۰

از روحانی که سایه جنگ را از کشور دور کرد تا روحانی که می رود سایه جنگ را بر کشور بگستراند

روحانی که مجری دستور عمل نرمش قهرمانانه و رسیدن به برجام بوده و اعتقاد داشت باید با کدخدا بست، امروز به با بکارگیری ادبیات سلحشورانه به دوئل سیاسی با همتای امریکایی رفته وچنان دوز این دوئل سیاسی بالاست که منتقدان تندرو او که وی را واداده در برابر امریکا قلمداد می کردند، از روحانی عقب مانده و بعید نیست که حتی به او تذکر دهند که کافی بوده و باید ترمزش را بکشد.
کد خبر: ۱۶۷۱۴۳
۱۴:۲۹ - ۰۴ مرداد ۱۳۹۷
به گزارش «شیعه نیوز»، روحانی که مجری دستور عمل نرمش قهرمانانه و رسیدن به برجام بوده و اعتقاد داشت باید با کدخدا بست، امروز به با بکارگیری ادبیات سلحشورانه به دوئل سیاسی با همتای امریکایی رفته وچنان دوز این دوئل سیاسی بالاست که منتقدان تندرو او که وی را واداده در برابر امریکا قلمداد می کردند، از روحانی عقب مانده و بعید نیست که حتی به او تذکر دهند که کافی بوده و باید ترمزش را بکشد.

صادق ملکی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی نوشت: از روحانی که سایه جنگ را از کشور دور کرد تا روحانی که می رود سایه جنگ را بر کشور بگستراند تفاوت از زمین تا آسمان است. راز و رمز این سطح از تغییر چیست؟

تغییر در این سطح برای مردی که می توان او را کماکان حرفه ای ترین رئیس جمهور ایران نامید دور از ذهن بوده و ابهام ناشی از این تغییر می تواند لایه های تحلیلی از زوایای مختلف را پیش رو قرار دهد.

در نگاه بدبینانه، برخی مخالفان روحانی اعتقاد دارند او با مجموعه عملکردش در امر کشورداری به گونه ای رفتار و اعمال مدیریت می کند که گویا کمر به نابودی نظام بسته است. برخی دیگر انباشت مشکلات و سیاست های غلط داخلی و خارجی در عرصه های مختلف را عامل بروز شرایط امروز دانسته و اعتقاد دارند روحانی بیش از آن که تقصیرکار باشد وارث ناسامانی هایی است که خود نیز در این چرخه تاثیر داشته است.

به هر حال روحانی که مجری دستور عمل نرمش قهرمانانه و رسیدن به برجام بوده و اعتقاد داشت باید با کدخدا بست، امروز به با بکارگیری ادبیات سلحشورانه به دوئل سیاسی با همتای امریکایی رفته وچنان دوز این دوئل سیاسی بالاست که منتقدان تندرو او که وی را واداده در برابر امریکا قلمداد می کردند، از روحانی عقب مانده و بعید نیست که حتی به او تذکر دهند که کافی بوده و باید ترمزش را بکشد. به راستی ادبیاتی که از بستن تنگه هرمز، دم شیر و مادر جنگ ها می گوید در پی چیست؟ اگر گزینه جنگ مدنظر است کجای کشور آماده جنگ است و اگر بلوف سیاسی است و چنانچه این بلوف ظرفیت اجرا در زمین را نداشته باشد خود عامل فاجعه بزرگ خواهد بود. در این میان به این نکته باید توجه داشت که تندروی و دوئل لفظی میان روحانی و ترامپ خود می تواند حاصل سیاست گذاری با اهداف داخلی و خارجی باشد که خود محل تعمق است.

به هر حال سه تحلیل می توان بر رفتار و اظهارات روحانی داشت:

یک؛

روحانی که از فردای برجام با کارشکنی ها و تحولاتی چون شلیک موشک حاوی تهدید اسرائیل، اسارت سربازان امریکایی، حمله به سفارت سعودی، تداوم سیاست مرگ بر امریکا و …. مواجه شد و پس از انتخاب مجدد نیز نتوانست بر امور مسلط شود به بازی پیچیده و پر ابهامی روی آورده است که می تواند نه نظام بلکه کیان ایران را نیز در معرض خطر قرار دهد. بدبینان مخالف روحانی در این بخش اعتقاد دارند شیخ حسن برای اینکه به سرنوشت روسای جمهور پیشین دچار نشود حیات نظام را به دوام خود بسته و در این مسیر حرکت می کند که دیگی که برای من نجوشد…..تحلیل است، اما تحلیلی بسیار دور.

دو؛

با توجه به اینکه نهادهای اصلی قدرت در ج.ا.ایران خصوصا در بخش سخت افزاری در دستان روحانی نیست و با مدنظر قرار دادن نظر منفی این نهادها نسبت به رئیس جمهور، روحانی با به ریسک انداختن حمایت بدنه اصلاح طلبان و حتی بخشی از جریانات معتدل، با چرخشی محاسبه شده به سوی جریان تندرو و حتی دادن شعارهای تندتر از آنان که حتی به آمادگی برای بوسیدن دست او رسید سعی دارد نه تنها شعارهای مطلوب این جریان را داده بلکه به گونه ای جلوتر از آنان حرکت کند، که هیچ یک از رهبران جریان افراطی در گفتار به پای وی نرسند. امری که تا حدودی تحقق یافته است. ادبیات حماسی و سلحشورانه روحانی در تقابل با سیاست های ترامپ اگرچه جایی در سیاست ندارد اما بکار گیری آن می تواتند در کنار اغنا و نوازش احساسات سطحی جریانات تندرو سبب گسترش دامنه بحران و خطرات مترتب آن بر ضریب امنیتی کشور شده و اگرچه در مرحله اول امید به صلح را کاهش دهد اما با بالا گرفتن و جدی شدن احتمال وقوع جنگ، مذاکره را تبدیل به یک دستورالعمل و صلح را گزینه همه نیروهای کشور کند. جاده سیاست و روابط میان کشورها اگرچه مسیری دو طرفه است اما در بحران میان ایران و امریکا جاده ایران باریک، پر خطر و… است در حالی که مسیر امریکا پهن، کم خطر …. بوده و در هدایت آن علاوه بر شاهین های مستقر در واشنگتن، کفتارها و جغدهای منطقه ای نیز نقش داشته و مترصد وقوع خطا از طرف تهران هستند. لذا محاسبات تهران در تهیه نقشه باید بسیار دقیق باشد.

سه؛

دعواها و اظهارات تند روحانی و ترامپ می تواند به هدف مقدمه سازی برای صلح باشد. انرژی جنگیدن باید با شعار تخلیه و صلح در عمل اجرایی شوند. تاریخ و نظام بین الملل بارها شاهد بوده است که صلح ها بیش از آن که حاصل فضای آرام و رهبران معتدل باشد، حاصل فضای بحرانی و مذاکرات رهبران تندرو بوده است. نگاهی به شکل گیری مذاکرات صلح کره شمالی و امریکا در شرایط جاری و مذاکرات میان اسرائیل و فلسطین در گذشته خود محل درس است. مذاکرات شارون و عرفات در فضایی رخ داد که هر یک تمنای مرگ دیگری را می کرد. شعارها و ادبیات تند روحانی و ترامپ از این منظر می تواند بستر ساز صلحی باشد که مقدمه آن با دیدار ترامپ و روحانی در اجلاس سران در سازمان ملل آغاز شود.

و اما بدانیم مدیریت اعمال شده بر کشور خصوصا در ابعاد اقتصادی پس از خروج ترامپ از برجام نه تنها نمره قبولی نداشته بلکه مردود و از منظری مشکوک بوده است.

چه باید کرد؟

اول آنکه بدانیم حتی اگر ایران و امریکا مذاکره کرده و در نقطه خوشبینی به درصد قابل قبولی از تفاهمات رسیده و تحریم ها اعمال نشود، اوضاع کشور در سطوح مختلف و خصوصا اقتصادی تغییر چندانی نخواهد کرد. اوضاع بحرانی در عرصه های مختلف حاصل مدیریت ناکارمدی است که چهل سال است تداوم داشته است. باید در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و همه ابعادی که به اداره و مدریت کشور ارتباط دارد به دانش روز تن داد. راه ما در همه ابعاد از راه کلی بشر و جوامع جدا نیست. می توان از تجربیات موفق بشری الگو گرفت تا حدودی بومی کرد اما نفی و ندیدن موفقیت های نظام های سیاسی دور و نزدیک جز خسران دستاوردی نخواهد داشت.

توجه داشته باشیم تا اصلاحات درون سیستمی و پاکسازی ساختاری و تجدید نظر در سیاست های داخلی و خارجی صورت نگیرد تفاهم با امریکا، فقط تجدید تنفس برای گرفتن دمی برای زنده ماندن خواهد بود. برای تغییر باید ذهنیت ها قبل از مدیران تغییر کند. تغییر افراد در سیستم معیوب کاری پیش نخواهد برد. فارغ از آن مشروعیت و اعتبار نظام با اخبار ماه های اخیر که از دامنه گسترده فساد و ارتشا خبر می دهد به شدت در نزد مردم لطمه خورده است. اصلاح این ذهنیت، جلب اعتماد مجدد آحاد مردم و بطور مشخص نجات نظام و ایران تنها و تنها یک راه دارد و آن هم عذرخواهی از مردمی که خوبند و می بخشند و در نهایت همراه می شوند. اینجا ایران است و عذرخواهی در سطوح بالا لازم نیست به استعفا بینجامد. با جام زهر و قبول مسولیت پایان جنگ، اعتبار امام به گونه ای شد که می شد بر طبل جنگ در زمان مقتضی نواخت. همان قدر که مسیر اصلاح باز و مردم نه شاهد گفتار درمانی بلکه عملیات اجرایی اصلاحی شوند بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد. باشد که قدردان مردمی باشیم که علیرغم انبوه مشکلات استخوان در گلو درد را برچاه می گویند تا درمان را از درون بیابند. با درک درد مردم و همراهی با آنان ایران و ایرانی به هر کاری قادر است. امید را نباید کشت. از دل تهدیدات می توان فرصت ها ساخت و ما با همدلی به این کار قادریم.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: