۰

چرا خدا برای یک مشت مسلمان نکبت و فقر و ذلت خواسته ؟

کد خبر: ۱۶۶۲۴۱
۱۴:۰۵ - ۲۰ تير ۱۳۹۷
به گزارش «شیعه نیوز»، در کوران حوادث مشروطه‌خواهی و تقاضای فعالان سیاسی و دینی برای تشکیل عدالت‌خانه، عین‌الدوله صدراعظم مظفرالدین شاه (معروف به اتابک) از اجرای دستورات شاه سرباز می‌زد و به انحای مختلف تلاش داشت این هدف محقق نشود. متن زیر نمونه‌ای از شب‌نامه‌هایی است که در آن دوران، اولا با هدف افشاگری بر ضد عین‌الدوله، و ثانیا با هدف تحریک علما و چهره‌های دینی به موضع‌گیری بر ضد حکومت منتشر می‌شد.

 این متن را به نقل از کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» (ج ۱، صص ۳۸۲-۳۸۴) منتشر می‌کند:

 

سوال و جواب میرزا حسین‌خان با میرزا احمد خان در خیابان علاءالدوله:

سوال – چطور است احوال شما؟

جواب – چه می‌پرسی برادر از حال من، هر روز از خدا مرگ می‌خواهم، شغل و کاری که نیست، عیالات که زیاد، نان و گوشت هم حالش معلوم است، گدایی هم که نم‌یتوانیم بکنیم، غیر از مرگ برای ما صلاح نیست.

– باید راضی بود، خداوند همچو خواسته است. باید صبر کرد.

* خاک بر سر ما اهل مملکت بکنند، چطور شد که خدا از برای یکصد و بیست مملکت که در روی زمین است، باید عزت و ثروت و امنیت و عدالت و آسایش و مکنت و غنی بخواهد، با آنکه همه کافر هستند و از برای یک مشت مسلمان، نکبت و فقر و ذلت و احتیاج و ظلم و پریشانی بخواهد، اینکه ظلم است و خدا ظلم نمیکند!؟

– پس شما که می‌فرمایید این خرابی از جانب خدا نیست، پس از جانب کیست؟

* تقصیر از شاه است که مال و جان سی کرور نفوس را به چند دزدِ راهزنِ خدانشناس جاهل داده، که این اشخاص، با این یک مشت مردم درمانده اسیر ذلیل، هر چه اراده می‌نمایند می‌کنند. نه مال از برای مردم مانده و نه جان و نه ناموس، یک مشت استخوان این مردم فقیرِ ذلیل را همه روز در آسیاب ظلم خرد می‌نمایند. هرچند سلطان خود به شخصه ظلم نمی‌کند، اما چون ظالم را او مسلط بر مظلوم می‌نماید، ناچار زشتی امر مستند به او خواهد بود.

– شاه که دستخط تأسیس عدالتخانه و اجراء قانون در کلیه‌ی امور مملکتی داده و مکرر حکم فرموده که اجراء نمایند دیگر چه تقصیر دارد؟

* چه فایده، کی حکم شاه بیچاره را می‌خواند؟ اتابک که خودش یک سلطان مستقلی است، هرچه را که میل دارد اجراء می‌نماید، هرچه را که میل ندارد زیر سبیل می‌گذارد.

– اتابک مجلسی فراهم فرموده که وزراء رأی بدهند، امیر بهادر و حاجب‌الدوله و ناصرالملک نگذاشتند که کار مملکت و مسلمانان اصلاح بشود.

* هرچند امیر بهادر و حاجب الدوله یک پارچه ظلم و حماقت هستند و قانون را مضر به حال خیانت‌هایی که کرده و می‌کنند می‌دانند. اما ناصرالملک که مرد عاقلی بود شاید چنین فهمیده که این مجلس صورت‌سازی است و اتابک به این کار باطنا راضی نیست.

– ما از حال اتابک چنین فهمیده بودیم که مایل به اجراء قانون است، زیرا که فایده این کار از برای خودش بیشتر است، به جهت آنکه مال و خانه و درجه‌ی او در سلطنت بی‌قانون بی‌شرط همواره در معرض تلف است و تا قانون نباشد از این جهات اطمینان برای او حاصل نخواهد شد.

* بلی خود اتابک هم ملتفت این نکته هست، ولی نخوت و غرور و خودپرستی او را مانع شده که چون رؤسای ملت مطالبه‌ی قانون نمودند، اگر اجراء شود به اسم آنها خواهد شد. پس معلوم شد که اتابک خیلی آدم کم‌مغزی است که کار به این بزرگی و شرف به این سترگی را، از برای یک خیال به این کوچکی واهی تعطیل نماید. ما گمان می‌کردیم که این اتابک آدمی است، حال معلوم شد که هیچ بارش نیست.

– این تقصیر با علماء و آقایان است، زیرا که جد و جهد در کاری نمی‌کنند و این خیال پوچ را از کله‌ی این مرد بیرون نمی‌نمایند، که غرض خودنمایی نیست، بلکه غرض اصلاح مفاسد ملک و ملت است. به اسم هرکس می‌خواهد بشود، بشود.

* پس شما خبر ندارید که آقای آقا سید محمد دیروز چه کاغذ خوبی در این باب به اتابک نوشته، که ما تا جان در بدن داریم دست از مطالبه‌ی حقوق ملت بر نمی‌داریم؟

– بلی خبر دارم سواد کاغذ را هم دیدم… خداوند به آقای آقامیرزا سید محمد عمر بدهد، باز میانه‌ی ملاها اگر یک نفر باشد، اوست که به فکر ملت است، آقایان دیگر به فکر خودشان هستند. ماها باید زحمت بکشیم و آنها همه روز به فکر ترقی و توسعه‌ی اداره و جلب منافع و مداخل خود باشند. آخر مگر فایده‌ی پیغمبر صلی‌الله علیه و آله از برای مردم همین بیان طهارت و نجاست بود یا در مقام ترویج احکام سیاسیه و مملکت‌داری و تهذیب اخلاق هم بود؟ آقایان نجف و این‌جا پس از یک‌ عمر که از پرتو امت پیغمبر صلی‌الله علیه و آله می‌خورند و زندگانی می‌کنند، آخر فایده‌ی ایشان منحصر است، به این‌که در حاشیه‌ی رساله یک مرتبه بر عده‌ی غسلات استنجاء بیفزایند یا کم کنند. دیگر فکر این نیستند که ظلم عالم را فرا گرفت، مسلمانان از دست رفتند، دولت و ملت اسلام که پیغمبر و امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام برای ترویج آن شهید شدند، از میان رفت. دشمنان دین از هر طرف روی آوردند و علماء به بعضی از فروع چسبیده، اصل را از دست داده‌اند.

* شما به فرمایش علماء و آقایان هم گوش بدهید. ایشان هم حرفی دارند، می‌گویند ما که زحمت برای مردم می‌کشیم، مردم خودشان بی‌غیرت و نادان هستند، چرا در مقام عدل و داد برنمی‌آیند؟ فرض ما نبودیم، مردم نباید به فکر حال خودشان باشند؟ مردم می‌خواهند بی‌زحمت لقمه توی دهن آنها بگذاریم. اگر صدر اسلام را ملاحظه کنید می‌دانید که حضرت رسول (ص) یک تنه کار از پیش نمی‌برد، بلکه مردم از جان و مال خود می‌گذشتند و پیغمبر خود را یاری‌ می‌نمودند و پیش‌ می‌بردند. (نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود…) مستدعی است مرخصم فرمایید ان‌شاءالله فرداشب خدمت جنابعالی در همین موقع می‌رسم و عرایض لازمه به نحو اوفی و اتم خواهیم کرد، تا بدانید و تصدیق فرمایید، این همه ظلمی که به مردم می‌شود از بی‌همتی و بی‌غیرتی خود مردم است.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: