۰

شرایط سیاسی اجتماعی امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) را ذکر کنید؟

هر حادثه تاریخی را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.از اوّلین اقدامات امام حسن ( علیه السلام ) بعد از به حکومت رسیدن، تهیه سپاهی برای مقابله با لشکر کشی و خطر معاویه بود، اما با توجه به شرایط و اوضاع جامعه و بررسی همه جانبه مسائل جهان اسلام و با در نظر گرفتن توان و قدرت نظامی حکومتش در مقابل معاویه و این که ادامه جنگ با این شرایط به صلاح نبود، تن به صلح دادند و از ادامه درگیری پرهیز نمودند.
کد خبر: ۲۰۸۵۳۱
۰۸:۳۶ - ۲۸ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پاسخ اجمالی

هر حادثه تاریخی را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.

از اوّلین اقدامات امام حسن ( علیه السلام ) بعد از به حکومت رسیدن، تهیه سپاهی برای مقابله با لشکر کشی و خطر معاویه بود، اما با توجه به شرایط و اوضاع جامعه و بررسی همه جانبه مسائل جهان اسلام و با در نظر گرفتن توان و قدرت نظامی حکومتش در مقابل معاویه و این که ادامه جنگ با این شرایط به صلاح نبود، تن به صلح دادند و از ادامه درگیری پرهیز نمودند. تاریخ گواهی می دهد که اوّلاً: امام حسن ( علیه السلام ) به دلیل نداشتن یاران و فرمانده هان مخلص، توان پیروزی نظامی بر معاویه و اطرافیانش را نداشتند. ثانیاً: در چنین شرایطی نتیجه نبرد و جنگ با معاویه به نفع دنیای اسلام نبود. ثالثاً: درگیری امام حسن ( علیه السلام ) با معاویه و کشته شدن آن حضرت به دست معاویه شکست مرکز خلافت مسلمانان بود.
پاسخ تفصیلی

امام حسن ( علیه السلام ) آن گاه که به خلافت رسیدند، با مخالفت و لشکر کشی معاویه روبرو شدند و از این جهت لشکری را تجهیز نمودند، تا به دفاع و مقابله برخیزند، اما در ادامه، شرایطی فراهم شد که امام مجبور شدند، از اسلام به گونه ای دیگر دفاع نمایند. [1]

اما شرایط سیاسی _ اجتماعی زمان امام حسن ( علیه السلام ):

  1. آنچه در تاریخ مسلم است، این است که . معاویه سیاست مدار ماهر و شخص حیله گری بود و جانب ظاهر را در مجامع عمومى نگاه مى‏داشت ظاهر احکام اسلامی را تا حدودی مراعات می کرد. ولی در نهاد خود با اسلام دشمنی داشت و به هیچ یک از مقدسات اسلامی پایبند نبود، ولی این دشمنی را ابراز و آشکار نمی کرد. [2] و فساد درونى او و حکومتش بر عوام مخفى مانده بود و مردم او را مسلمان و خلیفه رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مى‏انگاشتند و مروّج اسلام به حساب مى‏آوردند.

به همین جهت بود که امام حسین ( علیه السلام ) در زمان حیات معاویه با آن که نامه هایی از اهل عراق برای دعوت به قیام علیه معاویه داشتند، دست به این کار نزدند و فرمودند، "امروز، روز قیام نیست، خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد، تا زمانی که معاویه زنده است کاری نکنید و در خانه ها مخفی شوید". [3]

  1. پیدا شدن نیروهای خوارج و نبود یاران مخلص و فرماندهان فداکار [4] و ضعف داخلی، توان و قدرت نظامی امام حسن ( علیه السلام ) را ضعیف کرده بود، مضافاً بر این کراهت مردم از شرکت در نبرد با معاویه، [5] از دلایل صلح آن حضرت است که خود می فرماید: "دیدم بیشتر مردم خواستار صلح اند و از جنگ بیزارند، دوست نداشتم آنان را بر آنچه که نمی پسندیدند وادار کنم. پس به خاطر حفظ جان ـ عده کمی از- شیعیانم، صلح کردم". [6]
  2. امام حسن ( علیه السلام ) در مقام خلیفه مسلمانان بودند و درگیری آن حضرت با معاویه و کشته شدن او به دست لشکر معاویه، شکست مرکز خلافت مسلمانان بوده و به گفته استاد مطهری، این چیزی بود که حتی امام حسین ( علیه السلام ) هم از این نوع کشته شدن پرهیز داشتند که کسی در جای پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و در مسند خلافت کشته شود [7] و به همین جهت بود که امام حسین ( علیه السلام ) حاضر نبودند در مکه کشته شوند؛ چرا که احترام مکه ازبین می رفت. از این رو، شرایط این چنینی به هیچ وجه اقتضای جنگ و نبرد را نداشت، و صلح یک تاکتیک مهم بود، برای سامان دادن به وضعیت مردم مسلمان.

در حالی که معاویه از امام حسن ( علیه السلام ) تقاضای بیعت نکرده بود و یکی از موارد صلح نامه همین عدم تقاضای بیعت بود.

قابل ذکر است که معاویه در مدت بیست سال حکومتش، بر خلاف اسلام عمل کرده، ظلم و ستم نموده، احکام اسلام را تغییر داده، بیت المال را حیف و میل کرده، خون های مردم را به ناحق ریخته و به مفاد صلح نامه و به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل نکرده بود، همچنین بعد از خودش پسر شراب خوار و سگ بازش را به عنوان جانشین معرفی کرده و ...، ولی این وضعیت معاویه در زمان امام حسن ( علیه السلام ) برای مردم بر ملا نشده بود اما همین باعث گردید که امام حسین ( علیه السلام ) به عنوان وظیفه قیام نموده و امر به معروف و نهی از منکر کند. شاید به همین جهت باشد که می گویند: صلح امام حسن ( علیه السلام ) زمینه ساز قیام امام حسین ( علیه السلام ) شد ؛یعنی با مفادی که در صلح نامه امام حسن ( علیه السلام ) بوسیله آن حضرت گنجانده شده بود، راه هرگونه فریب و نیرنگ را بر معاویه بست، اگر چه معاویه بعداً به مفاد صلح نامه وفا دار نماند، ولی این چیزی جز رسوایی برای او در جامعه اسلامی و زمینه سازی برای قیام امام حسین ( علیه السلام ) بر ضد فرزندش را به ارمغان نیاورد.

امام حسن مجتبى ( علیه السلام ) در زمان حیات و دوران امامتشان، هنگامى که از یارى مردم در جنگ با معاویه مأیوس گشته و فرماندهى لشکر ایشان ( علیه السلام ) توسط معاویه به واسطه تطمیع یا تهدید، از جنگ کناره‏گیرى کردند، براى حفظ اسلام و کیان جامعه اسلامى و حفظ جان یاران باقى مانده و امتحان و اتمام حجت بر معاویه و مردم، تن به صلحى ناخواسته دادند. گرچه مفاد صلحنامه امورى بود که جنگ به خاطر آنها پیگیرى مى‏شد، از جمله:

  1. معاویه به کتاب خدا و سنت رسولش عمل کند.
  2. امر خلافت بعد از وی به امام حسن ( علیه السلام ) برسد و در صورت بروز هر حادثه ای به امام حسین ( علیه السلام ) تفویض شود.
  3. ممنوعیت معاویه از اذیت و آزار علویان، مسلمانان و شیعیان
  4. شروط مالى، از جمله برگرداندن حقوق مالیه غصب شده، به علویان و انصار و خواص امام على ( علیه السلام ) و از بیت المال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است چشم پوشی شود.
  5. منع معاویه از سبّ و لعن امام على ابن ابیطالب ( علیه السلام ) در مجامع عمومى (منابر و نمازها و...).
  6. منع معاویه از استفاده از لقب "امیرالمؤمنین" براى خود.
  7. منع او از تعیین جانشینى براى خود مثل یزید و... . [8]

از مفاد این صلح نامه به خوبی استفاده می شود که امام حسن ( علیه السلام ) هرگز در صدد تثبیت خلافت معاویه نبوده، بلکه تنها به جهت مصالح اسلام و مسلمانان و با توجه به اقتضای زمان و شرایط جامعه اسلامی تن به چنین کاری داد.

از این رو، با توجه به شرایطی که در زمان امام حسن ( علیه السلام ) بر جامعه اسلامی حاکم بود و امام در مسند خلافت بود با معاویه صلح کرد؛ چرا که شرایط زمان امام حسن ( علیه السلام ) اقتضای صلح داشت. [9]

معاویه، خود از رویایى خونین با حسنین ( علیه السلام ) فرار مى‏کرد و از تبعات ریخته شدن خون آن بزرگواران واهمه داشت و براى حفظ حکومت خود، ناچار به تحمل وجود آن دو بزرگوار بود، و دیگران را نیز از رویارویى علنى منع مى‏کرد و از تبعات آن بر حذر مى‏داشت، لذا حتى در جریان گرفتن بیعت براى یزید به عنوان خلیفه پس از خود، در مورد امام حسین ( علیه السلام ) متوسل به زور و شمشیر نگشت و به یزید هم سفارش کرد که از این امر پرهیز نماید.

علاوه بر آن در زمان معاویه، از طرف مردم، دعوت علنى و فراگیرى براى قیام و استمداد از امام ( علیه السلام ) براى مبارزه با ظلم و فسادهاى امویان صورت نگرفت و اعلام حمایت‏ها و دعوت‏هاى محدودی که ابراز مى‏شد، براى مبارزه با سیاست‏هاى نیرنگ بازى چون معاویه، کافى نبود. [10]

برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، اثر استاد مطهری، ص 51 ـ 97.


[1] رضوانی، علی اصغر، پاسخ به شبهات واقعه عاشورا، ص 35.

[2] همان، ص 319 (با کمی تصرفات).

[3] المجمع العالمی لاهل البیت ( علیه السلام )، اعلام الهدایة، امام حسین ( علیه السلام )، ص 147.

[4] گفته اند: امام ( علیه السلام ) 4 امیر لشکر انتخاب کرد که معاویه همه آنها را با پرداخت رشوه به سوی خود کشاند. رضوانی، علی اصغر، پاسخ به شبهات واقعه عاشورا ، ص 316.

[5] وقوع سه جنگ ـ جمل، صفین و نهروان ـ در زمان امام علی ( علیه السلام )، حالت بدبینی و خستگی نسبت به جنگ را در بین یاران امام حسن ( علیه السلام ) موجب شده بود.

[6] المجمع العالمی لاهل البیت ( علیه السلام )، اعلام الهدایة، امام حسین ( علیه السلام )، ص 147.

[7] مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار ( علیه السلام )، ص 77.

[8] ر.ک: امین عاملى، سید محسن، امام حسن و امام حسین ( علیه السلام )، ص70 و 54.

[9] اقتباس از پاسخ شماره 577 (سایت: 629) .

[10] اقتباس از پاسخ شماره 102 (سایت: 1799) .

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: