۰

زنان بی‌پناه

گزارش روز شنبه با عنوان «پشت تارهای تنهایی» که زندگی چند تن از زنان زندان قرچک ورامین را به تصویر کشیده بود از برخی جهات قابل توجه است و نمی‌توان فقط با خواندن از آن عبور کرد. هر چند از مجازات زندان گریزی نیست، ولی بازنگری درباره جزییات آن و نیز کاهش عوارض زندان می‌تواند اهمیت داشته باشد. منظور از جزییات این است که مجرمانِ چه نوع جرایمی را باید زندان کرد، شرایط و میزان زندان چقدر باشد و چه شرایطی را برای دوران زندان و پس از آن برای زندانی فراهم کرد که زیان‌های اجتماعی کمتری ایجاد کند.
کد خبر: ۱۳۱۹۵۱
۱۰:۱۰ - ۱۵ آذر ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، در مورد زنان زندانی باید گفت که زندانیان زن در ایران حدود ۵/٣ تا ۴‌درصد کل زندانیان را شامل می‌شوند و این‌ درصد از میانگین جهانی کمتر است ولی به دلیل آنکه نسبت زندانیان در ایران از میانگین آن در جهان خیلی بیشتر است (حدود ٨/١ برابر)، بنابراین نسبت زنان زندانی در ایران نیز بیشتر از میانگین زندانیان زن در جهان است. در ایران حدود ٨ تا ١٠‌هزار زندانی زن وجود دارد که رقم مهمی است و باید از هر سه حیث فوق یعنی نوع جرم، میزان مجازات، شرایط زندان و پس از آزادی با مردان متفاوت باشند. چرا؟

نخستین دلیل، در سنگین‌تر بودن هزینه زندان برای زنان نسبت به مردان است. یکی از مهم‌ترین هزینه‌های زندان طرد اجتماعی است که طرد اجتماعی زنان زندانی به شکل آشکاری بسیار بیشتر از مردان است و آنان به راحتی انگی را می‌خورند که تا پایان عمر گریزی از آن ندارند. به علاوه فراموش نکنیم که زنان به علت فقدان استقلال اقتصادی و حتی وابستگی‌های عاطفی و نداشتن امنیت، بسیار بیش از مردان نیازمند حمایت اجتماعی و دیگران هستند و پس از زندان نمی‌توانند به تنهایی یا به سهولت گلیم خود را از آب بیرون بکشند. پس اگر زندان در مقایسه با مردان هزینه سنگین‌تری برای زنان محسوب می‌شود، در این صورت نمی‌توان از یک ماده کیفری مشابه در جرم یکسان برای زن و مرد استفاده و آنان را به یک میزان مجازات کرد.

نکته مهم‌تر در موضوع جرایم زنان عاملیت مردان در جرایم زنان است؛ مردانی که به‌طور معمول روی صحنه نمی‌آیند و تعقیب هم نمی‌شوند. در همین گزارش می‌بینیم که بیشتر زنان مجرم به نوعی قربانی رفتارهای مردان خانواده، همسر یا کارفرمای خود شده‌اند و هیچ ابزار دفاعی نیز نداشته‌اند. جامعه نمی‌تواند زنان را مسئول اقدامات و رفتارشان بداند، بدون اینکه چتر حفاظتی و حمایتی قانونی خود را بر سر آنان بگشاید. این رفتار غیرعادلانه است که زنان هنگام نیاز به حمایت قانون و دولت، فریادرسی نداشته باشند و قانون در استیفای حق آنان ناکارآمد باشد، ولی هنگام تخلفِ آنان، با تمام توان به مقابله با زنان برخیزد. فراموش نکنیم که زنان به علت ضعف اقتصادی و حتی ضعف آگاهی در مقایسه با مردان، در دادگاه‌ها نیز بی‌دفاع‌تر هستند و کمتر می‌توانند از وکیل یا امکانات قانونی استفاده کنند، در نتیجه از این حیث هم در موقعیت نابرابرتری قرار می‌گیرند. بنابراین نحوه برخورد نظام کیفری یک جامعه با متهمان زن باید به‌گونه‌ای باشد که تمامی این ملاحظات را در نظر بگیرد؛ به‌ویژه آنکه برخی از این زنان دارای فرزند و کودک هستند و باید ملاحظات کودکان را نیز منظور داشت. فراموش نکنیم که توجیه کودکان و فرزندان به اینکه چرا پدرت نیست (پدری که زندان رفته) کار چندان مشکلی نیست، می‌توان گفت برای کار به مسافرت رفته؛ حتی اگر زندان هم رفته باشد، زشتی آن در حدی نیست که گفته شود مادرت زندان است. ضمن اینکه عدم حضور مادر را نمی‌توان توجیه کرد، بنابراین در زندان کردن زنان باید ملاحظات کودکان را نیز در نظر داشت. در زندان نیز وضعیت زنان بسیار متفاوت از مردان است. براساس گزارش‌هایی که از این زندان‌ها دریافت می‌شود، جو داخلی زندان و مسائل بهداشتی و حتی در مواردی اخلاقی آنها از زندان مردان غیرقابل تحمل‌تر است که شرح این موضوع نیازمند یک گزارش مستقل است. برای آنچه گفته شد چه راه ‌حل‌هایی را می‌توان پیدا کرد؟ بخشی از حل مشکلات به عهده دستگاه قضائی، دادرسان، پلیس و نهادهای حمایتی است. اگر جامعه می‌خواهد با زنان به‌عنوان کسانی که مسئول رفتارشان هستند، برخورد مشابه با مردان کند، به‌ناچار باید حقوق برابر برای آنان در نظر بگیرد و در عمل هم آن حقوق را اجرایی کند. حدود ٢٠‌سال پیش یک پرونده بزرگ اختلاس پیگیری و علیه دست‌اندرکارانش احکام سنگینی صادر شد. در آن پرونده همه چک‌های صادره مربوط به همسر یکی از متهمان مرد و اصلی پرونده بود، ولی تا آن‌جا که معلوم شد، آن خانم که از خانواده شناخته‌شده‌ای بود، محکومیتی نیافت، چرا که رفتار او تحت سلطه همسرش بود؛ لذا انتظار می‌رود که در موارد مشابه نیز رفتار مشابهی صورت گیرد. همچنین در صدور حکم زندان برای زنان باید احتیاط بیشتری نسبت به مردان قایل شد. به‌علاوه استانداردهای زندان زنان باید از زندان مردان بهتر باشد، هرچند همین زندان قرچک نشان می‌دهد که بردن زنان زندانی به یک منطقه دورتر از تهران ابهام دارد و حداقل ضررش مشکل شدن رفت‌و‌آمد برای ملاقات است که زنان بیش از مردان به آن نیاز دارند. تمام مشکلات گفته شده فوق برای کودکان و نوجوانان متهم نیز صادق است. هرچند برای آنان تسهیلات حقوقی در نظر گرفته شده است، ولی زنان از این وضع محروم هستند. در این میان نقش جامعه و نهادهای مدنی را در بهبود شرایط زنان زندانی و کاهش اثرات منفی زندان آنان بر خانواده و فرزندانشان و نیز خودشان نباید فراموش کرد؛ به‌ویژه نهادهای مدنی که زنان تشکیل می‌دهند. زندانی به‌معنای دقیق کلمه انسانی بی‌پناه است. بی‌پناهی موقعیت خطرناکی است. پس بهتر است برای آنان پناهگاه (به‌معنای عام پناهگاه) تاسیس شود و نهادهای مدنی بهتر از دولت می‌توانند این کار را برای دوران پس از زندان آنان انجام دهند.



منبع: شهروند
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: