۰

آیا هند همسر یزید، مدتی خادم خانه امام علی( علیه السلام ) بود؟ آیا حقیقت دارد که خود یزید و اعضای خانواده او از شهادت امام حسین( علیه السلام ) و یارانش اندوهناک بودند؟

بنابر منابع تاریخی؛ «هند» دختر «عبد الله بن عامر بن کریز» همسر «یزید بن معاویه» بود، که به او «ام کلثوم» نیز می‌گفتند، اما در منابع معتبر و قابل استناد چنین چیزی نیافتیم که او خادم خانه امام علی( علیه السلام ) بوده باشد.درباره بخش دوم پرسش باید گفت...
کد خبر: ۲۰۶۱۷۶
۰۷:۵۹ - ۱۴ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا هند همسر یزید و قبل از آن خادم خانه امام علی( علیه السلام ) بود؟ آیا این حقیقت دارد که زنان یزید و خود او از کشته شدن امام حسین( علیه السلام ) و یارانش ناراحت بودند؟
پاسخ اجمالی
بنابر منابع تاریخی؛ «هند» دختر «عبد الله بن عامر بن کریز» همسر «یزید بن معاویه» بود، که به او «ام کلثوم» نیز می‌گفتند،[1] اما در منابع معتبر و قابل استناد چنین چیزی نیافتیم که او خادم خانه امام علی( علیه السلام ) بوده باشد.
درباره بخش دوم پرسش باید گفت:
گرچه برخی گزارش‌ها حاکی از حُزن و ناراحتی یزید دارد، امّا هرگز این فرد خبیث در اعماق دلش ناراحت نبود و گرنه برخی رفتارها از او سر نمی‌زد، اما گاه مصلحت را در آن می‌دید که تظاهر به ناراحتی و بی‌تقصیر بودن کند.
گزارش‌هایی وجود دارد که برخی افراد موجود در کاخ یزید دلسوزی‌هایی داشتند؛ مانند هند همسر یزید که بنابر برخی از گزارش‌ها، وی از کشته شدن امام حسین( علیه السلام ) و یارانش و نیز اسارت اهل بیت آن‌حضرت ناراحت و محزون بود.[2]
از ابو مخنف چنین نقل شده است:
ابن زیاد؛ زنان و بچه‌هاى امام حسین( علیه السلام ) را در حالی که بر گردن على بن الحسین( علیه السلام ) غل و زنجیر بسته شده بود، با مخفر بن ثعلبه عائذى [قرشى‏] و شمر بن ذى الجوشن [به طرف شام‏] فرستاد. آن دو، اسراء را به شام‏ بردند و وارد مجلس‏ یزید شدند. وقتى سر حسین( علیه السلام ) و اهل بیت و اصحابش، پیش روى یزید نهاده شد، یزید با زبان شعر این معانى را گفت:
این شمشیرها سران مردانى را شکافتند که برایمان عزیز بوده‌اند، اما در عین [عزّت‏] ستمگرى کرده و قطع رحم نموده‌اند.
در این هنگام‏ یحیى بن حکم برادر مروان بن حکم زبان به اعتراض گشود و با اشعارى به این مضمون‏ گفت:
سرى که در کناره طفّ [کربلا] بریده شد، از ابن زیاد، آن برده کم شرافت به ما نزدیک‌تر بود. [با این کار] نسل سمیّه به اندازه ریگ‌ها افزایش یافت و حال آن‌که دختر رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بی نسل گردید!
یزید بن معاویه [از این سخنان برآشفت و] به سینه یحیى بن حکم زد و گفت: ساکت شو! آن‌گاه به مردم اجازه ورود داده شد، در حالى که سر حسین( علیه السلام ) پیش روى یزید بود و با چوب‌دستى خود بر لب [مبارک آن‌حضرت‏] می‌زد. أبو برزه أسلمى - از اصحاب رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) - از این حرکت یزید ناراحت شد و خطاب به او گفت: آیا با چوب‌دستی‌ات به لب حسین می‌زنى؟! مگر نمی‌دانى که چوب‌دستی‌ات بر جایى می‌خورد که بارها دیده‌ام رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن‌جا را می‌مکیده است؟!... .
هند دختر عبد الله بن عامر بن کریز - همسر یزید- وقتى این گفتگوها را شنید لباسش را به سر پیچید و بیرون آمد. [و به یزید] گفت: آیا این سر حسین پسر فاطمه دختر رسول خدا است! [یزید] گفت: بله، براى پسر دختر رسول خدا و عزیز دردانه قریش، بنال و آرایش را ترک گفته، لباس سیاه بر تن کن! ابن زیاد عجله به خرج داده او را کُشت!
یحیى بن حکم گفت: [با این عملتان‏] در روز قیامت از محمّد دور مانده‌اید، [من از این پس‏] هرگز در هیچ کارى با شما همکارى نخواهم کرد! آن‌گاه برخاست و [از مجلس بیرون رفته‏] گفت: وقتى یزید بن معاویه می‌خواست وارد این مجلس شود، [ابتدا] أشراف اهل شام را دعوت کرد و آنان را در اطراف خود نشاند، سپس على بن الحسین و زنان و فرزندان حسین را خواست، آنها جلوى دیدگان مردم بر یزید وارد شده و پیش رویش نشانده شدند، [وقتى یزید] وضع نابسامان آنان را مشاهده کرد گفت: خدا پسر مرجانه را زشت گرداند! اگر بین شما و او پیوند خویشاوندى و یا قرابتى بود با شما این‌گونه رفتار نمی‌کرد و بدین نحو شما را نمی‌فرستاد.[3]
اما همانگونه که بیان شد، چنین رفتارهایی ناشی از سیاست‌های مزورانه یزید بوده و او بعد از حادثه عاشورا نیز از جنایت‌های خود دست نکشید، بلکه به عنوان نمونه در واقعه حره، مردم مدینه را قتل عام کرده و حرمت حرم نبوی را پایمال کرد.

[1]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق: زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‏9، ص 361، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج ‏4، ص 84، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏45، ص 196، ‏ بیروت‏، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم‏، 1403ق.
[3]. ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى، وقعة الطف، ص 269 – 271، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ سوم‏، 1417ق‏.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: