۰

آیا این روایت درست است که؛ امام علی( علیه السلام ) قدرت این‌را داشت که عائشه را از امّ المؤمنین بودن جدا کند. و این‌کار را پس از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) انجام داد؟ و آیا عائشه پس از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) اعمال زشت و شرم‌آوری انجام داد؟

گرچه امام علی( علیه السلام ) وصیّ پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده و بپذیریم که آن‌حضرت چنین حقّی داشته، اما به دلیل معتبری دست نیافتیم که ایشان، عنوان «امّ المؤمنین» را از برخی همسران پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) برداشته باشند، بلکه قرائن و شواهدی وجود دارد که حضرت علی( علیه السلام )، برای احترام به پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )، از بسیاری از خطاهای عائشه چشم‌پوشی کردند.
کد خبر: ۲۰۷۹۷۳
۰۹:۲۳ - ۲۵ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش
سلام علیکم؛ شیعیانی هستند که چنین می‌گویند: امام علی( علیه السلام ) این قدرت را داشت که عائشه را از امّ المؤمنین بودن جدا کند. بنابراین، این‌کار را پس از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) انجام داد. - عائشه پس از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) برخی اعمال زشت و شرم‌آوری انجام داد. آیا به نظر شما این نظرات صحیح‌اند؟ پاسخ شما چیست؟
پاسخ اجمالی
با توجه به پرسش، پاسخ را در دو بخش ارائه می‌کنیم.
الف. جدا کردن عائشه از امّ المؤمنین بودن
حدیثی به این مضمون در منابع ما گزارش شده است: سعد بن عبدالله[1] می‌‌گوید: خدمت امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) عرض کردم: آقا و آقازاده! از اجداد شما براى ما روایت کرده‏اند که پیغمبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) اختیار طلاق زنان خود را به دست امیر المؤمنین( علیه السلام ) داده بود. حتى روایت شده است که على( علیه السلام ) در جنگ جمل براى عایشه پیغام فرستاد که اسلام و پیروان آن‌را گرفتار فتنه خود نمودى و فرزندان خود را از روى نادانى به سراشیب مرگ افکندى، اگر خود برمی‌گردى چه بهتر و گرنه تو را طلاق می‌دهم؛ با این‌که مرگ پیامبر، زن‌هاى آن‌حضرت را طلاق داده بود.
امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) پرسید: طلاق به چه معنا است؟ عرض کردم: یعنى رها و آزاد کردن زن (که اگر بخواهد شوهر کند آزاد باشد) فرمود: اگر رحلت پیغمبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) زن‌هاى او را رها کرده بود، پس چرا جایز نبود که آنها بعد از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شوهر کنند؟ عرض کردم: زیرا خداوند متعال ازدواج آنها را (بعد از پیامبر) حرام کرده بود. فرمود: پس چگونه رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آنها را رها گردانید؟
عرض کردم: آقازاده عزیز! معناى طلاقى که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) حکم آن‌را واگذار به امیر المؤمنین( علیه السلام ) نمود چیست؟ فرمود: خداوند متعال مقام زنان پیغمبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را بزرگ داشت و آنها را به شرف مادرى مؤمنان فائز گردانید، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز به امیر المؤمنین( علیه السلام ) فرمود: یا على! این شرافت براى آنان تا وقتى است که اطاعت می‌کنند، امّا هر کدام بعد از من نافرمانى خداوند کردند و علیه تو سر به شورش برداشتند، آنها را آزاد بگذار تا اگر بخواهند با دیگرى ازدواج کنند و از مقام امّ المؤمنینى ساقط گردند.[2]
لازم به ذکر است، این حدیث به دلیل وجود محمد بن‏ علی ‏بن ‏محمد بن ‏حاتم ‏نوفلی ‏کرمانی در سلسله سند این حدیث -هر چند از مشایخ شیخ صدوق است- به نظر برخی علما ضعیف شمرده شده است.
به هر حال با چشم‌پوشی از سند این حدیث، از نظر دلالت نیز نباید از چند نکته غافل شد:
۱. با توجه به سوره تحریم، عنوان «امّهات المؤمنین» خود به تنهایی نمی‌تواند توجیه‌گر تمام کارهای همسران پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) باشد.
۲. گرچه امام علی( علیه السلام ) وصیّ پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده و بپذیریم که آن‌حضرت چنین حقّی داشته، اما به دلیل معتبری دست نیافتیم که ایشان، عنوان «امّ المؤمنین» را از برخی همسران پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) برداشته باشند، بلکه قرائن و شواهدی وجود دارد که حضرت علی( علیه السلام )، برای احترام به پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )، از بسیاری از خطاهای عائشه چشم‌پوشی کردند که به عنوان نمونه به برخی موارد اشاره می‌کنیم.
۲-۱. وقتی که علی( علیه السلام ) با اصحاب جمل جنگ نمود چیزی را به غنیمت نگرفت برخی از اصحابش گفتند: اگر جنگ با اینها حلال است پس غنیمتشان نیز حلال است و اگر غنیمتشان حرام است پس جنگشان هم حرام است، بنابر این چرا با آنان جنگیدی، اما کسی از آنها را اسیر نگرفتی؟
امام( علیه السلام ) فرمود: کدام یک از شما حاضر است عائشه را به عنوان سهم خود بردارد؟ برخی گفتند: عائشه از جهت رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) مصون و محفوظ است و او را به اسارت نمی‌گیریم، اما دیگران چنین مصونیتی ندارند، پس می‌توانیم آنان را به اسارت بگیریم... .‏[3]
۲-۲. امیر المؤمنین( علیه السلام ) در مسیرشان به کوفه دستور دادند عائشه را به همراه چهل زن که عمامه و عرقچین به سر گذاشته و شمشیر حایل کرده بودند به مدینه برسانند و دستور داده بود که از چپ و راست و پشت سر از او مواظبت کنند عائشه نیز در طول سفر به علی( علیه السلام ) چنین و چنان می‌گفت که مردان (نامحرمی) را با من فرستاد و حرمت پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) را نگه نداشت، امّا زمانی که وارد مدینه شدند و آنان را دید از سخنانش پشیمان شد و گفت خداوند به پسر ابی طالب بهترین پاداش‌ها را بدهد که حرمت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را حفظ نمود.[4]
ب. نسبت دادن برخی اعمال زشت و شرم‌آور به عائشه پس از رحلت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )
اوّلا: چنین نسبت‌هایی به مسلمانان بدون ادله‌ای که شرع تعیین نموده احکام خاص خودش را دارد که باید با گواهی چهار شاهد عادل با شرایط خاصی ثابت شود و در غیر این موارد حتی شاهد باید حدّ قذف بخورد.
ثانیاً: ادب و نزاکت اقتضا می‌کند که نسبت به زنان مسلمان بویژه زنان پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) با احترام خاصی رفتار کنیم و حرف بزنیم همچنان که رفتار علی( علیه السلام ) نسبت به عائشه در همین راستا ارزیابی می‌شود.
ثالثاً: در گزارشی ابن عباس از طهارت تمام همسران پیامبران خبر می‌دهد. وی مى‏گوید: همسر نوح کافر بود و به مردم می‌گفت: شوهر من دیوانه است و وقتى کسى به نوح ایمان می‌آورد، او ستمکاران و جبّاران قوم نوح را خبردار می‌کرد تا آن فرد را آزار و اذیت کنند و همسر لوط کافر بود و به عمل قومش رضایت داشت و آنها را به سوى مهمان‌هاى لوط راهنمایى کرد و این عمل از طرف این دو زن خیانت محسوب می‌شود و گرنه هرگز همسر پیامبر آلوده به زنا نبوده و خیانت آنها در امر دین بوده است و سدى می‌گوید خیانت آنها همانا کافر بودن ایشان بود.[5]

[1]. سعد بن عبد الله به همراه احمد بن اسحاق قمی در سامراء خدمت امام حسن عسکری (در حالی که امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) پیش پدر بود) رسیدند و امام زمان ( علیه السلام ) به دستور پدر پاسخ سعد را داده بود.
[2]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 459، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.
[3]. سید مرتضی، علم الهدی، تنزیه‏الأنبیاء( علیه السلام ) ص 155، شریف رضى، قم، چاپ اول، 1377ش.
[4]. شیخ مفید، الجمل، ص 415، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید، قم، 1413ق.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 12، ص 146و 147، مؤسسة الوفاء بیروت، 1404ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: