۱

آیا شیطان فرزندان و یارانی دارد؟

آیا شیطان فرزندان و یارانی دارد که برای وسوسه انسان‌ها او را یاری کنند؟ نام‌ آنها چیست؟
کد خبر: ۲۴۰۶۶۲
۱۳:۳۴ - ۱۵ مهر ۱۳۹۹

«شیعه نیوز»: می‌دانیم که «شیطان»، معناى وسیعى دارد و به هر موجود سرکش، طغیان‌گر و موذى شیطان گفته می‌شود.[1]

از آیات و روایات استفاده می‌شود که ابلیس دارای فرزندان و یارانی است که کارشان وسوسه انسان‌ها و گمراه کردن آنها است. در قرآن کریم می‌خوانیم:

«این‌چنین در برابر هر پیامبرى، دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم. آنها به طور سرى (و درگوشى) سخنان فریبنده و بی‌اساس [براى اغفال مردم] به یکدیگر می‌گفتند...».[2] از این آیه شریفه استفاده می‌شود که: شیطان داراى یارانی از آدمیان و جنیان است.

«به یاد آرید زمانى را که به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده کنید! آنها همگى سجده کردند مگر ابلیس- که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون رفت. اکنون آیا شما او و فرزندانش را به جاى من به عنوان دوست خود انتخاب می‌کنید، با آن‌که آنها دشمن شما هستند؟!».[3]

این آیه شریفه نشان می‌دهد که شیطان داراى فرزندانى است.[4]

در برخی روایات و منابع دینی نیز از برخی شیاطین که از فرزندان و یاران ابلیس‌اند، نام برده شده است که بدون بررسی سندی آنها به نقل چند مورد بسنده می‌کنیم:

«وَلْهان»؛ پیامبر خدا(ص) فرمود: «برای وضو، شیطانی است با نام "ولهان" که اگر بندگان، نام خدا را در وضو نبرند، به وسوسه آنها خواهد پرداخت».[5]
«لاقیس»؛ امام صادق(ع) یا امام کاظم(ع) فرمودند: «... همجنس‌بازى زنان، گناهش بیشتر از زنا است و به خدا سوگند که توبه‌اى براى این‌گونه زنان نیست(اگر این کار را رها نکنند). خداوند بکشد لاقیس دختر ابلیس را که چه بنیاد بدی گذاشته است».[6]
«هفّاف»؛ نام شیطانی است که در بیابان‌ها انسان را گمراه می‌کند.[7]
«زَلَنْبُور»؛ که مأمور وسوسه بازاری‌ها است؛ و لغویات، قسم دروغ و تعریف دروغ از کالا را نزد آنها زینت می‌دهد. در نقل دیگر چنین آمده است: زلنبور، میان مردم، و میان مرد و خانواده‌اش جدایی می‌اندازد.[8]
«ثبر»؛ این شیطان بر انسان گماشته شده تا هنگام مصیبت، او را به جزع و ناسپاسى و پاره کردن لباس بخواند.
«اعور»؛ این شیطان، مردان و زنان را به زنا دعوت می‌کند.
«مطووس»؛ کار او پراکندن اخبار دروغ و جعلیات است.
«داسم»؛ او مراقب خانه‌ها است. وقتی انسان داخل خانه‌ای شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، با او داخل خانه می‌شود و آن قدر وسوسه می‌کند تا شرّ و فتنه ایجاد نماید.[9] طبق نقل دیگر؛ وقتی مرد داخل خانه می‌شود و وقتی عیب و اشکالی از آنها می‌بیند، داسم او را وسوسه می‌کند که بر اهل خانه خشمگین ‌شود.[10]
«ابیض»؛ پیامبران را وسوسه می‌کند؛[11]چنان‌که از پیامبر خدا(ص) نقل شده است: ابلیس به ابیض دستور داد تا پیامبر بعد از «ذو الکفل» را خشمگین کند، اما موفّق نشد.[12]
«زُها»؛ بر اساس روایتی از امام صادق(ع)؛ «زُها»(دهار)، مؤمنان را آزار داده و آنان را دچار خواب‌هاى وحشتناک و اندوه‌آور می‌کند.[13]
«تمریح»؛ امام صادق(ع) فرمود: «شیطان را یاورى است به نام "تمریح" که وقتی شب شود ما بین مشرق و مغرب را پُر کند (در همه جا نفوذ خود را اعمال می‌کند)».[14]
«قُزَح»؛ ابن الکواء از امیرالمؤمنین علی(ع) از قوس[15] قزح پرسید، و آن‌حضرت فرمود: «مادرت در عزایت باد! اى ابن کوّاء مگو: "قوس قزح"؛ زیرا قزح نام شیطان است، بلکه بگو: "قوس الله"که هرگاه ظاهر گردد ارزانى و فراوانى بسیار آشکار گردد».[16]
«زوال»؛ در محضر امام صادق(ع) سخن از مردانی شد که با آنها عمل شنیع لواط انجام می‌شود، و آن‌حضرت فرمود: «... در ایجاد آنها فرزندى از ابلیس به نام زوال شرکت داشت و هر مردى را که زوال در او شریک باشد، مفعول واقع می‌شود و هر زنى که در آن شریک باشد عقیم خواهد شد...».[17]
«متکوّن»؛ امام صادق(ع) فرمود: «ابلیس یک شیطانى دارد که او را متکون می‌گویند؛ او به هر صورتى ظاهر می‌شود، گاهى در صورت‌هاى کوچک و گاهى بزرگ دیده می‌شود».[18]
«خنزب»؛[19] بین نمازگزار و نمازش حایل می‌شود؛ یعنی حضور قلب را از وی برطرف می‌کند. چنان‌که در روایتی چنین آمده است که: عثمان بن ابی العاص بن بشر در خدمت رسول خدا(ص) عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حایل می‌شود - یعنی حضور قلب را از من می‌گیرد - حضرت جواب داد: «نامش شیطان"خنزب" است. پس هر زمان از او ترسیدی، به خدا پناه ببر».[20]

با آن‌که نمی‌توان به صورت قطعی، تمام گزارش‌های بالا را تأیید کرد، اما وجود یاورانی برای ابلیس، چیزی است که در قرآن کریم بدان تصریح شده است.

 

[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏5، ص 407 – 408، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.

[2]. انعام، 112.

[3]. کهف، 50.

[4]. ر. ک: مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ‏26، ص 282، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم‏، 1404ق؛ قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‏11، ص 420 – 421، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.

[5]. نورى، حسین بن محمد تقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏1، ص 323، قم، مؤسسة آل البیت(ع)‏، چاپ اول‏، 1408ق.

[6]. کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، ج ‏5، ص 552، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407ق.

[7]. الجامع لأحکام القرآن، ج ‏11، ص 421؛ ابوالفتوح رازى، حسین بن على، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ج ‏12، ص 367، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1408ق.

[8]. ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ج ‏7، ص 2367، عربستان سعودى، مکتبة نزار مصطفى الباز، چاپ سوم، 1419ق؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏15، ص 171، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‏4، ص 227، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ‏4، ص 327، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[9]. جرجانى، ابو المحاسن حسین بن حسن، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ج ‏5، ص 393 – 394، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1377ش؛ روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ج ‏12، ص 367؛ ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ‏6، ص 176، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق؛ بغوى، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 198، بیروت، داراحیاء التراث العربى، چاپ اول، 1420ق.

[10]. صدر الدین شیرازى، محمد بن ابراهیم‏، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوى، محمد، ج ‏1، ص 247، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى‏، چاپ اول‏، 1383ش.

[11]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله‏، قصص الأنبیاء(ع)، محقق، عرفانیان یزدى، غلامرضا، ص 212، مشهد، مرکز پژوهش هاى اسلامى‏، چاپ اول‏، 1409ق؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج ‏19، ص 132.

[12]. قصص الأنبیاء(ع)، ص 212 – 213.

[13]. قمى، على بن ابراهیم‏، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوى جزائرى، طیب‏، ج ‏2، ص 356، قم، دار الکتاب‏، چاپ سوم‏، 1404ق.

[14]. کلینى، محمد بن یعقوب‏، کافی، ج ‏8، ص 232، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407ق.

[15]. قوس؛ یعنی رنگین کمان که روى ابر در رنگ‌هاى بنفش و آبى و سبز و زرد و پرتقالى و سرخ نمایان می‌شود. بستانى، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى‏، ص 711، تهران، اسلامی‏، چاپدوم‏، 1375ش.

[16]. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، محقق، خرسان، محمد باقر، ج ‏1، ص 260، مشهد، نشر مرتضى‏، چاپ اول‏، 1403ق؛ ر. ک: حقى بروسوى اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ‏4، ص 133، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

[17]. کافی، ج ‏5، ص 549؛ صدوق، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج ‏2، ص 552، قم، کتاب فروشى داورى‏، چاپ اول‏، 1385ش.

[18]. کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی(إختیار معرفة الرجال)، ص 300، مشهد، مؤسسة نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول‏، 1409ق.

[19]. الجامع لأحکام القرآن، ج ‏1، ص 89؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج ‏3، ص 199.

[20]. طبرسى، فضل بن حسن‏، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 125، تهران، اسلامیه‏، چاپ سوم‏، 1390ق.

 

منبع: اسلام کوئیست

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
+
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۵
یکی از فرزندان ابلیس به نام هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس درکشتی حضرت نوح توبه کرد ودر جنگ صفین دررکاب امام علی(ع) به شهادت رسید لازم بود نام این تواب درگاه خدا وشهید رکاب امام علی ذکر گردد.