۰

چرا امام علی ( علیه السلام ) در نهج البلاغه از امامت خودشان حرفی نزده است و فقط از این که خلافتش را غصب کرده اند شکایت می کنند؟

دفاع امام علی ( علیه السلام ) از خود و معرفی توانایی ها و شایستگی ها و امتیازات خود، در حقیقت دفاع و معرفی مقام امامت است؛ زیرا اگر مردم از آن آگاه نباشند به شدت دچار خسران خواهند شد.
کد خبر: ۲۰۹۲۸۰
۰۷:۳۳ - ۰۳ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
چرا امام علی ( علیه السلام ) در نهج البلاغه از امامت خودشان حرفی نزده است و فقط از این که خلافتش را غصب کرده اند شکایت می کنند، ولی هیچ وقت تصریح نمی کنند که من امام شما هستم؟
پاسخ اجمالی

دفاع امام علی ( علیه السلام ) از خود و معرفی توانایی ها و شایستگی ها و امتیازات خود، در حقیقت دفاع و معرفی مقام امامت است؛ زیرا اگر مردم از آن آگاه نباشند به شدت دچار خسران خواهند شد. (کما این که متأسفانه این اتفاق در تاریخ اسلام به وقوع پیوست). براین اساس امام علی ( علیه السلام ) درمواردی که شرایط اقتضا می کرد به صراحت مقام و شأن رهبری و امامت خود را بیان می فرمودند. بعضی از این موارد در نهج البلاغه آمده است که ما فقط به ذکر آدرس بخشی از آنها اکتفا می کنیم: خطبه های 3،4، 5 ،6 ،10، 15، 16 ،26 ، 34، 37 ،74 ، 75، 84 ، 87 ،92 ، 93 ، 108 ،126 ، 127 ،131، 136 ،137 ، 139 ،156و...،[1] در این جا فقط یک نمونه از تصریحات آن حضرت را از خطبه معروف شقشقیه[2] نقل می کنیم که در آن به صراحت بر غصب مقام خلافت حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم ) توسط برخی از صحابه اعتراض کرده و خود را به عنوان بهترین شخص برای هدایت و امامت امت، معرفی می کند. در این خطبه نورانی حضرت می فرماید: "آگاه باشید! به خدا سوگند ابا بکر،[3] جامه خلافت را بر تن کرد، در حالى که مى‏دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت مى‏کند. او مى‏دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز اندیشه‏ها، به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رداى خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیرى کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم؟! یا در این محیط خفقان‏ زا و تاریکى که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه مى‏دارد. پس از ارزیابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه‏تر دیدم. پس صبر کردم در حالى که گویا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود و با دیدگان خود مى‏نگریستم که میراث مرا به غارت مى‏برند".[4]

سپس این شکوائیه را ادامه می دهد و می فرماید: "شگفتا! ابابکر که در حیات خود از مردم مى‏خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهره‏مند گردیدند".[5]

[1] نهج البلاغه، ترجمه، محمد دشتی.

[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 3، ص 48.

[3] در نهج البلاغه صبحی صالح به جای لفظ "ابوبکر"،لفظ " فلانُ" آمده است. اما در نهج البلاغه ابن ابی الحدید که یکی از قدیمی ترین شرح های نهج البلاغه است، "ابن ابی قحافة" (ابوبکر) آمده است.

[4] نهج البلاغة، خطبه سوم، ترجمه دشتی، ص 45.

[5] همان، ص 46.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: