۰

اسرائيل و بهائيت

بهائيان در کنار عناصر فراماسون و صهيونيست، در دوران محمدرضاشاه نقش مهمي در اجراي نظرات و سياست‌هاي خود داشتند. در اين دوران باتوجه به نفوذ بيشتر آمريکا و اسرائيل، تلاش فراواني براي رسميت بخشيدن به فرقه بهائيت مي‌شد.
کد خبر: ۱۵۴۱
۰۰:۰۰ - ۱۱ آبان ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»:مسلک بهائيت از سال 1260 ق. توسط «علي محمد باب» که خود را «باب» امام زمان(علیه السلام ) و وسيله تماس مردم با آن حضرت معرفي کرد، به وجود آمد. او سپس دعوي «مهدويت» کرد و گفت که درآينده از ميان بابي‌ها پيامبري قيام خواهد کرد و دين تازه اي خواهد آورد. وي در سال 1266 به دستور ناصرالدين شاه و اميرکبير، تيرباران شد. بعد از آن، از بين پيروانش دو برادر مدعي جانشيني وي شدند و بدين ترتيب، اختلافاتي ميان پيروان اين فرقه افتاد.

گروهي پيرو برادر اول، مشهور به «صبح ازل» (بابي‌ها)، و عده اي ديگر پيرو برادر دوم «بهاءالله» (بهائي‌ها) شدند و در نزاع آنها عده زيادي به هلاکت رسيدند. دولت عثماني در عراق همه آنها را از بغداد به آدرنه در آسياي صغير تبعيد کرد. اما در آنجا هم نزاع دو برادر ادامه يافت و بدين جهت، دولت عثماني بهاءالله و طرفدارانش را به «عکا» در فلسطين اشغالي و صبح ازل را به قبرس تبعيد کرد. فعاليت بهاءالله در عکا باعث شد که بيشتر بابيان ـ به ويژه بابيان ايران ـ پيرو او شوند.

از آنجا که عمده ويژگي‌هاي رفتاري بهائيت با ويژگي‌هاي رفتاري اسرائيلي‌ها همخواني داشت، با تشکيل دولت اسرائيل و تشکيلات مرکزي بهائيت در شهر حيفا، اين فرقه کاملاً در خدمت اسرائيل قرار گرفت و فعاليت‌هاي آنها براساس خواسته‌هاي اسرائيلي‌ها تنظيم شد.

در اين ميان بهائي‌ها از حمايت آمريکا و انگلستان نيز برخودرار بودند. از سوي ديگر، فعاليت بهائيان به خصوص در ارتباط با اسلام زدايي سازگاري زيادي با روحيه محمدرضا پهلوي داشت. مجموعه اين مسائل سبب شد که بهائيت براي حفظ موجوديّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که براي آنها به منزله دوران طلايي بود، در زمينه گسترش روابط ايران و اسرائيل که کاملاً در راستاي منافع آنها بود، به فعاليت قابل توجهي بپردازند.

تشکيلات مرکزي بهائيت در شهر حيفا و در کنار قبر «عباس افندي» قرار دارد. تشکيلات و مؤسسات بهائيان در هر نقطه اي از جهان زير نظر هيئت نه نفره بيت العدل اعظم قرار دارد. در يکي از نشريات فرقه آمده است:
«با نهايت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائيت با اولياي امور [جمعي از دوستان بهائي] دولت اسرائيل را به اطلاع بهائيان مي‌رسانيم. آنها احساسات صميمانه بهائيان را براي پيشرفت دولت مزبور به بن گوريون ـ نخست وزير اسرائيل ـ ابراز نموده، او در جواب گفته است: «از ابتداي تاسيس حکومت اسرائيل، بهائيان همواره روابط صميمانه اي با دولت اسرائيل داشته اند».(1)

فرقة بهائيت که شاخه اي از صهيونيسم به شمار مي‌رود، طبق دستور، همه قواي خود را براي اجراي نقشه نابودي انديشه‌هاي ملي و مذهبي در ايران به کار گرفت و براي اين منظور مجريان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمان‌هاي ملي و سنت‌هاي ديني را تخريب کنند. از اين رو بهائيان، به تدريج درصدد تسخير پست‌هاي حساس و کليدي کشور برآمدند.

اين نقشه با روي کارآمدن «حسنعلي منصور» در ايران پياده شد و براي نخستين بار پاي بهائيان به کابينه وزيران ايران رسيد. گرچه با ترور منصور، نقشه‌هاي وي جامه عمل نپوشيد، اما به هرحال، کابينه بهائي «هويدا» روي کار آمد. در کابينه نخست وي، چهار وزير بهائي حضور داشتند. هويدا در مدت حکومت خود با به‌کاربستن تصميمات کادر رهبري کميته، نفوذ بهائيان را در همه سطوح سياسي، اقتصادي و نظامي به حدّ کامل گسترش داد.(2)

بهائيان با تمام وجود خود را در اختيار اسرائيلي‌ها قرار داده بودند، به گونه اي که توانستند اعتماد بيش از حدّ اسرائيلي‌ها را کسب کنند و اسرائيلي‌ها نيز در برابر خوش خدمتي آنها رفتار ويژه اي داشتند. در يکي از اسناد، به نقل از يکي از بهائيان به نام «فريدون رامش فر» که مسافرتي به اسرائيل داشته، درباره نحوه برخورد اسرائيلي‌ها با بهائيان آمده است:

«... دولت اسرائيل آن‌قدر نسبت به بهائيان خوش‌بين است که در فرودگاه خود، احيا (بهائيان) را بازرسي نمي کند. به طوري که وقتي رئيس کاروان به پليس اظهار مي‌دارد اينها بهائي هستند، حتي يک چمدان را باز نمي کنند. ولي بقيه مسافرين ـ حتي کليمي‌ها ـ را بازرسي مي‌کنند به طوري که يک کليمي اعتراض کرده بود که چرا بهائيان را بازرسي نمي‌کنيد و ما را که اينجا موطن‌مان است، مورد بازرسي قرار مي‌دهيد!»(3)

بهائيان در کنار عناصر فراماسون و صهيونيست، در دوران محمدرضاشاه نقش مهمي در اجراي نظرات و سياست‌هاي خود داشتند. در اين دوران باتوجه به نفوذ بيشتر آمريکا و اسرائيل، تلاش فراواني براي رسميت بخشيدن به فرقه بهائيت مي‌شد زيرا آنها نقش مؤثري در تثبيت رژيم سلطنتي و حکومت شاه داشتند، به گونه اي که بسياري از نزديکان شاه و خاندان پهلوي و عده زيادي از کارگزاران و متولّيان پست‌هاي حساس و کليدي کشور بهايي بودند.(4)

در سال 1339 فهرستي از اسامي مقامات نظامي و غيرنظامي تهيه شد که نشانگر تصدّي بيشتر پست‌هاي اطلاعاتي، امنيتي، سياسي و اقتصادي کشور به وسيله بهائيان بود. البته به دليل پنهان‌کاري و عدم اظهار، بعضي از افراد در پست‌هاي مهمي بودند که نام آنان در اين فهرست نيامده و بي ترديد، تعداد بهائيان شاغل در دستگاه‌ها چندين برابر فهرست مزبور بوده است.

در سال‌هاي بعد، تعداد بهائيان شاغل و سطوح اشتغال آنان بالا رفت، به طوري‌که اميرعباس هويدا نخست‌وزير سيزده ساله «ليلي امير ارجمند» مشاور ويژه فرح و مدير برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي رضا پهلوي، «عباس شاهقلي» وزير بهداري و وزير علوم، «روحاني» وزير آب و برق و کشاورزي در دولت هويدا، «شاپور راسخ» مشاور عالي و در واقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدير تشکيلات بهائيت در ايران، «عبدالکريم ايادي» پزشک مخصوص شاه و 23 شغل ديگر و ده‌ها تن از سران رژيم، از اعضاي فرقه بهائيت بودند.(5)

بهائيت در تمام دوران سلطنت پهلوي و در مقاطع حساس، به رغم ادعاي غيرسياسي بودن، هماهنگ با سياست‌هاي موردنظر رژيم و در جهت تثبيت موقعيت آن تلاش کرد. تأييد انقلاب سفيد شاه، همکاري با ساواک، جلب حمايت دولت‌هاي بزرگ از شاه و سلطنت او به وسيله اسرائيل، و عضويت در حزب رستاخيز، قسمتي از مواضع سياسي فرقه مزبور بود. يکي از مبلغان بهائيت درباره تأثير متقابل بهائيت بر شاه و خاندان پهلوي گفته بود:

«کارهايي که اکنون به دست اعلي حضرت شاهنشاه صورت مي‌گيرد، هيچ کدامشان روي اصول دين اسلام نيست. زيرا شاه به تمام دستورهاي بهائي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران کودکي در مدرسه بهائيان... درس خوانده اند... حالا مردم... مي‌گويند بهائي است. چه کاري مي‌توانند بکنند !...»(6)

محمدرضا پهلوي آن‌قدر بهائيان را مورد حمايت قرار داد که يکي از افراد نظامي به نام «سرهنگ اقدسيه» در جلسة بهائيان شيراز، مورخ هجده تيرماه 1347، ضمن بهائي خواندن شاه، درباره نحوه برخورد خود با افراد مسلمان اظهار داشت:

«... افتخار ما بر ديانت بهائي است. من زماني که در ارتش بودم، سربازان و درجه داران و افسران بهائي را احترام مي‌گذاشتم. ولي اگر يک فرد مسلمان از ديگري شکايت مي‌کرد، دستور شلاق زدنش را مي‌دادم... ما اطلاع داريم که شاهنشاه آريامهر بهائي مي‌باشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقّي بيشتري خواهيم کرد.»(7)

بهائيان در جنگ اعراب و اسرائيل، همواره از اسرائيل جانبداري کرده، عليه مسلمانان به تبليغ مي‌پرداختند و حتي براي کمک به ارتش اسرائيل به جمع آوري پول مي‌پرداختند. در همين ارتباط، در يکي از اسناد پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل در سال 1346 آمده است:

«... مبلغي در حدود 120 ميليون تومان به وسيله بهائيان ايران جمع آوري گرديد و تصميم دارند اين مبلغ را در ظاهر به بيت العدل در حيفا ارسال نمايند، ولي منظور اصلي آنها از ارسال اين مبلغ، کمک به ارتش اسرائيل مي‌باشد. مقدار قابل ملاحظه اي از اين پول به وسيله «حبيب ثابت»، تعهد و پرداخت شده است...»(8)

در سال 1347 در يکي از کميسيون‌هاي فرقه مزبور، سخنگوي کميسيون پس از ابراز خرسندي از پيروزي اسرائيل در جنگ‌هاي با اعراب گفت:

«پيشرفت و ترقي ما بهائيان اين است که در هر اداره ايران و تمام وزارت‌خانه‌ها يک جاسوس داريم و هفته اي يک بار، طرح‌هاي تهيه شده، به وسيله دول به عرض شاهنشاه مي‌رسيد. گزارش‌هايي در زمينه آن طرح‌ها به محافل روحاني بهايي مي‌رسد. مثلاً در پيمان کار، کادر بهائيان ايران هر روز گزارش خود را در زمينه ارتش ايران و اينکه چگونه چتربازان را آموزش مي‌دهند، به محفل روحاني بهائيان تسليم مي‌نمايند.»(9)

اسرائيل پس از اطمينان از نفوذ گسترده بهائيت در ارکان رژيم پهلوي و به منظور بهره‌برداري سياسي، اطلاعاتي و اقتصادي بيشتر از آنها، در کشورهاي جهان و به ويژه ايران، بهائيت را به صورت آشکار به عنوان يک مذهب به رسميت شناخت. در يکي از اسناد ساواک در اين باره چنين آمده است:

«اسرائيل مذهب بهائي‌ها را به عنوان يک مذهب رسمي در سال 1974 به رسميت شناخته است. دولت اسرائيل با اجراي برنامه تحبيب از افراد مزبور مي‌کوشد از اقليت فوق الذکر در ساير کشورهاي جهان ـ به ويژه ايران ـ بهره برداري سياسي ـ اطلاعاتي و اقتصادي بنمايد.»(10)

نمايندگي ايران در تل آويو هر از چند گاهي گزارش‌هاي مربوط به بهائيان را به وزارت امور خارجه ارسال مي‌داشت. در يکي از اين گزارش‌ها، مرتضي مرتضايي به چگونگي انتخابات و تعداد بهائيان جهان اشاره دارد:

«چهارمين کنوانسيون بين‌المللي پيروان بهائيت روز شنبه، نهم ارديبهشت ماه [1357] در شهر حيفا گشايش خواهد يافت. به همين مناسبت جمعيتي بالغ بر هزار و يکصد نفر از نمايندگان منتخب از طرف هشتاد هزار محافل بهائي پراکنده در سراسر جهان به اين شهر مسافرت کرده اند تا نسبت به انتخاب يک هيئت مديره نه نفري که در طي پنج سال آينده امور اداري،... و مذهبي اين فرقه را تعقيب خواهد [نمود] [اقدام کنند] ... دو نفر از بهائيان تبعه ايران (فتح اعظم و نخجواني) حضور دارند که در حيفا به طور دائم مقيم اند.»(11)

بنابراين، اسرائيل با حمايت همه جانبه از فرقه ضاله بهائيت و نفوذ دادن آنها در پست‌هاي کليدي هيئت حاکمه رژيم شاه ـ به ويژه در دربار، دولت و ارتش ـ در جهت اغراض و اهداف خود و ضربه زدن به فرهنگ اسلام و مسلمين ـ به ويژه به مردم ايران و فلسطين ـ به عنوان يک ابزار، نهايت بهره برداري را در جنبه‌هاي مختلف به عمل مي‌آورد. در واقع، مي‌توان گفت يکي از عوامل مؤثر در بسط و گسترش روابط ايران و اسرائيل، بهائيان بودند که نقش مهمي را در اين زمينه ايفا کردند.

پي‌نوشت‌ها:
1. منصوري، جواد، تاريخ قيام پانزدهم خرداد به روايت اسناد، ج1، ص 332.
2. اختريان، محمد، همان، ص164.
3. منصوري، جواد، همان، ص330.
4. همان، ص324
5. همان، صص 324 ـ 325
6. همان، ص326.
7. همان، ص322.
8. همان، صص 322 ـ 323
9. همان. ص332.
10. زهيري، علي، «عوامل مؤثر در شکل گيري رفتار سياسي ايران در قبال اسرائيل»، فصلنامه علمي، تخصصي انقلاب اسلامي، پيش شماره اول، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه‌ها، سال اول، زمستان1377، ص 159.
11. بايگاني اسناد وزارت امور خارجه، سال 2536 ـ 38، کارتن شماره 12، پرونده 250.50.

 

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: