۰

علت هجرت امام حسین( علیه السلام ) از مدینه به سوی مکه چه بود؟

پس از مرگ معاویه، ولید بن عتبه بن ابی ‌سفیان فرماندار مدینه؛ امام حسین( علیه السلام ) و عبدالله بن زبیر را به مقر حکومت فراخواند تا از آنها برای یزید، بیعت بگیرد. امام با این تعبیر که در بیعت پنهانی خیری نیست و بیعت آشکار بهتر است، آن شب از دست آنان رها شد.
کد خبر: ۲۰۶۲۱۹
۰۹:۳۹ - ۱۴ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا امام حسین( علیه السلام ) برای حفظ جان خود از مدینه به مکه حرکت کرد؟
پاسخ اجمالی
پس از مرگ معاویه، ولید بن عتبه بن ابی ‌سفیان فرماندار مدینه؛ امام حسین( علیه السلام ) و عبدالله بن زبیر را به مقر حکومت فراخواند تا از آنها برای یزید، بیعت بگیرد.[1] امام با این تعبیر که در بیعت پنهانی خیری نیست و بیعت آشکار بهتر است، آن شب از دست آنان رها شد.[2] پس از رفتن امام حسین( علیه السلام ) و ابن زبیر، مروان که خود سال‌ها حاکم مدینه بود، گفت‌وگوی جالبی با ولید دارد:
او خطاب به ولید گفت: آن‌دو را رها کردی! به خدا قسم دیگر به آنها دست نخواهی یافت! خالد گفت: واى بر تو، آیا به من پیشنهاد می‌کنى حسین را بکشم! بدون شک هر کسى که حسین را بکشد، روز قیامت ترازوى اعمالش سبک است. مروان از روى استهزا به خالد گفت: اگر به این دلیل وى را رها کردى؛ کار درستى انجام دادى.[3]
عبدالله بن زبیر همان شب، از مدینه خارج شد و راه مکه را در پیش گرفت. او به همراه برادرش؛ جعفر بدون هیچ همراه دیگری از بی‌راهه و به صورت کاملاً مخفیانه به سمت مکه حرکت کردند. ولید هم عده‌ای را به دنبال آنها فرستاد، اما افرادش نتوانستند آنها را پیدا کنند.[4]
صبح روز بعد امام حسین( علیه السلام ) با مروان روبرو شد و گفت‌وگوی تندی میان آنان در گرفت: مروان به امام حسین( علیه السلام ) گفت: به تو دستور می‌دهم با یزید بیعت کنی؛ او برای دین و دنیای تو بهتر است. در این وقت امام فرمود: «إِنَّا للهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ، وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام‏ إذْ بُلِیت الإسلام بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»؛ بحث میان آنان بالا گرفت و امام فرمود: «از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) شنیده است که حکومت بر آل ابوسفیان و طُلَقا حرام است». مروان گفت: تو باید با ذلت و خواری با یزید بیعت کنى! پس از آن، اشاره به نزاع تاریخى میان بنی‌هاشم و بنی‌امیه کرد. امام فرمود: «ای مروان! از نزد من دور شو اى پلید، ما اهل بیت طهارتیم...».[5]
در همان روز از طرف حکومت به نزد امام حسین( علیه السلام ) فرستادند تا برای بیعت بیاید. امام حسین گفت: «فردا هنگام بامداد هم ما و هم شما تصمیم خواهیم گرفت». آنها هم با امام حسین مدارا می‌کردند و او را تحت نظر قرار ندادند.[6]
امام حسین( علیه السلام ) در نیمه‌های همان شب دو روز مانده بود به پایان ماه رجب،[7] و شب دوم پس از حضور نزد حاکم مدینه بود؛‌ به سمت مکه حرکت کرد. حرکت امام حسین( علیه السلام ) برخلاف ابن زبیر، هم در مسیر اصلی و شناخته شده مکه بود و هم این‌که اهل بیت و خانواده امام نیز به همراه او بودند.[8]
امام حسین( علیه السلام ) در زمان خروج از مدینه آیه 21 سوره قصص را تلاوت کرد[9] که ناظر به کلامی بود که حضرت موسی( علیه السلام ) هنگام خروج از شهرش بر زبان جاری کرده بود:
«از شهر خارج شد در حالی‌که ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‌‌اى عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایى بخش». تلاوت این آیه به خوبی علت خروج امام از مدینه را به زبان خودشان مشخص می‌کند.[10]
اما حرکت امام( علیه السلام ) از مسیر اصلی در حالی‌که احتمال حمله به ایشان وجود داشت؛ جای سؤال دارد. همین سؤال را مسلم بن عقیل از امام( علیه السلام ) می‌پرسد: اگر ما مسیر اصلی را رها کنیم و از بی‌راهه برویم، چنان‌که عبدالله زبیر رفت، بهتر است. از آن می‌ترسم که ولید گروهی را به دنبال ما بفرستد و اگر در جاده اصلی باشیم، برای ما ایجاد مشکل خواهند نمود. امام حسین فرمودند: «ای پسر عمو! جادّه اصلی را رها نمی‌کنم تا این‌که خانه‌های مکه را ببینم، یا آنچه قضای الهی و آنچه دوست دارد و بدان راضی است بر ما فرود آید...».[11] سرانجام امام حسین( علیه السلام )در سوم شعبان وارد مکه شدند.[12]
بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که؛ امام برای حفظ جان خود، رویکردی را در پیش گرفت که خروج از مدینه نیز در همین راستا بود. با این حال، موقعیت امام حسین( علیه السلام ) با عبدالله بن زبیر کاملاً متفاوت بود. امام با وجود برخی تهدیدات، در میان مردم از موقعیت والایی برخوردار بود، حتی ولید که حاکم مدینه بود؛ تمایلی به کشتن حضرتشان نداشت؛ از این‌رو، افراد ولید دنبال ابن ‌زبیر رفتند؛ اما از تعقیب امام خودداری کردند.

[1]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 2، ص 69، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[2]. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 323، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. ابن قتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم‏، الامامة و السیاسة، تحقیق، شیری، علی، ج 1، ص 227، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق.
[4]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق خلیل شحادة، ج 3، ص 25، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[5]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 17، بیروت، دارالاضواء، 1411ق.
[6]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 16، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[7]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 341، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
[8]. دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق، عبدالمنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 228، قم، منشورات الرضی، 1368ش.
[9]. تاریخ‏ الطبری، ج ‏5، ص 343.
[10]. ر. ک: 30834؛ امام حسین( علیه السلام ) و خواندن قرآن در مسیر مدینه به مکه و مکه به کربلا
[11]. الفتوح، ج ‏5، ص 22.
[12]. المنتظم، ج ‏5، ص 324.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: