۰

علایم ظهور حضرت ولى عصر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) چیست؟

بحث درباره علایم ظهور امام عصر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) مقداری پیچیده است و نیاز دارد که تمام روایات در موضوع مهدویت به صورت مبسوط بررسى شوند، اما اجمالاً از روایات استفاده می‌شود که علایم ظهور از یک جهت بر دو دسته‌اند.
کد خبر: ۲۰۹۷۸۸
۰۹:۵۹ - ۰۵ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی

بحث درباره علایم ظهور امام عصر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) مقداری پیچیده است و نیاز دارد که تمام روایات در موضوع مهدویت به صورت مبسوط بررسى شوند، اما اجمالاً از روایات استفاده می‌شود که علایم ظهور از یک جهت بر دو دسته‌اند:

یک) علایمى که به طور حتم پیش از ظهور واقع می‌شوند که عبارت‌اند از: خروج سفیانى، خروج یمانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیه، فرو رفتن لشکر سفیانى در بیابان و خروج دجّال.

دو) علایم و شواهد غیر حتمى که ممکن است واقع نشود و رخ ندهد.

به هر حال علایم ظهور را می‌توان به چهار دسته کلى تقسیم نمود:

الف) علایم اجتماعى: که به طور خلاصه نتیجه آن عبارت از سقوط تمدن بشرى است که در منجلاب فساد و پستی‌ها غرق شده است.

ب) علایم دینى و اعتقادى: که عبارت از تحریف و وارونه شدن دین الهى است.

ج) علایم طبیعى: مسائلى، مانند تغییر در جهان فلکى و...

د) علایم فردى و معجزه‌اى: مثل صیحه آسمانى، به شهادت رسیدن نفس زکیه و...

هر کدام از این عوامل و علایم دیگر مجموعه خاص خود را دارد که در روایات به تفصیل درباره آنها بحث شده است.
پاسخ تفصیلی

بحث درباره علایم ظهور کمى پیچیده و مشکل است؛ زیرا روایات متعددى در جوامع و کتاب‌هاى روایى شیعه و اهل‌سنت و حتى کتاب‌هاى آسمانى و ادیان پیش از اسلام؛ مثل مسیحیت، یهودیت، دین زرتشت و ادیان و مکاتب هندى در این‌باره آمده است که نیاز به مطالعه، جمع‌بندى و نقد و بررسى کامل دارد. گذشته از این، روایات باید از لحاظ سند و دلالت مورد دقت واقع شود.

از روایات شیعه بر می‌آید که علایم ظهور بر دو دسته کلى تقسیم می‌شوند:

یک) علایم حتمى؛ علایمى که پیش از ظهور واقع می‌شوند و هیچ قید و شرطى ندارند. این علایم عبارت‌اند از: خروج سفیانى، خروج یمانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیه، فرو رفتن لشکر سفیانى در بیابان و خروج دجّال.

دو) علایم غیر حتمى؛ که مبتنى بر شرط یا شروطى هستند که اگر آنها تحقق یابند، این علایم محقق می‌شوند که اینها فراوان هستند.[1]

اما از جهت دیگر علایم ظهور را به چهار دسته کلى می‌توان تقسیم نمود که به اختصار توضیح داده می‌شود.

الف) عوامل اجتماعى: که به طور خلاصه نتیجه تحقق این عوامل، سقوط تمدن منحط بشرى است که به برخى از آنها اشاره می‌شود:

انتشار ظلم و جور در سراسر جهان، به عبارت دیگر جهانى شدن و فراگیر شدن ظلم و جور.
فاسق شدن حاکمان جهان: تذکر این نکته ضرورى است که منظور از ظلم و فساد جهانى و فسق حاکمان این است که در سراسر جهان نظام‌هاى سیاسى مبتنى بر ظلم اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى تشکیل شده و حاکمان نیز بر اساس استکبار و استعمار و استبداد حکومت می‌کنند. البته منظور این نیست که در جهان انسان عادل و یا نظام و حکومت عادلانه پیدا نمی‌شود، بلکه نظام حاکم بر جهان، نظام ظالمانه و فاسد خواهد بود.
گرانى و نابسامانى اقتصادى که از نتایج نظام ظالمانه می‌باشد.
پیدایش دروغ‌گویان و دجّالان با ادّعاى اصلاح جامعه؛ ظهور دجال از علایم حتمى ظهور است که تمام ادیان گذشته به آن اشاره کرده‌اند. دجّال در لغت به معناى پوشاننده حق به باطل و خدعه و مکر و حیله است و به نظر می‌رسد - با توجه به علایمى که در روایت ذکر شده- دجال منحصر به یک فرد نباشد، بلکه عنوان کلى براى افراد و نظام‌هاى پر تزویر و حیله‌گرى باشد که توده‌هاى مردم را می‌فریبد و بر سر راه حق می‌ایستد. برخى دجّال را به تمدن فعلى غرب سرایت دادند.[2]
افراد پست و دروغ‌گو سخنگوى جامعه می‌شوند.
مردم صالح و صادق تکذیب و کنار گذاشته می‌شوند و بر عکس، مردم دروغ‌گو و لاف زن مورد تأیید قرار می‌گیرند.
خروج سفیانى که آن نیز از علایم حتمى ظهور است. در این‌که سفیانى فرد معیّنى است، یا این‌که عنوان کلى براى افراد و نظام‌هاى فریب‌کار باشد، نمی‌توان اظهار نظر قطعى نمود، اما آنچه روشن است سفیانى فرد یا افراد و نظام‌هاى سرمایه‌دار، غارتگر، قدرت‌مند و ظالم، مرتجع و مروّج خرافات هستند. صفت ممیزه آنها، تخریب وسیع جامعه است.[3] روایات اشاره دارند که سفیانى و لشکرش در بیابان بَیداء(سرزمینى بین مکه و مدینه) به زمین فرو می‌روند و تنها یک نفر که خبر فرو رفتن سپاه را منتشر می‌کند زنده می‌ماند.[4]
پیدایش جنگ و فتنه و خونریزى در جهان: در روایات به جنگى از طرف ترک، (ظاهراً اقوامى هستند که از نسل ترک بن یافث بن نوح می‌باشند و امروزه در سرزمین‌هاى مغولستان، پنجاب، ترکیه، سیبرى، افغانستان، هندوستان زندگى می‌کنند) اشاره شده است، که معناى وسیع آن کشورهاى غربى را نیز شامل می‌شوند.[5]

هم‌چنین روایات اشاره دارند که پیش از ظهور، دو سوم مردم جهان کشته می‌شوند که از آن به عنوان علایم غیر حتمى یاد می‌شود.[6]

انقلاب‌هایى براى مبارزه با ظلم و فساد جهانى برپا می‌شود که برخى از آنها موفق به تشکیل حکومت می‌گردند. خروج و حرکت یمانى که سمبل قیام حق در برابر انحراف و گمراهى موجود در آخرالزمان است یکى از این قیام‌ها است.[7]

نهضت سید خراسانى (که از نسل امام حسین( علیه السلام ) است و قیام به قسط می‌کند) از دیگر عوامل است. این دو نهضت که یکى در یمن و دیگرى در ایران است از زمینه سازان ظهور حضرت مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) می‌باشد.[8]

روایات اشاره دارند که حکومتى که در ایران تشکیل می‌شود، اولاً: مردم را به اسلام و اهل‌بیت( علیه السلام ) دعوت می‌کند. و ثانیاً: منطقه تحت حکومت خود تا کوفه را از ظلم و فساد پاک می‌سازد و به محض ظهور امام( علیه السلام ) به ایشان می‌پیوند و از ایشان تبعیت می‌کند.[9]

ب) عوامل دینى و اعتقادى که همان هدم و وارونه شدن دین است. در روایات از علی( علیه السلام ) نقل شده است که؛ «در آخرالزمان نماز رها می‌شود، امانت ضایع می‌گردد، دروغ حلال می‌شود، رباخوارى رواج می‌یابد، رشوه‌گیرى همه‌گیر می‌شود، دین به دنیا فروخته می‌شود، با زنان مشورت می‌شود، قطع رحم می‌گردد، مردم هوا پرست می‌شوند، قتل امرى عادى می‌شود، صبر ضعف تلقى می‌گردد، ظلم فخر شمرده می‌شود، عارفان خائن می‌شوند، قاریان فاسق می‌گردند، مساجد زیبا می‌شوند و مناره‌ها بلند می‌گردد [اما از محتوا تهى می‌گردند]، عهدها شکسته می‌شوند و هواها مختلف می‌گردند».[10]

به عبارت کلى؛ پیش از ظهور، احکام اسلام تعطیل می‌گردد اما این تعطیلى نسبى است؛ یعنى صفت غالب جامعه بشرى چنین است. چنانچه در روایات ما وارد شده است که وقتى امام( علیه السلام ) ظهور می‌کند با شیوه و کتاب و دین جدید حکومت می‌کند که منظور این است که اسلام چنان با خرافات و قرآن با تحریف‌هاى معنوى آمیخته شده که حقیقت و باطن آن فراموش گردیده است.[11]

ج) عوامل طبیعى: از دیگر عوامل و زمینه‌هاى ظهور حضرت، بلاهاى طبیعى است که در روایات ذکر گردیده است؛ مانند: صاعقه‌هاى آخرالزمان، ماه گرفتگى و خورشید گرفتگى در غیر اوقات طبیعى، تغییر در جهان فلکى و اوضاع جوّى و آب و هوایى و طلوع خورشید از مغرب و... که البته این روایات نیز قابل تطبیق با بعضى از اتفاقات امروزه و هم‌چنین قابل توجیه می‌باشند. چنانچه استاد شهید مطهرى طلوع خورشید از مغرب را به ظهور اسلام - به وسیله امام خمینى - از پاریس تطبیق نموده است.[12]

د) عوامل فردى و معجزه‌اى

صیحه و نداى آسمانى: از ظاهر روایات چنین بر می‌آید که پیش یا در هنگامه ظهور فرشته‌اى در آسمان ندا می‌دهد و مردم را به ظهور امام( علیه السلام ) بشارت می‌دهد، این فرشته، جبرئیل امین می‌باشد و نداى او در سراسر زمین شنیده می‌شود و هر کس به زبان و لهجه خود، آن ندا را می‌شوند، اما جهت آن تشخیص داده نمی‌شود. در کنار این ندا، شیطان فریاد برمی‏دارد: عثمان مظلوم کشته شد، هدف او به شبهه انداختن مردم است.[13]
قتل و شهادت نفس زکیه: نفس زکیه لقب جوانى هاشمى است که داراى مقامى بس رفیع می‌باشد. او با سپاه سفیانى مواجه می‌گردد و به مدینه پناهنده می‌شود و هنگامى که سپاه سفیانى به مدینه می‌رود راهى مکه می‌شود. در مکه دعوت به آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌نماید، اما بدون هیچ گناهى بین رکن و مقام مظلومانه ذبح می‌گردد. شهادت او وجدان جهانیان را بیدار می‌کند تا حدّى که مردم آمادگى بیعت با امام( علیه السلام ) را پیدا می‌کنند. بین شهادت وى و آغاز قیام امام( علیه السلام ) پانزده روز فاصله است. او نماینده و فرستاده امام در بین مردم است.[14]

به جز علایمى که ذکر شد، نشانه‌هاى دیگرى نیز در روایات بیان گردیده است.[15]

[1]. قریشى، باقر شریف، زندگى الامام المهدى( علیه السلام )، ص 304.

[2]. درباره دجّال در کتاب‌های مختلف اطلاعات فراوانى داده شده ‏است. ر. ک: مکارم شیرازى، ناصر، مهدى انقلابىِ بزرگ، ص 192؛ شفایى، مهناز، دجّال افسانه یا واقعیت، ص 28 – 62؛ کرمیشاهى، حسین، فرهنگ موعود، ص 92 - 94؛ امینى، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 223؛ مقدس اردبیلى، حدیقة الشیعه، ص 758.

[3]. مهدى انقلابى بزرگ، ص 202؛ شیخ مفید، ده انتقاد و پاسخ پیرامون حضرت مهدى، ص 90.

[4]. راشد محصل، محمد تقى، نجات بخشى در ادیان، ص 159.

[5]. هادى کامل، سلیمان، روزگار رهایى، ترجمه‏، مهدی‌پور، على اکبر، ج 2، ص 938 - 939.

[6]. طاهرى، حبیب الله، سیماى آفتاب، ص 511.

[7]. کورانى، على، الممهدون للمهدى، ص 138 - 139.

[8]. شهیدى، سید اسد الله، زمینه سازمان انقلاب جهانى مهدى، ص 439 - 445.

[9]. گل محمدى آرمان، فریده، مهدى خورشید منتظران، ص 26 - 27.

[10]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، ص 193، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[11]. جوادى آملى، عبدالله، ولایت فقیه، ص 372، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1379ش؛ مهدى انقلابى بزرگ، ص 320 - 321.

[12]. روزگار رهایى، ص 853؛ صدر، سید محمد، تاریخ ما بعد الظهور، ص 164 - 217.

[13]. زندگى الامام المهدى، ص 315؛ روزگار رهایى، ص 869 - 871.

[14]. گل محمدى آرمان، فریده، طاووس بهشتیان، ج 4، ص 167؛ سادات مدنى، سید على اصغر، نشانه‌هاى ‏ظهور، ص 113.

[15]. ر. ک: بحارالانوار، ج 52.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: