۰

ميوه‌هاي مسموم سيما سر سفره افطار مردم

شبکه پنج که هميشه بايد دراينگونه موارد يک قدم از بقيه شبکه‌ها جلوتر باشد، با اقتدا به سنت سيئه «مدار صفر درجه» ، يک دختر خانم بي‌حجاب تاجيکي را پيدا کرده و با نمايش قد و بالاي ايشان به مردم روزه دار، دل ها را براي شب قدر آماده مي‌کند!
کد خبر: ۱۰۹۷
۰۰:۰۰ - ۰۳ مهر ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»: ناخوش‌آوازي به بانگ بلند، قرآن همي خواند. صاحبدلي برو بگذشت، گفت: تو را مشاهره چند است؟ گفت: هيچ! گفت: پس اين زحمت خود چندين چرا همي دهي؟ گفت: از بهر خدا مي‌خوانم. گفت : از بهر خدا مخوان.

گر تو قرآن برين نمط خواني ببري رونــق مســلماني

خوش‌بينانه‌ترين فرض درباره سريال‌هاي مناسبتي امسال سيما اين است که سازندگان و برنامه‌ريزان آنها را، عواملي بدانيم که حسن‌نيت داشته‌اند و خواسته‌اند که از بهر خدا و براي معنوي‌تر کردن رمضان مردم ـ و صد البته، نه بدون مشاهره، بلکه با بستن قراردادهاي نان وآب‌دار از جيب گشاد بيت‌المال ـ آوازي خوش سر دهند؛ اما بد صدايي و بد سليقگي، معجون‌هاي نامطبوعي سر سفره مردم برده است.

فرض هاي ديگري نيز البته وجود دارد که مايل نيستم آنها را حتي به مخيله خويش خطور دهم و خاطر خوانندگان را محزون و اوقات خود را تلخ‌تر کنم. راستش را بخواهيد، در نوشتن اين يادداشت مردد بودم و با خود کلنجار مي‌رفتم و عاقبت با نهيب دوستان و از ترس عقوبت الهي، سکوت را در اين منکر آشکار شکستم ؛ که گفته‌اند:

دو چيز طَيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي

تلويزيون در سال هاي اخير، مروج و مؤيد بسياري از منکرات شده است؛ از تبليغ تجمل‌گرايي وفخر‌فروشي گرفته تا عادي‌سازي روابط حرام دختران و پسران بيگانه و تقديس چشم‌چراني و نظربازي؛ و از رواج بددهني و بي‌نزاکتي به نام طنز گرفته تا ترويج خرافه‌پرستي و قشري‌گري به نام دين.

تنها چيزي که حضرات برنامه ساز، به جوانان نياموخته بودند «حق مراجعه دختران دم بخت به دادگاه و گرفتن حکم قضايي براي ازدواج با عاشقان سينه‌چاک» بود که اين ميوه ممنوعه هم به لطف رسانه ملي در دسترس تمامي جوانان برومند اين مرز وبوم قرار گرفت! حال اينکه پدر و مادري که يک عمر براي فرزند خويش خون دل خورده‌اند و آنچه را وي در آينه نمي‌بيند، در خشت خام مي‌بينند و خير او را، بيش از خود او مي خواهند، مشکل خود آنهاست.

بگذار جوان‌ها به دنبال يکدندگي هاي خودشان بروند و عشقشان را به سرانجام برسانند! گور پدر آمارهاي رو به تزايد طلاق؛ زنده باد عشق، زنده باد فرزندسالاري، زنده باد فمينيسم، زنده باد درام، زنده باد سريال خوش رنگ ولعاب مناسبتي. بنز و پرادو و هنرپيشه‌هاي خوش بر و رو هم که کم نيستند. اصلا چه بهتر که چهره هاي منفي سريال ها ريشو باشند (از «جلال» ميوه ممنوعه گرفته، تا «کامراني» يک وجب خاک و تا «الياس» اغما) اينطوري خشونتشان هم بيشتر مي شود.

صدا وسيماي جمهوري اسلامي که سال‌هاست ازدواج دوم را ـ همچون برخي مسيحيان ـ و ازدواج موقت را ـ مانند برخي اهل تسنن ـ ذنب لايغفر و در حد «خيانت در زناشويي» تلقي کرده است و کساني که دست به اين عمل شرعي مي‌زنند را شيطان‌زده و زناني را که اينگونه ازدواج مي‌کنند، شيطان نشان مي‌دهد؛ پس ديگر چوب حراج به آبروي بازاريان متدين زدن که کاري ندارد.

بگذار حاجي بازاري ما، در عرض يک شب، يک عمر دين‌داري خود را بر باد دهد؛ نه او از شيخ صنعان زاهدتر است نه کارگردان ما از کارگردان فيلم‌هاي وقيح «دنيا» و «کما» نازل‌تر؛. فقط تفاوتش اين است که شخصيت‌هاي بظاهر حزب‌اللهي آن فيلم‌ها از اول رياکار و دغل بودند و سپس دستشان رو شد اما حاجي ما از ابتدا مثبت و خوب است و سپس فاسد و گرفتار مي شود؛ و ناگفته پيداست که ضرر اين بمراتب بيش از آن فيلم‌هاست؛ بگذريم از اينکه آن فيلم‌ها در فضاي دوم خرداد ساخته شدند و اين يکي در سيماي ضرغامي؛ و آن فيلم‌ها بينندگاني ‌محدود داشتند و اين يکي بينندگان ميليوني.

اصلا چه کسي گفته که دين و تدين، آن چيزي است که متدينان مي گفتند؟ مي‌شود چند قلم آرايش کرد؛ براي کسي که به جاي پدر آدم است ناز و کرشمه آمد؛ ولي در عين حال «ويل للمصلين» هم خواند و حديث پيامبر را از رسانه ملي به مردم آموخت.

يا اينکه مي‌شود اداي رزمندگي درآورد و سپس با کلاس و موسيقيدان شد و دست دختر مردم را گرفت و به زور دادگاه و پاسگاه، وي رااز خانواده اش جدا کرد و به عقد خود درآورد و مدام هم درس ايثار و ازجان‌گذشتگي و معرفت داد؛ اگر گوشه و کناري هم، يک بسيجي، غيرتش گل کند که ما براي اين جنگيديم وبراي اين شيميايي شديم و براي اين نخاعمان را از دست داديم که خانواده‌ها مستحکم بمانند و کسي به دختران مردم چپ نگاه نکند لابد آن بسيجي، امل است و از هنر و هنرمندي سر در نمي‌آورد و ارکستر خونش کم شده است.

(يک سؤال حاشيه‌اي هم براي نگارنده ايجاد شده است: آيا نهادي، سازماني، صنفي، وزارتخانه اي، چيزي نيست که نگذارد هر وصله ناجوري را به رزمنده و رزمندگي بچسبانند؟ اگر کسي از چنين مرجعي مطلع است نويسنده را خبردار کند.)

اما شبکه پنج که هميشه بايد دراينگونه موارد يک قدم از بقيه شبکه‌ها جلوتر باشد تا حق ماليات بيشتري که همشهريان تهراني مي‌دهند ادا شود، با اقتدا به سنت سيئه «مدار صفر درجه» ، يک دختر خانم بي‌حجاب تاجيکي را پيدا کرده و با نمايش قد و بالاي ايشان به مردم روزه دار، دل ها را براي شب قدر آماده مي‌کند!

نمي دانم اين مجوز را کدام مرجع صادر کرده است که مي توان براي خارج شدن از حدود قوانين حجاب و عفت، به خارج از مرزها پناه برد و گاه در مجارستان و گاهي در تاجيکستان، هنرپيشه‌هاي جذاب خارجي را به کار گرفت تا از قيد احکام دين خلاص شد؟ مگر علت وجودي حجاب، حفظ عفت و دين مردم نيست؟ آيا مو و روي بازيگران آن سوي مرزها عفت و دين مردم را هدف نمي‌گيرد ولي مو و روي بازيگران وطني مشکل دارد؟

غصه زياد است و قصه به درازا کشيد. مي‌خواستم سخنان اعتراض آميز «آيت‌الله استادي» در نماز جمعه اخير قم درباره سيما و نيز اعتراض «دکتر حيدرپور» عضو کميسيون بهداشت و درمان مجلس نسبت به سريال اغما را نيز متذکر شوم؛ اما نه حوصله شما و نه خاطر حزين من اين را برنمي‌تابد. خودتان جستجو کنيد و بخوانيد.

همچنين اگر آن حوصله، تدارک و اين حزن، مرتفع شد در آينده به «يانگوم» نيز خواهم پرداخت و اينکه چگونه کشوري تازه به دوران رسيده، با استفاده از غفلت و تجاهل مسؤولان فرهنگي ما و حمايت يک کمپاني‌ بزرگ صوتي و تصويري، با جعل تاريخ براي خود کسب آبرو مي‌کند و بسياري از افتخارات علمي و پزشکي ما و ديگران را به نام خود سند مي‌زند (و با کمال تأسف اخباري نيز شنيده شده که قرار است کاراکتر اصلي اين سريال، نقل محافل فطريه سيما هم باشد!) .

بهرحال شايد اگر اين سريال‌ها، به مناسبت ماه مبارک رمضان ساخته نشده بودند، اينگونه حيرت و غضب من ـ وبسياري مانند من ـ را برنمي‌انگيختند؛ اما هزار و هزاران افسوس که اين همه، به نام دين است ولي به کام رمضان نيست.

مي دانم که نه تنها کسي جلوي پخش اين برنامه هاي موهن را نخواهد گرفت، بلکه به احتمال زياد مديران صدا و سيما اصلا به روي خود هم نخواهند آورد. مي‌دانم که مردم بخت برگشته مجبورند که آنها را تا پايان ماه مبارک تحمل کنند و با چشم خود شاهد انحراف جوانانشان باشند. اما اگر اعتراض‌ها همه‌گير شود و خانواده‌ها فريادشان را به گوش مسؤولان برسانند، شايد تا رمضان بعد، فرجي حاصل شود ... شايد هم نه.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، گاردي که مردم متدين و مسلمان ايران سال‌ها در برابر تلويزيون، بسته نگهداشته بودند ناگهان باز شد؛ بخصوص آن زمان که مرشد فقيد آنان، اين رسانه را «دانشگاه» خواند. اما اکنون با عملکرد سوء مديران رسانه ملي ـ که در موسيقي ها، انحراف ها، بدحجابي ها، پرده در‌ي‌ها و بدآموزي‌هاي آن تجلي کرده است ـ شرايط اندک اندک به سمتي مي‌رود که دوباره مؤمنان، تلويزيون‌ها را از پنجره بيرون بياندازند و عطاي آموختني‌هاي جعبه جادويي را به لقاي ناهنجاري‌هاي آن ببخشند.

از بهر خدا نگذاريد که اينگونه شود... با شما هستم ! کسي صداي مرا مي‌شنود؟

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: