۰

چقدر آماده مرگ هستیم؟

مرگ پایان زندگی دنیوی است این تعریف در عین سادگی، واقعی‌ترین تعریف مرگ است، به هر حال زندگی دنیوی با مرگ به پایان می‌رسد.
کد خبر: ۱۶۰۷۲۲
۱۳:۲۶ - ۱۶ فروردين ۱۳۹۷
شیعه نیوز:همه انسان‌ها در طول زندگی خود، سفر را تجربه کرده اند. حال، این سفر می‌تواند نزدیک یا دور، کوتاه یا طولانی بوده باشد. ولی در هر صورت، از مدتی قبل برای آن سفر باید برنامه ریزی شود. هنگام تصمیم برای سفر باید طرح و برنامه کاملی داشته باشیم تا برای جزییات و کلیات برنامه ریزی کنیم. مثلا:

با چه وسیله‌ای مسافرت کنیم؟
چه تجهیزاتی همراه داشته باشیم؟
با چه افرادی همسفر شویم؟
از سفر خود چه هدفی را دنبال می‌کنیم؟ و ...

امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در مورد آمادگی سفر آخرت می‌فرمایند:
«فان الغایة امامکم، و ان وراءکم الساعة تحدوکم، تخففوا، تلحقوا، فانما ینتظر باولکم آخرکم»؛ همانا آخرت جلو است، قیامت شما را از پس می‌راند، و بخود می‌خواند، وزر و وبال خویش را سبک کنید، تا بتوانید به کاروان برسید. آنکه اول رفت، انتظار آخری را دارد، تا همه با هم به سر منزل نهایی برسند، و با سایر رفتگان پیوند خورد. (۱)

اگر بشود چیزی را با ضدش معرفی کرد باید گفت: که: مرگ پایان زندگی دنیوی است. چنانکه امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «الموت غایته» (۲) و «بالموت تختم الدنیا.» (۳)


این تعریف در عین سادگی، واقعی‌ترین تعریف مرگ است. به هر حال این زندگی، یعنی زندگی دنیوی با مرگ به پایان می‌رسد. با مرگ به همه مسئولیت ها، تلاش ها، آرزو‌ها و هدف‌های دنیوی انسان پایان داده می‌شود. اما از این تعریف چیزی که می‌فهمیم آن است که مرگ زندگی را به پایان می‌رساند؛ ولی درباره خود مرگ و دنیایی که با مرگ آغاز می‌گردد چیزی به دست نمی‌آید.

تعبیر به «الغایه» در مورد رستاخیز و بهشت و دوزخ، به خاطر آن است که زندگی این جهان، مقدمه‌ای است برای حیات دائمی در جهان دیگر.

واقعیت روز مشاهده نتایج حیات دنیا، آنقدر حتمی است که گویا مانند یک فرد موجود، به دنبال شما راه افتاده و شما را به آن روز فرا می‌خواند.

واژه "تَحدُوکُم" به معنای آواز خواندن و فراخواندن است، برای تشویق به حرکتی مطلوب گردش شب و روز و ماه و سال گرچه انسان را به پایان زندگی نزدیک می‌کند، اما، چون آمیخته با زر و زیور‌ها و سرگرمی‌های دنیاست، غافل کننده نیز هست.

حضرت علی (علیه السلام) سپس جمله‌ی کوتاه، ولی بسیار پرمعنای «تَخَفَّفُوا تَلحَقُوا» را بیان می‌فرماید؛ «سبکبار شوید تا به کاروان برسید.»

هنگامی که کاروانی به قصد سفر حرکت را آغاز می‌کند، افراد متفاوتی را در کاروان مشاهده می‌کنیم. بعضی از افراد تجهیزات مختصری با خود برداشته اند و در حرکت، راحت هستند. هنگامی که به مکان‌های سخت می‌رسند، یا وسیله نقلیه خراب می‌شود و مجبور به جابجایی می‌شوند، بسیار آزادتر از سایر همسفران خود هستند. اما برخی دیگر، وسایل بسیار زیادی با خود آورده اند که آن‌ها را به مشقّت می‌اندازد و دائماً از همسفران خود عقب می‌مانند.

مسافرت از این دنیا، مسیری پر پیچ و خم، با گردنه‌های بسیار سخت است که هر چه بار دلبستگی‌ها و تعلقات دنیایی انسان کمتر باشد، و هر چه کوله بار گناه انسان سبک‌تر باشد، حرکت در این مسیر برای او آسانتر خواهد بود. پس چیزی که کوله بار انسان را سنگین می‌کند دلبستگی‌های او به دنیا و چیز‌هایی که درون آن است می‌باشد.

علاقه به مال، فرزند، خانه و ماشین، مقام و مکنت و ... همگی باعث وابستگی به دنیا شده و به طبع باعث سنگینی کوله انسان می‌شود که دل کندن از دنیا را برای انسان سخت و سخت‌تر می‌کند.
ولی از سوی دیگر با دست خالی هم نمی‌توان به مسافرت رفت؛ بنابراین بهتر است نعمت‌هایی که خداوند در این دنیا به ما داده است را تبدیل به چک مسافرتی کنیم تا بتوانیم با خود ببریم.

چگونه دارایی‌های خود را تبدیل به چک مسافرتی کنیم؟
اگر شما ثروت زیادی دارید، قطعاً نمی‌توانید دارایی خود را از این دنیا ببرید، اما می‌توانید در بانک رضایت الهی، در حالی که نیت خالصانه‌ای دارید دست محرومی را بگیرید، در ساخت مسجد و مدرسه و بیمارستانی کمک کنید یا دل کودک یتیمی را شاد کنید و مقداری از ثروت خود را تبدیل به حسنات کرده، در نامه اعمالتان ثبت کنید، این همان چک مسافرتی است که می‌توانید با خود ببرید.

اگر پزشک، معلم، نقاش، بازاری، ثروتمند، فقیر یا در هر شرایط دیگری هستید می‌توانید تجهیزات قابل نقل و انتقالی برای سفر آخرت خویش فراهم آورید که در ضمن سبکباری، ره توشه این سفر را با خود ببرید، چرا که هر انسانی در قیامت همنشین اعمال خویش خواهد بود.

پس این قانون کلی را فراموش نکنیم: معنای حرکت، یعنی از وضعیت و زندان و زنجیری که در آن گیر کرده ایم رهایی یابیم. پس در حقیقت حرکت، یعنی سبکبال شدن برای پرواز از موقعیتی به موقعیت بهتر.


پی نوشت:
۱- نهج البلاغه، خطبه ۲۱.
۲- نهج البلاغه، خ. ۱۰۶، بند ۵.
۳- نهج البلاغه، خ. ۱۵۶، بند ۴.

منبع: تبیان
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: