۰

سونامی تورمی عجیب کالاها در بازار بدون هیچ منطق

این روزها تورم و گرانی به گونه‌ای افسار گریخته گریبان بخش وسیعی از جامعه را گرفته است و محدود به چند کالای خاص هم نیست. بگذارید مثالی بزنم: طبق عادت تقریباً اکثر مازندرانی‌های ساکن تهران، ما هم برنج سالمان را تابستان و موقع برداشت محصول، از یک برنج‌کار مورد وثوق و معتبر می‌خریم. سال گذشته اوایل شهریور قیمت برنج، کیلویی ۳۸ هزار تومان بود ولی امسال بعید می‌دانم بتوان کمتر از ۱۵۰ هزار تومان آن را تهیه کرد. این می‌شود چهارصد درصد افزایش قیمت محصولی کاملاً ایرانی که ربطی به حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نهاده‌های دامی هم ندارد.
کد خبر: ۲۷۱۳۷۸
۰۹:۳۳ - ۲۲ تير ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، روزنامه اطلاعات در یادداشتی با عنوان«صادقانه با مردم» به قلم فتح الله آملی این گونه آورده است:

این روزها تورم و گرانی به گونه‌ای افسار گریخته گریبان بخش وسیعی از جامعه را گرفته است و محدود به چند کالای خاص هم نیست. بگذارید مثالی بزنم: طبق عادت تقریباً اکثر مازندرانی‌های ساکن تهران، ما هم برنج سالمان را تابستان و موقع برداشت محصول، از یک برنج‌کار مورد وثوق و معتبر می‌خریم.

سال گذشته اوایل شهریور قیمت برنج، کیلویی ۳۸ هزار تومان بود ولی امسال بعید می‌دانم بتوان کمتر از ۱۵۰ هزار تومان آن را تهیه کرد. این می‌شود چهارصد درصد افزایش قیمت محصولی کاملاً ایرانی که ربطی به حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نهاده‌های دامی هم ندارد. قیمت ارز هم در مقایسه با همین ایام در سال گذشته، چنین رشد شتابانی نداشته و حدود بیست درصد رشد را تجربه کرده است اما فعالان این بازار، این افزایش قیمت را طبیعی می‌دانند و البته نگارنده هم با بخش مهمی از استدلال‌های آنان موافق است؛ از دستمزد کارگر گرفته تا قیمت کود و سم و… هر چند نسبت هر کدام از این نهاده‌های تولید در قیمت محصول نهایی ارتباط معقولی با این رشد قیمتی نداشته باشد. اصولاً هر اقدامی که به توانمندسازی کشاورزان و بهبود اقتصاد آنان بینجامد، کمک به تولید و اشتغال ملی است به شرطی که این سود و منفعت با فروش سلف محصول نصیب واسطه‌ها و نظام‌دلالی و تجارت نشود و گیر کشاورز برنج‌کار بیاید که معمولاً و متأسفانه چنین نیست.

بگذریم… اما چرا این بحث مطرح شد؟ آیا قصد آن است که فردا تمامی انرژی دولت و پلیس و دستگاه قضا صرف این شود که به مقابله با گرانی برنج برخیزد و به سیاست شکست خورده سرکوب قیمتی و بگیر و ببند روی آورد؟ قطعاً چنین مرادی نیست.

بحث بر سر سونامی تورمی عجیبی است که این روزها شاهد آنیم و گاه حتی هیچ منطق اقتصادی هم برایش نمی‌توان یافت و به نظر می‌رسد باید زوایای پنهان دیگری داشته باشد که عالم به آن نیستیم. از طرفی دولت پیوسته دأ‌ب کاهش برداشت از بانک مرکزی و توقف رشد نقدینگی وکاهش افزایش پایه پولی را دارد که قاعدتاً باید شتاب تورم را کم کند و از طرف دیگر رشد قیمت‌ها در بازار، حدیث دیگری را بازگو می‌کند.

وزیر نفت با افتخار از رشد فروش نفت و پر کردن خزانه و بازگشت تمامی پول‌ها به خزانه سخن می‌گوید و از طرف دیگر دولت در پرداخت‌هایش مشکل دارد و ماه‌ها است بر سر افزایش حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی غیرحداقل بگیر با مجلس و بازنشستگان درگیر است و امروز و فردا می‌کند و در مورد سایر مصوبات خودش هم که به تخصیص منابع مابه‌التفاوت اعتبارات تکلیفی مربوط است، بدقولی و تأخیر می‌کند و با همه این تفاسیر، قیمت‌ها در بازار امان بخش وسیعی از طبقه متوسط را هم بریده (طبقه فقیر که جای خود دارد)؛ آن هم در شرایطی که اگر در بسیاری از کشورها دلیل اصلی تورم رشد قیمت انرژی است، در اینجا چند سالی است که قیمت انرژی ثابت مانده و به هر دلیل جسارت دست زدن به آن هم گویا نیست. قیمت نان هم که ثابت مانده است پس به چه دلیلی باید شاهد چنین رشدهایی در قیمت‌ها باشیم؟ آیا جز این است که ادعاهای تیم اقتصادی دولت در مورد کاهش کسری بودجه و کاهش رشد پایه پولی و نقدینگی با اما و اگرهای جدی روبروست؟ عده‌ای از مقامات و اصحاب رسانه‌ای موافق دولت معتقدند که واسطه‌های گردن کلفتی که با قطع سودجویی‌های ناشی از ارز رانتی از منفعت‌های کلان تا حدی محروم شده‌اند، با دخالت در بازارهای مختلف قصد شیطنت و سنگ‌اندازی دارند تا دولت را از ادامه مسیر درست خویش که مقابله با رانت و فساد است منصرف کنند. اگر چنین است پس چرا با این عناصر برخورد نمی‌شود و چرا آنها معرفی نمی‌شوند؟ چرا همچنان سرمایه‌گذاری در امور غیرمولد و سفته بازانه با کمترین هزینه و حتی تقریباً با مالیات صفر همراه است؟ و چرا دولت و حتی مجلس گمان می‌کنند وظیفه آنها فقط تأمین و توزیع منابع است؟ (که البته در مورد اول معمولاً با خوش‌بینی همراه است و در بسیاری از موارد درآمد و منابع پیش‌بینی شده محقق نمی‌شود.)

در این باب سخن فراوان است و در این مجال مختصر نمی‌گنجد، فقط امیدواریم دولت با جامع‌نگری بیشتری واقعیات جامعه را دریابد و با استفاده از ظرفیت نخبگانی گسترده‌ای که در کشور وجود دارد، برنامه‌ای برای عبور از بحران اقتصادی موجود بردارد و این ظن را که دولت فاقد برنامه عملی و علمی مناسب برای اداره کشور است برطرف کند و مهم‌تر از همه، صادقانه‌تر و شفاف‌تر با مردم سخن بگوید. اینکه بگوییم هم چیز خوب است اما نباشد، هیچ خوب نیست.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: