۰

«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، این سخن پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) تنها یک جمله خبری است و هیچ توصیه‌ای در آن وجود ندارد که ولایت علی( علیه السلام ) را بپذیریم. نظر شما در مورد این ادعا چیست؟

گاهی جمله‌ای از جهت لفظ، «اِخبار» است، ولی از جهت معنا از آن اراده «انشاء» می‌شود؛ مانند: «تُؤْمِنُونَ باللهِ وَ رَسُولِهِ»، که «تُؤْمِنُونَ» به معنای فعل امر «آمنوا» است، و پروردگار از این جمله اراده انشاء نموده است.
کد خبر: ۲۰۵۴۸۸
۱۱:۳۸ - ۱۰ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
جمله‌ای که پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، صرفاً یک جمله خبری است نه جمله امری. پس چرا باید ولایت حضرت علی( علیه السلام ) را بپذیریم، در حالی‌‌که دستوری از طرف پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) صادر نشده است؟
پاسخ اجمالی
گاهی جمله‌ای از جهت لفظ، «اِخبار» است، ولی از جهت معنا از آن اراده «انشاء» می‌شود؛ مانند: «تُؤْمِنُونَ باللهِ وَ رَسُولِهِ»،[1] که «تُؤْمِنُونَ» به معنای فعل امر «آمنوا» است، و پروردگار از این جمله اراده انشاء نموده است.[2] از این‌رو، جمله «مَن کُنتُ مَولاه‏ فهذا عَلِیٌّ مَولاه‏»، با این‌که خبری بوده، ولی بیانگر آن است که باید ولایت و امامت حضرت علی بن ابی‌طالب( علیه السلام ) را پذیرفت و به مفاد آن پایبند بود؛ لذا بعد از این جمله، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین دعا می‌کند: «اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ، وَ انصُر مَن نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏»؛[3] بار خدایا! با دوست على دوست باش و با دشمن او دشمن؛ هر که او را دوست می‌دارد، دوستش بدار و هر که او را مبغوض می‌دارد، مبغوضش بدار و هر که او را یارى می‌کند، یاری‌اش کن و هر که او را وامی‌گذارَد، او را وا گذار!
اگر این تنها یک خبر بود و توصیه‌ای در آن وجود نداشت، چه معنا داشت که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بعد از آن به دعا و نفرین بپردازد؟!
به‌علاوه؛ معنا ندارد که انسان عاقلی، مانند پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن جمعیت فراوان را در بیابان سوزان حجاز جمع کند و خبری را اعلام کند که تنها به خودش مرتبط بوده و ارتباطی با مخاطبان ندارد؟!
بنابراین، در درون این جمله خبری، توصیه‌ای نهفته است که باید تحقق پیدا کند و آن تعیّن و پذیرش ولایت و امامت علی بن ابی‌طالب( علیه السلام ) می‌باشد.
[1]. صف، 11.
[2]. صفایى بوشهری، غلامعلى‏، ترجمه و شرح مغنی الأدیب،‏ ج 4، ص 132، قم، قدس، چاپ هشتم، 1387ش.
[3]. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، ص 451، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول‏، 1410ق؛ ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج ‏42، ص 210، بیروت، دار الفکر، 1415ق؛ أبو الفرج حلبی، على بن ابراهیم‏، السیرة الحلبیة، ج ‏3، ص 384، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم‏، 1427ق.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: