۰

آیا پس از شهادت امام حسین(علیه السلام )؛ سپاه دشمن مقنعه‌های زنان را کشیده و سر آنها را برهنه گذاشتند؟ آیا این با غیرت خداوند و با شأن اهل بیت سازگار است؟

بر فرض پذیرش آنچه در پرسش آمده؛ باز هم این موضوع با شأن اهل بیت و غیرت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا بی‌حجابی زمانی مذموم است که از روی اختیار باشد، نه اجبار.
کد خبر: ۲۰۶۸۴۷
۱۱:۰۰ - ۱۸ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
این‌که در مقاتل با تعابیر گوناگون آمده که بعد از ماجرای اسارت اهل بیت امام حسین(علیه السلام )؛ معجر و مقنعه‌های آنان را بردند و سر آنها را برهنه گذاشتند، درست است؟ آیا غیرت خداوند به این کار اجازه می‌دهد؟ آیا این مطالب درست است؟ آیا بیان آنها با شأن اهل بیت سازگار است؟
پاسخ اجمالی
بر پایه منابع روایی و مقاتل معتبر و قابل استناد؛ پس از شهادت امام حسین(علیه السلام )، سپاه عمر بن سعد به خیمه‌های اهل بیت‏ آن حضرت حمله کردند و به غارت اموال خیمه‌ها و زیور آلات زنان پرداختند. و لباس رویین زنان را کشیدند.
در متن عربی بیشتر این روایات، عباراتی مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»، «یَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا»، «یَنتَزِعونَ مِلحَفَةَ المَرأَةِ عَن ظَهرِها» و «تُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها» آمده است و اینها – با توجه به معنای ملحفه - به معنای برهنه شدن و نمایان شدن موها و بدن زنان نیست، بلکه چون زنان آن موقع علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر؛ لباس زیرین دیگری نیز داشتند که موی سر و بدن را می‌پوشاند، و سپاه دشمن تنها لباس رویین آنها را به غارت بردند. و این به معنای بی‌حجابی و بدون پوشش نیست.
بر فرض پذیرش آنچه در پرسش آمده؛ باز هم این موضوع با شأن اهل بیت و غیرت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا بی‌حجابی زمانی مذموم است که از روی اختیار باشد، نه اجبار.

پاسخ تفصیلی
بر پایه منابع روایی و مقاتل معتبر و قابل استناد؛ پس از شهادت امام حسین(علیه السلام )، سپاه عمر بن سعد به خیمه‌های اهل بیت‏ آن حضرت حمله کردند و به غارت اموال پرداختند. زنان و کودکان در صحرا پراکنده شدند، گریان و داغدار و صیحه‌زنان‏ و استغاثه‌‌کنان.
پس از آن خیمه‌ها را آتش زدند. لباس رویین زنان را کشیدند، زیور آلات زنان را به غارت بردند، انگشتر از انگشت‌ها بیرون آوردند و گوشواره از گوش‌ها و خلخال از پاها.
آنان کار را به جایی رساندند که گاه برای بردن چادر و جامه زنان و کودکان، با آنان به کشمکش می‌پرداختند، تا هر چه آنان داشتند را به یغما برند.
سپاه عمر بن سعد، با این کارها حریم اهل بیت را مراعات نکردند، به طوری که زنان به عمر بن سعد پناهنده شده و از شدت جنایت کاری شمر و گروه نابکارش ‍ شکایت کردند و عمر بن سعد به ظاهر، دستور داد که از غارت خیمه‌ها دست بردارند.
اینک برای نمونه؛ متن‌هایی را که درباره تاراج کردن خیمه‌ها و غارت اموال زنان در روز عاشورا نقل شده، می‌آوریم:
1. تاریخ طبری و کامل ابن اثیر: مردم به سوى سُرخاب و لباس‌هاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را تاراج کردند. مردم به سوى حسین(علیه السلام ) و اثاث و وسایل کاروان، هجوم آوردند و حتّى براى گرفتن لباس روى زنان نیز، با آنها درگیر می‌شدند و چون چیره می‌شدند، آن‌را می‌بردند.[1]
2. أنساب الاشراف: مردم به سوى سُرخاب و جامه‌هاى گرانبها و شتران رفتند و آنها را به تاراج بردند. رُحَیل بن زُهَیر جُعفى، جریر بن مسعود حضرمى و اُسَید بن مالک حَضرَمى، بیشترِ این جامه‌ها را بردند و ابو الجَنوب جُعفى، شترى را برد که با آن، آب می‌کشید و نامش را حسین نهاده بود! ... مردم، چادرهاى زنان را از روى آنان می‌کشیدند که عمر بن سعد، آنان را از این کار، منع کرد و آنان دست برداشتند.[2]
3. البدایة و النهایة ـ به نقل از حُمَید بن مسلم ـ : مردم، همه اموال نقد و غیر نقد حسین(علیه السلام ) را میان خود، تقسیم کردند، حتّى آنچه را در خیمه بود و لباس‌هاى تمیز [یا رویینِ] زنان را.[3]
4. سیر أعلام النبلاء: اثاثیه حسین(علیه السلام ) را به تاراج بردند. مردى زیور فاطمه دختر حسین را گرفت و گریست!
فاطمه پرسید: چرا می‌گریى؟!
گفت: دارایىِ دختر پیامبر خدا را به تاراج ببرم و نگِریم؟!
فاطمه گفت: پس آن‌را رها کن!
گفت: می‌ترسم فرد دیگرى آن‌را بردارد![4]
5. الأمالى، شیخ صدوق ـ به نقل از فاطمه ، دختر امام حسین(علیه السلام )ـ :
«اراذل و اوباش، به خیمه ما وارد شدند. من که دخترى خردسال بودم، دو خلخال طلا بر پاهایم داشتم. مردى خلخال‌ها را از پاهایم بیرون می‌کشید و می‌گریست.
گفتم: چرا گریه می‌کنی، اى دشمن خدا؟!
گفت: چگونه نگِریم، در حالى که زیور دختر پیامبر خدا را بر می‌دارم؟!
گفتم: «بر ندار!»
گفت: می‌ترسم کسى جز من بیاید و آن‌را بردارد!
آنان آنچه را هم که در خیمه‌هاى بر پا شده، به چشم می‌خورْد، به تاراج بردند و حتّى روپوش‌هایى را که خود را با آنها پوشانده بودیم، از رویمان کشیدند و بردند».[5]
6. اللهوف: مردم در تاراج خیمه‌هاى خاندان پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و نور چشم زهراى بتول، بر هم پیشى جستند، تا آن‌جا که روپوش زنان را نیز از رویشان کشیدند. دختران پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) و زنان امام حسین(علیه السلام ) از خیمه‌ها بیرون آمدند و با هم به گریه و زارى پرداختند و در فراق حامیان و دوستدارانشان، ناله سر دادند.
حمید بن مسلم گفته است: دیدم که زنى از بنى بکر بن وائل، همراه همسرش، میان یاران عمر بن سعد بود و هنگامى که دید مردم به زنان حسین(علیه السلام ) در خیمه‌هایشان هجوم برده‌اند و اموال آنان را بر می‌دارند، او نیز شمشیرى گرفت و به سوى خیمه‌ها آمد و گفت:
«اى خاندان بکر بن وائل! آیا اموال دختران پیامبر خدا تاراج می‌شود [و شما کارى نمی‌کنید]؟! حکومت، جز از آنِ خدا نیست. براى خونخواهى پیامبر خدا [به پا خیزید]!»؛ ولى همسرش جلوى او را گرفت و او را به جایگاهش باز گرداند.[6]
دخترى از سوى خیمه‌هاى حسین(علیه السلام ) آمد و مردى به او گفت: اى بنده خدا! سَرورت کشته شد. دخترک گفت: صیحه‌زنان، به سوى بانوانم دویدم و آنان نیز رو به رویم ایستادند و فریاد کشیدند ... .
راوى می‌گوید: آن‌گاه، زنان را از خیمه‌ها بیرون راندند و خیمه‌ها را آتش زدند. زنان، سر و پا برهنه و غارتْ شده و گریان، بیرون دویدند و همچون اسیرانِ در بند، راه سپردند.[7]
7. مقتل الحسین(علیه السلام )، خوارزمى: دشمنان، پیش آمدند تا به گرد خیمه‌ها حلقه زدند. شمر بن ذى الجوشن نیز با آنها بود. او گفت: به درون خیمه‌ها بروید و جامه‌ها و متاعشان را بگیرید.
مردم، وارد شدند و هر چه در خیمه‌ها بود، برداشتند، تا جایى که گوشواره امّ کلثوم، خواهر حسین(علیه السلام ) را هم گرفتند و گوشش را دریدند. حتّى جامه رویینِ زنان را به زور می‌کشیدند و می‌بردند.[8]
8. المناقب، ابن شهرآشوب: شمر، متوجّه خیمه‌ها شد و آنچه را یافتند، تاراج کردند و حتّى گوش امّ کلثوم براى [بردنِ ] گوشواره‌اى، پاره شد.[9]
9. الإرشاد، شیخ مفید ـ به نقل از حمید بن مسلم ـ : به خدا سوگند، می‌دیدم که با زنى از همسران و دختران و خاندان امام حسین(علیه السلام ) درگیر می‌شوند و لباسش را از رویش می‌کشند و چون چیره می‌شوند، آن‌را می‌برند.[10]
تذکر:
درباره این دسته از روایات باید به چند نکته توجه نمود تا پاسخ روشن شود:
1. در متن عربی بیشتر این روایات عباراتی مانند «جاذَبُوا النِّساءَ مَلاحِفَهُنَّ عَن ظُهورِهِنَّ»، «یَنزِعونَ المَلاحِفَ عَن ظُهورِنا»، «یَنتَزِعونَ مِلحَفَةَ المَرأَةِ عَن ظَهرِها» و «تُنازَعُ ثَوبَها عَلى ظَهرِها» آمده است و اینها – با توجه به معنای ملحفه[11] - به معنای برهنه شدن و نمایان شدن موها و بدن زنان نیست، بلکه چون زنان آن موقع علاوه بر رواندازهایی شبیه چادر؛ لباس زیرین دیگری نیز داشتند که موی سر و بدن را می‌پوشاند، و سپاه دشمن تنها لباس رویین آنها را به غارت بردند. و این به معنای بی حجابی و بدون پوشش نیست.
عبارت «فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِیَات‏» در لهوف سید ابن طاووس نیز به معنای عریان شدن و پیدا بودن موی زنان نیست، بلکه به معنای برهنه بودن از لباس رویین است.
همچنین این‌که در برخی مقاتل عبارت «تُسْلَبُ الْمَرْأَةُ مِقْنَعَتُهَا مِنْ رَأْسِهَا»[12] آمده است، باز نمی‌توان گفت که روسری آنها به طور کل برداشته شد، به ‌گونه‌ای که تمام موها معلوم بود.
2. بر فرض بپذیریم که مقداری یا برای لحظاتی همه موهای آنها پیدا شده باشد؛ این موضوع با شأن اهل بیت و غیرت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا آن نوع از بی حجابی مذموم است که از روی اختیار باشد، نه اجبار. و گرنه اهل حرم؛ یعنی مجموعه زنانی که همراه امام حسین(علیه السلام ) در کربلا شرکت داشتند، اصرار زیادی بر حفظ حجاب خویش در برابر نامحرمان می‌ورزیدند و هیچ‌گاه از پوشش و حجاب غافل نمی‌شدند.

[1]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏5، ص 453، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏4، ص 79، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[2]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ‏3، ص 204، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[3]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏8، ص 188، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[4]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 303، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق.
[5]. شیخ صدوق، محمد بن على‏، الامالی، ص 164 – 165، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.
[6]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 131 – 132، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.
[7]. همان.
[8]. خوارزمی‏، موفق بن احمد، مقتل الحسین(علیه السلام )، ج ‏2، ص 43، قم، انوار الهدی‏، چاپ دوم، 1423ق.
[9]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(علیه السلام )، ج ‏4، ص 112، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[10]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ‏2، ص 112 – 113، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[11]. در کتاب‌های لغت عربی و فارسی ملحفه به این معانی آمده است: چادر، روانداز، ملافه، روپوش لباس. ر.ک: لغت‌نامه دهخدا، واژه «ملحفه»؛ بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 859، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش؛ ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج ‏5، ص 46، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول، 1421ق. «اللِّحَاف و المِلْحَفُ و المِلْحَفَة: اللِّباس الذی فوق سائر اللباس‏»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 9، ص 314، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[12]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 76، مدرسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ سوم، 1406ق.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: