۰

آیا واقعاً راه‌های رسیدن به خداوند به عدد نفوس خلایق است؟!

عبارت «الطرق إلى الله بعدد أنفاس الخلائق‏»؛ (راه‌های رسیدن به خدا، به تعداد تک تک افراد مخلوقات است)، سخن مشهوری است که برخی آن‌را به پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت داده‌اند، و برخی هم آن‌را صرفاً یک اعتقاد و سخن صحیحی از سوی عارفان ‌شمرده‌اند.
کد خبر: ۲۱۲۹۷۱
۰۷:۴۴ - ۲۵ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی
عبارت «الطرق إلى الله بعدد أنفاس الخلائق‏»؛ (راه‌های رسیدن به خدا، به تعداد تک تک افراد مخلوقات است)، سخن مشهوری است که برخی آن‌را به پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت داده‌اند،[1] و برخی هم آن‌را صرفاً یک اعتقاد و سخن صحیحی از سوی عارفان ‌شمرده‌اند.[2] شهرت این گفتار به حدّی است که کمتر کسی درباره صحّت و سقم آن، و یا انتسابش به پیشوایان معصوم( علیه السلام )، سخن به میان آورده است. بیشتر دانشمندان و اهل معرفت که می‌خواهند از رابطه بین انسان و خدا سخن بگویند، به این جمله استناد می‌کنند. عارفان و صوفیان و فیلسوفان، این سخن را همواره بر زبان داشته و نقل محافل خود می‌دانند.
به مقداری که ضرورت اقتضا می‌کرد و در پرده‌برداری از این ابهام لازم بود، در منابع حدیثی جست‌وجو نمودیم، ولی در سخنان پیشوایان معصوم( علیه السلام )، هیچ اثری از این سخن نیافتیم. آنچه یافتیم این بود که، منشأ پیدایش، و شیوع و اشتهار این سخن، عرفا و اهل معرفت می‌باشند. این گفتار؛ در بین عرفا، به گونه‌های مختلفی نیز بیان شده است.[3]
گذشته از عارفان، گروهی دیگر از اندیشمندان بزرگ فلسفه و حدیثی و اخلاق نیز به آن استناد کرده و یا در راستای آن، سخن گفته‌اند؛ مانند: علامه مجلسی،[4] ملاهادی سبزواری،[5] فیض کاشانی.[6]
به هر حال؛ از سخن «الطرق إلى الله بعدد أنفاس الخلائق»، می‌توان چند معنا و مفهوم برداشت کرد؛ از جمله:
1. هر چه در آسمان و زمین است همه نشانه خدا هستند؛ لذا با تفکر در آنها می‌توان به خدای متعال رسید.
2. در سایه شریعت و راهنمایی امامان معصوم( علیه السلام ) انسان می‌تواند از وسایل مختلفی برای تقرب الی الله استفاده کند. به دیگر سخن؛ انبیا و اولیا آمده‌اند تا انسان را به خدا دعوت کنند، و از نقطه نظر باطن و وجدان گذشته، از خارج برنامه‌اى براى او قرار دهند که انسان بر اساس آن برنامه عمل کند و به مقصود برسد. آن راه‌هایى را هم که براى وصول به مقصود معیّن کرده‌اند مختلف است.[7]
3. هر موجودى به جهت نفسانیّت خاصّى که دارد یک راه بخصوص از باطن خود به خدا دارد.[8]
4. نجم الدین رازی دایه، در منازل السائرین در ذیل این گفتار می‌گوید: راه‌های زیادی که وجود دارد به طور کلی بر سه نوع می‌توان تقسیم کرد:
الف. راه صاحبان معاملات (کسانی که برای رسیدن به ثواب، اعمال نیک انجام می‌دهند)؛ مانند زیاد خواندن نماز، گرفتن روزه، تلاوت قرآن، حج و جهاد و سایر اعمال. کسانی که تنها خواسته‌اند از این راه به خدا برسند به زمان طولانی نیاز داشته‌اند.
ب. راه مجاهدان و ریاضت‌پیشه‌گان در اخلاق، تزکیه نفس، تصفیه قلب از بدی‌ها، تخلیه روح و سعی در رسیدن به هر آنچه که موجب آبادانی باطن انسان می‌شود. این طریقت ابرار است. کسانی که از این راه به خدا رسیده‌اند، بیشتر از گروه اول هستند. ولی کمتر انسان‌هایی این‌گونه به خدا رسیده‌اند.
ج. راه سائرین الی الله و طائرین بالله و آن راه اهل محبت با جذبه الهی است. کسانی که از این راه خواسته‌اند به خدا برسند، در ابتدای راه زیاد بودند اما کمتر کسانی به نهایت این راه رسیدند.[9]
ناگفته نماند؛ درباره این سخن عارفان باید به دو نکته توجه داشت:
یک. منظور از رسیدن به خدا، ارتباط فیزیکی با خدا نیست، بلکه رستن از عالم ماده و ناسوت، و خود را در عالم لاهوت یافتن و از هرگونه تعلّقات مادّی فارغ شدن، و هیچ چیز جز خدا ندیدن است.
دو. یافتن این طریق و راه‌ها، جز با تعیین الهی و امر خدا و با کلام خدا و پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان معصوم( علیه السلام ) پذیرفته نیست؛ زیرا وقتی خداوند، بندگان خود را به چنین وصولی مأمور کرده است، باید خودش راهی را برای این وصول، تعیین کند. به‌علاوه؛ عرفان امری جدای از دین و مذهب نیست، بلکه همان حقیقت و باطن دین است. بنابراین، برنامه عملی عرفان هم به طور زیربنائی چیزی جز شریعت نیست، با این تفاوت که شریعت با نور معرفت عرفان ابعاد عمیق‌تری پیدا کرده و سالک را به هدفی بالاتر رهنمون می‌شود.[10]
[1]. آملى، سید حیدر، جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص 95، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، 1368ش.
[2]. ابوطالب مکی، محمد بن علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ج 1، ص 155، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1417ق؛ رازى دایه، نجم الدین، منارات السائرین إلى حضرة الله و مقامات الطائرین، ص 230، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1425ق.
[3]. مانند: «السّبیل الی الله کثیر»؛ ابو عبد الرحمن سلمى، محمد بن الحسین، طبقات الصوفیة، ص 353، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1424ق. «الطّرق الی الله عزّ و جلّ بعدد المؤمنین»؛ قوت القلوب فی معاملة المحبوب، ج 1، ص 155.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 64، ص 137، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق.
[5]. سبزواری، شرح اسماء الحسنی، ج 1، ص660، دانشگاه تهران‏، چاپ اول، 1372ش‏.‏
[6]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج ‏4، ص 59، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی( علیه السلام )، چاپ اول، 1406ق.
[7]. تهرانى، سید محمد حسین، معاد شناسى، ج ‏8، ص 17، مشهد، ملکوت نور قرآن، چاپ یازدهم، 1423ق.
[8]. همان.
[9]. منارات السائرین الى حضرة الله و مقامات الطائرین، ص 230.
[10]. ر. ک: «طریق عملی عرفان»، سؤال 10229؛ «شریعت، طریقت، حقیقت»، سؤال 163؛ «ویژگی‌های عرفان اسلامی»، سؤال 1223.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: