۰

روایتی از زندگی علاقمندان به مکتب شیعه در کلمبیا

شاید این تصور که دین اسلام با تمام باورها و آداب و رسوم خود می تواند در خطرناک ترین مکان های دنیا ریشه بدواند کمی دور از ذهن به نظر برسد. اما این اتفاق از سال ها پیش در یکی از خشن ترین شهرهای آمریکای جنوبی و چه بسا جهان افتاده است: شهر بوئناونتورا در کلمبیا.
کد خبر: ۱۵۶۴۹۰
۱۲:۰۸ - ۳۰ دی ۱۳۹۶
به گزارش«شیعه نیوز»، بندر بوئناونتورا در کلمبیا خانه یک جماعت کوچک اسلامی است که شیخ منیر والنسیا آن را هدایت می کند. در این گزارش به قصه زندگی مردی کلمبیایی می رویم که در یکی از خشونت آمیز ترین شهرهای آمریکای جنوبی زندگی اسلامی خود را ادامه می دهد. در روایت خبرنگار روزنامه گاردین، سیبیلا براودزینسکی، آمده است:

حتی اگر صدای بلند موسیقی سالسا از بار نزدیک خانه شیخ منیر والنسیا هم بیاید او از سر سجاده نمازش بلند نخواهد شد. والنسیا که نمازش تمام شد عبای قهوه ای رنگش را درآورد و پشت یک میز پلاستیکی نشست و در مورد نقش خودش به عنوان رهبر معنوی یک جماعت اسلامی مثل چند نفر دیگر برایمان گفت:

امت اسلام در بوئناونتورا

جامعه کوچک مسلمانان کلمبیایی آفریقایی تبار واقع در بندر اصلی شهر (در اقیانوس اطلس) در طول این سال ها به تدریس آموزه های امت اسلام، جریان اصلی اسلام سنی و نیز مذهب شیعه پرداخته است. گفتنی است امت اسلام، تحرک دینی اسلامی است که در ۴ ژوئیه ۱۹۳۰ در دیترویت ایالات متحده به دست والاس فرد محمد ‏تأسیس شد. اهداف آن بهبود شرایط معنوی، ذهنی، اجتماعی و اقتصادی سیاه‌پوستان آمریکایی در ایالات متحده و در سراسر جامعه بشری عنوان شده اند.  امت اسلام به عنوان قدیمی‌ترین گروه ملی‌گرای سیاه‌پوستان آمریکا شناخته می‌شود.  این گروه به آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار برنامه‌های خدمات اجتماعی ارائه می‌دهد.

مسلمانان بوئناونتورا که اولین بار به واسطه قدرت نژاد سیاه به این دین جذب شدند می گویند آنچه در اسلام یافته اند پناه بردن از شر فقر و خشونتی است که این شهر را احاطه کرده است؛ شهری که یکی از بالاترین آمارهای جنایت را در کلمبیا دارد و نود درصد از جمعیت آن را کلمبیایی های آفریقایی تبار تشکیل می دهند.

اسلام برای اولین بار در اواخر دهه ۶۰ میلادی به لطف یک ملوان آمریکایی- آفریقایی به نام استبان مصطفی ملنداز به اینجا رسید. او که اصالتاً اهل پاناما بود به گسترش آموزه های امت اسلام در میان کارگران بندر پرداخت. او در مورد عزت نفس سیاهان صحبت می کرد و آن فلسفه اثر بزرگی داشت به طوری که آن آموزه ها در ذهن و قلب افراد بسیار زیادی نفوذ کرد.» به گفته والنسیا پیام او در طول مدت زمانی به این شهر رسید که دچار تغییرات اجتماعی عمیقی بود.

یک جامعه شناس به نام دیاگو کاستلانوس که در مورد ادیان مختلف در کلمبیا به عنوان یک کشور به شدت کاتولیک مطالعه کرده است در این مورد می گوید: بازدیدهای ملنداز از شهر زمانی انجام شد که بسیاری از افراد روستایی کلمبیا درحال مهاجرت به شهرها بودند و در فرایند روابط اجتماعی با خانواده های گسترده خود غرق می شدند. امت اسلام در عوض هویت دیگری را عرضه کرد و آن چیزی نبود جز شیوه ای برای مقابله کردن با موقعیت موجود در این بندر که سرشار از تبعیض نژادی و ساختاری است.
والنسیا/ مرد کلمبیایی مسلمان

به گفته والنسیا، موج اول کسانی که به اسلام گرویدند بیش از آنکه معنوی باشد سیاسی بود؛ آنها نمازشان را به انگلیسی یا اسپانیایی می خواندند، بیش تر از آنکه قرآن قرائت کنند، بیانیه های سیاسی می خواندند و فهم متزلزلی از آموزه های مرکزی اسلام داشتند.

جاذبه گروه امت اسلام به تدریج با کم شدن سفرهای ملنداز رنگ باخت و پیام برتری سیاهان شروع به بی مایه به نظر رسیدن برای جماعت کرد؛ جماعتی که هرگز از همان نفرت نژادی و قانون های تفکیک نژادی که در ایالات متحده وجود داشت رنج نبرده بود اما قربانی تبعیض ساختاری شدید بر مبنای نژادش بود.

نقش انقلاب اسلامی ایران

والنسیا به مالکوم ایکس اشاره کرد، فعال سیاه‌پوست و مسلمان و مدافع حقوق آفریقایی آمریکایی‌ها که به دلیل مبارزاتش علیه تبعیض نژادی و همچنین زندگی پرماجرا و پر فراز و نشیبش مشهور است. مانند این مثال، یکی از اعضای جماعت بوئناونوترا  به عربستان سعودی سفر کرد تا در مورد اسلام مطالعه کند و بعد از بازگشتش کوشید تا این گروه را به روی آوردن به آیین سفت و سخت تر ، مطابق عقاید کلیسای ارتدوکس، متقاعد کند.

والنسیا کسی است که با مذهب کاتولیک بزرگ شد و قبل از اینکه به اسلام روی بیاورد تصمیم داشت یک کشیش بشود. او می گوید: درست مثل زمانی که ما سنی بود یاد گرفتیم عربی بخوانیم، قرآن می خواندیم و دیگر به ایالات متحده نگاه نمی کردیم بلکه با توجه به عربستان سعودی زندگی می کردیم.

جامعه مسلمان این شهر برای جلب حمایت به دیگر گروه های سنی موجود در کشور روی آورد اما آنها دو جهان متفاوت بودند که این تفاوت را بر نمی تابیدند. مسلمانان اهل بوئناونتورا میان حجم انبوهی از جنگل و اقیانوس اطلس در جنوب غربی کلمبیا قرار داشتند، سیاه پوست و فقیر بودند و البته نسبت با عقاید و سنت های اسلام تازه وارد به حساب می آمدند. درحالی که جامعه سنی کلمبیا که دیگر تثبت شده بودند به نوعی میراث اعراب بودند، از بازرگانان موفق و ثروتمند تشکیل شده بودند و محل استقرارشان اغلب در مایکائو بود؛ یک شهر تجاری و پر هیاهو که در بیابان شمال شرقی در مرز ونزوئلا و کلمبیا قرار دارد. این دو منطقه به غیر از چند کمک مالی در زمینه تغذیه که از جامعه عرب روانه می شد روابط نزدیکی باهم نداشتند.

در این میان، انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران حیات جدیدی به جامعه بوئناونتورا دمید. مأموریت های شیعیان با این گروه ارتباط برقرار کرد و پیشنهاد حمایت مالی و بورس تحصیلی فراهم شد. والنسیا یکی از کسانی بود که برنده بورس تحصیلی در مسجد التوحید در بوینس آیرس آرژانتین شد و سپس تحصیلاتش را در دانشگاه قم در ایران ادامه داد.

همانطور که والنسیا داستانش را تعریف می کرد تلفن همراهش روشن شد و آهنگ تماس او نوایی به عربی بود. او تلفن را برداشت و جواب داد: «سلام علیکم» و سپس مکالمه اش را به زبان اسپانیایی سریع و غلیظ مخصوص به خلیج پاسفیک کلمبیا ادامه داد.

به گفته گاردین، این روزها تصاویری از ملکوم ایکس و آیت الله خمینی روی دیوارهای یکی از اتاق های پشتی خانه خود نمایی می کند؛ یعنی جایی که مرکز تجمع و نمازگزاری حدود ۳۰۰ عضو کنونی این جماعت است. یک نقاشی دیواری رنگارنگ نیز روی دیوار دیگری به چشم می خورد که شجره نامه ای با عنوان «تبارشناسی اسلامی پیامبران» به حساب می آید. هر جمعه، حدود ۴۰ و ۵۰ نفر نمازگزار در آن اتاق جمع می شوند.

والنسیا در مورد ارتباط هایی که با ایران دارد می گوید «پیوندهای من با ایران هم توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا و هم کلمبیا هدف تحقیق و تفحص های سری و غیر سری بوده است. اما من چیزی برای پنهان کردن ندارم. ایرانی ها پشتیبان ما هستند اما جهادگر نیستیم.»

این مسلمان کلمبیایی دو مدرسه خصوصی را نیز راه اندازی کرده است که در آن ۱۸۰ کودک از برخی از فقیرترین محله های شهر در آن الفبای عربی را در کنار الفبای انگلیسی یاد می گیرند. مدرسه سیلیویا زینب در طبقه همفک یک ساختمان مخروبه سه طبقه ای قرار دارد و در یکی از خشونت آمیز ترین محله های شهر بوئناونتورا واقع است، جایی که گروه های جنایتکار بر سر کنترل اراضی می جنگند و ساکنان اغلب در آتش سوزی ها دستگیر می شوند.

در مورد این مدرسه ها باید گفت ارائه دهنده وضعیت مطلوبی در آن ناآرامی ها هستند. دانش آموزان با ترانه هایی به زبان عربی در مورد عظمت پروردگار به بازدیدکنندگان خوشامدگویی می کنند. همچنین به زبان اسپانیایی ترانه هایی در مورد «پنج پیامبر الوالعزم» می خوانند: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد.  گفتنی است تنها پنج نفر از میان تمام کودکانی که به این مدرسه می آیند از اعضای جامعه مسلمانان هستند. والنسیا در این مورد می گوید ما سعی نمی کنیم همه را به اسلام دعوت کنیم. ما فقط به کودکان نشان می دهیم که باید به دیگر ادیان و سنت ها احترام گذاشت.

منبع: گاردین
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: