سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

وقتی تمام عوامل خشم برای امام حسین (ع) فراهم می‏شد چه می کرد؟

آیت‌الله العظمی صافی گفتاری درباره صبر درهنگام خشم بیان کرده است.
کد خبر: ۱۲۵۲۴۸
۰۹:۰۳ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۵
به گزارش «شيعه نيوز»، متن گفتار مطرح شده این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
پیامبر اعظم‌(ص) در روایتی می‌فرمایند: «نیرومند کسی است که به هنگام خشم، مالک خویش گردد».[۱]

امام‌حسین‌(علیه‌السلام) هرگز تحت‌تأثیر خشم و غضب، کاری را انجام نداد؛ او به هنگام غضب، بر خود مسلّط بود و اگر تمام عوامل خشم فراهم می‏شد، آن حضرت از طریق اعتدال و میانه‏روی و راه صواب به‌قدر چشم برهم‌زدنی بیرون نمی‏شد.

علایلی می‌نویسد: غلامی از غلامان حضرت، آب بر دست مبارکش می‏ریخت؛ ظرف آب از دست غلام در طشت افتاد، آب طشت بر روی مقدّس ایشان پاشید. غلام عرض کرد: ای آقای من! «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ».

فرمود: «خشمم را فرو خوردم». غلام گفت: «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ». فرمود: «تو را عفو نمودم». عرض‌کرد: «وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».

فرمود:
«اِذْهَبْ فَاَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللهِ الْکَرِیمِ»؛[۲]

«برو که تو در راه خدا آزادی».!

یکی از نمایش‌های حُسن خلق و کَرَم آن حضرت که نشان می‏دهد آن امام‌شهید در برابر عوامل غضب، خشم و کینه، کمال قدرت و ایستادگی را داشت، سیراب‌کردن لشکر حرّ است.

وقتی لشکر حرّ در گرمگاه روز رسیدند و حضرت، تشنگی را مشاهده کرد فرمان داد تا به آنها و اسب‌هایشان آب بیاشامند. برحسب امر امام×، تمام سپاه دشمن را از مرد و مرکَب، سیراب کردند و بر پاها و شکم چهارپایانشان آب پاشیدند.

علی بن طعان محاربی گفت: من پس از همه رسیدم؛ آن بحر کَرَم و نورِ دیده ساقی کوثر مرا به آن حال دید؛ به زبان مبارک و در نهایت لطف و مرحمت به لغت حجاز فرمود:

«اَنْخِ الرَّاوِیَهَ»؛

«شتر را بخوابان».

من معنای کلام امام‌ را ندانستم، امام دانست که نفهمیدم پس فرمود:

«یَا بْنَ اَخِی اَنْخِ الْجَمَلَ»؛

«برادرزاده، شتر را بخوابان».

من شتر را خوابانیدم. سپس فرمود:

«إِخْنِثِ السِّقَاءَ»؛

«دهانه مشک را برگردان و آب بنوش!».

من نتوانستم. امام ‌پیش آمد و دهانه مشک را به دست مبارک پیچید تا آب نوشیدم.[۳]

از نمونه‏های دیگر صبر آن حضرت، امتناع او از شروع جنگ بود. بااینکه می‏دانست آن لشکر کفرپیشه به‌هیچ‌وجه بر او و عزیزانش رحم نمی‏کنند و بااینکه از آنها رفتارها و حرکاتی سر می‏زد که صبر بر آن اعمال نکوهیده، دشوار بود، آن حضرت، حجّت را بر آنها تمام ساخت و نه خود و نه اصحابش دست به اسلحه نبردند.

چون نامه ابن‌زیاد به حرّ رسید و در آن دستور داده بود که حرّ بر امام‌حسین‌(علیه‌السلام) ‏کار را تنگ بگیرد و ایشان را در بیابانی بی‏آب و سبزه فرود آورد، زهیر بن قین به امام‌(علیه‌السلام) ‌عرض کرد: «به خدا قسم! آن سپاهی که پس از اینها بیایند بسی بیشتر باشند، اجازه بده تا هم‌اکنون با این گروه نبرد کنیم». آن حضرت‌(علیه‌السلام) فرمود: «من ابتدا جنگ را شروع نمی‏کنم».[۴]

همچنین وقتی آب را بر روی امام‌ و اصحابش بسته بودند و همه‌ لشکریان آن حضرت از زن و مرد، کوچک و بزرگ، جوان و پیر، بیمار و

سالم، حتّی اسب‌ها و مراکب، تشنه بودند و صیحه تشنه‌کامان همواره به گوش امام‌ می‏رسید، ایشان از شروع جنگ، خودداری فرمود.

حتّی زمانی که جرثومه شرارت و خباثت، شمر ملعون روز عاشورا به خیام طاهره نزدیک شد و در پیرامون خیمه‏های جلالت و عظمت می‏گردید تا نقطه‏ای را که از آنجا می‌توان به خیام و لشکرگاه امام، حمله کرد معیّن سازد، خندقی را دید که آتش در آن افروخته‏اند؛ بانگ برداشت و به امام جسارت کرد. مسلم بن عوسجه که در تیراندازی مهارت داشت اجازه خواست شمر را با تیر بزند و زمین را از لوث وجود خبیث آن دشمن خدا پاک سازد. حضرت اجازه نفرمود؛ زیرا از شروع‌کردن جنگ کراهت داشت؛[۵] مثل اینکه می‏خواست جنگش با آنها صورت دفاع داشته باشد.
[۱]. احمد بن حنبل، مسند، ج۲، ص۲۳۶؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص۴۷؛ فتال نشابوری، روضهالواعظین، ص۳۸۰.

[۲]. مجلسی، بحار‌الانوار، ج۴۴، ص۱۹۵.

[۳]. مفید، الارشاد، ج۲، ص۷۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۶؛ معتمدالدوله، قمقام زخّار، ص۳۵۰.

[۴]. ابن‌داوود، دینوری، الاخبارالطوال، ص۲۵۱ ـ ۲۵۲؛ مفید، الارشاد، ج۲، ص۸۳ ـ ۸۴؛ عقّاد، ابوالشهداء، ص۱۸۸.

[۵]. مفید، الارشاد، ج۲، ص۹۶؛ طبرسی، اعلام‌الوری، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن‌جوزی، المنتظم، ج۵، ص۳۳۹؛ معتمدالدوله، قمقام زخّار، ج۱، ص۳۹۰؛ عقّاد، ابوالشهداء، ص۲۳۷.
منبع: شفقنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: