۰

ناگفته‌های اوضاع حلب از زبان بشار اسد

رئیس جمهوری سوریه در مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون دانمارک گفته است که توافق آمریکا با روسیه بی نتیجه است زیرا بخش اصلی این توافق درباره حمله به تروریست های جبهه النصره است که آمریکا از این گروه در سوریه به عنوان اهرم فشار بهره می برد.
کد خبر: ۱۲۸۱۲۳
۱۵:۵۰ - ۱۶ مهر ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، رئیس جمهوری سوریه در مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون دانمارک گفته است که توافق آمریکا با روسیه بی نتیجه است زیرا بخش اصلی این توافق درباره حمله به تروریست های جبهه النصره است که آمریکا از این گروه در سوریه به عنوان اهرم فشار بهره می برد.

متن پرسش و پاسخ شبکه دوم تلویزیون دانمارک با رئیس جمهوری سوریه به شرح زیر است:

جناب آقای رئیس اجازه بدهید در آغاز از اوضاع در حلب بپرسم، در هفته های گذشته تصاویر وحشتناکی از آنچه در حلب می گذرد منتشر شده است، مقصود من ساکنان بخش شرقی شهر هستند، بخشی که در کنترل گروههای مسلح است، ساکنان این بخش شرایط دشواری دارند و بسیار خسته و نگران به نظر می رسند، اوضاع در آنجا واقعا خشونت بار است،


در این شرایط چه راهبردی در ورای حمله خشونت بار نیروهای سوری و روسی وجود دارد؟

در واقع ما حمله را آغاز نکرده ایم بلکه ارتش سوریه در پی آن است تا همه مناطق سوریه از جمله حلب یا بخش شرقی این شهر را از دست تروریست ها آزاد سازد، با هدف موفقیت در اجرای توافق میان روسیه و آمریکا، آتش بس یک هفته ای را در آنجا به اجرا گذاشتیم اما این کار موفق نبود، وقتی مهلت یک هفته ای به پایان رسید ارتش سوریه تلاش هایش را برای آزادی بخش شرقی حلب از دست تروریست ها آغاز کرد اما واقعیت این است که وقتی از اوضاع دشوار این بخش سخن می گوییم باید بدانیم دولت سوریه عامل ایجاد چنین شرایطی نیست بلکه عامل به وجود آورنده آن، تروریست ها هستند.

آنان سالهاست در این منطقه حضور دارند اما رسانه های عربی تنها در ماههای اخیر از اوضاع دشوار این منطقه می گویند، این تبلیغات فقط به این دلیل است که اوضاع تروریست ها در این منطقه دشوار شده است. اگر بخواهید از این منطقه بدانید باید به این نکته هم توجه کنید که ما از ورود کمک های پزشکی، غذایی و یا کمک های دیگر به این بخش جلوگیری نمی کنیم، اگر دانستن درباره محاصره این بخش برای شما مهم است بدانید که این منطقه در محاصره نیست، نقش ما به عنوان دولت سوریه محاصره تروریست ها با هدف آزادی این بخش از شهر است.


در نتیجه شما مسئولیت بخش شرقی حلب را با گروه‌های مسلح می دانید و معتقدید آنها در پشت حمله به کودکان حلب قرار دارند؟

شما می تواند عدسی دوربینتان را به سمت حلب بگیرید، به سمت منطقه دیگری که کنترل آن در دست دولت قرار دارد، مقصود من این است که اگر در پی حقیقت هستید این روند بهتر از آن چیزی است که می گویید. شما می توانید از تعداد غیر نظامیانی آمار بگیرید که در دو ماه گذشته در حلب کشته شده اند. صدها غیر نظامی به دست گروههای مسلح کشته شده اند. باز هم تکرار می کنم، من مدعی نیستم که قربانیانی نبوده اند اما وقتی می بینیم گروههای مسلح با گلوله های خمپاره غیر نظامیان را هدف قرار می دهند درباره این جنایت هم باید سخن بگوییم.


اکنون در حلب کارزار سختی وجود دارد. تحرکات بعدی نیروهای سوریه و روسیه برای پس گرفتن بخش شرقی حلب که افراد مسلح بر آن تسلط دارند چیست؟

 ادامه دادن به مبارزه با عناصر مسلح تا خروجشان از حلب. باید چنین کنند زیرا گزینه دیگری ندارند. ما نمی پذیریم که تروریست ها بر هر بخشی از سوریه تسلط داشته باشند و این فقط درباره حلب صدق نمی کند. این وظیفه، هدف و گام بعدی ماست.


بنابراین، این جنگ گسترده که اکنون می بینیم، ادامه خواهد داشت و این چیزی است که شما می گویید؟

خیر، اگر هر گزینه دیگری وجود داشته باشد، مانند مصالحه هایی که در مناطق دیگر صورت گرفت، گزینه بهتری خواهد بود نه جنگ. از این رو، اعلام کردیم و صدها و بلکه هزاران نفر از عناصر مسلح را برای جلوگیری از خونریزی مورد عفو قرار دادیم و این گزینه موفقیت آمیز بود. بنابراین، می گوییم که ما به آنها [عناصر مسلح] چه خواهان مصالحه باشند یا عفو و یا خواهان خروج کامل از شهر حلب با سلاح خود باشند و غیرنظامیان را در امنیت بگذارند تضمین می دهیم تا شهروندان به زندگی طبیعی خود بازگردند.


آمریکا گفتگوهای دوجانبه اش با روسیه را درباره توافق صلح متوقف کرد و روسها می گویند در این باره متاسف هستند. آیا شما هم متاسف هستید؟

ما در این باره متاسف هستیم. اما از همان ابتدا می دانستیم که این توافق موفق نخواهد شد، زیرا توافق فقط محدود به گفتگو بین دو ابرقدرت نیست و فقط به آنچه امضا می کنند یا درباره آن به توافق می رسند مربوط نیست. بلکه به اراده آنها بستگی دارد. ما از قبل می دانستیم و آمریکاییها را می شناسیم که اراده ای برای دستیابی به هر نوع توافق ندارند.

زیرا بخش اساسی از این توافق شامل حمله به جبهه النصره است که در فهرست آمریکا و نیز فهرست سازمان ملل از گروه های تروریستی قرار دارد، این در حالی است که در کشمکش سوریه، این گروه برگه ای در دست آمریکاست. بدون جبهه النصره آمریکاییها هیچ برگه واقعی، ملموس یا کارآمدی در صحنه سوریه در اختیار ندارد و به همین علت ما از توقف گفتگوها درباره توافق متاسف هستیم. اما می دانستیم که این توافق عملی نخواهد شد.

برای آمریکا بسیار دشوار است آنچه را که مخالفان میانه رو خوانده می شود از بعضی گروه های مسلح تندرو جدا کند. این کار در شرایطی که به طور مستمر به حملات به مخالفان میانه رو ادامه می دهید، بسیار دشوار است.

وجود مخالفان میانه رو خیال و توهم بیش نیست. به همین علت، آمریکا نمی تواند چیزی را که وجود ندارد از چیزی که وجود دارد جدا کند. همه آنها (گروه های مسلح) بر یک اساس شکل گرفتند و چهار یا پنج سال پیش، آن را ارتش آزاد سوریه نامگذاری کردند و سپس جبهه النصره شد و بعد هم به داعش تبدیل شد. بنابراین پایه و اساس همه این گروه ها یکی است و به همین علت نمی توانند آنها را از یکدیگر جدا کنند. آنها (آمریکاییها) در واقع چنین چیزی را نمی خواهند. یعنی حتی اگر این مسئله توهم نبود و واقعیت هم داشت آمریکاییها نمی خواستند چنین کاری صورت دهند. اما اکنون نمی توانند این کار را انجام دهند، زیرا (مخالفان میانه رو) وجود خارجی ندارد.


اگر غیرممکن است، چرا از آمریکاییها چنین چیزی را خواستید؟

زیرا آنها اصرار دارند که مخالفان میانه رو وجود دارند. روسها به آنها گفتند بسیار خوب، اگر مخالفان میانه رو وجود دارند از شما می خواهیم تا میانه روها را از تندروها جدا کنید. در این مورد موفق نخواهند شد، زیرا مخالفان میانه رو وجود خارجی ندارد.


دیدگاه شما درباره پیامدهای تعلیق گفتگوهای دوجانبه آمریکا با روسیه چیست؟ تاکنون نیروهای سوری و روسی برخوردهای مستقیم با نیروهای آمریکایی نداشته اند. آیا تصور می کنید ریسک بزرگی درباره حملات مستقیم بین شما و متحدانتان از یک سو و نیروهای آمریکایی از سوی دیگر وجود دارد؟

 بسیاری از افراد درباره تشدید تنش ها در صورت موفق نشدن اجرای توافقنامه یا اجرا نشدن آن، سخن می گویند. اما واقعیت آن است که این تنش زایی از مدتی پیش آغاز شده است. منظور من آن است که پیش از شکست در اجرای این توافقنامه، آمریکاییها به نیروهای ما در دیرالزور حمله کردند.

رئیس جمهور سوریه افزود: همه می دانند که فقط یک گروه در استان دیرالزور سوریه وجود دارد و آن داعش است. داعش پیشروی کرد و جای ارتش سوریه را گرفت و اکنون شهر دیرالزور را به علت حملات آمریکا تهدید می کند. بنابراین تنش زایی در اصل آغاز شده است.

درباره آمریکاییها من صد درصد اطمینان دارم که به ارتش سوریه در دیرالزور را به عمد انجام دادند. زیرا داعش، همه جنگجویان خود را در این منطقه، پیش از حمله آمریکا جمع کرده بود و زمانی که حمله (هوایی)ای که یک ساعت طول کشید، آغاز شد، داعش حمله خود را آغاز کرد و این ارتفاعات را به کنترل خود درآورد. چگونه ممکن است داعش از این حمله هوایی پیش از وقوع آن آگاهی پیدا کند؟ بدون شک این مسئله تنها نشانه برای ما درباره حمایت آمریکا از داعش نیست. مسئله حمله به تدمر هم مطرح است که داعش زیر نظر آمریکاییها آن را اشغال کرد. استخراج نفت از میدان های نفتی در صحرای سوریه و قاچاق آن به صورت علنی صورت می گرفت. اینها نشانه های قوی هستند که آمریکا از داعش حمایت می کند تا از آن استفاده کند.

حمله به ارتش سوریه در دیرالزور، سیطره داعش بر تدمر و استخراج نفت از میدان های نفتی در صحرای سوریه و قاچاق آن به صورت علنی صورت گیرد. اینها نشانه های قوی هستند که آمریکا از داعش حمایت می کند تا از آن استفاده کند.


غرب هم اکنون با آنچه در سوریه رخ می دهد مخالفند چنانچه آنان از مخالفان حمایت می کنند و چه بسا مایل نیستند به جنگ مستقیم با ارتش سوریه وارد شوند بنابراین چه کاری ممکن است انجام دهند؟

پرسش این است آیا تو به عنوان یک شهروند دانمارکی می پذیری من به عنوان یک بیگانه و خارجی از مخالفان در کشورت با پول حمایت کنم و به آنان بگویم: «بروید و بکشید و با این کار سیاست‌هایتان را محقق سازید؟» اگر مخالفانی وجود دارند ، بنابراین چه تعریفی از مخالفان وجود دارد؟ آیا شما می پذیرید مخالفانی در کشورتان که اهل یک کشور دیگر باشند حضور داشته باشند یا آنکه می باید مخالفان، دانمارکی باشند که از ملت دانمارک باشند؟ آنها [ غربی ها ] نباید هر مخالفی را که از آنها حمایت می کنند به عنوان مخالف مشخص و معرفی کنند. این مداخله در امور داخلی کشورهاست. این با حاکمیت و با قانون بین الملل مغایرت دارد. آنها حق ندارند از هر شخصی در سوریه علیه شخص دیگری حمایت کنند. این به آنها مربوط نمی شود. ما کشور دارای حاکمیت و مستقل هستیم . این حق ماست که برای مشکلات خودمان چاره اندیشی کنیم . آنها در موقعیتی نیستند که از هرکسی چه بر حق یا چه از روی اشتباه حمایت کنند.


آیا حاضرید سمت ریاست جمهوری را رها کنید؟

این به ملت سوریه بستگی دارد این تصمیم من نیست. اگر ملت سوریه از من حمایت نمی کرد می باید مستقیماً این سمت را ترک می کردم زیرا بدون حمایت آنان نمی توانم کاری بکنم و شکست می خوردم. ساده بگویم، علت این است. به ویژه در زمان جنگ می باید کشتی را به ساحل نجات رساند؛ نه آنکه فرار کرد زیرا جنگی در جریان است. مگر آنکه ملت سوریه بخواهند که من بروم. اگر مشکل من بودم یا آنکه من، علت جنگ بودم که ادعا می کنند من می رفتم اما مسئله به من مربوط نمی شود . مرا بهانه قرار داده اند. مسئله بسیار بزرگتر از این است. به سوریه و به دولت و به استقلال مربوط می شود. به جنگ در سطح منطقه ای و جنگ بین قدرتهای بزرگ مربوط می شود. سوریه بهانه است و رئیس جمهور بهانه اصلی [آنها]ست.


بنابراین معتقدید که یکی از علل جنگ نیستید؟

 نه، من علت جنگ نیستم زیرا اگر علت جنگ بودم جنگ می باید سال 2000 میلادی یعنی زمانیکه رئیس جمهور شدم آغاز می شد و در سال 2011 میلادی آغاز نمی شد زمانیکه پولها از قطر سرازیر شد و زمانیکه آمر یکا تصمیم گرفت می خواهد دولتها و رؤسایی را که مورد پسندش نیستند سرنگون کند.


جناب رئیس جمهور، بارها گفتید به جنگ ادامه خواهید داد تا کشور را به طور کامل پس بگیرید آیا همچنان سر حرفتان هستید و رویکردتان همین است؟

 نه این رویکرد من نیست بلکه مأموریتم بر اساس قانون اساسی است. مأموریت ارتش بر اساس قانون اساسی است و مأموریت نهادهای کشور بر اساس قانون اساسی است. این یک گزینه یا یک نظر شخصی نیست و طرح من نیست. مأموریت من دفاع از غیر نظامیان و مأموریت من جنگ با تروریستها و مأموریتم تسلط بر وجب به وجب خاک کشورم است.


بنابراین معتقدید که از غیرنظامیان دفاع می کنید؟

قطعاً.


جناب رئیس جمهور آیا به راهکار دیپلماتیک سیاسی باور دارید یا آنکه در اعماق قلبتان می دانید که تنها راهکار نظامی خواهد بود و این چیزی است که عملا می خواهید؟

 نه این و نه آن. زیرا زمانی که تو یک مشکلی داری، راهکاری داری که بخشی از حل و فصل با تو نیست. پس خودِ مشکل، ابعاد راهکارها را مشخص می کند. به عنوان مثال من به راهکار سیاسی باور دارم اما تروریسمی وجود دارد. تو نمی توانی هیچ راهکار سیاسی را محقق کنی زیرا هرج و مرجی وجود دارد و زمانیکه هرج و مرجی وجود دارد با هر چیز طبیعی از جمله با روند سیاسی در تناقض است در نتیجه اولا باید با تروریستها بجنگی تا به راهکار سیاسی برسی در واقع تو باید مسیر نظامی و مسیر دیپلماتیک یا سیاسی را دنبال کنی زیرا به یکدیگر مرتبط هستند.

بنابراین مسئله به باور من به چیزی مربوط نمی شود بلکه به مقتضای حل و فصل این منازعه مربوط می شود. این تو نیستی که مشخص می کنی این شرایط هستند که مشخص می کنند. به عنوان مثال در ارتباط با تروریستها مسئله فقط به حل وفصل نظامی مربوط نمی شود بلکه به کشورهای همسایه و کشورهای غربی که از تروریستها حمایت می کنند مربوط می شود. اگر آنها دست از حمایت از تروریستها بردارند در آن صورت، جبهه نظامی حل وفصل و به حاشیه رانده خواهد شد و مهم نخواهد بود زیرا آنها ضعیف خواهند شد همین باعث می شود فرصت بیشتری به ابتکارهای سیاسی در این خصوص داده شود.

اما اگر آنها حمایتهای خود را از تروریستها افزایش دهند آنچه عملا رخ خواهد داد بر عکس خواهد بود و راهکار یا مسیر سیاسی به حاشیه رانده خواهد شد بنابراین مسئله به آنچه من باور دارم مربوط نمی شود آرزویم این است که ای کاش می توانستیم همه چیز را از طریق سیاسی حل کنیم این آرزوی من است. معتقدم این مناسب است اما موضوع به خواسته من مربوط نمی شود بلکه به واقعیت‌های روی زمین بستگی دارد.
منبع: IRIB NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: