۰

مذهب و صلح در کنار یکدیگر قرار دارند

کد خبر: ۱۶۲۰۴۸
۱۱:۱۴ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷
به گزارش «شیعه نیوز»، جناب اسقف لئو بوکاردی، سفیر واتیکان در ایران است. او درسال ۲۰۰۷، از طرف پاپ بندیکت شانزدهم، به عنوان سفیر به سودان و اریتره رفت و در سال ۲۰۱۳ نیز از سوی پاپ فرانسیس انتخاب شد تا منصب سفارت در تهران را عهده‌دار شود. پیشنهاد مصاحبه‌ام را سخاوت‌مندانه می‌پذیرد. رفتار راحتی دارد اما دوست ندارد آداب دیپلماتیک را در رفتارهایش به کلی کنار بگذارد؛ می‌گوید: درب خانه من به روی همه باز است و من برای گفتگو با همه آماده هستم.

سوالات زیادی در ذهن کنجکاوم دارم که از او بپرسم. آقای سفیر متوجه روحیه‌ی پرسش‌گر من می‌شود و با  حوصله به سوالاتم جواب می‌دهد و می‌گوید متوجه تلاشت هستم که با سوالاتت می‌خواهی به این نتیجه برسیم که واقعاً تمام ما انسان‌ها در داشتن کرامت ذاتی، برابریم. از او می‌پرسم چگونه به مقام اسقفی نائل شده است که در پاسخ می‌گوید: من برای اسقف شدن یا سفیر شدن انتخاب نشدم؛ کلیسا بعنوان مسئول اصلی من، ویژگی‌ها، تجربیات و مهارت‌هایی را در من دید و برای گماردن در یک وظیفه مهم، به من اعتماد نمود و در مجموعه کلیسای کاتولیک، هیچکس آموزش نمی‌بیند که مثلاً اسقف، سفیر، پاپ یا کاردینال شود و یا صاحب شغلی شود و یا موفق شده و به شخصیت مهمی تبدیل شود.

می‌پرسم اصلا شما چگونه می‌توانید خواندن علوم دینی مسیحی را آغاز کنید، که در پاسخ می‌گوید: «فراخوان برای کشیش شدن» تنها یک پرسش معنوی نیست. مسیر کشیش شدن شامل چندین مرحله عملی و اساسی است که به طور دقیق برای ورود به مدرسه علوم دینی طراحی شده است. کسی که این مسیر را برمی‌گزیند، سفری طولانی شامل بازخوردها، عبادت‌ها و آموزش‌ها در پیش دارد چون شخصی که تصمیم می‌گیرد وارد این مسیر شود باید در بوته آزمایش قرار گیرد تا واقعاً آبدیده شود. ورود به مدرسه علوم دینی لزوماً به مثابه اجبار برای کشیش شدن نیست. اگر کسی در میان دروس دوره خود متوجه شود که مناسب خدمت به خداوند نیست، می‌تواند مدرسه و دروس خود را ترک کند.

می‌پرسم جایگاه پاپ برای شما چیست که با این پاسخ مواجه می‌شوم: بالاترین دستورها متعلق به پاپ است؛ او اسقف رم است که برروی همه ارکان کلیسا، قدرتی کامل، جهانی و برتر را دارا است؛ قدرتی که او بدون هرگونه مزاحمتی می‌تواند اعمال کند.

به او می‌گویم نحوه‌ی انتخاب پاپ، برایم جالب است؛ آیا مایلید آنرا برایم توضیح دهید؟  این‌گونه  توضیح می‌دهد: روند انتخاب پاپ به گونه‌ای است که هیچ جزییاتی از این جلسه به بیرون درز نکند. رای‌گیری در کلیسای Sistine انجام می‌گیرد. کاردینال‌هایی که در رای‌گیری حضور دارند باید سوگند بخورند رازدار باشند. سپس به زبان لاتین می‌گویند: همه بیرون! و همه کسانی که نباید در رای‌گیری باشند، به بیرون هدایت می‌شوند. کاردینال‌ها این حق انتخاب را دارند که در بعدازظهر اولین روز، یک تک رای خود را به صندوق بیندازند. از روز دوم، دو رای‌ در صبح و دو رای‌ در بعدازظهر ریخته می‌شود. بالای هر رای به لاتین نوشته شده: من بعنوان پاپ رای می‌دهم. در پایین برگه‌ها هم جایی برای نوشتن نام فرد منتخب دارد. بعدها همه برگه‌های رای سوزانده می‌شوند تا ….

اگر می‌خواهید بدانید آقای سفیر جمله بالا را چگونه تکمیل کرده و مایلید پرسش‌های خبرنگار شفقنا و پاسخ‌های او را بخوانید، متن کامل مصاحبه را در ادامه دنبال کنید:

    اگر ممکن است خودتان را معرفی کرده و کمی از پیشینه و سوابق خود برای ما بگویید؟

 

برای آنهایی که زندگی خود را وقف خواندن و فهم دین کرده‌اند طبیعی است که به دنبال کشف مسیری خدایی برای زندگی خود باشند. برای هرکسی لحظاتی حیاتی و مهم برای پاسخگویی به سوالاتش وجود دارد. من چرا زندگی می‌کنم؟ قصد دارد در زندگی‌ام چه کارهایی انجام دهم؟ قصد دارم زندگی‌ام را صرف چه چیزی بکنم؟ درحقیقت داستان زندگی من، همان پیشه من است؛ اینگونه که من چطور همواره به دنبال مسیر و برنامه خداوند در زندگی خود باشم و چطور به ندای او پاسخ گویم.

از همان کودکی، علاقه داشتم یک روحانی باشم ( با اینکه پدرم دوست داشت من به نیروهای نظامی بپیوندم) به همین خاطر با اجازه والدینم، به مدرسه ابتدایی علوم دینی لارینو پیوستم؛ در مرحله بعد به مدرسه علوم دینی بنونتو و در نهایت به مدرسه علوم دینی لاتران در رم پیوستم تا فلسفه و علوم الهیات – با تخصص الهایت ادبی- در آکادمی آلفونسیانا بخوانم. درحقیقت من ۱۵ سال را در مدارس علوم دینی سپری کردم؛ وقتی وارد آنها شدم ۱۳ ساله بودم و وقتی خارج شدم ۲۶ سال داشتم.

وقتی به قلمروی اسقف‌نشین بازگشتم از من خواسته شد تا پایه علوم دینی Chieti را آموزش دهم. من آنجا مربی و نیز راهنمای معنوی برای کسانی بودم که قصد داشتند کشیش شوند. خیلی از شاگردان من اکنون کشیش هستند و یکی از آنها نیز اسقف شده است. پس از ۵ سال تدریس، از من خواسته شد به منظور آماده شدن برای انجام خدمات دیپلماتیک برای واتیکان، درس خود را در آکادمی Pontifical Ecclesiastical Academy ادامه دهم. پس از کسب دکترای الهیات، لیسانس حقوق مذهبی و همچنین مطالعاتی در باب حقوق بین‌الملل، در سال ۱۹۸۷ به اوگاندا اعزام شدم؛ سپس به پاپوا گینه نو، جزایر سلیمان و همچنین مقر اتحادیه اروپا در بروکسل اعزام شدم. وقتی به واتیکان بازگشتم برای شش سال دستیار ویژه –منشی- کاردینال Tauran بودم که او نیز بعدها وزیرخارجه واتیکان شد. پس از گذراندن این ماموریت‌های مهم، من بعنوان ناظر دائم سازمان‌های بین‌المللی در وین در نهاد AIEA انتخاب شدم  جایی که درست در کنار نماینده جمهوری اسلامی ایران می‌نشستم؛ شاید این فال من بود که نهایتاً به ایران بیایم. درسال ۲۰۰۷، پاپ بندیکت شانزدهم من را بعنوان سفیر واتیکان در سودان و اریتره انتخاب کرد و در سال ۲۰۱۳ نیز توسط پاپ فرانسیس بعنوان سفیر به تهران آمدم.

    همانطور که خودتان گفتید بعنوان سفیر واتیکان به ایران آمدید. آیا خودتان خواستید که اسقف شوید؟ و اینکه مقام سفارت واتیکان چطور انتخاب می‌شود؟

در مجموعه کلیسای کاتولیک، هیچکس آموزش نمی‌بیند که مثلاً اسقف، سفیر، پاپ یا کاردینال شود و یا صاحب شغلی شود و یا موفق شده و به شخصیت مهمی تبدیل شود؛ بلکه این القاب و عنوان‌ها یک خدمت است که از سوی مقامات بالاتر به فرد اعطا می‌شود تا او خود را وقف آن ماموریت یا وظیفه نماید و با مسئولیت‌های خاصی به انجام وظیفه بپردازد. من برای اسقف شدن یا سفیر شدن انتخاب نشدم؛ کلیسا بعنوان مسئول اصلی من، ویژگی‌ها، تجربیات و مهارت‌هایی را در من دید و برای گماردن در یک وظیفه مهم، به من اعتماد نمود. البته نوعی رقابت نیز در این میان وجود دارد که براساس سوابق و یا سالیان تحصیل محاسبه می‌شود؛ اما به طور کلی می‌توان گفت براساس قانون کلیسا، برای خدمت در چنین ماموریت‌هایی باید حقوق خواند؛ یعنی یا باید در الهیات تحصیل کرد و یا حقوق و یا هردو. برای انجام وظیفه دیپلماتیک در دستگاه کلیسا، در رم و در کنار زیارتگاه اصلی، یکی از قدیمی‌ترین مدارس سیاسی و دیپلماتیک جهان به نام آکادمی Ecclesiastical وجود دارد که به طور اختصاصی برای آموزش سفرا و مقامات سیاسی واتیکان فعالیت می‌کند. من در همین مدرسه، حقوق بین‌الملل و علوم سیاسی و دیپلماتیک خواندم.

 

 

    شما هم اسقف هستید و هم سفیر واتیکان؛ یعنی برای این مجموعه کار می‌کنید. آیا می‌توانید ساختار کلیسای کاتولیک را برای ما شرح دهید؟

اول از همه باید توجه داشت که به خاطر سیستم سلسله مراتبی که در کلیسای کاتولیک وجود دارد، قاعدتاً مانند یک سیستم نظامی یا مثلاً شرکت کار نمی‌کند. اینجا منظور از سلسله مراتب، مجموعه‌ای از دستورات و کنترل‌ها هم نیست بلکه منظور، نوعی معنای مذهبی است و درحقیقت معنی آن با آنچه فهم غیرمذهبی و معمولی در جهان امروز به شمار می‌رود، متفاوت است. درواقع دستورات در سلسله‌مراتب کلیسا همان‌ها فرمان‌ها و آموزه‌های مذهبی است که از آن پیروی می‌شود.

بالاترین دستورها متعلق به پاپ است؛ او اسقف رم است که برروی همه ارکان کلیسا، قدرتی کامل، جهانی و برتر را دارا است؛ قدرتی که او بدون هرگونه مزاحمتی می‌تواند اعمال کند.

دوم، کالج اسقف‌ها است که قدرت تصمیم‌سازی و اعمال نظر مربوط به همه کلیساهای جهان را دارد و تصمیمات این نهاد نیز در یک اتحادیه با حضور پاپ اتخاذ می‌شود. در کتاب دستورالعمل کلیسا آمده: کالج یا نهاد اسقف‌ها بدون موافقت پاپ – وارث پیتر- هیچ قدرتی ندارد؛ این نهاد روی کلیسای جهانی حق اعمال نفوذ و یا قدرت کامل و برتر را دارد اما این حق تنها با موافقت پاپ میسر خواهد بود.

سوم اسقف‌های عادی هستند که تنها قدرت برتر و حق تصمیم‌گیری در محدوده اسقف‌گری خود و کلیساهای محلی خود را دارند؛ دفاتری نیز وجود دارند که بعنوان دستیار، مشاور و یا کمک اسقف‌ها در نواحی مختلف حضور دارند.

چهارم کشیش ها هستند که همکاران اسقف‌ها هستند که حوزه عمل آنها محدود به بخش یا ناحیه‌ای در قلمرو کلیسای خودشان است که واحدی کوچک تحت اشراف اسقف‌گری هر منطقه‌ای به شمار می‌رود. در کتاب دستورالعمل آمده: کلیسای هر بخش یا ناحیه، یک قلمروی مشخص از پیروان مسیحیت است که واحدی باثبات از یک کلیسای مخصوص به شمار می‌رود؛ مسئولیت این واحد بعهده پیشوای روحانی است که با پیروانش همگی تحت کنترل اسقف منطقه هستند. اسقف چوپان منطقه خود است و کشیش‌های تحت امور او با وی در اداره منطقه سهیم هستند و هیچگاه ارتباطشان با او قطع نمی‌شود.

یک نهاد دیگر به نام کالج کاردینال‌ها وجود دارد که نقش بسیار مهم دارد. نقش مهم آنها، انتخاب پاپ است. به جز این، کاردینال‌ها دو وظیفه دیگر نیز برعهده دارند؛ آنها باید همیشه برای کمک و یاری به پاپ حاضر و در دسترس باشند؛ چه به صورت گروهی- که برای مشورت یا کمک به حل موضوعی باید حاضر شوند- چه به صورت انفرادی که این موضوع در مورد کمک به اداره جهانی کلیسا نمود پیدا می‌کند. برای کاردینال شدن ابتدا باید خادم کلیسا، کشیش و سپس اسقف شد.

 

پاپ چطور انتخاب می‌شود؟ پاپ سابق – بندیکت شانزدهم- از مقام خود استفعفا داد؛ آیا در تاریخ مسیحیت چنین چیزی سابقه داشته است؟

پاپ توسط کالج کاردینال‌ها انتخاب می‌شود. آنها برای انتخاب پاپ به واتیکان دعوت می‌شوند که در این انجمن محرمانه، نهایتاً پاپ برگزیده می‌شود. کاردینال‌هایی که بالای ۸۰ سال سن دارند حق ندارد در این نشست محرمانه شرکت کنند. کاردینال‌هایی که وظیفه انتخاب پاپ را برعهده دارند، نهایتاً ۱۲۰ هستند. در طول برگزاری این نشست محرمانه، کاردینال‌ها در محل واتیکان مستقر هستند و حق ندارند با محیط بیرون در تماس باشند.

کاردینال‌ها نباید یکی از میان خود را برای منصب پاپی برگزینند. البته براساس تئوری، هر مرد کاتولیکی که غسل تعمید هم شده، می‌تواند پاپ شود اما سنت این را می‌گوید که این مقام باید به یک کاردینال برسد. کاردینال‌ها تا وقتی که پاپ را انتخاب نکرده‌اند در واتیکان خواهند ماند. اصولاً معنی این نشست آن است که آنها تنها یک کلید برای خارج شدن از واتیکان دارند که آن هم انتخاب پاپ است.

روند انتخاب پاپ ممکن است چند روز طول بکشد. در قرون گذشته،  روند انتخاب پاپ ممکن بود چند هفته یا حتی چند ماه طول بکشد و حتی ممکن بود برخی کاردینال‌ها در طول این دوره، از دنیا بروند. روند انتخاب پاپ به گونه‌ای است که هیچ جزییاتی از این جلسه به بیرون درز نکند. حتی پس از پایان کار و انتخاب پاپ. قبل از اینکه مراسم رای‌گیری در کلیسای Sistine آغاز شود، همه مکان جلسه از نظر امنیتی توسط کارشناسان بررسی می‌شود تا میکروفون یا دوربین در محل وجود نداشته باشد.

وقتی شور آغاز می‌شود، کاردینال‌ها می‌توانند پشت درهای بسته غذا بخورند و در همان مجموعه استراحت کنند تا اینکه پاپ را انتخاب نمایند. همه رادیوها و تلویزیون‌ها برچیده شده، هیچ مجله یا روزنامه‌ای هم اجازه ورود پیدا نمی‌کند و همه گوشی‌های تلفن هم جمع‌آوری می‌شوند.

رای‌گیری در کلیسای Sistine انجام می‌گیرد. کاردینال‌هایی که در رای‌گیری حضور دارند باید سوگند بخورند رازدار باشند. سپس به زبان لاتین می‌گویند: همه بیرون! و همه کسانی که نباید در رای‌گیری باشند، به بیرون هدایت می‌شوند.

کاردینال‌ها این حق انتخاب را دارند که در بعدازظهر اولین روز، یک تک رای خود را به صندوق بیندازند. از روز دوم، دو رای‌ در صبح و دو رای‌ در بعدازظهر ریخته می‌شود. بالای هر رای به لاتین نوشته شده: من بعنوان پاپ رای می‌دهم. در پایین برگه‌ها هم جایی برای نوشت نام فرد منتخب دارد. بعدها همه برگه‌های رای سوزانده می‌شوند تا بعنوان یک سنت قدیمی، دو سفید از دودکش کلیسا بیرون بیاید تا همه بدانند که پاپ انتخاب شده است.

درحقیقت تنها نشانی که از اتفاقات درون کلیسا به بیرون درز می‌کند همین دودی اس که از سوختن برگه‌های رای به دست می‌آید و از سیاه تا سفید متغیر است. سیاه نشانه عدم انتخاب است اما سفید به معنای انتخاب قطعی پاپ است.

پس از انتخاب پاپ جدید و بیرون آمدن دود سفید، یک تاخیر کوتاه برای اعلام هویت پاپ وجود خواهد داشت.

وقتی نامزدی که اکثریت آراء را به دست آورده مشخص شد، از او می‌پرسند: آیا می‌پذیرید که پاپ شوید؟ وقتی شخص موردنظر قبول کرد که پاپ شود سپس از او می‌پرسند که می‌خواهد با چه نامی خطاب شده و شناخته شود. وقتی پاپ منتخب نام خود را نیز انتخاب کرد، کاردینال‌ها به سوی او آمده تا اطاعت و فرمانبرداری خود را به او ابراز کنند.

 

سپس از بالکن سنت پیتر باسیلیکا، همانگونه که از قدیم مرسوم بوده، منادی ناد می‌دهد که «من برای شما خبری بس خوش دارم، ما پاپ داریم». اینجاست که نام پاپ بالاخره فاش می‌شود و پاپ جدید برای اولین بار در انظار عمومی ظاهر می‌شود.

 

پاپ می‌تواند علیرغم میل خود استعفا دهد؟

جواب شما را قانون داده است. قوانین ۳۳۱ تا ۳۳۵ به طور خاص قانون ۳۳۲ پاراگراف ۲ تصریح می‌کند که مشروعیت کناره‌گیری پاپ از سمت خود، تنها بستگی به اراده خودش دارد، بدون اینکه از جانب کسی فشاری بر او برای استعفا وارد شود. در حقیقت برای چنین کاری، تائید یا پذیرش هیچ شخص دیگری لازم نیست. مثل اتفاقی که در روز ۱۸ نوامبر سال ۲۰۱۳ افتاد و پاپ بندیکت شانزدهم استعفا داد.

تاریخ تنها ۲ استعفا از پاپ‌ها را بوده است. یکی همین پاپ بندیکت شانزهم و دیگری «پاپ سلستین پنجم» که در ۱۳ دسامبر سال ۱۲۹۴ میلادی رخ داد. پاپ سلستین که یک راهب با نام اصلی «پیترو دا مورونه» بود از منطقه‌ای که من در آن زاده شده‌ام یعنی منطقه «مولسیا» در ایتالیا آمده بود. او در همان جای زیبایی آرام گرفت — Basilica of Collemaggio at L’Aquila که روزی بعنوان پاپ انتخاب شده بود.

    وظایف کلی، نقش و قدرت پاپ چیست؟ احساس شخصی شما پس از مدت ۵ سال از ریاست پاپ فرانسیس بر کلیسای کاتولیک چیست؟

پاپ- که به کشیش بزرگ هم معروف است(و از کلمه لاتین بزرگترین سازنده پل می‌آید)-  در حقیقت، اسقف رم محسوب می‌شود. بنابراین رهبر همه کلیساهای کاتولیک در کل جهان است. برتری اسقف‌ رم به طور کلی از وابستگی او به مقام پاپی و عنوان جانشینی سنت پیتر می‌آید. سنت پیتر کسی است که مسیح(ع) در مورد او گفته کلیدهای بهشت در دستان او است و قبض و بسط‌ها نیز در اختیار او قرار داده شده است و اوست که چون صخره‌ای محم، بنای کلیسا بر روی او ساخته شده است. پاپ رییس حکومت واتکیان نیز محسوب می‌شود که به طور کلی درون شهر رم پایتخت ایتالیا ساخته شده است. پاپ فعلی فرانسیس است که در ۱۳ مارس ۲۰۱۳ بعد از کناره‌گیری پاپ بندیکت شانزدهم به این مقام رسید.

نام اصلی پاپ فرانسیس، «کاردینال خورخه ماریو بورگوگلیو» کاردینال بوئنوس آیرس در آرژانتین است که بعنوان دویست و شصت و ششمین پاپ برگزیده شده است. او اولین پاپ از آمریکای لاتین و اولین یسوعی است که پاپ می‌شود.

او به خاطر اینکه به راحتی در دسترس عموم مردم است و قصد دارد اصلاحاتی را در مجموعه کلیسا ایجاد کند، مورد توجه و تقدیر قرار گرفته است. پاپ فرانسیس روی این مسئله مهم مسیحیت- از جمله رهبران کلیسا- باید به نقاط حاشیه‌ای و کمتر برخوردار نیز توجه کنند، تاکید فراوان دارد. به ویژه نقاطی که به هر بهانه‌ای تاکنون ز اجتماع یا کلیسا دور افتاده‌اند. به جرات می‌توان گفت این موضوع کلیدی‌ترین بن‌مایه یساست‌های پاپ فرانسیس است.

نظریه پاپ فرانسیس در مورد لزوم گفتگوی میان مسیحیت و اسلام که در جلسه سوگند او مطرح شد، درحقیقت نه تنها نتیجه یک برهان مذهبی است بلکه از نوعی آگاهی مستقیم و شخصی به دست آمده که به خاطر ارتباط پاپ فرانسیس با افراد مختلف در هنگام خدمت او در کسوت کشیشی و اسقفی آرژانتین حاصل آمده است.

درحقیقت هرکسی می‌تواند با عنایت به اصول مذهبی، قائل به اساس انجیلی و تعلیمی گفتگوی میان اسلام و مسیحیت کاتولیک باشد، اما ترس و نگرانی از دیدار با افراد از ادیان مختلف و ایجاد نوعی گفتمان با آنها، ممکن است مانع از تحقق این امر شود، چون ما به جز تلویزیون و مطبوعات هیچ تجربه شخصی دیگری از ارتباط با مسلمانان نداشته‌ایم. از نظر پاپ، موثرترین راه برای مقابله با انواع مختلف خشونت، آموزش کافی به افراد برای شناخت دقیق و پذیرش تفاوت‌ها است، چون این تفاوت‌ها هستند که باعث توانگری و باروری می‌شوند. آغاز هر گفتگویی، دیدار است؛ ما با دقت به دیگران نزدیک می‌شویم تا حساسیت  ناراحتی در فرد مقابل ایجاد نکنیم. در سالهای اخیر، پاپ تاکید داشته که علیرغم برخی سوءتفاهم‌ها و دشواری‌ها، پیشرفت‌های در موضوع گفتگوی بین‌الادیانی صورت گرفته به ویژه با دین اسلام. اینجاست که اهمیت گوش سپردن به صحبت‌های دیگران ضرورت پیدا می‌کند.

    در دنیا چه تعداد مسیحی کاتولیک داریم؟

براساس آمارهایی که توسط اداره مرکزی آمار و اطلاعات کلیساهای واتیکان به دست آمده و درکتاب سالیانه واتیکان ۲۰۱۷ نیز چاپ شده، تعداد کاتولیک‌ها در جهان از ۲۷۲/۱ میلیارد نفر در سال ۲۰۱۴ به ۲۸۵/۱ میلیارد نفر در سال ۲۰۱۵ رسیده است. این به معنی یک درصد رشد در سال است و ۷/۱۷ درصد از جمعیت جهان را نیز شامل می‌شود.

آمار سال ۲۰۱۵ نشان می‌دهد که کلیسای کاتولیک ۵۳۰۴ اسقف‌گری (با رشد ۴ درصدی نسبت به ۵ سال گذشته)، ۴۱۵۶۵۶ روحانی، ۴۵۲۵۵ خادم دائمی و ۶۷۰۳۲۰ خواهر روحانی دارد.

    میان پاپ و واتیکان از یک سو و نیز کلیساهای محلی در سرتاسر جهان، چه نوع ارتباطی در جریان است؟

همانطور که پیشتر هم گفتم، در میان کلیسای کاتولیک نوعی رابطه و ساختار سلسله‌مراتبی وجود دارد اما نه از نوع روابطی که شما در یک شرکت یا یک یگان نظامی مشاهده می‌کنید. این رابطه چیزی بیش از نوعی اطاعت محض است؛ بهتر است بگوییم نوعی رابطه دوطرفه و متقابل میان پاپ و اسقف‌هایی که کلیسای کاتولیک را در سرتاسر جهان اداره می‌کنند، وجود دارد.

بنابراین در راستای ایجاد ارتباط بهتر و تنگاتنگ میان کلیساها در سرتاسر جهان با واتیکان، روحانیون و اسقف‌ها باید تلاش کنند به طور منظم با واتیکان در ارتباط باشند. به همین خاطر آنها  جانشین سنت‌پیتر باید به محکمی با یکدیگر متحد و یکی باشند. این ارتباط دوجانبه میان مرکزیت کلیسا با نقاط پیرامونی، با هدف افزایش مشارکت و همکاری در بالاترین درجه صورت می‌گیرد؛ درست مانند یک بدن زنده که با همکاری و فعالیت همه اعضای خود به زیست ادامه می‌دهد.

پاپ ژان پل دوم در ژوئن سال ۱۹۶۹ در این مورد گفته: «روشن است که در کنار جریانات و جنبش‌هایی که به سوی مرکز و قلب کلیسا روانه هستند، چنین ارتباطی نیز باید از مرکز به سوی تک تک کلیساهای محلی، کشیش‌ها و مومنان در نقاط مختلف پیروانی روانه شود تا گواهی باشد به گنج حقیقی و فیض الهی که مسیح(ع) ما را در آن شریک کرد و به ما بعنوان امانت سپرد».

این حرکت و جنبش از مرکز(واتیکان) به نقاط پیرامونی(کلیساهای محلی) درحقیقت با سفرهای پاپ به کشورهای مختلف نمود پیدا می‌کند. بعنوان مثال پاپ فرانسیس تاکنون در ۴ سالی که به این مقام رسیده به ۳۰ کشور جهان سفر کرده است.

ارتباط کلیساهای پیرامونی با مرکز(کلیسای مرکزی واتیکان) نیز با دیدار منظم و همگانی اسقف‌ها از واتیکان صورت می‌پذیرد که به آن Ad limina می‌گویند. اسقف‌ها که هر ۵ سال یک بار، برای دیدار و زیارت مقابر حواریون، و همچنین دیدار با پاپ و دیگر مقامات واتیکان به اینجا می‌آیند تا در مورد وضعیت کلیساهای تحت رهبری خود گزارش ارائه دهند.

البته فرصت‌های دیگری نیز برای دیدار اسقف‌ها با پاپ پیش‌بینی شده که است که مثلاً در شورای جهانی کلیسای کاتولیک یا سینودهاکه با هدف بحث و بررسی در مورد مسائل مربوط به مسیحیت، راهبردها و مسائل اخلاقی برگزار می‌شود.

شورای جهانی کلیسا، مجمعی با حضور اسقف‌های بزرگ، کاردینال‌ها و اسقف‌ها است. هدف از برگزاری این اجلاس، مشخص کردن راهبردها، مقابله با کجروی‌ها و تجدید وفاداری و صداقت به آیین مسیحیت است. تصمیمات این اجلاس تنها در صورت تائید پاپ، معتبر خواهند بود.

معنی دقیق سینود، سفر با یکدیگر است که از دو کلمه یونانی «کسی» و «سفر» می‌آید. این یکی از قدیمی‌ترین آیین‌های مسیحیت است که برای دور هم جمع کردن اعضای کلیسا استفاده می‌شود. دراین جلسات مسائل، بازنگری شده و تصمیمات نیز اتخاذ می‌شوند. پاپ فرانسیس، سینودها را «یک تجربه شگفت‌انگیز و حاوی لحظات واقعی رشد» معرفی کرده است.

یکی از اصلی‌ترین قوانین شورای جهانی کلیسا نیز کمک و حمایت از مسیر دوطرفه واتیکان و کلیساها و همچنین یاری‌رساندن به ایجاد ارتباط قوی میان این دو است.

    کاتولیک‌ها تنها یک بخش از مسیحیان جهان هستند و گروه‌های مسیحی دیگری هم در جهان وجود دارند. لطفاً به طور خلاصه در مورد فِرق مختلف دین مسیحیت توضیح بدهید؟

کاتولیک: کلیسای کاتولیک امروزه بزرگترین جمعیت مسیحیان جهان را شامل می‌شود. یک میلیارد مسیحی کاتولیک در جهان وجود دارند که تقریباً نیمی از جمعیت مسیحیان جهان را تشکیل داده است.

پروتستان: حدود ۸۰۰ میلیون پروتستان در جهان وجود دارد که حدود ۳۷ درصد از جمعیت مسیحیان جهان را تشکیل می‌دهند.

ارتدوکس: حدود ۲۶۰ میلیون مسیحی ارتدوکس در جهان زندگی می‌کنند که ۱۲ درصد از مسیحیان جهان را تشکیل می‌دهند. نزدیک به ۴۰ درصد از مسیحیان ارتدکس جهان در روسیه زندگی می‌کنند.

حدود ۲۸ میلیون نفر مسیحی(حدود یک درصد کل جمعیت مسیحیان) نیز به هیچ یک از فِرق سه گانه فوق وابستگی ندارند.

    جنابعالی پیش از اینکه اسقف و سفیر واتیکان شوید، یک روحانی(کشیش) بودید. چطور یک نفر می‌تواند کشیش شود؟

مدرسه علوم دینی: اینجا یک کلمه بسیار مهم و حیاتی وجود دارد.  «فراخوان برای کشیش شدن» تنها یک پرسش معنوی نیست. مسیر کشیش شدن شامل چندین مرحله عملی و اساسی است که به طور دقیق برای ورود به مدرسه علوم دینی طراحی شده است. کسی که این مسیر را برمی‌گزیند، سفری طولانی شامل بازخوردها، عبادت‌ها و آموزش‌ها در پیش دارد چون شخصی که تصمیم می‌گیرد وارد این مسیر شود باید در بوته آزمایش قرار گیرد تا واقعاً آبدیده شود.

اولین گام مراجعه به شخصیتی معتمد و مذهبی مانند کشیش محلی است. او نه تنها می‌تواند بعنوان یک یاریگر معنوی عمل کند بلکه قادر خواهد بود زمینه فعالیت شخص داوطلب را در بخش یا ناحیه قلمروی کلیسا در آن منطقه فراهم و و تقویت نماید.

وقتی شخص داوطلب تصمیم قطعی خود را گرفت، حالا وقت شروع آموزش و ورود به مدرسه علوم دینی است. اگر کسی در سن پایین‌تر قصد ورود به کسوت کشیشی را داشته باشد، مثلاً پسرها که در کلاس‌های مقطع اول و دوم شرکت می‌کنند؛ می‌توانند در مدرسه علوم دینی در مقطع پایین‌تر شروع به تحصیل نمایند تا پس از طی مراحل لازم به مرحله تشخیص و تمیز برسند( به معنی فهم اهمیت رسالت‌اشان). در این مرحله هیچ اجباری به ادامه تحصیلات در مقاطع بالاتر – برای کشیش شدن- نیست.

مقاطع بالاتر در مدارس علوم دینی، در صورت پایان دوره متوسطه اجازه ورود به فرد می‌دهند. چون در هرصورت، شما یک دوره شش ساله به اضافه یک سال ابتدایی، آموزش دانشگاهی را می‌گذرانید، یعنی به شما مدرک فلسفه و الهیات اعطا می‌شود.

این شش سال به دو دوره سه ساله تقسیم می‌شود: اولین دوره، با تشریفات پذیرش در مرحله Holly Orders (دستورات مقدس) پایان می‌یابد. این مرحله، نشاندهنده آمادگی دریافت دستورات مقدس است. دوره دوم هم با تفویض مقام Lector و Acolyte ( اولی مربوط به قاری یا مدرس کتاب مقدس و دومی دستیار کشیش در امور مذهبی و عبادات). مرحله سوم از تحصیل، یک دوره دو ساله «شماسی» و همچنین مرحله priestly ordination (مراسم انتصاب کشیش) است. پس از کامل نمودن این مقدمات و پس از اخذ مدرک در الهیات، به منظور دریافت فرمان، بازگشت به قلمروی اسقف‌نشین و کسانی که در کشیش شدن فرد نقش داشتند، ضروری است. پس از یک سری مذاکرات و مراحل دیگر، آمادگی فرد برای دریافت فرمان کشیش شدن، احراز می‌شود.

ورود به مدرسه علوم دینی لزوماً به مثابه اجبار برای کشیش شدن نیست. اگر کسی در میان دروس دوره خود متوجه شود که مناسب خدمت به خداوند نیست، می‌تواند مدرسه و دروس خود را ترک کند.

امروزه، به ویژه در اروپا، تعداد بی‌شماری از جوانان پس از گذراندن دوره دوم تحصیلات متوسطه و حتی دانشگاه، وارد مدارس علوم دینی می‌شوند. به طور کلی، اسقف مسئول این محصلات علوم دینی است. کنفرانس اسقف‌ها در هر کشوری مقرراتی را برای حمایت از روحانیون خود به کار گرفته است. در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، این واتیکان و همچنین دیگر نهادهای خیریه وابسته هستند که حمایت‌های معمول خود را برای شکل‌گیری و باقیماندن محصلان علوم دینی و همچنین حمایت از فعالیت‌های تحصیلی آنان به انجام می‌رسانند.

    ادیان مختلف چطور می‌توانند به ایجاد صلح در جهان کمک کنند؟ آیا دیندار بودن می‌تواند به بازسازی یا تقویت صلح جهانی کمک کند؟

مذهب و صلح در کنار یکدیگر قرار دارند و نمی‌توانند از هم جدا شوند. ما نیاز داریم بتوانیم در کنار دیگر با پیوستگی و اتحاد زندگی کنیم. ما به گسترش احترام به جان انسان‌ها نیاز مبرم داریم؛ برای زندگی همه انسان‌ها. ما می‌بایست آغوش باز به روی دیگران را تبلیغ کنیم؛ این آیین ما است که می‌گوید تفاوت چیزی بدی نیست و حتی می‌تواند منبع غنا و توانگری هم باشد.

صلح نیازمند آموزش است؛ آینده ما نیز به آموزش وابسته است؛ در مدارس و دانشگاه‌ها. درحقیقت بیشتر مشکلات، به خاطر بی‌توجهی و نادیده گرفتن دیگران است. نادیده گرفتن دیگران نهایتاً به نفرت ختم می‌شود واین نفرت است که همزیستی مسالمت‌آمیز بشر را نابود می‌کند.

نکته مهم دیگر، داشتن هویت روشن است. گفتگوی موثق و معتبر هیچگاه در عدم شفافیت و ابهام به دست نمی‌آید. به انسان‌های دیگر نباید به دیده یک رقیب نگاه کرد بلکه باید آنها را برادر شمرد. اخلاص در نیات به این معنی است که گفتگوی میان ادیان مختلف، تنها یک راهبرد نیست. این روش به ما یاد می‌دهد که دیگران را نه بعنوان یک رقیب بلکه به مثابه یک همراه و همسفر در مسیر رسیدن به خداوند ببینیم. گفتگو ما را قادر می‌سازد تا کیفیت دیگران را تحسین کنیم و آن را برای خود شبیه‌سازی نماییم؛ به همین خاطر است که ما می‌بایست در یک گفتگو و مفاهمه، شاهدی استوار و ثابت‌قدم باشیم. گفتگوی میان ادیان مختلف، همواره با بزرگان آنها شروع می‌شود. این موضوع می‌تواند به دوری از نسبی‌نگری کمک شایانی می‌کند.

پیام کریسمس به روشنی می‌گوید خواهر مذهب، صلح است و به هیچ بهانه‌ای نمی‌توان خشونت را توجیه کرد. این همان پیامی است که ما باید تلاش کنیم آن را در سرتاسر جهان بگسترانیم.

همانطور که کاردینال تائوران می‌گویند: آنهایی که برای نشاندن حرف خود بر کرسی، از زور استفاده می‌کنند درحقیقت ناتوانایی و ضعف خود را بروز می‌دهند.

    اخلاق چه نقشی را در دیانت مسیحیت ایفا می‌کند؟

اکنون در جهان غرب، صحبت کردن در مورد بحران اخلاق به موضوعی عادی تبدیل شده است. این بحران را می‌توان از نشانه افول ارزش‌های سنتی که پیشتر توسط همه انسان‌ها محترم شمرده می‌شد، لمس کرد. همچنین این بحران را می‌توان در غیاب درک روشن مردم از احترام به بزرگان و نیز فقدان ملاک‌های معمول اخلاقی دید.

همگان شاهد هستند که چطور اثرات تحولات بزرگ، آگاهی و مایملک اخلاقی بشر را که در قرون و اعصار گذشته به دست آمده بود، نابود نمود. آگاهی اخلاقی بشر اکنون در میان امواج گوناگون هزار تکه شده است؛ در مورد هنرها و علوم گوناگون نیز می‌توان چنین سخنی بر زبان راند. دیگر آخرین مفاهیم اخلاقی که باقی‌ مانده بودند،  قابل بازیابی نبوده و به طور کلی غیرقابل فهم و بی‌فایده شده اند.

فقدان اعتقاد به سرانجام و علت نهایی وجود انسان و غیاب شالوده اصلی اخلاقیات باعث شده تا آموزش اخلاقی کاملاً وارد بحران شود. درحقیقت، ما قادر به پیشنهاد چه نوعی از آموزش وجدان اخلاقی هستیم؟ ما دقیقاً چه نوع ارزش‌های اخلاقی را می‌توانیم به دیگران یا نسل بعدی منتقل کنیم؟ شاید آن ارزش‌هایی را که دریافت کرده‌ایم؛ اما آیا آنها همچنان واجد ویژگی‌های جوامعی که ما از آنها به ارث‌اشان برده‌ایم، هستند؟ ما اکنون چه معیارهایی برای تصمیم‌گیری در مورد انتقال ارزش‌های اخلاقی به فرزندانمان در اختیار داریم؟

البته ما دیگر قادر نیستیم در مورد شکل‌گیری اخلاق، برحسب همگون‌سازی یک رفتار یا انتقال مطلق ارزش‌ها و هنجارهای رفتاری، به اظهارنظر بپردازیم؛ ارزش‌هایی که در گذشته از درون یک خانواده تراوش می‌کرد. درحقیقت اکنون دیگر این ارزش‌ها و هنجارها، از نسلی به نسلی دیگر منتقل نمی‌شوند چون پذیرشی در این خصوص در نسل‌ها وجود ندارد.

آموزش اخلاقی، همواره در تنش‌های گوناگون میان ایده‌آل‌های از پیش تعیین شده انسان و حقیقت رخدادها، در کنار بشر بوده است. امروز نیز وجود چنین آموزشی – حتی قاطع‌تر و ظریف‌تر- احساس می‌شود تا به کمک آن، بتوان انسان را نجات داد و کیفیت اخلاقی او را بالاتر برد. امروزه این آموزش برای تمیز دادن خوب از بد ضروری است؛ ساختن نوعی وجدان اخلاقی، به چالشی جدی بدل شده که گریزی از آن نیست؛ یک وظیفه بسیار مهم و طاقت‌فرسا که انجام آن به عهده والدین، آموزگاران و مربیان است.

در این موضوع خاص، در مورد اختیارات مطلق کلیسا نیز نگرانی‌هایی وجود دارد؛ اختیارات مطلقی که در برهه‌ای از زمان، در جامعه کلیسا باعث گسستگی میان دیانت مسیحیت و الزامات اخلاقی آن شد؛ همین کشمکش باعث بروز درون‌گرایی و اصالت ذهن و همچنین برخی رفتارهای غیرقابل قبول شد و اخلاق را تحت‌الشعاع خود قرار داد.

به همین دلیل، امور کلیسا نمی‌تواند با سرپیچی و اتهام دچار محدودیت شود اما قطعاً هدف اصلی، حمایت و پشتیبانی از همه دینداران و مومنان با حسی مملو از عشق است که در هیبت وجدان اخلاقی ظاهر می‌شود؛ وجدانی که به سوی راستی و درستی قضاوت و هدایت می‌کند( در این مورد Rom12: 2 را ببینید)

وظیفه بعدی، آموزش وجدان‌ها به سوی قضاوت اخلاقی درست و پرهیزکارانه است، که این آموزش نیز براساس منطق و قوانین الهی صورت می‌پذیرد.

اخلاقی زندگی کردن چیزی بیش ازاین نیست که انسان بفهمد «کیست» که در برابر معبود ایستاده و از او خواسته شده که «چه کسی» باشد. این همان سفر به نهایت است. این همان سفری است که در آن از انسان خواسته شده گذشته خود را رها کند تا جراحت‌هایش را درمان نماید. در این روند است که ما درمی‌یابیم خداوند چقدر عاشق ما است و او هرکدام از ما انسان‌ها را چطور با ویژگی خاص و تک خلق کرده است.

بعلاوه، زندگی با ارزش‌های اخلاقی، درحقیقت به معنای شناخت خود و همچنین بخشش‌های ویژه‌ای است که خداوند به ما مرحمت کرده است؛ بخشش‌هایی که ما باید برای استفاده و پرورش آن تلاش کرده و آنها را در اختیار دیگران نیز بگذاریم. زندگی در فضای اخلاقی مسیحی چیزی بیش از حرکت در مسیر پرهیزکاری نیست. این مسیر درحقیقت یکپارچگی زندگی مذهبی و معنوی ما است که باعث رشدمان می‌شود؛ این زندگی، از دعوت به سوی پرهیزکاری نشات می‌گیرد. خداوند همگان را به رشد و استفاده از همه ظرفیت‌های خود دعوت نموده است.

در چنین سفری به سوی پرهیزکاری و بصیرت، هدایای خداوند برای ما در جایی نهفته‌اند که ندا و صلاحیت خدمت او با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کنند. شما شاید اینگونه گمان کنید که تنها راه فهم ندای خداوند، درآمدن به کسوت روحانیت یا خادمی کلیسا است. اینگونه نیست، صلاحیت خدمت خداوند تنها در دریافت ندای او و اجابت خواسته او است. هدف الهیات اخلاقی این است که یگانگی شخصیت انسان، باقی بماند و معتقد است رسیدن و پیروی از دستورات یکتای مسیحیت، مسئولیت اخلاقی فرامین الهی است.

خداوند باید در زندگی ما حضور داشته باشد، در بیشترین تصمیماتی که ما در زندگی خود می‌گیریم، چه کوچک و چه بزرگ. اینکه بگوییم تصمیمات فردی ما به خودمان مربوط است و هیچ ارتباطی با مسیحی بودن ما ندارد، درحقیقت نوعی انکار مرید، مذهب و حتی مقتضیات ضروری زندگی و حرفه ما به شمار می‌رود.

در روح مسیحیت، یک عشق تازه وجود دارد که از عشق عمیق به خداوند نشات می‌گیرد. سنت پل می‌گوید: عشق خداوند از طریق روح القدس، به درون قلب‌های ما دمیده شده است (Rom. 5.5 ) . این عشقی است که از طبیعت الهی انسان برخاسته است که از توانایی‌های عادی روح بشر، بسیار فراتر است. بنابراین کمک و عشق از ارزش‌های اساسی و بنیادین این بشر تازه هستند؛ بشری که از سوی خداوند با تقدس و عدالت از نو خلق شده است.

اگر بتوان زندگی مسیحی را با یک ساختمان درحال ساخت مقایسه کرد، اینگونه می‌توان گفت که همه مصالح به کار رفته در آن در دینداری وجود دارد. اما از نظر مذهبی، پیوند با خداوند از طریق عشق به کمک به دیگران حاصل می‌آید؛ عشقی آسمانی که که در نهاد بشر بعنوان نیروی محرک و پیونددهنده، وجود دارد.

روح‌القدس از طریق برقراری ارتباط با روح انسان، می‌تواند مراقب آن باشد؛ و یکی از این راه‌ها نیکوکاری و دستگیری از دیگران است. عیسی مسیح(ع) دو فرمان برای عشق دارد: عشق به خداوند و عشق به دیگران(همسایه).

در خاتمه من این را می‌توانم بگویم که برای ما مسیحیان، زندگی اخلاقی نمی‌تواند تنها به رعایت قوانین و احترام به مقررات یا ادراکات و یا حتی رعایت ۱۰ فرمان تقلیل یابد. زندگی اخلاقی درواقع «زندگی در روح» این معنی است که بدانیم قانون عشق به چه اندازه کامل و جامع است.

باب ۱۳ نامه سنت پل به کورینتیانس درحقیقت، خلاصه و نمونه یک زندگی اخلاقی است: بدون عشق هرکاری که ما انجام می‌دهیم، هیچ است چرا که اولین و مهمترین قانون، عشق و مهرورزی است.

    لطفاً در مورد اقداماتی که سفارت واتیکان برای گفتگو و رابطه بیشتر با جمهوری اسلامی ایران انجام داده، صحبت بفرمایید؟

ما با مقامات، اجتماع مسیحیان و نیز مردم ایران گفتگو و رابطه داریم. درب خانه من به روی همه باز است و من برای گفتگو و رابطه با همه آماده هستم.  البته باید بگویم کلمه گفتگو این روزها ممکن است بد به کار گرفته شود. گفتگو این نیست که در چت روم‌ها با هم صحبت کنیم، بلکه این اتفاق باید به منزله گوش دادن به حرف‌های یکدیگر باشد؛ گفتگو یعنی دانش و آگاهی؛ یعنی بپذیریم که دیگران ممکن است آنگونه که شما فکر می‌کنید، فکر نکنند؛ گفتگو به این معنا که همه می‌توانند با احترام به یکدیگر در کنار هم زندگی کنند.

حالا سوال اینجاست که سفیر کلیسا در ایران چه کاری انجام می‌دهد؟ اول از همه اینکه جامعه مسیحیان ایران را حمایت، یاری و تشویق می‌کند چرا که من توسط رهبر کاتولیک‌های جهان به یک جامعه پیرامونی مسیحی مامور شده‌ام؛ من نقش سرپرستی و منسوب به کلیسا دارم. نکته بعدی اینکه، من یک دیپلمات هستم که وظیفه‌اش حفظ و تقویت روابط میان ایران و واتیکان را برعهده دارد و تلاش می‌کند تبادلات و رخدادهای فیمابین را گسترش دهد.

در طول این پنج سالی که من در ایران بوده‌ام، موفق شده‌ام دیدار مقامات بلندپایه ایران و واتیکان با یکدیگر را برنامه‌ریزی کنم. دیدار رییس‌جمهور روحانی و پاپ فرانسیس در دو سال پیش، اصلی‌ترین و روشن‌ترین نشانه این موضوع بود که نشان داد آغوش ما همواره باز است و ما هرکس را که با عشق و علاقه به سوی ما بیاید، خوشامد می‌گوییم.

 
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: