۰

واکنش ها به شلیک توپخانه و گلوله باران بقیع به دست وهابیان

موضوع تخریب شهر مدینه با شلیک توپخانه و گلوله باران آن، به دست وهابیان در تاریخ 1890میلادی واکنش علمای شیعه و تشکیل کمیسیون ویژه مجلس شورای ملی ایران در مورد این فاجعه و اجتماع اعتراضی علما و گروههای مختلف مردم تهران در مسجد جامع و اعلام تعطیل عمومی و تعطیلی دروس و نماز جماعت حضرات آیات مرحومان: اصفهانی و نائینی در نجف اشرف و انعکاس خبر آن به دیگر کشورها به وسیلة کمک کنسول ایران در نجف، و بالاخره رسیدن خبر تخریبها به هندوستان و تعدادی از کشورها، پایتخت ها و شهرهای مهم و واکنش جدی مسلمانان و موج عظیم اعتراض ها و دستور وزارت امور خارجه به غفارخان جلال السلطنه، وزیر مختار ایران در مصر، مبنی بر پی گیری این رخداد و... موضوع این نوشته را تشکیل می دهد.
کد خبر: ۲۵۵۹۱۵
۱۵:۵۳ - ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، در تاریخ سوم شهریور 1304ش. روزنامه ایران به نقل از بی سیم برلن خبر می دهد که وهابی ها شهر مدینه را بمباران کرده و به مسجدی که مقبرة حضرت محمد(ص) در آن واقع است خسارات سنگین زده اند (روزنامه ایران، سال نهم، ش1890، ص2).

دو روز بعد در تاریخ پنجم شهریور خبرگزاری رویتر اعلام می کند که از منابع موثقه اطلاع حاصل شده است که وهابی ها به سمت مدینه حمله ور شده اند... بمباردمان شروع شده و در نتیجه خرابی های بسیاری وارد آمده، گنبد مسجد بزرگی که مدفن حضرت رسول(ص) است آسیب دیده و مسجد حمزه عم حضرت پیغمبر خراب شده است (روزنامه ایران، سال نهم، ش1891، ص1).

با انعکاس خبر، نگرانی بسیاری در میان علما و شیعیان به وجود می آید. در تاریخ 6 شهریور 1304 آیت الله شیخ جمال الدین نجفی اصفهانی حاج آقا جمال اصفهانی (1284-1354) برادر آیات آقای نجفی اصفهانی و آقا نورالله اصفهانی بود، وی درس آموزی علوم دینیه را نزد پدر و برادرش آغاز کرد و سپس در حوزه علمیّه نجف اشرف کامل نمود. پس از حضور آیات شهید نجف در نهضت مشروطه، آقا جمال نیز به طرفداری از این نهضت رو آورد وی پس از سقوط اصفهان به دست روس ها به تهران آمد و رفته رفته در شمار علمای درجه یک تهران قرار گرفت.

آقا جمال در مسجد سیدعزیزالله بازار تهران حوزه درس داشت، آقا جمال را در عداد یاران سیاسی آیت الله سیدحسن مدرس دانسته اند که در مواقف گوناگون به مخالفت با اقدامات رضاخان پرداخت. در پی درگذشت آقا جمال شایعه مرگ او به دست عوامل رضاخان مطرح شد. پیکرش با تشییع با شکوه در تخت فولاد اصفهان دفن گردید (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج5، ص284).

از علمای اصفهانی ساکن تهران به وزارت امور خارجه نامه می نویسد (کلیشه در صفحه 283 روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج5) و به شدت اظهار نگرانی می کند متن نامه به این شرح است: به عرض عالی می رساند: همواره سلامتی و موفقیت کامله حضرت اجل عالی را در اعلای کلمه حقّه الهیة و استحکام مبانی استقلال مملکت ایمانیه مسئلت نموده و می نمایم ضمناً مصرع می شود که مسموع می شود، خدای نخواسته مدینه منوره [را] گلوله باران نموده و اطراف مرقد مطهر اعلی حضرت خاتم النبیین علیه آلاف الصلاة و سلام المصلّین خرابی و اهانت وارد آورده اند این مصیبت عظمی قابل تحمل برای مسلمین نیست، خاصه برای دولت علّیه ایران و أمناء محترم آن دولت علّیه، همه مسلمین انتظار اهتمامات کامله آن دولت علّیه را در این باب دارند و انتظار دارم از اهتمامات کامله و اقدامات مجدّانه خودتان احقر را مسبوق فرمایید و الاّ موجب هیجان مسلمین و انقلاب خواهد شد و چنانچه این مرحله کذب است امر و مقرر فرموده فوراً در جرائد کذب او را انتشار و اشاعه دهند زیاده موجب تصدیع است (اسناد وزارت امور خارجه، 55-1-30-1304؛ روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج5، ص284).

آیت الله مدرس نیز صبح روز پنج شنبه 5 شهریور 1304 با توجه به اینکه وی نماینده تهران در مجلس شورای ملی بود، پس از با خبر شدن از بمباران مدینه توسط وهابی ها با هدف پیگیری موضوع به دیدار رضاخان می رود. پس از آن دیدار ایشان می گوید:

بنده صبح خدمت آقای رئیس الوزراء بودم، این مسئله را که در روزنامه ها [چاپ شده بود]... اهمیت دادند فرمودند که به فوریت در صدد تحقیق بر می آیم که ببینم واقعیت آن چیست و البته باید خیلی اهمیت داده شود البته حالا که درصدد تحقیق بر می آیند حقیقت بهتر کشف می شود (مدرس و پنج دوره تقنینیّه، ج2، ص189).

رضاخان نیز در همان روز در مجلس شورای ملی حاضر شد و خبر چاپ شده در روزنامه ها را برای نمایندگان خواند و پیشنهاد کرد: «در این موقع اگر صلاح بدانند از طرف مجلس کمیسیونی تشکیل شود که با موافقت نظر دولت بر این کار رسیدگی کنند.» (همان، ص190). به دنبال آن وزارت امور خارجه با ارسال تلگرام هایی به سفارتخانه های خود در قاهره، لندن و شام، با اشاره به خبر خبرگزاری رویتر از بمباران مدینه توسط وهابی ها، خواست صحت و سقم خبر و تفصیل [آن] را فوراً تلگراف کنند (اسناد وزارت امور خارجه، 52-1-30-1304).

مرحوم آیت الله مدرس صبح روز دهم صفر 1344ق سخنان مهمی نیز در مجلس شورای ملی ایراد و سخن خود را با این پرسش آغاز کرد که ماهیت یک قوم و ملت به چیست؟ سپس خود در پاسخ گفت: قومیت یک قوم و ملّیت یک ملت وابسته به «جامع» آن است، وی به نقش «جامع»، «میان دار» و «رهبر» قوم پرداخت و گفت بدون آن، افراد و گروه های یک ملت «کالجدار المنشعب» هستند. ترقی و تعالی هر قومی به این خواهد بود که جامع میان خودشان را نگاهداری کنند و به واسطه ترقی آن، جامعه ترقی کند سپس ایشان جامع ایران و دیگر ممالک مسلمان را اسلام دانست و گفت: امروز بهترین زمان برای برداشتن این پرچم است (روزنامه ایران، سال نهم، ش1894، ص1 و 2).

عصر همان روز نیز گروهی از علما در مسجد مروی تهران گردهم آمدند و به همراه شمار زیادی از تجار و اصناف و طبقات مختلف مردم به سخنان آیت الله سیدحسن مدرس گوش کردند، مطالب ایراد شده توسط ایشان در باره رفتار وهابیان در سرزمین حجاز بود، وی اعلام کرد که اخبار رسیده هنوز توسط مراجع رسمی تایید نشده است و با اینکه قرار بود روز سه شنبه در اعتراض به اقدام وهابیان، همه تجار و اصناف دست از کار بکشند و تعطیل عمومی اعلام شود ما فعلا دست از این کار کشیده، منتظر می مانیم.

پس از سخنان آقای مدرس آقای شیخ علی اصفهانی که چندی است وارد تهران شده به منبر رفت و به همین مناسبت سخن راند. یکشنبه شب نیز علمای تهران در خانه امام جمعه خویی گرد آمدند و درباره خبر تهاجم وهابیان به اماکن متبرکه حجاز مشورت کردند (همان، ص3).

روزنامه قانون هم خبر داد که عصر روز یکشنبه جمعیت زیادی در مسجد جامع گرد هم آمدند و به سخنان سیدعلی شوشتری در محکومیت اقدام وهابیان گوش دادند (روزنامه قانون، سال چهارم، ش47، ص2).

روزنامه قانون در شماره 46 خود روز یکشنبه 8 شهریور در صفحه اول با حروفی متفاوت نوشت: جنایت فجیعی که به دست وهابی ها این ایام به عالم اسلام وارد آمده، روح مؤسس شریعت مطهره را دردناک و قلوب مسلمین را مجروح می کند. این دومین ضربت هولناکی است که دست جنایت بار این فرقه وحشی به پیکر اسلام وارد آورده و دومین لکه سیاهی است که در تاریخ سبعیت وهابی ها، ثبت می شود. ما با قلبی جراحت آلود و چشمی خون بار احساسات غم انگیز خود را در مقابل عالم اسلام ابراز و امیدواریم که دولت ایران و سایر دول معظمه اسلامی، قدم هایی برای سدّ این ثلمه برداشته و این جراحت وارده بر قلب اسلام را مداوا فرمایند (روزنامه قانون، سال چهارم، ش47).

هیئت علمای همدان نیز در همان روز با ارسال تلگرامی به مجلس شورای ملی با ابراز تأسف و دردمندی از اقدام وحشیانه وهابیان در حمله به اماکن مقدس مدینه خواست تلگرامی به مجمع اتفاق ملل فرستاده شود تا آن مجمع ضمن جلوگیری از ادامه جنایات وهابیان، مدینه منوره را از لوث وجود آنان پاک نماید.

هیئت علمای همدان نوشت: که اگر دولت اجازه دهد می توانند برای دفاع از حیثیت اسلام به سوی مدینه رفته، حتی جان خود را در این راه فدا نمایند، ثالثاً تقاضا داریم مجلس مقدس این روز مصیبت مسلمین را روز مخصوصی نام نهاده و این روز را یکی از بزرگترین روزهای عزاداری مسلمین قرار دهد (اسناد مجلس شورای اسلامی، سند 99/41/154/5).

«ویس­کنسول» (=کمک­کنسول) وقت ایران در نجف اشرف نیز خبرداد حجت الاسلام شیخ احمد کاشف الغطا از حجج الاسلامان نمره اول [عرب] به واسطه انتشار خبر هجوم وهابی ها به مدینه منوره، حوزه درس خود را تعطیل نموده و گویا به نماز جماعت هم حاضر نخواهد شد.

وی می افزاید: سایر علمای عرب نیز با وی هم آوا هستند و می خواهند تلگرام هایی به دول و مجامع اسلامی مخابره کنند گویا امروز یا فردا در مسجد هندی اجتماع عمومی بشود (اسناد وزارت امور خارجه، 51-1-30-1304). «ویس­کنسول» در نامه دیگری به وحشت ایجاد شده میان اهالی آن صفحات اشاره کرد و نوشت که در مجالس علما و روضه خوانی ها صحبت فقط از تهاجم وهابی ها به مدینه است «اهل این صفحات یقین کرده اند اگر وهابی ها مدینه را بگیرند آن وقت نوبه هجوم به عراق است» (روزنامه قانون، سال چهارم، شماره 47، ص2).

غفارخان جلال السلطنه که به عنوان وزیر مختار ایران جدیداً وارد قاهره شده، خبر داد که با نماینده حجاز (نماینده حجاز قبل از سلطه سعودی ها بر عربستان) دیدار کرده و خبرهای ارسالی خبرگزاری های رویتر مبنی بر بمباران و تخریب اماکن مقدسه مدینه مورد تأیید اوست، می گفت: خانه تاریخی حضرت خدیجه و آمنه را در مکه معظمه کامل منهدم کرده اند. اگر مدینه را بگیرند مقبره حضرت را هم یقیناً منهدم خواهند کرد... (اسناد وزارت امور خارجه، 51-1- 30-1304).

با توجه به موج عظیم اعتراض ها در میان مسلمانان و به ویژه شیعیان، وهابی ها با ترفند خاصی اخبار رسیده را تکذیب می کنند، البته آنها نسبت به تخریب قبور بقیع و نیز مزار اُحد سکوت کرده، و روی عدم تخریب بارگاه ملکوتی و گنبد سبز رسول الله(ص) فقط تکیه می کنند در این زمینه «ویس­کنسول» ایران در نجف چنین گزارش می دهد:

حکومت عراق (یعنی در حقیقت انگلیسی ها) اجازه داده است گروه هایی از وهابیان بین نجد و عراق، به بین النهرین آمده، آذوقه بخرند و با بعضی از محترمین عرب اهل نجف ملاقات نمایند، وی نوشت که وهابی ها، حوادث مدینه را تکذیب می کنند و برعکس شهرت می دهند. رفتار وهابی ها نسبت به عموم در کمال رأفت است و هیچ وقت اهانت و بی احترامی به مقامات مقدسه نخواهند کرد (اسناد وزارت امور خارجه، 16-1-30- 1304).

تشکیل کمیسیون ویژه مجلس

روز سه شنبه دهم شهریور 1304ش مصادف با 12 صفر 1344ق، مجلس شورای ملی به ریاست تدیّن نایب رئیس دوم مجلس تشکیل جلسه داده و در ابتدا موضوع تهاجم وهابیان به مدینه مورد بحث قرار می گیرد و با تایید آیت الله مدرس کمیسیونی ده نفره برای رسیدگی به این حادثه تشکیل می شود رضاخان نیز که در این مجلس حضور داشته اظهار می دارد که خبرهای رسیده از طرف مأموران ایران در شام و مصر، موضوع تهاجم وهابیان به مدینه را تا حدی تایید می کند ولی می گوید: مهاجمان هنوز نتوانسته اند مدینه را اشغال کنند لیکن کمیسیون ویژه لازم است تشکیل شود (روزنامه ایران، سال نهم، شماره 1896، ص1).

عصر روز سه شنبه نیز به دعوت علما، گروه های مختلف مردم تهران در مسجد جامع اجتماع می کنند و در آنجا اعلام می شود که روز شنبه بعد مصادف با شانزده صفر، تعطیل عمومی اعلام گردیده و اطلاعیه رضاخان درخصوص موافقت با تصمیم علما در تعطیلی روز یاد شده را قرائت می کنند (همان، ص3).

روز یازدهم اطلاعیه ای از سوی رضاخان خطاب به عموم حکام ایالات و ولایات و مأمورین دولتی منتشر و در آن ضمن اشاره به اسائه ادب طایفه وهابی به مدینه منوره و مسجد حضرت رسول(ص) اظهار می دارد که دولت از شنیدن این خبر مشوش و در حال تکمیل اطلاعات است لیکن عجالتاً با توافق نظر آقایان حجج اسلام مرکز، تصمیم گرفته شده است که برای ابراز احساسات و عمل به سوگواری و تعزیه داری، یک روز در تمام مملکت تعطیل عمومی شود و رسماً روز شنبه 14 شهریور برابر با شانزدهم صفر روز تعطیل و عزاداری اعلام می گردد (روزنامه ایران، سال نهم، شماره 1896، ص1).

«ویس­کنسول» وقت ایران در نجف ضمن انعکاس تعطیلی دروس و نمازهای جماعت در نجف گزارش داده که دو حضرتین حجتین، آیات الله اصفهانی و نائینی راجع به هجوم وهابی ها به مدینه نامه ای به رضاخان نوشته اند (اسناد وزارت امور خارجه، 12-1-30-1304).

خبر تخریب ها به هندوستان می رسد و مسلمانان هند را به واکنش تند وا می دارد، نماینده سیاسی وقت ایران در هند در این باره چنین گزارش می دهد: پس از نشر اخباری از اهانت وهابی ها به بارگاه حضرت رسول(ص) تمام مسلمانان شهر بمبئی از شیعه و سنی، بیش از دویست هزار نفر به همراهی تمامی ایرانیان، در مساجد و مجامع مختلف جمع و ولوله و غوغایی بر پا شده است.

تمام [مردم] دکاکین و بازارهای خودشان را بسته و بعد در معابر و کوچه ها چند روز تظاهرات کردند. سپس می افزاید: اقدام وهابی ها در بین 67 میلیون مسلمان هند اثر فوق العاده ای گذاشته و در بقیه شهرها هم تظاهراتی برپا است. در لکنهو که مهم ترین شهرهای مسلمانان هندوستان و محل اجتماعات علمای روحانی و مرکز اسلامی هند محسوب می شود، اجتماعات فوق العاده بر پا شده است سپس ادامه می دهد:

مجمع علمیه علمای لکنهو و مجلس عالیه کل مسلمانان هندوستان، با ارسال تلگرام هایی به کنسولگری ایران، از اینکه دولت ایران با تعطیل کردن و عزاداری به این اقدام واکنش نشان داده، تشکر کرده اند. (اسناد وزارت امور خارجه، 126-1-30- 1304).

پاسخ وزارت امور خارجه به آیت الله نجفی اصفهانی

در تاریخ دوازده شهریور 1304ش برابر با 14 صفر 1344ق وزارت امور خارجه در پاسخ به نامه آیت الله آقای حاج آقا جمال الدین نجفی اصفهانی، چنین می نویسد: ... تحقیق از مأموران ایران در لندن و مصر و شامات نشان می دهد که متأسفانه خبرهای یادشده درست است، سپس می افزاید: همه خاطرها از وصول این اخبار متأثر و محزون است و به همه مأمورین ایران در خارجه، تلگرافاتی شده است که تألمات دولت و ملت ایران و اظهار تنفر از این رفتار وهابی ها را که در هتک حرمت مقامات مقدسه اسلامی شده است به اطلاع قاطبه مسلمین عالم برسانند (همان، صص56 و 57).

مردم اردبیل نیز روز پنج شنبه 12 شهریور بازارها و مغازه ها را تعطیل نموده، مشغول عزاداری می شوند، در خوی هم همه جا تعطیل شده و دسته جات سینه زنی با حالت خیلی پریشان به عزاداری مشغول اند (سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره 2901156).

«کپلی آموری» مستشار سفارت آمریکا در تهران نیز وقتی از شرایط کشور و اعتراضات گسترده علما و مردم آگاهی پیدا می کند با ارسال نامه ای به وزیر امور خارجه ایران، ضمن ابراز همدردی با دولت و ملت نوشت: بیرق این سفارت و قونسولگری آمریکا از طلوع آفتاب شنبه آینده الی غروب آفتاب پایین کشیده خواهد شد (اسناد وزارت امور خارجه 27-1-30- 1304).

علمای تبریز از جمله آیت الله ابوالحسن انگجی با ارسال تلگرامی به آیات عظام مقیم نجف آقایان ابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نائینی، شیرازی و فیروزآبادی، ضمن ابراز تأثر از واقعه فجیعه عظیمه در مدینه نوشتند که مسلمانان این خطّه آماده هرگونه فداکاری هستند (همان، ص105).

سرهنگ علی قلی، حاکم نظامی شاهرود، در تلگرامی خیلی فوری به رضاخان می نویسد: علمای شاهرود خیال دارند تعطیلی روز شنبه 16 صفر را تا تعیین تکلیف قطعی از طرف دولت ادامه دهند (اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، س1304، پ7، ص336). وزارت جنگ نیز به حاکم نظامی شاهرود اطلاع می دهد که فقط روز شنبه تعطیل است و بس (همان، ص335).

گزارش تعطیلی روز شنبه

روزنامه ایران مورخ 14 شهریور 1304 گزارش داد: بنابر اعلام قبلی، امروز همه مغازه ها، بازار، ادارات دولتی و حتی نانوایی ها در اعتراض به توهین و تخریب اماکن مقدسه مدینه توسط وهابی ها، تعطیل بودند گروه های مختلف مردم در مسجد سلطانی گرد آمدند، ابتدا حاج شیخ جواد عراقی و سپس میرزا عبدالله، به منبر رفته راجع به اقدام وهابیان سخن راندند و لزوم اتحاد دول اسلامی را یادآور شدند، محل تجمع بعدی مردم تهران، خارج دروازه دولت تعیین شده بود. مردم با بیرق سیاه و حال عزا به مسجد حاضر می شدند، آقای رئیس الوزراء هم قبل از ظهر به بازار تشریف آورده، پس از گردش مراجعت نمودند.

روزنامه ایران در ادامه این خبر نوشت که گردهم آیی مردم بعد از ظهر در خارج دروازه دولت آباد بی نظیر بود و مشابه آن در تهران دیده نشده بود «شاید متجاوز از پنجاه هزار نفر جمعیت در یک نقطه اجتماع نموده بودند». در مراسم بعد از ظهر وزرای مختار کشورهای اسلامی نیز شرکت داشتند (روزنامه ایران، سال نهم، شماره 1899، ص2).

گزارش سفارت انگلیس

سفارت انگلیس در گزارشی از واکنش مسئولان و مردم تهران به خبر به توپ بسته شدن مسجد حضرت رسول اکرم(ص) نوشت که هیجانات بسیار بر پا شده است.

در مجلس هیأتی برای ارائه مشاوره به دولت در این موضوع تشکیل و تجمعات بزرگی در مساجد برپا شده است، در این گزارش آمده که به نظر می رسد مطبوعات عموماً طرفدار اعتراض به همه قدرت های مهم و فرا خواندن قدرت های مسلمان به تشکیل کنفرانسی در اسرع وقت برای ایجاد کنترل مشترک ملل مسلمان بر حجاز هستند.

برخی روزنامه ها به گستردگی مطرح کرده اند که این به توپ بستن در اثر تحریک بریتانیا رخ داده است، در واقع «ستاره ایران» در شماره پنجم سپتامبر خود عملاً اظهار می دارد که همه دردسرها در حجاز به خاطر تحریکات بریتانیا درگذشته و حال است، شنبه پنجم سپتامبر، در سراسر کشور عزای عمومی اعلام شد و صبح آن روز، ولیعهد، همه علمای برجسته، وزیر مختارهای افغانستان، مصر، و ترکیه و وزرای کابینه در مسجد شاه حاضر بودند، یک تجمع عمومی در خارج از شهر در عصر برگزار شد و نمایندگان روحانیون، مجلس و وزارت جنگ و شمار زیادی از طبقات پایین دست و متوسط، از جمله سربازان در آن شرکت جستند .

در خطابه هایی که آن روز خوانده شد، 000/400 مسلمان در سوگ نشسته بودند و این روز در مصر و افغانستان نیز روز عزا بود. دولت ایران در صورت نیاز داوطلبان را اعزام خواهد داشت. رئیس مجلس خطاب به دیپلمات های خارجی گفت: ممکن است شما بخواهید با مسلمانان هم دردی نشان دهید، اما مسلمانان هرچه لازم باشد، خودشان انجام خواهند داد (FoE5914/82/34).

تعطیلی سراسر مملکت

گزارش های رسیده از شهرهای اصفهان، کرمانشاه، اراک، تبریز، اردبیل، ارومیه، مراغه، سلماس، اهر، مرند، ساوجبلاغ مکری (مهاباد کنونی)، بندرعباس، شرف خانه (بندر شرف خانه از بنادر دریاچه ارومیه و از توابع شهرستان شبستر می باشد)، ساری، بارفوش (بابل کنونی)، اشرف (بهشهر کنونی)، رشت، بندر پهلوی (بندر انزلی)، لنگرود، رودسر و لاهیجان حاکی است که مردم با تعطیلی اماکن کسب، همانند روز عاشورا اقدام به عزاداری، اجتماع در مساجد و راهپیمایی کرده اند. در مناطق سنی نشین نیز، اهل سنت در اعتراض به اقدام وهابی ها در مجالس عزا شرکت کرده اند (سازمان اسناد ملی ایران، سند شماره 2936883 و 2901156 و 2912193 و 2935537).

حمله به دولت انگلیس

آقا سید جلال، رئیس پست خانه دولت، در مراسم عزاداری امروز (شنبه 14 شهریور 1304) مردم بندرعباس علیه اقدامات وهابیون در تخریب اماکن مقدسه مدینه، سخنانی برای حاضران ایراد کرد و ضمن محکوم کردن این اقدام، به دولت انگلیس حمله کرد، وی این دولت را در تحریک وهابیون، رساندن اسلحه و اقدام علیه اماکن مقدسه مسلمانان مؤثر توصیف نمود و تأکید کرد که همه مسلمانان باید علیه انگلیس قیام کنند (اسناد وزارت امور خارجه، 45-1-30-1304).

قیام مردم هند

نماینده سیاسی ایران در هند با فرستادن نامه ای به وزارت امور خارجه، از اجتماعات مردم مسلمان در شهرهای لاهور، لکنهو، بمبئی و تپنا خبر داد و نوشت: که هیجان فوق العاده مردم ادامه دارد و محمدعلی [جناح] یکی از رهبران مسلمانان هند در سخنان خود در بین مردم لاهور گفته است که باید به جهاد قیام کرد ما از دولت انگلیس ابداً تقاضای مساعدتی نخواهیم کرد، بلکه فقط از دول اسلامی از قبیل ترکیه، ایران و افغانستان کمک و همراهی خواهیم خواست. نماینده سیاسی ایران افزود:

نامه هایی از برخی تشکیلات به این نمایندگی رسیده و از مجلس شورای ملی در محکومیت اقدام وهابی ها تشکر شده است وی در پایان نوشت که اطلاعیه وزارت امور خارجه را به زبان های اردو، انگلیسی و فارسی در نشریات محلی درج کرده است (اسناد وزارت امور خارجه، 111-1-30-1304).

اجتماع ایرانیان مقیم تفلیس و عشق آباد

به گزارش ژنرال کنسولگری ایران در تفلیس، ایرانیان مقیم این شهر در اعتراض به توهین و تخریب وهابی ها به اماکن مقدسه مکه و مدینه، در مسجد شاه عباس اجتماع کردند؛ سپس افزوده است:

عقیده رسمی حکومت امروز این مملکت، این است که رفتار ابن سعود را آلت برای حمله به انگلیس قرار داده و او را مقصر کرده اند ولی تعلیمات این ژنرال قونسولگری به طور بی طرفانه و موافق امر وزارت جلیله، فقط ابن سعود را مؤسس این حرکات معرفی نموده است (همان، 10-1-30-1304).

اجتماع کنندگان با امضاهای خود نامه ای خطاب به مجلس شورای ملی و رضاخان تنظیم کردند و آمادگی خود را برای کندن ریشه وهابیان از سرزمین حجاز اعلام کردند. (همان، 2/9 و3/9-1-30-1304).

گزارش بیشتر از تهاجم وهابی ها به مدینه

جیب الله هویدا، ژنرال کنسول ایران در شام، در تاریخ 15/6/1304ق با ارسال نامه ای به وزارت امور خارجه نوشت که خبرهای رسیده از منابع گوناگون، حکایت از تهاجم وهابی ها به مدینه منوره دارد. در این حمله ضریح حضرت حمزه را که خارج قلعه است خراب و منهدم کرده اند ولی چون مدینه دارای قلعه بسیار محکمی است و استحکامش زیاد، قشون ساخلو آنجا دفاع دلیرانه کرده، وهابی ها را عقب نشانده اند. قبه مبارکه ضریح حضرت ختمی مرتبت از گلوله های وهابی ها آسیب زیاد برداشته است. شهر مدینه هنوز در محاصره است ولی تصور نمی رود که وهابی ها بتوانند آنجا را بگیرند.

هویدا در ادامه این نامه آورده است که این اقدام لطمه شدیدی به وهابی ها وارد کرده، همه مسلمانان جهان را علیه خود برانگیخته اند. در تمام شهرها بر منابر لعنت می گویند وی افزود که ابن سعود می خواهد با تکذیب موضوع، آب رفته را به جوی باز گرداند اما کار از کار گذشته است.[2]

تجمع ایرانیان مقیم بادکوبه علیه وهابی ها

به گزارش اسدالله یمین اسفندیاری، ژنرال کنسول ایران در بادکوبه، ایرانیان مقیم این شهر روز 15 شهریور 1304ش در مسجد اجتماع و از اقدامات وهابیون در تخریب اماکن مقدسه مدینه ابراز تنفر کردند، آنها گفتند اگر دولت ایران اجازه دهد حاضریم جان خود را در راه مذهب فدا کنیم.

... یمین اسفندیاری افزود: با اینکه روزنامه ها توسط دولت شوروی سانسور می شوند و تماماً مطیع اوامر حزب کمونیست هستند و دولت هم با هرچه که بوی مذهب می دهد مخالف است، اما توانست اطلاعیه وزارت امور خارجه را در روزنامه های روسی و ترکی به چاپ رساند (اسناد وزارت امور خارجه، 95 و 94-1-30-1304).

نیرنگ سعودی ها در تکذیب خبر

کمیته خلافت مجلس عالی مسلمین بیت المقدس وفلسطین، خبر بمباران را تکذیب کرده اند، در تلگرامی که در همین رابطه به وزیر امور خارجه ایران رسیده آمده است که ابنسعود این خبر را توسط نماینده خود در مصر تکذیب کرده و گفته است: «کلیه قضیه اختراع دشمنان است که می خواهند کارکنان مسلم را بی اعتبار ساخته مابین اخوان اسلامی اختلاف عقیده تولید نمایند» (اسناد وزارت امور خارجه، 182-1-30-1304).
اظهار همدردی شرکت های خارجی

نمایندگان شرکت های خارجی مستقر در عراق (اراک) با ارسال تلگرامی به وزیر امور خارجه نوشتند که تأسف عمیق و اظهار تسلّی به عالم اسلام خاصه نسبت به ملت نجیب ایران که در میان آنان به طور مودت زندگانی می کنیم ابراز می داریم (اسناد وزارت امور خارجه، 32-1-30-1304).

تأثیر این اجتماعات در مردم شام

حبیب الله هویدا، ژنرال کنسول ایران در شام در تاریخ 19/6/1304ق وزارت امور خارجه را مطلع کرد که اعلان دولت ایران را درباره محکوم کردن اقدام وهابی ها در مطبوعات شام، بیروت، طرابلس، حلب، اسکندرون و فلسطین درج کرده و اثرات نیکویی بخشیده است، به طوری که عموم مسلمین این صفحات را، یک نوع شادی و امیدواری به غیرت و اسلامیت دولت علّیه ایران تولید نمود که اکثر علما و تجار و جوانان مدارس شام به قونسولخانه برای تشکر آمدند و ایران را اولین و یگانه دولت اسلامی حاکم دین مبین دانستند. وی افزوده: قرار است فردا جمعه (20 شهریور 1304ش)، گروه های مختلف مردم، در مساجد شام اجتماع کرده، علیه وهابیون اعتراض کنند و سپس دست به تظاهرات بزنند. اما از آنجا که جنگ بین فرانسه و دروزیان جریان دارد و شهرهای شام تحت حکومت نظامی است، بعید به نظر می رسد اجازه اجتماع و تظاهر داده شود، زیرا بیم دارند این مطلب را بهانه کرده بر علیه حکومت محلی که از آن ناراضی و متنفر هستند اقداماتی به وقوع بپیوندد.

هویدا در بخش دیگری از تأثیرگذاری اقدام دولت ایران در محکومیت وهابی ها افزود: حتی مردم این منطقه تنفر خود را نسبت به دولت ترکیه هم آشکار کرده اند که در یک چنین وقتی که مدینه منوره و قبر مطهر مورد بمباران وهابی ها است، ترک ها عوض اینکه به حمایت دین مبین، همچون ایرانیان قیام کنند، مشغول اجبار نمودن مردم به پوشیدن کلاه فرنگی هستند (اسناد وزارت امور خارجه، 141-1-30-1304).

استمداد مردم مدینه

گروهی از اهالی مدینه در تاریخ 20/6/1304ق با ارسال تلگرامی خطاب به احمد شاه و علما خبر دادند که در محاصره هستند و وهابی ها آب و نان را به روی آنان بسته اند، تاریخ دقیق رسیدن این تلگرام روشن نیست لیکن جعفر قلی خان بختیاری وزیر پست و تلگراف وقت در خاطرات خود می نویسد:

تلگراف را من خدمت اشرف (رضاخان) بردم، پس از ملاحظه فرمودند، تلگراف علما و شاه را مستقیم بفرستید. تلگراف شاه را خدمت ولیعهد و تلگراف علما را پیش آقای آقامیرزا محمد بهبهانی فرستادم (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج5، ص305).

نسخه ای از این تلگراف نیز به رئیس بلدیه و علمای نجف رفته بود که کنسول نجف آن را به وزارت امور خارجه فرستاد:

متن نامه مردم مدینه به این شرح است:

ما برادران شما ساکنین بهترین امکنه مقدسه محصور شده ایم. مدت یک ماه است در شهر پیغمبر اکرم، طایفه سرکش وهابی ها، آب و نان را بر ساکنین آن منع کرده اند و راه ها را قطع نموده اند، نزدیک است از گرسنگی و تشنگی بمیریم، از کارهای زشت این طایفه اینکه، قبر پیغمبر و اهل بیتش را هدف گلوله های خود قرار داده اند و نیز گلدسته (مأذنه) را به قسمی هدف گلوله قرار دادند که مؤذن به پایین آمدن مجبور گردید و خرابش نمودند. قبر حضرت سیدالشهداء حمزه عم اکرم پیغمبر را خراب کردند، چنانچه قبر ابن عباس را در طایف خراب کردند، اکتفا به این مطلب نکرده به ما نوشتند شما کفار و پرستندگان حمزه اید! از کارهای ناشایسته این طایفه، تعدی بر قبر پیغمبر و کشتن مجاورین بی گناه این بلده طیبه است و برای ما به هیچ وجه من الوجوه ممکن نیست که تسلیم این طایفه شویم اگر چه تماماً بمیریم.

آیا هتک حرمت این اماکن مقدسه و این اعمال ناشایسته، شما را به غضب در نمی آورد؟ با وجود مسلمانان در روی زمین، پس اگر به فوریت به یاری ما نشتابید در روز قیامت نزد خدا و پیغمبر عذرتان چیست؟ آیا می توانید تحمل نموده، آرام بنشینید بر کارهایی که این طایفه نسبت به ما اعمال می نمایند؟

ای مسلمانان بر شما واجب است با جان و مال خود ما را یاری نموده خلاصمان نمایید و برای هر یک از دول اسلامی پیشنهادی نموده مطلعشان سازید که این جنگ را خاتمه دهند و ما را آسوده نمایند.

جنگ در بین الحرمین میان دو طایفه از مسلمین. وهابی ها اهل حرمین را خطاب نموده که اگر کسی بعد از کلمه توحید شهادت به رسالت دهد، مشرک و کافر است و مردم را نیز به گفتن «لا اله الا الله مالک یوم الدین» [مجبور] نموده اند بدون زیاده و کم! چنانچه کسی کلمه ای بر آن بیافزاید مشرک و کافر است. وهابی ها اموال مسلمین را بدون حق، مباح دانسته و خانه های مسلمانان را تصرف نموده و مسلمین را بندگان خود قرار داده و انکار ضروریات دین اسلام را نموده اند، مردمانی که در تحت استیلای آنان اند مسلمان حقیقی و کسانی می باشند که از دین محمد دفاع می نمایند و پس یاری آن طایفه به هر مسلمانی واجب است!

ای اهل احسان و پرهیز کاری! آیا فراموش نموده اید آنچه را که اجداد این طایفه به خانه خدا و مدفن حضرت محمد مصطفی[ص]، زمانی که داخل خانه خدا شد چه صدمه ها رسید؟ ملخص آیه شریفه را به مردم می گفتند «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا» (توبه: 28). قبه پیغمبر و اصحاب آن سرور را تیر باران نمودند آیا این اعمال کفر و گمراهی و بی حیایی نیست؟

پس بشتابید به نجات دادن ما از این سختی و تنگی. کارهای خود را به خدایی که به بندگان خود بینا است واگذار می کنیم (اسناد وزارت امور خارجه، 124-1-30-1304).

تلگرام مسلمانان باتوم (گرجستان)

یکصد و پنجاه تن از مسلمانان باتوم (شهری بندری در گرجستان) در تاریخ 20/6/1304ق با ارسال تلگرامی به مجلس شورای ملی و رضاخان، ضمن انزجار از اقدام وهابی ها نوشتند که: «با چشم های اشکبار و دل های خونین جمعاً تعطیل عمومی کرده، در مسجد ایرانیان متحصن و نفرت خودمان را از این طایفه مر دود و ملعون قویاً اظهار می داریم». در این تلگرام افزوده اند ما مسلمانان باتوم نیز با یک حالت بی صبری منتظر اوامر دولت اسلامی ایران هستیم (اسناد وزارت امور خارجه، 123-1-30- 1304).

گزارشی از لندن

نادر آراسته نماینده سیاسی ایران در لندن، به وزارت امور خارجه اطلاع می دهد که تحقیقات خصوصی من حکایت از درستی بمباران و تخریب اماکن مقدسه مسلمانان در مکه و مدینه دارد. وی می افزاید:

این اقدام وهابی ها بیش از همه جا، مسلمانان هند را به هیجان آورده و تصور می کنم تکذیب موضوع توسط ابن سعود، برای اسکات هیجان مسلمانان بوده است. فعلاً این قضیه صدمه اخلاقی زیادی به سیاست ابن سعود در پیشرفت مقاصد طرفداران وهابی ها وارد کرده است (اسناد وزارت امور خارجه، 144و143-1-30-1304).

نماینده ابن سعود در جنوب خلیج فارس

کارگزاری خلیج فارس به وزارت امور خارجه خبر داد که چندی پیش نماینده ابن سعود به دبی، شارجه و ابوظبی آمد تا مشایخ آنجا را به اتحاد با وهابی ها دعوت کند، مشایخ پاسخ صریحی ندادند و گفتند پس از مشورت به مقتضای تکلیف عمل خواهیم کرد.

وی افزود: اخیراً بن صقر شیخ شارجه کلیّه رؤسای عشایر را دعوت نموده، مجلس مشورتی تشکیل داده، محرمانه عهد و میثاقی بین خودشان بر علیه ابن سعود بسته اند (اسناد وزارت امور خارجه، 103-1-30-1304).

اقدام مراجع نجف

آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسن نائینی با ارسال تلگرامی خطاب به رئیس الازهر و مفتی مصر نوشتند که شهر مدینه که از شعائر اسلام است و حفظ آن واجب، هدف گلوله قرار گرفته و اهالی آن در محاصره هستند. سپس افزوده اند:

ما به دولت و ملت ایران پیام فرستادیم و آنان با کمال هیجان و تأثر، نمایشات داده و احتجاج می نمایند و از مقام روحانی و دولت اسلامی معظم شما امیدواریم مشارکت برای دفع این حادثه فجیعه نموده باشید (اسناد وزارت امور خارجه، 103-1-30-1304).

امضای نامه چنین است: علمای مذهب الجعفری، ابوالحسن الموسوی الاصفهانی، محمدحسین النائینی و الله المستعان.

شرایط سخت تر می شود

روزنامه تایمز در تاریخ 16 سپتامبر 1925 خبری منتشر می کند مبنی بر اینکه مدینه توسط وهابی ها به تصرف در آمده است (اسناد وزارت امور خارجه، 23-1-30-1304).

انگلیسی ها هم دست به کار شده، منابع آنها گزارش می کنند که دولت ایران با وجود تشکیل کمیته ای برای پیگیری عملیات وهابی ها در مدینه و مکه، اکنون گرایش [آنها] این است که به این باور دامن بزنند که گزارش ها نادرست بوده است (همان، Foe6242/82/34/23).
تجمع علمای نجف در مرقد مطهر

«ویس­کنسول» ایران در نجف عصر روز پنج شنبه 26/6/1304ش گزارش داد که همه علمای ایرانی و عرب، همراه طلاب علوم دینی در ایوان مطهر اجتماع کردند، جمعیت زیادی گرد هم آمده یک نفر بالای منبر رفته تلگرافاتی که از مدینه منوره این چند روزه رسیده بود را برای جمعیت می خواند و سپس مردم را به اتفاق و اتحاد مسلمین فرا خوانده، و متفرق می شوند (اسناد وزارت امور خارجه، 108-1-30-1304).

توطئه فرانسوی ها

حبیب الله هویدا ژنرال کنسول ایران در شام، با ارسال نامه ای به وزارت امور خارجه نوشت:

سقوط مدینه توسط وهابی ها، شایعه ای بود که دولت فرانسه با خبرگزاری «هاواس» وابسته به خودش راه انداخته بود، وی نوشت که حکومت فرانسه جراید بیروت را مجبور به چاپ این خبر کرد، اول اینکه خواستند اثرات اطلاعیه دولت ایران را در این منطقه، با تلقین این موضوع که با سقوط مدینه کار از کار گذشته است، خنثی کنند، چراکه این اطلاعیه موجب هیجان مردم شام شده بود و دیگر اینکه دولت فرانسه می خواست توان وهابی ها را به رخ بکشد و از این طریق آنان را ممنون خود کند چراکه اینک تعدادی از وهابی ها را برای نگهبانی از راه شام تا بغداد اجیر کرده است و سوم اینکه دولت فرانسه نسبت به شریف حسین کینه دارد و او و پسرانش را عامل شورش دروزی ها می داند؛ طایفه ای که هم اینک در حال جنگ با سربازان فرانسوی هستند (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج5، ص317).

اعزام نماینده برای بررسی اقدام وهابی ها

وزارت امور خارجه در تاریخ 31/6/1304 در تلگرامی به غفارخان جلال السلطنه، وزیر مختار ایران در مصر، دستور داد برای بررسی اقدام وهابی ها در مکه و مدینه، همراه معتضد السلطنه و یک مترجم به سوی جده و مکه برود، در این تلگرام آمده است که چهار صد لیره انگلیسی برای این مأموریت توسط بانک شاهنشاهی ارسال شده است. نکته مهم در این تلگراف این است که می نویسد: دولت به هیچ وجه نمی خواهد داخل در مذاکرات وساطت ما بین ابن سعود و امیرعلی بشوید، فقط مقصود از اعزام این هیأت برای اطلاع از وضعیت آنجاها و تحقیق در صحت و سقم اخبار راجع به تعرضات بر اماکن مشرفه که از آن جمله خرابی خانه و قبر خدیجه است می باشد در ملاقات با ابن سعود و امیرعلی اظهار نمایید که دولت ما را رسماً به سمت هیأت تحقیقیه راجع به توهیناتی که منتشر شده است به اماکن متبرکه وارد آمده، مأمور نموده که مشهودات خودمان را به اطلاع دولت متبوعه خود برسانیم و به طور خصوصی در ضمن این بیانات اظهار عقیده نمایید که دولت ایران نهایت اهمیت را به حفظ اماکن مقدسه اسلامی می دهد و اگر انتشارات مقرون به حقیقت باشد برای جبران آن از بذل هرگونه جهد و نفوذی خودداری نخواهد کرد. به معتضد السلطنه هم تلگراف شد که با جنابعالی حرکت نماید، صورت مخارج را بفرستید اگر اضافه خرجی شده باشد، داده می شود، به عین الملک هم تلگراف شد به مدینه برود (اسناد وزارت امور خارجه، 15-1-30-1304).

انتقال قدرت در ایران

شرایط داخل کشور ایران بحرانی است، انگلیسی ها و عوامل آنها در پشت صحنه مشغول برنامه ریزی برای انتقال قدرت و پایان دادن به سلسله قاجاریه هستند، در تاریخ 9 آبان 1304، با مقدمه چینی های قبلی، قاجاریان از سلطنت خلع گردیده و حکومت موقت را به رضاخان واگذار می کنند، مرحوم آیت الله مدرس با این اقدام مخالف است ولی مجلس با اکثریت به حکومت موقتی که رضاخان رئیس آن است رأی می دهد. مدرس صحن مجلس را ترک کرده و در حال خروج می گوید: صد هزار رأی هم بدهید خلاف قانون است (مدرس در پنج دوره تقنینیّه، ج2، ص205).

رضاخان زمانی در سفارت انگلیس در تهران مأمور بود و بعد به مقام ریاست وزرایی و وزارت جنگ ارتقاء یافت و خویش را شاه اعلام کرد (اسناد وزارت امور خارجه، 3 و2-24-64-1304) ژنرال «آیرونساید» به نوشته روزنامه «وست مینستر گازت» چاپ لندن که فرماندهی قوای انگلیس در شمال غربی ایران را بر عهده داشت، نقش اساسی در روی کار آوردن رضاخان ایفا نمود (همان، ص80).

شرایط مطرح شده از یکسو و ضعف دولت عثمانی و شرایط منطقه ای و بین المللی، موضوع حمله وهابیان به مدینه و جنایات آنان را تا حدودی به حاشیه راند لیکن در تاریخ 17 آذر 1304 آیت الله سیدحسن مدرس در نطق پیش از دستور خود در مجلس با اشاره به اخباری که در برخی روزنامه های ایران مبنی بر اشغال مدینه توسط وهابیان درج شده بار دیگر موضوع بقیع را احیاء و چنین می گوید:

چند ماه پیش با درج چنین خبری، بنا به وظیفه سیاسی و دیانتی حرکتی شروع شد، یک روز تعطیل عمومی گردید قرار شد نمایندگان وزارت خارجه راهی نجد شوند و اخبار درست را بیاورند، اما این بار که این خبر درج شد و حتی نوشته شد که وهابی ها با دولتی بزرگ هم قراردادهایی منعقد کرده اند جز سکوت و خمودگی چیزی مشاهده نشد، کدام درست است؟ ایشان در ادامه به تاریخ ظهور وهابیان اشاره و می گوید: اهالی [مکه و مدینه] باید بدانند که ما خاموش نشده ایم و لازم است که در این مجلس بنده از جانب خودم و از جانب تمام آقایان و ملت ایران از این پیش آمد اظهار تنفر کنیم و عرض کنم که ما نباید در مقابل این وقایع و حوادث خاموش و خمود باشیم، بلکه باید به اندازه استعداد و قوه خودمان مراقب و مواظب باشیم، پس این خمودت و سکوت تقصیر کیست؟ تقصیر من است؟ نه.

محتسب فتنه در این شهر زمن داند و من

لیک من این همه از چشم شما می بینم

(روزنامه ایران، سال دهم، شماره 1975، ص1)
انتقال قدرت به رضاخان

در روز شنبه 21/9/1304ش در مجلس مؤسسان سلطنت رسماً به رضاخان منتقل می شود و انگلیسی ها، فرانسوی ها، ایتالیایی ها و همفکرانشان که صحنه گردانان این انتقال بودند بلافاصله آن­را به رسمیت می شناسند (روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج5، ص486).

تغییر حکومت در ایران و تحولات حجاز و سلطه وهابیون از یک سو موجب می شود تا دولت وقت از رفتن به حج ایرانیان جلوگیری کند (روزنامه ایران، سال دهم، شماره 2044، ص2). و از سوی دیگر پیگیری موضوع توسط عالمان و مردم ایران کمرنگ شده و خبر مهمی در جراید منتشر نمی گردد.
درخواست ابن سعود از ایران

در تاریخ 20/11/1304 عبدالعزیز بن سعود که خود را پادشاه حجاز و سلطان نجد و ملحقات آن نامیده، نامه ای به کفیل کنسولگری دولت ایران در جده فرستاده و از او می خواهد سریعاً مطالب آن را به دولت ایران منتقل کند، محتوای نامه این است که: تمامی حجاز به فضل الهی در امنیت کامل است و مردم در انجام مناسک دینی از جمله زیارت مسجدرسول الله(ص) آزاد هستند و ما راحتی و امنیت حجاج را تضمین می کنیم و آنچه دشمنان منعکس می کنند که کشور ما دارای امنیت نیست صحت ندارد آنها هدفشان تعطیل شعائر اسلامی است و... متن نامه پیوست است.

تلاش سعودی ها برای ایجاد روابط با ایران

سعودی ها تلاش می کنند تا از اهرم حج برای ایجاد و بهبود روابط دو کشور استفاده کنند در این زمینه سفیر ایران در مصر روز چهارشنبه 10/1/1305، گزارشی به تهران ارسال و در آن تبعات منع صدور پاسپورت برای حجاج [ایرانی] از جانب وهابی ها را بررسی کرده چنین می نویسد: «از دوستان ابن سعود پیش بنده آمده خواستند اقدامات نماییم که دولت از این تصمیم بگذرد و دفاع از ابن سعود بکند. بنده به دلایلی مجابشان کردم که ابن سعود و همراهانش حق گله از دولت ایران ندارند. ایران آنچه در قوه داشت در کنار آمدن با ابن سعود کرد.

او سپس افزوده بود که برای برقراری روابط دوستانه بین دو دولت علّیه خود او یک ماه در بیابان های حجاز در آن گرما زندگی کردم ولی ابن سعود به هیچ یک از تعهدات کتبی اش به دولت ایران و سایرین عمل نکرد. و حتی عذری هم در عدم ایفای به قول خود نخواست بیاورد. با وجود این باز آنچه در قوه دارم در ایجاد روابط حسنه خواهم کوشید. سپس به علمای نزدیک به ابن سعود گفت: خوب است شما هم ابن سعود را قدری نصیحت و راهنمایی کنید که در اطوارش قدری تغییر بدهد تا مساعی من هم بی ثمر نماند و روابط حسنه با ایران برقرار شود [دوستان ابن سعود] تعهد کردند که نصیحت های لازم را کتباً به او بدهند(سازمان اسناد ملی ایران: 8-310001318).

پی نوشت ها:

[1] استفادة مکرر از کلمة «بمباران» در متن این نوشته، به جهت به کار رفتن این واژه در اسناد تخریب بقیع است و روشن است که آن تخریبها به وسیلة شلیک توپ و گلوله باران بوده، نه بمباران!

[2] (اسناد وزارت خارجه 176- 1-30- 1304) در گزارش های بعدی نقش حبیب الله هویدا (عین الملک) که بهایی و بهایی زاده است را در کمرنگ جلوه دادن این تخریب ها بیان خواهیم کرد.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: