمریکایی را قانع‌کننده نامیده‌اند، ولی همین ویدئو در عین‌حال پرسش‌های زیادی را بی‌پاسخ می‌گذارد. مثلا این‌که لحظه دقیق برخورد مین با کشتی‌ها چه زمانی بوده است؟ درواقع مهم‌تر از همه پرسش‌ها زمان‌بندی ادعایی آمریکاست که سوالات زیادی ایجاد می‌کند. ویدئو ظاهرا لحظاتی بعد از آغاز انفجارها ضبط شده (زمانی‌که بنابر ادعای راویان آمریکایی، ایرانی‌ها می‌خواستند مدارک موجود و شواهد مستند و اثبات‌کننده نقش‌شان در این انفجارها را از بین ببرند). اما از این‌رو که درباره زمان‌بندی این حملات ناگفته‌های زیادی هنوز وجود دارد، می‌توان هر تصویر دیگری را نیز جایگزین این ویدئوها کرد، بدون این‌که خدشه‌ای در ادعای موردنظر وارد آید.

آمریکا در منطقه خلیج‌فارس توانایی غیرقابل‌انکاری در جمع‌آوری اطلاعات دارد، به‌خصوص با توجه به این واقعیت که اخیرا حضور دریایی آمریکا هم در منطقه پررنگ‌تر شده است. به این دلیل طبیعی است اگر انتظار داشته باشیم در روزهای آتی اطلاعات بیشتری در دسترس خواهد بود و هم‌چنین مطالعه روی کشتی‌های آسیب‌دیده هم شواهد و مدارک جدیدی به‌دست خواهد داد. اما تا این‌جا بیراه نیست اگر بگوییم اطلاعات ارائه‌شده از سوی آمریکا نتوانسته نشانی از این اشراف اطلاعاتی را بروز دهد و به‌واقع پای استدلال در این شواهد به‌شدت می‌لنگد. برای همین هم هست که اصرار آمریکا مبنی بر این‌که ایران طراح و مجری این حملات بوده، نمی‌تواند توجه زیادی به‌خود جلب کند.

مایک پمپئو اما توجهی به قدرت و ضعف شواهد ندارد و با تاکید می‌گوید که «این حملات بی‌جهت و غیرمنطقی تهدیدی آشکار است علیه صلح و امنیت بین‌المللی، تجاوزی فاحش به آزادی کشتیرانی و البته کوششی غیرقابل‌قبول برای افزایش شدت تنش». این ادعاها اما متعاقب خود سوالاتی را ایجاد می‌کنند. ازجمله این‌که «اگر واقعا آمریکا از نقش جمهوری اسلامی ایران در این قضیه اطمینان صددرصدی دارد، در واکنش به این اتفاق چه خواهد کرد؟». «محکومیت دیپلماتیک در جهت منزوی کردن ایران و البته تشدید تحریم‌های اقتصادی» بخشی از واکنش‌های محتملی می‌توانند باشد که آمریکا ممکن است به جمهوری اسلامی ایران نشان دهد.

اما در این‌که تشدید تحریم‌های اقتصادی بتواند نتیجه‌بخش باشد، تردید‌های زیادی وجود دارد. درست یا غلط؛ خیلی از کارشناسان حتی چنین تهاجماتی به نفتکش‌های عبوری را نیز (در صورت اثبات نقش ایران در این اتفاق- که با توجه به شواهد و قرائن بعید به‌نظر می‌رسد) از تبعات تشدید تحریم‌ها می‌دانند، که باعث می‌شود بخش‌هایی از نیروهای نظامی کشور را به این نتیجه برساند که در پاسخ به دشواری‌هایی که رای مردم و کشور به‌وجود آمده، دست به اقداماتی تلافی‌جویانه بزنند.

اگر این گزینه را از روی میز برداریم، پس چه می‌ماند؟ چه اتفاقی محتمل خواهد بود؟ آیا ممکن است آمریکا بخواهد واکنش تنبیهی نظامی داشته باشد؟ و در ‌صورت وقوع، درگیری نظامی چه تبعاتی را موجب خواهد شد؟

زمان خطرناک

در صورت انجام عملیات نظامی از سوی آمریکا، این خطر وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران–هم مستقیم و هم از طریق متحدانش در منطقه- دست به نوعی جنگ نامنظم زده و کشتیرانی و البته سایر منافع آمریکا را در منطقه هدف قرار دهد؛ که این خود به‌واسطه بالا رفتن قیمت نفت و گاز و هزینه‌های بیمه‌ای و مسایلی از این دست واکنشی تنبیهی نسبت به مداخله‌جویی آمریکا در منطقه خواهد بود. واکنش محتمل آمریکا نیز نسبت به این شکست، بی‌تردید عملیات نظامی بیشتر خواهد بود که این هم خطر درگیری مستقیم نظامی را به‌همراه دارد.

این چشم‌انداز بسیار بدبینانه که بسیار خطرناک و ریسک‌آمیز جلوه می‌کند، اما احتمال بسیار کمی دارد. درواقع کسی باور نمی‌کند چه ایران و چه آمریکا خواستار مقابله مستقیم نظامی باشند. برای آمریکایی‌ها، به‌رغم قدرت انکارنشدنی نظامی‌شان، اما، درگیری مستقیم هوایی و دریایی با ایران متضمن خطرهای بی‌شماری است. به‌خصوص که دونالد ترامپ برخلاف لفاظی‌ها و وراجی‌هایش ثابت کرده که چندان اعتقادی به عملیات نظامی دور از مرزهای آمریکا ندارد. حتی بیشتر عملیات آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ در سوریه هم بیش از این‌که عملیات نظامی واقعی باشند، کارکردهای سمبلیک داشته‌اند. این از این. اما در سوی دیگر صفحه شطرنج، یعنی در ایران این خطر هم‌چنان وجود دارد. خطر این‌که بخشی از حاکمیت با درک و تحلیل نادرست شرایط و آنالیز اشتباه عدم تمایل ترامپ به برخورد نظامی، با جابجایی اشتباه مهره‌ها دست گروه‌های تندروی دولت ترامپ را در انجام واکنش‌های نظامی تنبیهی باز گذارد- که این می‌تواند به همان چرخه بدبینانه‌ای ختم شود که در بالا توضیح داده شد.  در حقیقت در حال حاضر، مثل همیشه تاریخ، خطر جنگ تصادفی بسیار بسیار بیشتر از جنگ طراحی‌شده است. چگونه؟

تهران و واشینگتن این روزها سیگنال‌های زیادی به‌سوی هم ارسال کرده‌اند، اما این احتمال وجود دارد که طرفین نتوانند قصد طرف مقابل را از ارسال سیگنال‌ها به‌درستی متوجه شوند. به‌عنوان مثال، فرض کنید در ایران، عناصری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علایم ارسالی آمریکایی‌ها را اشتباه متوجه شده و مثلا در موضوع میزان آزادی طرفین در مانورهای نظامی بین بخش‌هایی از نیروی دریایی سپاه با طرف آمریکایی سو تفاهمی پیش بیاید. در این صورت باور کنید که خطر وقوع یک درگیری رودررو بسیار نزدیک‌تر از آن خواهد بود که جهان باور دارد.

چرا تنگه هرمز مهم است؟

در شرایطی‌که در خلیج‌فارس حاکم است، کشورهایی چون فرانسه و آلمان، مثل بیشتر متحدان آمریکا خواستار این هستند که طرفین در موقعیت فعلی باید محتاطانه رفتار کنند. در دیگر سوی اما دولت بریتانیا حمایت قاطع خود را از آمریکا ابراز کرده است.

وقتی ترامپ کارش را در کاخ سفید آغاز کرد، خیلی‌ها –حتی کارشناسان جمهوری‌خواه روابط خارجی- از حضور در دولت او خودداری کردند. به عقیده آن‌ها تلون و دمدمی‌مزاجی ترامپ در روابط خارجی می‌توانست موجد بحران‌های جهانی زیادی شود. در آن زمان البته باور منتقدین بر این بود که بحران‌های حتمی پیش‌رو در رابطه با کره شمالی و سوریه بروز خواهد کرد. امروزه روز اما همگان می‌بینند که مهم‌ترین بحران کاخ سفید در خلیج‌فارس بروز کرده است. بحرانی که در صورت وخیم‌تر شدن نه تنها برای خاورمیانه، بلکه برای متحدین سنتی و همیشگی آمریکا در تمام دنیا می‌تواند تبعاتی شدید  به‌همراه داشته باشد. موضوعی که سیاستمدارن (چه آمریکایی و چه در کشورهای متحد ایالات متحده) را سردرگم کرده که باید در قبال سبک و سیاق منحصربه‌فرد دیپلماتیک ترامپ چه تعاملی داشته باشند!
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: