۰

درخت کریسمس ریشه مذهبی ندارد

مصطفی صالحی: اسقف رمزی گرمو متولد ۱۹۴۵، اسقف کلیسای آشوری، کلدانی و کاتولیک تهران، عراقی‌الاصل و حدود چهل و یک سال است که در ایران به‌سر می‌برد. به گفته خودش، زمانی‌که به ایران آمده هنوز کشیش بوده و در حدود بیست سال در کلیسای حضرت مریم در جنوب تهران، در خیابان خرمشهر خدمت کرده و در سال ۱۹۹۶ به عنوان اسقف، تاج‌گذاری شده است.
کد خبر: ۱۵۶۳۵۲
۱۴:۵۰ - ۲۷ دی ۱۳۹۶
به گزارش«شیعه نیوز»، مصطفی صالحی: اسقف رمزی گرمو متولد ۱۹۴۵، اسقف کلیسای آشوری، کلدانی و کاتولیک تهران، عراقی‌الاصل و حدود چهل و یک سال است که در ایران به‌سر می‌برد. به گفته خودش، زمانی‌که به ایران آمده هنوز کشیش بوده و در حدود بیست سال در کلیسای حضرت مریم در جنوب تهران، در خیابان خرمشهر خدمت کرده و در سال ۱۹۹۶ به عنوان اسقف، تاج‌گذاری شده است.

اسقف رمزی گرمو می‌گوید: دین، هدف نیست و هدف نهایی خداست و دین وسیله‌ای است برای رسیدن به خدا و این وسیله باید درخدمت انسان قرار بگیرد و نباید از دین به ‌‌عنوان یک ابزار- چه سیاسی چه اقتصادی چه فرهنگی- برای منافع خاص یا گروه یا دسته ‌‌بندی استفاده شود.

او معتقد است در ادیان توحیدی و ابراهیمی برخی تعالیم مانند دعا، روزه، اهمیت ازدواج و خانواده، تربیت صحیح و اخلاقی مشترک است و  این بینش الهیاتی و خداشناسی این ادیان است که متفاوت است و مسیحیان هم مانند مسلمانان، به یکتا بودن خداوند معتقدند و این اساس ایمان آنهاست. او ابراز امیدواری می‌کند که سیاست ‌‌مداران و قدرت ‌‌مندان، قدرت ‌‌شان را برای برقراری صلح به ‌‌کار ببرند، نه برای برافروختن جنگ ‌‌ها و فروختن اسلحه و کشت ‌‌وکشتار.

خبرنگار شفقنا در آغاز سال جدید میلادی با اسقف رمزی گرمو درباره دنیای کلیسا و مسیحیان ایران به گفت‌وگو پرداخته است.

*چگونه شخصی به عنوان اسقف انتخاب می ‌‌شود و وظایف یک اسقف چیست؟

اسقف، طبق تعالیم کلیسای مقدس، جانشین رسولان می‌شود. رسولان کسانی هستند که خداوند آنها را زمانی ‌‌که عیسی ‌‌مسیح زمانی که روی زمین در فلسطین بسرمی ‌‌بُرد، انتخاب کرده تا اینکه بعد از او بتوانند رسالت انجیل را به جهانیان برسانند. از آن روز به بعد اسقفان همیشه بوده ‌‌اند تا این خدمت را انجام دهند و مامور رساندن پیام انجیل و مژده ‌‌ی نجات، توسط عیسای مسیح شده ‌‌اند. برای مسیحیان، عیسی پسرخداست که انسان گردید و با مرگش و رستاخیزش فیض نجات و حیات جاودانی را به همه کسانی که به او ایمان دارند و از او پیروی می ‌‌کنند، عطا نمود. وظیفه اسقف که به ‌‌عنوان شبان شناخته می ‌‌شود، تعلیم است؛ اسقف معلم، تعالیمی که از عیسی به مسیحیان رسیده را به مردم منتقل می‌کند، مخصوصا درباره ایمان و معتقدات ایمانی تا اینکه مردم گمراه نشوند؛ همچنین یکی از وظایفش این است که به نیازمندان کمک کند و به آنها نزدیک شود تا امید به زندگی را به آنها بدهد و بخشی از وقتش را هم اختصاص می ‌‌دهد به دعا؛ چه دعای شخصی و چه دعای دسته جمعی. امروز هم قبل از آمدن  شما، در همین کلیسا، دعای دسته ‌‌جمعی داشتیم، چون طبق تقویم کلیسای ما، امروز عید یحیای تعمید دهنده است که اسم ایشان در قرآن هم آمده است.

*نحوه انتخاب اسقف به چه شکل است؟

برای ما که مسیحیان کلیسای شرق هستیم – چون کلیسای شرق داریم و کلیسای غرب- اسقف، توسط مجمع اسقفان کلیسا انتخاب می‌شود که در راس آن شخصی داریم به نام پاتریارک که به معنای پدر و سر است و پدر کلیسا و سر کلیسا محسوب می ‌‌شود. پاتریاریک با مجمع اسقفان، از میان کشیشان کسی را انتخاب می ‌‌کنند و بعد از اینکه آن شخص آرای کافی را آورد، گزارش می ‌‌فرستیم به رُم تا اینکه پاپ ایشان را تایید کند و البته می ‌‌توانند تایید هم نکنند؛ ولی در کلیسای غرب، اسقف مستقیما توسط پاپ تعیین می ‌‌شود.

*کلیسای غرب و شرق تفاوت دیگری هم دارند؟

ما همه کاتولیک هستیم و تنها در آیین نمازها اختلاف داریم ولی از لحاظ معتقدات ایمانی و اخلاقیات یکی هستیم و از لحاظ فرهنگی فقط کمی فرق داریم.

*درباره دسته ‌‌بندی ‌‌هایی که مسیحیان دارند بفرمایید. مثلا جناب اسقف سرکیسیان در راس چه گروهی از مسیحیان هستند و فرق این دوفرقه چیست؟

ایشان رهبر کلیسای ارمنی ارتودوکس هستند و ما کلیسای آشوری، کلدانی و کاتولیک هستیم؛ ما در اتحاد با پاپ هستیم. رهبر کل کاتولیک ‌‌های جهان پاپ است که مقرش واتیکان است. ارتودکس ‌‌ها در راس کلیسایشان پاتریارک دارند. مثلا پاتریارک کلیسای ارامنه ایران مقرش در لبنان و بیروت است؛ هم-چنین مقر کلیسای شرق آشوری و رهبر یا پاتریارکش در اربیل عراق است و پاتریارک ما کاتولیک ‌‌ها، مقرش بغداد است و اسمشان هم لویس ساکو است که دوبار هم اینجا آمده ‌‌اند و البته کلیسای پروتستان هم تشکیلات خودش را دارد و کلیسای ‌‌شان در امیرآباد است.

*ترکیب جمعیت کاتولیک‌های ایران به چه شکل است؟

در سطح جهان کلیسای کاتولیک بیشترین تعداد ایمان‌داران را دارد. جمعیت کل مسیحیان ایران هم به‌صورت تخمینی شصت هزار نفر است که اکثریت آنها -یعنی پنجاه هزارنفر- اعضای کلیسای ارامنه ارتودوکس هستند. ما -یعنی ‌‌آشوری، کلدانی و کاتولیک ‌‌ها- دو خلیفه ‌‌گری در ایران داریم، یکی همین‌جاست که خلیفه ‌‌گری تهران است و دیگری هم خلیفه ‌‌گری ارومیه است و در هر دو خلیفه ‌‌گری حدود سه هزار عضو داریم. کلسیای شرق آشوری هم شاید پنج هزار عضو دارند و تعدادی هم وابسته به کلیسای پروتستان هستند. ناگفته نماند که مسیحیان در ایران از لحاظ قدمت دو هزار سال قدمت دارند و از دو هزار سال پیش تا امروز مسیحیان، بدون وقفه در این سرزمین به ‌‌سرمی ‌‌برند. این درکشورهای دیگر نادر است ولی در ایران، مسیحیان از قرن اول میلادی یعنی زمانی که آشوری ‌‌ها و کلدانی ‌‌ها به مسیح ایمان آورده ‌‌اند تا به امروز، اینجا بوده ‌‌اند و به ‌‌همین دلیل ما می ‌‌گوییم ایران از لحاظ گذشته و تاریخ یک کشور مسیحی هم هست قبل از اسلام؛ اسلام در قرن هفتم به ایران آمده و مسیحیان از قرن اول در اینجا بوده ‌‌اند. زمانی که حکومت درایران به دست ساسانی ‌‌ها بود دو ابرقدرت در جهان داشتیم: یکی همین امپراتوری فارس بود و یکی هم امپراتوری روم و این دو همیشه علیه هم جنگ داشتند؛ یکی در شرق و یکی درغرب بود. بعضی اوقات روم و بعضی اوقات فارس برنده جنگ ‌‌ها می ‌‌شد ولی مسیحیان همیشه در اینجا بوده ‌‌اند و امیدواریم هم بمانند. ما همیشه می ‌‌گوییم دین، هدف نیست و هدف نهایی خداست. دین وسیله ‌‌ای است برای رسیدن به خدا و این وسیله باید درخدمت انسان قرار بگیرد و نباید از دین به ‌‌عنوان یک ابزار چه سیاسی چه اقتصادی چه فرهنگی برای منافع خاص یا گروهی یا دسته ‌‌بندی استفاده شود؛ اگر این ‌‌طور شود، خراب می ‌‌شود. افراطی ‌‌گری، تنگ ‌‌نظری و تعصبات دین را لکه ‌‌دار می ‌‌کند. ما باید واقع بین باشیم. تفاوت ‌‌هایی بین مسلمان و مسیحی هست وگرنه که همه ما الان مسلمان یا مسیحی می ‌‌بودیم، ولی این تفاوت ‌‌ها نباید باعث دشمنی یا خشونت شود. قبول کنیم اختلافات را ولی مشترکات هم داریم و از اینها استفاده کنیم تا بتوانیم خدمت شایسته به مردم بکنیم. از تنگ ‌‌نظری، تعصب و افراطی ‌‌گری دوری کنیم که دشمن دین هستند. دیدیم که داعش به-نام دین چه ضربه ‌‌ای به مردم و دین زد. من موصل بودم قبل از اینکه قسمت دومش آزاد شود؛ داعش همه جا نوشته بود (الله ‌‌اکبر، محمد رسول ‌‌الله) و کلیسا و مسجد خراب می ‌‌کرد و مردم را می‌کشت. این چه خدایی است که اجازه می ‌‌دهد بچه ‌‌ها را سر ببرید و زنان مردم را تصاحب کنید. این رفتار، لطمه زدن به دین است و مردم بیزار می ‌‌شوند. امیدوارم که دین چهره زیبایش را بیش از پیش پیدا کند و وسیله ‌‌ای برای خدمت و دوستی و محبت و پیشرفت درهمه زمینه ‌‌ها باشد.

*با توجه به اینکه در ابتدای سال نوی میلادی هستیم، لطفا بفرمایید که مبنای تحویل سال در سنت مسیحی چگونه است و آیا ریشه دینی دارد یا مبنای آن تاریخی است؟

آغاز سال مسیحی، اول ژانویه، یک عید مذهبی نیست و بیشتر مدنی است ولی نزدیک به میلاد مسیح یعنی ۲۵ دسامبر است. اینکه مسیح دو هزار و اندی سال پیش دقیقا در چه روزی متولد شده است را کسی نمی ‌‌تواند به شما بگوید؛ هم ‌‌چنانکه الان هم برخی سال ‌‌مندان سال تولدشان را دقیق نمی ‌‌دانند و مثلا می ‌‌گویند وقتی جنگ جهانی رخ داد، متولد شدم. ولی درباره اینکه چرا ۲۵ دسامبر ملاک قرار گرفته باید بگویم که این طبق یک سنت قدیم میترایی است که احتمالا هم ریشه ایرانی دارد. آن زمان ‌‌ها ۲۵ دسامبر را می ‌‌گفتند عید نور یا خورشید. چرا؟ می ‌‌دانید شب یلدا از کجا می ‌‌آید؟ یلدا کلمه ‌‌ایست به زبان ما؛ یلدا یعنی تولد، شب تولد. شب یلدا طولانی ‌‌ترین شب سال است؛ یعنی بعد از آن شب، شب ‌‌ها کوتاه و روزها بلند می ‌‌شود؛ یعنی نور بر تاریکی غلبه می ‌‌کند و چون یکی از القاب مسیح درکتاب مقدس، خورشید عدالت است، کلیسا، آن روز را به ‌‌عنوان میلادش انتخاب کرده است؛ بنابراین علتش همین است که گفتم وگرنه از لحاظ علمی دقیق نیست. ما اصولا تا سال تحویل شود – سال جدید،  ساعت دوازده شب سال تحویل می ‌‌شود- نماز برگزار می ‌‌کنیم و درکلیسا دعا می ‌‌کنیم تا اینکه سال جدید، سال صلح و برکت باشد. اینجا جمع می ‌‌شویم برای دعا و بعد از دعا در سالن سال نو را تبریک می گوییم و برخی افراد هم به شب ‌‌نشینی می ‌‌روند.

*پس از آغاز سال جدید مسیحیان، چه سنت‌هایی اجرا می‌شود؟

سال جدید همان فعالیت ‌‌هایی که قبلا داشتیم را ادامه می ‌‌دهیم؛ مثلا در زمینه آموزش، جلساتی که در کلیسا با کودکان و نوجوانان داریم، یا مثلا اعمال خیریه مثل سرزدن به سالمندان و بعضی اماکن مثل بهزیستی.

*آیا سال جدید و سنتهای مسیحی با سنت ایرانی شباهت دارد؟ در این دو هزار سالی که مسیحیان در ایران ساکن بوده ‌‌اند، چه تاثیر و تاثراتی از هم داشته ‌‌اند؟

ما مسیحیانی که در ایران هستیم با برادران مسلمان ‌‌مان زندگی مشترک داریم. شاید شما شنیده ‌‌اید که برخی جلسات گفت‌وگوی بین ‌‌الادیانی بین مسیحیت و اسلام هست. هیاتی از واتیکان مرتب می ‌‌آید و این جلسات مختص همین اندیشمندان و صاحب ‌‌نظران است ولی مهم ‌‌تر از این گفت‌وگوهای خوب، همین گفت‌وگوی زندگی مشترک است که ایرانیان مسیحی و مسلمان در کنار هم دارند. این کلیسای ماست که همه همسایه ‌‌های آن مسلمان هستند و همه با هم زیست مسالمت ‌‌آمیز داریم و این همان تاثیر و تاثری است که باید باشد. ما مدرسه بهنام در محله باغ فیض تهران را داریم که مال و ملک کلیساست ولی دراختیار آموزش و پرورش قرار داده ‌‌ ‌‌ایم و در آن مدرسه، دانش ‌‌آموز مسیحی و مسلمان کنار هم درس می ‌‌خوانند؛ یا مثلا در یک آپارتمان، مسیحی و مسلمان با هم و بدون هیچ مشکلی و در کمال مهربانی و آسایش با هم زندگی می ‌‌کنند. ما در این مدت طولانی زندگی مشترک داشته ‌‌ایم و شادی ‌‌ها و غم ‌‌های ما مشترک بوده است. مشکلاتی مانند بیکاری و گرانی برای همه ‌‌ی ماست، هم-چنان ‌‌که شادی ‌‌ها و سربلندی ‌‌های این کشور برای همه ماست. البته شاید بعضی وقت ‌‌ها مثلا در یک مدرسه ‌‌ای معلمی، به اشتباه تنگ ‌‌نظر باشد و وقتی بداند دانش ‌‌آموزش مسیحی است، برخورد جالبی نداشته باشد. این ‌‌گونه مسایل، موردی است و فرهنگ عمومی نیست. یا وقتی یک مسیحی برای کار جایی می ‌‌رود، به محض اینکه بدانند مسیحی است، ممکن است مشکلی برایش ایجاد  ‌‌شود. این اتفاقاتِ موردی و نادر، در فرهنگ، جامعه و قانون این کشور جایی ندارد، گرچه البته ممکن است گاهی خودخواهی ‌‌هایی از این دست بین برخی افراد باشد. انسان باید فروتن باشد و به انسان ‌‌های دیگر محبت کند و خودش را بالاتر از دیگران نداند. تاثیر و تاثر دیگری که ممکن است بتوان ذکر کرد، در بحث زبان است؛ زبان فارسی وارد زبان ما شده است و وقتی که ما آشوری حرف می ‌‌زنیم، خیلی راحت کلمات فارسی را هم به ‌‌کار می ‌‌بریم.

*پیام ‌‌هایی که اعیاد و مراسمات سال نوی شما ممکن است برای مسیحیان و غیر مسیحیان داشته باشد، چیست؟

ما همیشه آغاز سال نو در حین انجام مراسم اولین درخواستی که از خدای متعال می ‌‌کنیم این است که واقعا صلح و آرامش بر کل جهان – و نه فقط بر کشورهای نزدیک ما – حکم ‌‌فرما باشد. جنگ فقط کشت و کشتار نیست؛ جنگ ‌‌های معنوی، اجتماعی و خانوادگی هم مخرب هستند. ما در دنیا نیاز به صلح و آرامش داریم. اولین درخواست ما از خداوند این درخواست است که مردم از صلح و آرامش برخوردار باشند. در ضمن طبق انجیل مقدس، ما در شب میلاد معجزه ‌‌آسای مسیح -می ‌‌دانید که مسیح با قوت روح‌القدس، بدون پدر زمینی از مریم متولد شد و فرشتگان سراییدند و گفتند جلال برخدا و صلح بر زمین باد و آمدن مسیح همراه با صلح بر زمین باد- این درخواست را می ‌‌کنیم که مردم، بیشتر محبت داشته باشند و انسانی ‌‌تر باشند و ارزش ‌‌های انسانی در زندگی ‌‌شان جاری باشد. از این قبیل درخواست ‌‌ها می‌کنیم. امیدواریم سیاست ‌‌مداران و قدرت ‌‌مندان قدرت ‌‌شان برای احلال سلام و برقراری صلح به ‌‌کار ببرند، نه برای جنگ ‌‌ها و فروختن اسلحه و کشت ‌‌وکشتار و آن قدرت را در خدمت ملت ‌‌ها قرار دهند.

*آیا گروه ‌‌های مختلف مسیحی در انجام مراسم‌شان در شب عید سال نو و تولد مسیح تفاوتی دارند؟

ما کاتولیک ‌‌ها  ۲۵ دسامبر که تولد مسیح را جشن می‌گیریم، ارتودکس ‌‌ها جشن نمی ‌‌گیرند و ششم ژانویه را جشن می ‌‌گیرند؛ آنها تولد مسیح و تعمید او را با هم جشن می ‌‌گیرند ولی ما تولد مسیح را ۲۵ دسامبر و تعمیدش را ششم ژانویه برگزار می ‌‌کنیم و جشن می گیریم. عید ما هم هست ولی فقط تعمید را جشن می ‌‌گیرم و آغاز سال نوی مذهبی نیست.  تعمید هم همان رسمی است که انجام داده می ‌‌شود برای شخصی که می ‌‌خواهد مسیحی باشد. البته قبل از انجام مراسم در کلیسا، آن شخص یا اشخاص، یک دوره نسبتا طولانی مدت آموزشی درباره اخلاقیات و عقاید و کتاب مقدس مسیحیت تحصیل می ‌‌کنند و بعد از این دوره، این مراسم و غسل تعمید انجام می ‌‌شود و مسیحی و عضو کلیسا می ‌‌شوند. در دین اسلام هم انتساب به اسلام با به زبان آوردن شهادتین و برخی آموزش ‌‌های دیگر انجام می ‌‌شود.

*ریشه درخت کریسمس چیست و چه پیامی دارد؟

درخت کریسمس که کاج است، بیشتر در کشورهای اسکاندیناوی پیدا می ‌‌شود که همیشه سبز و زنده است. درخت کریسمس، بیشتر ریشه تجاری دارد و ریشه مذهبی ندارد ولی چون همیشه زنده است و ما  مسیحیان معتقدیم مسیح سرچشمه زندگی جاودانی است و هرگز نمی ‌‌میرد، آن ‌‌را نماد قرار داده ‌‌ایم و البته الان بیشتر جنبه زینتی و تجاری پیدا کرده است.

*تعریف شما از دین چیست و آیا امکان دارد که تعریفی از دین ارائه شود که مبنای آن اخلاقی ‌‌زیستن باشد، طوری ‌‌که این زیست اخلاقی، تعریفی از دین را به ما ارائه دهد که همه ادیان به وسیله ‌‌ی آن بتوانند کنار هم یک زیست مسالمت ‌‌آمیز داشته باشند؟

ما اصطلاح دین آسمانی را به ‌‌کارنمی ‌‌بریم چون شریعت را یکسری از قوانین می ‌‌دانیم که به وسیله آن ‌‌ها قرار است خداوند را بهتر و عمیق ‌‌تر بشناسیم؛ هدف همیشه خداست تا اینکه از لحاظ اخلاقی و رفتار انسانی ‌‌تر باشیم؛ بنابراین در ادبیات مسیحیان، کلمه دین آسمانی نیست؛ شخص آسمانی داریم ولی دین آسمانی نداریم؛ ادیان توحیدی و ابراهیمی داریم ولی دین آسمانی نداریم. در میان ادیان توحیدی و ابراهیمی برخی تعالیم مشترک است مثلا ارزش دعا هم در اسلام تاکید می ‌‌شود، هم در بین ما مسیحیان و هم یهودیان. دعا یکی از ستون زندگی ما و شماست؛ همین ‌‌طور ارزش روزه. شما ماه رمضان دارید و بر آن تاکید می ‌‌کنید و ما هم روزه خودمان را داریم که در رابطه با عید رستاخیز است. همین ‌‌طور اهمیت صدقه دادن و به فکر فقرا بودن؛ یا ارزش خانواده، و ازدواج و تربیت اخلاقی فرزندان که برای شما و ما مهم است و نسبت به تعالیم اخلاقی و اجتماعی مشترکات زیاد است. اختلافات روی آموزش عقیدتی است؛ این جا اختلاف داریم مخصوصا درباره خداشناسی. بعضی اوقات شینده می ‌‌شود که مسیحیان سه خدا دارند! ما برای خدا هیچ شریکی قائل نیستیم منتها بینش الهیاتی و خداشناسی ما، با خداشناسی اسلام فرق دارد. ما هم مثل مسلمانان به یکتا بودن خداوند معتقدیم و این اساس ایمان ماست، منتها از دیدگاه مسیحیان این خدای واحد، تک ‌‌وتنها نیست. اگر بخش اول کتاب مقدس ما، یعنی عهد قدیم را مطالعه کنید – کتاب ما دوبخش مهم دارد: یکی عهده قدیم که مشترک است با یهودیان و بخش دیگر که عهد جدید نامیده می ‌‌شود و مختص مسیحیان است- در عهد قدیم درباب اول، که در مورد پیدایش خلقت است، می ‌‌فرماید خداوند (طبق روایت ما) اول آدم را آفرید و بعد دید که آدم تنهاست و گفت خوب نیست که آدم تنها باشد و خدا از تنهایی راضی نیست و برایش همانندی به نام حوا را آفرید. اگرخدا خودش می‌گوید تنها بودن خوب نیست، چطور می ‌‌تواند خودش تنها باشد. به ‌‌همین دلیل، خداشناسی ما بر این اصل متکی است که خدا واحد است ولی در درون خدای واحد، سه شخص وجود دارد: پدر،  پسر و روح‌القدس که در اتحاد و محبت کامل به ‌‌سر می ‌‌برند. یک مثال می ‌‌زنم: شما و من عضو  در یک خانواده و با هم زندگی می ‌‌کنیم ولی نمی ‌‌گوییم دو خانواده هستیم؛ بنابراین دربطن خانواده واحد چندین شخص با اتحاد و محبت زندگی می ‌‌کنند. خدای ما واحد است ولی تک و تنها نیست چون محبت دارد و این محبت باید انعکاس پیدا کند و نمی ‌‌تواند محبت را برای خودش نگه دارد. کسی ‌‌که محبت را برای خودش نگه دارد، خودخواه است و خدا نمی ‌‌تواند خودخواه باشد. این قضیه عقیدتی و الهیاتی ماست. اگر ما می‌گوییم خدا یکی است و سه ‌‌گانه، این راز برای ما درکتاب مقدس مکشوف گردیده و ثمره تحقیق و بحث اندیشمندان ما نیست و انسان عاجز است از فهم راز خدا و اگر خداوند پیش ‌‌قدم نمی ‌‌شد و راز یکی بودن و سه گانه بودنش را برایمان مکشوف نمی ‌‌کرد، ما هرگز نمی ‌‌توانسیم بفهمیم و این یک مساله ایمانی است. درباره شخص مسیح هم ما و مسلمانان عزیز، فرق داریم. طبق قرآن او مصلوب شد و نمرد ولی در انجیل مقدس ما، عیسی پسر خداست که انسان گردید و روی صلیب مُرد و بعد هم به آسمان عروج کرد و ما در انتظار بازگشتش هستیم.

*می ‌‌توان تعریفی از دین ارائه داد که مبنایش اخلاقی زیستن باشد و مورد اتفاق تمام ادیان قرار گیرد؟

تعلیم اخلاقی ادیان توحیدی تقریبا مشترک است و اختلاف روی آموزش ایمانی و عقیدتی است همان‌طور که گفتم ارزش دعا، خانواده، صدقه، روزه یا تلاش برای صلح و آرامش در تمام ادیان مطرح و مشترک است.

*نقش دین در به ارمغان آوردن صلح برای انسان ‌‌ها را چگونه می‌بینید و در این میان علمای دینی چه کاری می ‌‌توانند انجام دهند که صلح میان انسان ‌‌ها روزافزون شود؟

نگوییم دین، چون خود دین نمی ‌‌تواند کاری بکند؛ باید بگوییم نقش کسانی که ادعای تدیّن می ‌‌کنند یا مسوولیت دینی یا روحانی دارند. برای پاسخ به سوال شما باید دید این ‌‌ها از دین چه استفاده ‌‌ای می‌کنند. دین لکه ‌‌دار می‌شود اگر رهبران دینی به ‌‌عنوان ابزاری جهت رسیدن به اهداف زمینی و مادی و دنیوی استفاده کنند. دین دست ماست و شما باید ببینید چه استفاده ‌‌ای از آن می ‌‌خواهید بکنید. همان‌طور که علم بستگی دارد به عالم آن، دین هم بدون نقش متدین معنا ندارد و استفاده ‌‌ای که از دین می ‌‌کنم به من می ‌‌گوید که آیا دین می ‌‌تواند عاملی باشد برای صلح و آرامش یا عاملی برای جنگ و کشت ‌‌وکشتار.

*آیا مسیحیت، مثلا در کتاب مقدس، مشخصا آموزه ‌‌هایی برای افزایش و برقراری صلح دارد ؟

بله. همان ‌‌طور که گفتم میلاد مسیح همراه با این سرود بود جلال برخدا باد و صلح و آرامش بر زمین. درضمن هر روز اول سال نو اول ژانویه، پاپ پیامی برای صلح و آرامش و حل مشکلات با طرق مسالمت‌آمیز به رهبران جهان ارسال می ‌‌کند.

*گویا علمای ادیان چندان در اینکه دین را طوری استفاده کنند که به این سمت برود که آرامش و صلح را درجهان حکم ‌‌فرما کند، موفق نبوده ‌‌اند. به نظر شما دلیلش چیست؟

سوءاستفاده کردن از دین؛ درقرون وسطا پاپ، هردو قدرت معنوی و زمینی را در دست داشت و این به رسالت کلیسا و به آن چهره اصیل کلیسا و پیام انجیل خیلی لطمه زد. خوش ‌‌بختانه از خیلی وقت پیش دین ما از سیاست جدا شد. کلیسا و رهبران آن، مسوولیت و رسالتشان کاملا روحانی، دینی و معنوی است و سیاست به عهده سیاست ‌‌مداران است گرچه کلیسا هم می ‌‌تواند ناظر باشد برفعالیت سیاست‌مداران و اگر ببیند  فعالیت آنها برضد منافع کشور و ملت است، دخالت می ‌‌کند؛ البته نه با جنگ، بلکه نصیحت می ‌‌کند و پیام می ‌‌فرستد و ساکت نیست  و در محافل سیاسی حضور دارد ولی نه به ‌‌عنوان سیاست ‌‌مدار، بلکه به ‌‌عنوان یک رهبر روحانی و کلیسایی.

*کتاب مقدس در دین شما در چه جایگاهی قرار دارد؟

اساسی است؛ منشا کل آموزش ‌‌ها و تعالیم ما چه در زمینه اخلاقیات، چه در زمینه معتقدات و زمینه-های دیگر، کتاب مقدس است. در کتاب مقدس کلام خدای زنده را پیدا و سعی می ‌‌کنیم این کلام را در زندگی عملی و اجرا کنیم. این کافی نیست که بدانم انجیل چه می ‌‌گوید و باید انجیل را در زندگی هم عملی و مجسم کنم. مسیح می ‌‌گوید بگذارید مردم اعمال شما را ببینید و خدا را جلال دهند. او نگفت فقط بگذارید مردم سخنان شما را بشنوند. سخن گفتن آسان است. در جای دیگری می ‌‌گوید درخت خوب را از میوه‌های خوبش بشناسید نه از رنگش. بنابراین در مسیحیت ملاک زندگی، سخن گفتن نیست؛ عمل کردن است. در جای دیگری مسیح می ‌‌گوید نه کسانی که می ‌‌گویند ای خدا ای خدا، وارد ملکوت می‌شوند بلکه کسانی ‌‌که اراده خدا را انجام دادند و عمل کردند وارد بهشت می ‌‌شوند.

*اصطلاح مقدس در دین شما چه تعریفی دارد و چه چیزهایی را مقدس می ‌‌دانید؟

قدوسیّت یکی از مهم ‌‌ترین ویژگی ‌‌های خداست؛ فقط خدا مقدس است. در ضمن کلمه مقدس ریشه عبری دارد و از واژه قَدُش گرفته شده است؛ یعنی آن کسی ‌‌که همانند ندارد و آن فقط خداست و دو خدا نداریم. کلمه مقدس که به ‌‌کار می ‌‌بریم- مثلا امروز عید مقدس است- کسانی را شامل است که در زندگی ‌‌شان سعی نمودند در قدوسیت خدا شریک باشند و طبق اراده او زندگی کنند؛ مقدس، قدوسیتش را از خدا می ‌‌گیرد و از خودش قدوسیّت ندارد. هرچه به ‌‌خدا نزدیک شویم، مقدس می ‌‌شویم و هرچه از دور شویم، کمتر مقدس خواهیم بود. پس منشا قدوسیت، خداست و مقدسین کسانی هستند که سعی می ‌‌کنند طبق اراده و خواست او زندگی کنند.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: