۰

آیا در نهج البلاغه به ظهور حضرت امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، اشاره‌ای شده است؟

کتاب نهج البلاغه‌ در برگیرنده سخنان حضرت امام علی( علیه السلام ) در زمینه‌های مختلف است. مطالب متعددی در نهج ‌البلاغه وجود دارد، که برخی از آنها مربوط به امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است.
کد خبر: ۲۰۷۴۷۱
۱۱:۱۰ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا در نهج البلاغه به موضوع ظهور و منجی عالم بشریت، اشاره‌ای شده است؟
پاسخ اجمالی
کتاب نهج البلاغه‌ در برگیرنده سخنان حضرت امام علی( علیه السلام ) در زمینه‌های مختلف است. مطالب متعددی در نهج ‌البلاغه وجود دارد، که برخی از آنها مربوط به امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است:
1. خطبه 182آمده است: «زره حکمت و دانش بر تن دارد، و آن‌را با تمامى آداب، و با توجّه و معرفت کامل، فرا گرفته است. حکمت گمشده او است که همواره در جست‌وجوى آن است و نیاز او است که آن‌را طلب می‌کند. او غریب است در آن زمانى که اسلام چون شترى خسته که دُم بر زمین گذاشته و سینه بر آن نهاده دچار غُربت است. او باقى مانده حجّت‏هاى الهى، و آخرین جانشین از جانشینان پیامبران است»‏.[1]
این جملات اشاره صریحی به موعود آخر الزمان حضرت امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) دارد.[2] ابن ابی الحدید نیز در شرح آن می‌گوید: شیعیان معتقدند که منظور امام علی( علیه السلام ) از این سخنان، حضرت مهدی منتظر است... بعید نیست منظور او همان قائم آل محمد باشد که در آخر الزمان قیام می‌کند.[3]
2. خطبه 150: «بدانید آن‌کس از ما (حضرت مهدى «عج») که فتنه‌هاى آینده را دریابد، با چراغى روشن‌گر در آن گام می‌نهد، و بر جاى پاى صالحان گام نهد (بر همان سیره و روش پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان( علیه السلام ) رفتار می‌کند) تا گره‌ها را بگشاید، بردگان و ملّت‌هاى اسیر را آزاد سازد، جمعیّت‌هاى گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آورى می‌کند. حضرت مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) سال‌هاى طولانى در پنهانى از مردم به سر می‌برد، آن‌چنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی‌شناسند، اگر چه در یافتن اثر و نشانه‌ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهى براى درهم کوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند، و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند، دیده‌هاشان با قرآن روشنایى گیرد، و در گوش‌هاشان تفسیر قرآن طنین افکند، و در صبحگاهان و شامگاهان جام‌هاى حکمت سر می‌کشند».[4]
به نظر می‌رسد که همین دو مورد را می‌توان مخصوص امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) دانست.
لازم به ذکر است که سخنان دیگر از امام علی( علیه السلام ) درباره امام زمان نقل شده است که در نهج ‌البلاغه نیامده و باید در کتاب‌های دیگر، به جست‌وجوی آن پرداخت. برای نمونه؛ می‌توان به این جمله اشاره کرد: «بأبی ابن خیرة الإماء...»؛[5] پدرم به فدای فرزند بهترین کنیزها... .

[1]. «قَدْ لَبِسَ لِلْحِکْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بِجَمِیعِ أَدَبِهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بِهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا فَهِیَ عِنْدَ نَفْسِهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بِجِرَانِهِ بَقِیَّةٌ مِنْ بَقَایَا حُجَّتِهِ خَلِیفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبِیَائِهِ‏»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 263، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجى، ابراهیم‏، ج 10، ص 350، مکتبة الأسلامیة، تهران، چهارم، 1400ق.
[3]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج 10، ص 96، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.
[4]. «أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاجٍ مُنِیرٍ وَ یَحْذُو فِیهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِینَ لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً وَ یَصْدَعَ شَعْباً وَ یَشْعَبَ صَدْعاً فِی سُتْرَةٍ عَنِ النَّاسِ لَا یُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوح‏»؛ نهج البلاغه، ص 208؛ شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج 9، ص 127.
[5]. شرح نهج البلاغة (ابن أبی الحدید)، ج ‏7، ص 59؛ ثقفی، ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین،‏ ج ‏1، ص 12، انجمن آثار ملی، تهران، چاپ اول، 1395ق؛ ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 228، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1397ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: