۰

چرا در آیه 125 سوره انعام خداوند فرموده «یَشْرَحْ صَدْرَه» و نفرمود: «یَشرَح قلبَه»؟

«شرح»، به معنای گستراندن است که البته در اصل برای پهن کردن گوشت و امثال آن استعمال شده است. و «صدر» در این آیه شریفه به معنای سینه انسان که صندوق قلب به شمار می‌رود، بکار رفته و کنایه از روح و فکر است.
کد خبر: ۲۰۱۴۹۳
۰۷:۵۸ - ۱۱ آبان ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پاسخ اجمالی
در آیه مورد پرسش می‌خوانیم: «فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُون»؛[1] آن‌کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده می‌سازد و آن‌کس را که به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه‌اش را آن‌چنان تنگ می‌کند که گویا می‌خواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد.
«شرح»، به معنای گستراندن است که البته در اصل برای پهن کردن گوشت و امثال آن استعمال شده است.[2] و «صدر» در این آیه شریفه به معنای سینه انسان که صندوق قلب به شمار می‌رود، بکار رفته[3] و کنایه از روح و فکر است.[4]
«صدر»، ظرف علم و عرفان و شناخت بشمار می‌رود و بسط آن، به معنای گسترده کردن آن است به گونه‌ای که توانایی حمل معارف الهی را داشته باشد و آن‌را رد نکند،[5] بلکه آماده پذیرفتن نور و ایمان باشد.[6]
«شرح صدر»، وسعت روح و بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمی است.[7] کسی که خدا سینه‌اش را گسترده کرده باشد، در مقابل خدا تسلیم خواهد بود و پذیرای هر گونه اعتقاد و دستوری خواهد بود که از جانب خدا به او برسد. چنین شخصی چشم بصیرتش چنان نوری دارد که بر اعتقادات حق و اعمال صالح می‌تابد و آنها را روشن کرده و می‌بیند. اما در مقابل، کسی که چشم دلش کور است، بین حق و باطل و راست و دروغ نمی‌تواند تمایزی بدهد.[8] و این موضوعى است که با مدّ نظر قرار دادن روحیات افراد به خوبى قابل تشخیص است. بعضى اشخاص به گونه‌ای روحشان باز و گشاده است که آمادگى پذیرش هر واقعیتى را دارند، اما به عکس بعضى روحشان آن‌چنان تنگ و محدود است که گویا راهى و جایى براى نفوذ هیچ حقیقتى در آن وجود ندارد.[9]
هنگامی که این آیه نازل شد، از پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) پرسیده شد: شرح صدر چیست؟ آن حضرت فرمود: «نورى است که خدا در قلب هرکسی که بخواهد می‌افکند و در پرتو آن، روح او وسیع می‌شود». پرسیدند: آیا نشانه‌اى دارد که بتوان آن‌را شناخت؟ فرمود: «بله، نشانه‏ آن توجه به سراى جاویدان و دامن‏ بر چیدن از زرق و برق دنیای فریبنده و آماده شدن براى مرگ، قبل از فرا رسیدن مرگ است».[10]
می‌توان گفت؛ مفهوم «شرح صدر» که در قرآن به گونه‌های مختلفی مانند «یَشرَح صدرَه»، «مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً»،[11] «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَک»[12] وارد شده، یک اصطلاح به معنای ذکر شده است و نیز به معنای داشتن حوصله فراوان، استقامت و شهامت و تحمل بار مشکلات است[13] که نمی‌توان در آن دخل و تصرف کرد و کلمات دیگری را بجای «صدر» بکار برد.
در تفاوت بین قلب و صدر گفته شده: همان‌طور که قلب ظاهری و مادی مرکز زندگی حیوانی است و صدر صندوقچه آن است و آن‌را احاطه کرده، قلب باطنی و روحانی نیز مرکز زندگی روحانی انسان است و صدر آن‌را احاطه کرده. بنابر این، قلب، مرکز صدر و سینه است و صدر مرتبه وسیع‌تر و ثانوی نورانی قلب است. از این‌رو، نسبت دادن حالات مختلف با یکدیگر فرق می‌کنند. لذا اموری مانند ایمان، اطمینان، خشوع، سلامت، قساوت، هدایت، کوری و مهر شدن به قلب نسبت داده می‌شود ولی به صدر منسوب نمی‌شود. در مقابل، اموری مانند مخفی کردن، آشکار کردن، پنهان ساختن، علنی کردن، تنگ شدن، وسیع شدن و منبسط گشتن به صدر منتسب شده ولی به قلب نسبت داده نمی‌شود.[14]

[1]. انعام، 125.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: داودی، صفوان عدنان، ص 449، دارالقلم‏، الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[3]. ر.ک: مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 206 - 207، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 434، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[5]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 341، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[6]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 32.
[7]. تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 435.
[8]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 342.
[9]. تفسیر نمونه، ج 5، ص 436.
[10]. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 767، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق.
[11]. نحل، 106.
[12]. شرح، 1.
[13]. تفسیر نمونه، ج 13، ص 187.
[14]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 207.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: