۱

سياست جمعيتى امام كاظم علیه السلام

کد خبر: ۲۲۲۹۳۲
۰۰:۰۲ - ۲۱ فروردين ۱۳۹۹

گفت وگو با دكتر محمدحسین رجبى دوانى

* با توجّه به آنكه بيشترين شمار امام زادگان از نظر نسبت، به حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) بازمى گردند و بيشترين فرزندان از اهل بيت (علیهم السلام) به آن حضرت اختصاص دارد، آيا ايشان راهبردى خاص و مبارزاتى با اين سياست جمعيتى دنبال كرده اند؟

درباره اينكه امّت اسلام گسترش و شمار مسلمانان برابر دشمنان ازدياد يابد، بحثى نيست و اين در كلام پيامبر اكرم (ص) آمده است كه ايشان بر اين ازدياد تاكيد دارند؛ حتّى اگر فرزندى از آنان سقط شود. اهل بيت (علیهم السلام) نيز نسبت به آنكه فرزندانى صالح و شايسته نام خاندان رسالت را به جامعه تحويل دهند، اهتمام داشتند تا الگويى باشند براى جامعه مسلمانان؛ امّا درباره عصر زندگانى حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) بايد گفت، اين دوران عجيب بوده است؛ از اين نظر كه كمى پيش از امامت آن حضرت (علیه السلام) و نيز در جريان امامتشان، منصور عبّاسى، دشمن سرسخت و كينه توز خاندان رسالت، كمر به هدم و نابودى آل پيامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) بست و شمار زيادى از سادات، به ويژه از نوادگان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را به شهادت رساند يا در زندان افكند و شمارى هم از سادات به دلايل فشارهاى او متوارى شدند.

ايجاد چنين جوّى توسط منصور عبّاسى، سبب بروز قيام حسين بن على (علیه السلام) از نوادگان امام حسن مجتبى (علیه السلام) معروف به شيخ فخ در دوران امامت امام كاظم (علیه السلام) و مقارن با خلافت موسى الهادى، نوه منصور و برادر هارون الرّشيد، با هدف آزادى و رفع فشارهاى خلفاى جور شد؛ امّا متأسّفانه اين قيام به شكست انجاميد و در نزديكى «مكّه» و در ناحيه اى به نام «فخ»، قواى خليفه ستمگر عبّاسى بر اولاد پيامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) تاختند و نزديك به 200 تن از آنها را به شهادت رساندند كه گفته مى شود پس از واقعه جانسوز «كربلا»، اين قيام سنگين ترن لطمات را به اهل بيت (علیهم السلام) وارد كرده است. از اين رو، نسل پيامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) در خطر بود. بنابراين امام كاظم (علیه السلام) بر داشتن فرزند بيشتر، عنايت داشتند تا نسل نبوى از خطر نابودى نجات بيابد.

* آيا اين سياست به زمان حضرت كاظم (علیه السلام) محدود بود يا دامنه اى تاريخى دارد؟
البتّه بايد توجّه داشت اگرچه اين سياست براى خاندان رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) اعمال شده است، امّا با توجّه به الهام بخشى اهل بيت(علیهم السلام) براى شيعه،

بايد خطّى باشد كه آن را رها نكرد و نسبت به پبمودن آن اهتمام داشت؛ به خصوص آنكه به تبع اهل بيت (علیهم السلام) شيعيان آنها نيز مورد تعقيب و در خطر نابودى قرار داشتند و شيعه بودن براى مدّت هاى طولانى جرم تلقّى مى شد و اگر كسى را با اين عنوان مى يافتند، خطر مرگ براى او وجود داشت. بنابراين ممكن است حركت امام كاظم (علیه السلام) صرفاً در راستاى ازدياد نسل پيامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) نبوده باشد؛ بلكه الگويى براى شيعه هم باشد كه هميشه تاريخ در اقليت و فشار اكثريت بوده و حتّى براى شيعه، حقّ خيات هم قائل نبودند.

* آيا اعمال اين سياست جميعيتى توانست خواست و هدف امام كاظم (علیه السلام) را تأمين كند و هم خاندان رسالت و هم شيعه را از خطر برهاند؟ چگونه؟
نتيجه اتّخاذ اين سياست، اين بود كه حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) با فرزندان متعدّد (بنابر روايات از ايشان، 37 فرزند باقى مانده است) در سرزمين هاى اسلامى منشأ اثرات بى بديل شدند؛ زيرا اين امامزادگان به سرعت در سراسر عالم اسلام، به ويژه در «ايران» از نظر جغرافيايى پخش شدند و براى فرار از جور خلافت عبّاسى، به جاهايى پناه بردند كه بيشتر مردم آنها به اهل بيت (علیهم السلام) معرفت داشتند و اين نشان مى دهد، حركت حضرت نتيجه بخش و مثبت بوده است؛ چنان كه امروز بخش اعظم سادات، از نسل حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام) هستند و نسب سادات موسوى، همگى به ايشان مى رسد و همين موضوع از توفيق اقدام حضرت حكايت دارد؛ يعنى اگرچه ايشان تحت تعقيب و نظارت دستگاه خلافت جور بود و با اينكه سال هاى طولانى در زندان به سر بردند، امّا نسل پاكى كه از ايشان بر جاى مانده است، تا امروز گسترش يافته و ان شاءالله تا پايان جهان هم باقى خواهد ماند؛ در حالى كه از آن خلفاى ستمگر كه قدرت و اختيار را در دست داشتند، كسى را نمى يابى كه خود را به آن خاندان منتسب كند.

* اين سياست حضرت كاظم (علیه السلام) با آن همه فشار و خفقان سياسى، اجتماعى چطور توانست خدعه عبّاسى را خنثى سازد؟ به عبارت ديگر، اين سياست حضرت با چه سياست هاى بعدى همراه بود كه توانست مقصودشان را محقّق كند؟

فرزندان امام كاظم (علیه السلام) به دليل ناامنى وطنشان، يعنى «مدينه» و نيز به دليل تحت تعقيب بودن و نداشتن آزادى عمل، در «نجف»، بزرگترين پايگاه تشيع براى بقا و ادامه راه پدر بزرگوارشان در سطح جهان اسلام آن روزگار، پخش شدند و بيشتر آنها به دليل ارادت ايرانيان به خاندان پيامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) ، به ايران آمده و در مناطق «فارس»، «قومس» (سمنان امروزى)، «قم»، «رى»، «سبزوار» و ... پراكنده و از تيررس دستگاه خلافت پنهان شدند؛ هرچند بعضاً به شهادت هم رسيدند و اين چنين، تداوم نسل با فرزندآورى آنها، اين مسير را ادامه داد و سادات در ايران، به خصوص از نظر شمار رو به افزونى رفت؛ به گونه اى كه مناطق عربى را تحت تأثير قرار داد و مى توان گفت عمده نسل امام كاظم (علیه السلام) در ايران، زيست كرده و از دنيا مى رفتند و فرزندان آنها در ايران اقامت داشته اند.

* آيا مى توان اين حضور را پاسخى مستدل و تاريخى به برخى شبهات درباره چرايى تعدّد امامزادگان در ايران اسلامى، دانست؟

بله. اگر چه برخى از روى غرض و براى سست كردن باورهاى دينى مردم نسبت به امامزادگان، چنين شبهاتى را مطرح مى كنند، امّا اين قطعيت دارد. پس از آنكه وجود مبارك امام رضا (علیه السلام) توسط مأمون به ايران فرا خوانده شده و شمار زيادى از برادران و برادرزادگان حضرت هم، به ايران آمدند، نسلى با بركت در ايران بر جاى گذاشتند. البتّه ممكن است اندك مواردى از بقاع متبرّكه سنديت نداشته باشد؛ امّا عمده امام زادگانى كه در ايران هستند، از نظر شجره، هيچ ترديدى درباره آنها وجود ندارد و نمى توان به خاطر چند مورد احتمالى، اين حضور گسترده و قطعى را انكار كرد ...

* وقتى تاريخ اسلام و سيره ائمّه (علیهم السلام) براى بيدارگرى و بقاى اسلام را مرور مى كنيم، با صلح حسنى، ولايت عهدى رضوى و ... برخورد مى كنيم، آيا مى توان سياست جمعيتى حضرت موسى(علیه السلام) را هم راستا با اين سياست ها و ميزان تأثيرش بر حفظ و بقاى اسلام را هم وزن آن اقدام ها دانست؟

بى گمان همين طور است. امام مجتبى (علیه السلام) بسته به شرايط، با پذيرش صلح و واگذارى حاكميت به دشمن اسلام، خطّ اصيل اسلام را حفظ كرده و اجازه نمى دهند معدود شيعيان از بين بروند و اين پاسخ خود حضرت در برابر انتقاد برخى شعيان تندرو و مخالف صلح بوده است كه گفتند چرا اجازه داديد معاويه بر دنياى اسلام مسلّط شود؟ و امام حسن (علیه السلام) در پاسخ آنها فرمودند: «مثل من و شما، مثل موسى و خضر است. خضر كارهايى مى كرد كه موسى حكمتش را در نمى يافت. يكى از حكمت هاى من براى پذيرش صلح جلوگيرى از كشتار شما، تنها شيعيان پدرم است و اين همان چيزى است كه دشمن مى خواست.»

يا حركت امام حسين (علیه السلام) به تعبير امام خمينى (ره) اسلام را بيمه كرد و از خطر نابودى رهاند. بنابراين اقدام امام كاظم (علیه السلام) براى جلوگيرى از نابودى نسل پيامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) و مسلمانان حقيقى كه الگوى ديگران باشند، بود؛ به عبارت بهتر، اگر امام كاظم (علیه السلام) از اين طريق اقدام به ازدياد نسل نمى كردند و شمار شيعه افزايش نمى يافت، با آن جنايات دستگاه خلافت، قطعاً نسل پيامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) با خطر نابودى روبه رو مى شد و شيعه هم ديگر الگويى (منظور امام زادگان) براى تابعيت نمى يافت؛ چنان كه در جريان قيام فخ، حدود 200 تن از فرزندان رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) به شهادت رسيدند و پيش از آن هم شمار فراوانى از نسل پيامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) به فاصله كوتاهى از اين قيام به شهادت رسيده بودند. همچنين نقل است پس از عاشوراى حسينى، همه مردم مرتد شده بودند؛ جز سه، پنج يا هفت نفر. از اين رو، امام سجّاد (علیه السلام) زحمات فراوان كشيدند تا شيعه را پرورش دهند. بنابراين، اگر امام كاظم (علیه السلام) اين سياست را در پيش نمى گرفتند، چيزى از نسل پيامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) باقى نمى ماند.

* امروز كه شيعه در معرض نسل كشى و خطر نابودى، به ويژه توسط گروه هايى، مانند «داعش» قرار دارد، الهام از اين سيره و عمل به آن،

چقدر مى تواند راه گشا بوده و نقشه دشمن و مزدورانش را نقش برآب كند؟
با كمال تأسّف بايد گفت، شيعه و پيروان مذهب حقّ اهل بيت(علیهم السلام) در سال هاى اخير، آماج كينه توزى، هم از سوى دشمنانى، مانند استكبار جهانى به سركردگى «آمريكا» و صهيونيسم بين الملل قرار گرفته است؛ چنان كه هرگز جنايات صهيونيست ها عليه شيعيان مظلوم «لبنان» را در جريان تجاوزهاى مكرّر فراموش نمى كنيم كه به قتل عامّ هزاران نفر از آنها انجاميد و هم از ديگر سو، مورد هجمه تكفيرى هاى سلفى و وهابّى كه به صراحت خود را دشمن شيعه معرفى مى كنند، قرار دارد. آنها به پيروان كوردل خود القا مى كنند هر كس هفت شيعه را بكشد، به بهشت مى رود و اين گونه در «عراق»، «سوريه»، «يمن»، «بحرين» و مناطق شيعه نشين «عربستان» بدترين جنايات را در حقّ شيعه روا مى دارند و درصدد نابودى نسل پيروان اهل بيت (علیهم السلام) هستند.

متأسّفانه اعمال سياست نابه جاى كاهش و كنترل جمعيت در كشور، در سال هاى گذشته در كنار مشكلات اقتصادى، سبب شده است از اين نظر در كشور با مشكل روبه رو باشيم و خطر پيرى، نسل آينده كشور را تهديد كند. از اين رو، بايد به عنوان تكليف و با ديده ازدياد پيروان مكتب اهل بيت (علیهم السلام) مقابل اين دشمنان كينه توز، به افزايش نسل مبادرت كرد و مسئولان امر هم، شرايط را براى زندگى مردم و امكان اداره فرزندان بيشتر فراهم كنند تا دغدغه داشتن فرزند با شرايط سخت زندگى، مانند اجاره نشينى و هزينه هاى بالاى بزرگ كردن فرزند، مانع از افزايش نسل شيعه نشود؛ البتّه مردم هم به عنوان شيعه ائمّه (علیهم السلام) بايد بدانند با تلاش و با هدف افزايش پيروان اميرالمؤمنين (علیه السلام) و اهل بيت (علیهم السلام) ، خدا هم به آنها عنايت و كمك مى كند كه اين وعده بر حقّ خداوند تعالى در قرآن كريم است:
«نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ» 1


پى نوشت:
______________________________
(1). سوره اسراء (8)، آيه 31.
منبع: «نشريه زائر»، شماره 255، شهريور 1396.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۳
به جرأت می گویم در مسأله سیاست جمعیتی دشمن مستقیما ورود کرده است. فقط برای کاهش خوب بلد بودن کار کنند و لی برای افزایش هیچ. به بیش از سه فرزند یارانه نمی دهند، بسته کمک معیشتی تا سقف 5 نفر قابل افزایش است و.... .