۰

وظیفه منتظران در عصر غیبت

انتظار؛ اصطلاحا حقیقتی است ازترکیب ایمان و اعتقاد به خدا و ظهور موعود الهی و منتظر (به کسر ظاء) کی است که امید به رحمت الهی دارد و منجی برای بشر را آرزو میکند ومنتظر واقعی کسی است که در مسیر رسیدن به این منجی با عمل به دستورات الهی وانجام حدود الهی ،زمینه ظهور او را فراهم میکند.
کد خبر: ۱۹۷۲۲۰
۰۸:۲۷ - ۲۸ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: درادیان مختلف آسمانی این انتظار ظهور و بروز دارد وآنها به دنبال منجی بشر هستند و همچنین که درروایات مختلف از امام صادق وسایر معصومین دررابطه با منجی آخرالزمان صحبت به میان آمده است ونیز در قرآن کریم آیاتی دال براین مفهوم تعلق زمین به صالحان که منظور همان امام زمان است،اشاره شده است وهمچنین که دین هم بر بایه انتظار بنا شده است.

انتظار فرج، از برترین عبادت هاست، بس بنابراین تکلیف منتظر در عصر غیبت بسیار سنگین است.

هر چند دعا برای فرج حضرت ( عجه الله تعالی فرجه الشریف )بسیار سفارش شده است که خود فرجی است برای ما،اما عملا باید برای فرج امام زمان ( عجه الله تعالی فرجه الشریف ) دعا کرد ؛یعنی زمینه ساز شویم برای ظهور ایشان.

مقدمه

مهدویت؛ وعده الهی و ادامه راه کربلا و نگاه سرخ حسین ( علیه السلام ) است.

مهدویت؛ حقیقت سترگی است که جهان با وجود او بر مدار عشق می چرخد و خورشید به یمن درخشش او، زمین و آسمان را نورباران می کند.

مهدویت؛ امید و حیات؛ زیبایی و عشق، شور و نشاط است.

انتظار؛ دیده به راه دوختن است، لحظه شماری کردن برای کسی یا انجام واقعه ای است

انتظار؛ به امید کسی یا چیزی ماندن است، نگران شخص عزیزی یا امر مهمی بودن است

انتظار؛ امیدواری، چشم به راهی، آمادگی است.

انتظار؛ چشم به راه همه کمالات بودن و التزام به خوبی ها است.

انتظار؛ تلاش برای یافتن، مقاومت برای رسیدن و جهاد برای ساختن است.

انتظار؛ انتظار روز ظهور است و انتظار روز ظهور او، انتظار غلبه اسلام و قران است و انتظار غلبه قران و اسلام، انتظار تحقق وحده های الهی است.

انتظار؛ مجموعه اصول و معارف دین و تجلی ولایت ولی خدا (حضرت ولی عصر علیه السلام) است.

انتظار؛ سهم دیدگانی است که رو به آفتاب زیسته اند، سهم دلهایی است که شبانگاهان و چه بسا هر لحظه بر وسعت نیایش، جانب آسمان ریشه دوانیده اند.

انتظار؛ کلمه ای ژرف و معنایی ژرف تر و…. .

تفسیر دقیق و واقعی الفاظ و اصلاحات اسلامی و درک صحیح آنها بر هر شیعه ای که بخواهد به روح والای تعلیم اسلام، حقیقت مکتب و برنامه های مادی و معنوی آن آشنا شود، بسیار ضروری است؛ چرا که کمال انسان در گروه فهم صحیح و دریافت درست تمام جنبه های دین و مفاهیم آن می باشد.

عدم تعمق و تبیین کارساز تعالیم متعالی اسلام، باعث واژگونه معرفی شدن حقایق شده و در نهایت به رکود، انحطاط و وقوف منجر خواهد گشت. از این نظر معرفی ارشادهای واقعی دین در هر رشته و ارتباط آن با تحرک، فعالیت، اخلاق و کمال، اهمیت فوق العاده ای دارد، بخصوص امروزه که به یگانگان با تهاجمات هرهنگی خود و نیز تبلیغات غرض آلودشان در پی گمراه نمودن مردم و نسل جوان از شعائر الهی و انسانی هستند، پس بر هر قلم واجب است که با ارائه آگاهی های لازم، نسبت به مفاهیم و مبانی دین، جوانان تشنه و جویای حقیقت را هر چه بیشتر سیراب کنند. چه بسا انحراف از درک آنها و غفلت از معرفی درست مفاهیم دین، باعث ضلالت این قشر و سایر افراد شود.از جمله مفاهیمی که درک معنای صحیح و دقیق آن به اعتقادات انسان مربوط می شود و در تبیین آنها باید توجه فراوانی مبذول داشت؛انتظار ظهور یا همان انتظار فرج است.

مفهوم انتظار:

با مطالعه فرهنگ لغت های مختلف، معنای لغوی واژه «انتظار» که برگرفته از سه حرف اصلی (ن،ظ،ر) است، این گونه یافتیم:

انتظار: یعنی چشم به راه بودن [۱]، چشم داشت و توقع داشتن[۲]. نگه بانی و نوعی امید به آینده داشتن و درنگ در امور[۳].

لازم به ذکر است که این واژه به صورت مختلف، (۱۴ بار) در قران آمده است. به یک شاهد قرانی در این زمینه اشاره میکنیم:

« فا نتظروا إنی معکم من المنتظرین »

« پس منتظر باشید که من هم با شما از جمله منتظرانم »[۴]

طبق آنچه گفته شد معنی حقیقت انتظار، بر حسب مفهوم لفظی اند (ضد یاس) است. یعنی « قطع امید کردن از امری به واسطه یقین به عدم وجود یا عدم وقوع آن » پس منظور از انتظار داشتن امری؛ این است که فرد، یقین به وقوع آن داشته و همچنان چشم به راه و امیدوار به زمان وقوعش باشد.[۵]

مفهوم لغوی و اصلاحی انتظار:

انتظار؛ حقیقتی است که از ترکیب ایمان و اعتقاد به خدا و مبانی دین و نیز اشتیاق به ظهور موعود الهی شکل گرفته تابه کمک امداد های الهی، حکومت قسط و عدل را در جهان گسترش داده و همه را تحت فرمان یکتا پرستی در آورد؛ پس انتظار به معنای امید به آینده ای سعادت آفرین است که همگان در آن، از فساد و ناحقی ها نجات یابند و نیز به معنای چشم به راه بودن برای تحقق عدل و بر قراری نظام عدل الهی است.

منتظر (به کسر ظاء) کیست:

کسی که امیدوار به رحمت الهی است و ناراحت و مایوس از وضع موجود است، به ظهور امام عصر ( عجه الله تعالی فرجه الشریف ) یقین داشته و چشم به راه و امامده یاری اوست، چنین فردی منتظر نامیده میشود.

ایجاد حالت انتظار در انسان و منتظر نامیده شدن او، مستلزم تحقق مقدماتی است که با فراهم شدن آنها انتظار حاصل شدنی است و فرد به عنوان منتظر حقیقی شناخته می شود. مهم ترین مقدمات چهار عامل ذیل هستند:

اول) یقین به ظهور حضرت:

هر قدر علم و یقین شخص به ظهور امام زمان ( عجه الله تعالی فرجه الشریف ) عمیق تر باشد، انتظارش نسبت به آن بیشتر است و با وجود شک در اصل وقوع و یا سست بودن عقیده نسبت به ظهور، انتظار هم به صفر نزدیک تر میشود؛ زیرا یقین قوی و محکم در مورد این مسأله ارتباطی مستقیم با اعتقاد فرد به وعده های قران و سنت داشته و وجود عقیده راسخ بر شدت انتظار می افزاید.

دوم) نزدیک دانستن امر ظهور:

یقین داشتن انسان به اصل ظهور کافی نیست؛ بلکه اگر وقوع آن را در آینده ای نزدیک ببیند؛ انتظار بیشتر شده و تا در احادیث اهلبیت( علیه السلام ) آمده امر ظهور را

دور نپندارید، تا انتظار شدید تر شود. اینکه امام صادق( علیه السلام ) فرموده اند: « آنها (کافران و ناباوران) ظهور امام را دور میبیند ولی ما آن را نزدیک می بینیم[۶].»

برای تشدید حالت انتظار در مومنان است هر چند که زود تر دانستن امر ظهور با « استعجال » که امر مذموم شمورده شده متفتوت است.

سوم) دوست داشتن ظهور امام ( علیه السلام ):

فرد معتقد به ظهور امام، هر مقدار ظهور موعود را دوست داشته باشد، بر شدت انتظارش افسوده شده و برای ظهور لحظه شماری می کند؛ زیرا که تصور روشنی از زمان ظهور دارد.

چهارم) دوست داشتن مهدی موعود ( علیه السلام ):

با وجود علاقه، محبت دل بستگی فراوان درون فرد معتقد نسبت به امام، انتظارش نسبت به ظهور آن حضرت شدید تر خواهد بود.عوامل یا رشد باعث ایجاد حالت انتظار در فرد بوده و نبود و یا کمبود این عوامل در ضعف انتظار مؤثر است و فرد مقید به انجام وظیفه انتظار، با تقویت این مقدمات به عنوان یک منتظر واقعی محسوب می شود.

منتظر (به فتح ظاء) کیست:

کلمه ی منتظر (بفتح ظاء) اسم مفعول از باب « افتعال» به معنای انتظار کشیده شده است که دیگران در انتظار او بسر برند. به عبارت دیگر، کسی که مورد انتظار شخص منتظر (بکسر ظاء) است و انتظار لحظه ی ظهور ورودش کشیده میشود، منتظر (بفتح ظاء) گفته می شود.

از زبان امام معصوم ( علیه السلام ) آن کسی که باید در انتظار آمدنش بود، چنین معرفی شده است:

عبدالعظیم حسنی: روایت می کند که بر مولای خود، امام محمد تقی ( علیه السلام ) وارد شدم و گفتم: من می خواهم از قائم ( علیه السلام ) سوال کنم که آیا او همان مهدی است یا کسی غیر از او است؟ امام ( علیه السلام ) فرمود:

«قائم همان مهدی است، کسی که واجب است در غیبتش انتظارش بکشند و در ظهورش او را اطاعت کنند و او سومین از فرزندان من است و سوگند به کسی که محمد را به نبوت مبعوث فرمود و ما را به امامت مخصوص گردانید، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدر طولانی گرداند تا در آن روز قیام کند و زمین را همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد، پر از عدل و داد نماید.[۷] بنا بر حدیث یاد شده، در عصر کنونی و دوران پر تکلیف غیبت آن که باید مورد انتظار همگان بوده و انتظار او کشیده شود، حضرت مهدی ( علیه السلام ) است. حال این سوال مطرح میشود که چرا حضرت مهدی ( علیه السلام ) را « منتظر » (به فتح ظاء) گویند؟!

صقر بن ابی دلف گوید: از امام جواد ( علیه السلام ) پرسیدم که پس از حسن [امام حسن عسکری ( علیه السلام )] چه کسی امام است؟

ایشان چنین فرمودند:

«إن من بعد الحسن ابنه القائم بالحق المنتظر»

فقلت له یابن رسول لله لم سمی القائم؟

قال: «لانه یقوم بعد موت ذکره و ارتداد اکثر القائلین بامامته»

فقلت له: و لم سمی المنتظر؟

قال: لان له غیبه یکسر ایامه ها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزی بذکر الجاهدون وینجع فیها المتسلمون.

« همانا پس از حسن، فرزندش قائم، به حق امام منتظر است.»

گفتم: فرزند رسول خدا! چرا او را قائم می گویند؟

فرمودند: « زیرا او پس از آنکه یارش از بین مردم برود و اکثر معتقدین به امامتش مرتد شوند قیام کند»

کفتم: چرا او را منتظر (به فتح ظاء) گویند؟

فرمودند: « زیرا ایام غبیتش زیاد شود و مدتش طولانی گردد، مخلصان در انتظار قیامش باشند و شکاکان، انکارش کنند و منکران، یادش را استهزاء نمایند و تسلیم شوندگان در آن، نجات یابند»[۸]

آری رمز اینکه امام مهدی ( علیه السلام ) منتظر (به فتح ظاء) نامیده شده در کلام پاک امام معصوم ( علیه السلام ) به خوبی بیان شده است. و آن اینکه افرادی مخلصانه در انتظار قیام او و اتمام دوران غیبت طولانی اش هستند و هر گز دست از این عقیده پاک خود نسبت به امامت ایشان بر نداشته و همچنان منتظر فرا رسیدن لحظه ظهورش بوده و نیز تسلیم شدگان امر اویند.

دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری (قدس سره):

بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران- امام خمینی (قدس سره)- در سخنان خود، هدف دشمنان اسلام را برای قشر مسلمانان، به وضوح مشخص ساخته اند. ایشان می فرمایند:

« اینها از اول در ذهن شما مطالبی وارد کردند تا شما را از امور مملکتی منصرف کنند و آنها مشغول کار خودشان باشند و شما هم مشغول دعا گویی باشید. آنها هم، هر کاری که دلشان می خواهد، هر گونه هرزگی که می خواهند بکنند[۹].»

علامه شهید مرتضی مطهری (ره) نیز در و معرفی و تبیین انتظار ویران گر فرمودند:

برداشت قشری از مردم، از مهدویت و قیام انقلاب مهدی موعود ( علیه السلام ) این است که این موضوع، صرفا ماهیت انفجاری دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشائه و رواج ظلم ها، تبعیز ها، اختناق ها، حق کشی ها، تباهی ها ناشی میشود، نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشدریا، باطل یکه تاز میدان گردد،

جزء نیروی باطل نیرویی حکومت نکند و فرد صالحی در جهان یافت نشود ( نه اهل حقیقت؛ زیرا هر صلاح، یک نقطه ی روشن است.) تا در صحنه ی اجتماع نقطه روشنی هست دست غیبی ظاهر نمی شود. بر عکس، هر گناه و فساد و هر ظلم تبعیز و هر حق کشی و پلیدی ای به حکم این که مقدمه صلاح کلی است و انفجار را قریب الوقوع می کند رواست، زیرا « الغایات تبرر المبادی » (هدف ها رسیده های نا مشروع را مشروع می کند) پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه ی فساد است.[۱۰] این نوع برداشت منفی و غلط از مفهوم اصیل انتظار فرج و ظهور حضرت مهدی موعود ( علیه السلام ) در واقع، عاملی مؤثر برای تعطیلی و کنار گذاشتن احکام و قوانین ناب اسلامی و به تعبیر استاد مطهری (ره) نوعی « اباحی گری » محصوب می شود.[۱۱] و هرگز طبق موازین قرانی نیست. امام رضا ( علیه السلام ) در این زمینه میفرماید: « اگر شیعه ما زنده بماند و حکومت ما را درک کند، همطراز کسانی است که در رکاب رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و جنگ بدر رفته اند و اگر در حال انتظار بمیرد،

همطراز کسانی است که با قائم آل محمد ( علیه السلام ) قیام می کنند و در سرا پرده او مانند این دو انگشت شهادت در منار هم می نشینند.[۱۲]»

انتظار ویران گر که معلول و محصول بینشی نادرست درباره ی تحولات و انقلابات تاریخی است؛ در واقع اثارت بخش و فلج کننده نیروهای مقاوم جامعه است و اگر دیدگاه فردی در مورد این اصل مقدس بر این اساس شکل گرفته شده باشد که ظلم را در عالم فرا گیر کنیم تا مقدمات ظهور فراهم گردد و به سکوت در برابر ستم که نوعی همراهی در قیام، بپردازیم، اینجا است که به هشدار امام رضا ( علیه السلام ) در مورد اینکه خطر مدعیان درو غین انتظار به مراطب از فتنه دجال زیان بار تر و آسیب پذیر تر است ، پی میبریم. امام رضا ( علیه السلام ) در معرفی اینگونه افراد میفرمایند:

« برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهلبیت را دست تاویز ساخته اند، زیان و فتنه انگیزیشان بر شیعیان ما از دجال بیشتر است.[۱۳]»

انتظار سازنده:

نوعی از انتظار که در واقع نگرش صحیح نسبت به امر مقدس انتظار است؛ انتظار سازنده یا همان هانتظار مثبت است که تعهد آور، مسئولیت آفرین، نیرو بخش و بحرکت درآورنده می باشد.[۱۴]

با کمی دقت درمی یابیم که مفهوم راستین و واقعی انتظار عبارت است از: حرکت و تلاش سازش ناپذیر در جهت مبارزه با ظلم و ظالم به منظور زمینه سازی حکومت جهانی اسلام و ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام ).

این مفهوم راستین دارای سه معنای تدریجی است که عبارتن از:

۱)فرج و گشایش که همچون نقطه ی روشنی است که انسان با انتظار به آن سو حرکت میکند، پس حرکت باید به سوی نقطه معینی باشد؛ امید به رفع ظلم و تلاش در جهت ریشه کن نمودن آن، نه سکون و سکوت در برابر ستم گری های موجود در جامعه.

در حقیقت انتظار فرج، درمان کننده ی مشکل یاس است و شیعیان همیشه مخالف ستم بوده و ذکر همیشگی یشان در هنگام مقاومت ها « یا حجه ابن الحسن و یا مهدی» است به عنوان نمونه؛ زمانی که رژیم سهیونستی برای ماندن در جنوب لبنان آمده بود تا به اشاعه ی فساد و تجاوز به ناموس ها بپردازد، شیعیان به امام مهدی ( علیه السلام ) روی آورده و اصلحه ها را به سوی تجاوزگران نشانه گرفتند و سرانجام پیروز شدند. پس علتی که وادار کننده ی همیشگی شیعه برای ستیز با دشمنان است، انتظار فرج می باشد و اگر شیعه انتظار فرج را به طور کامل درک کند هیچ گاه، مظلومی باقی نمی ماند؛ زیرا شیعیان در این صورت، ظلم را پذیرفته و خداوند آنها را پیروز می گرداند.[۱۵]

۲)در مفهوم دوم انتظار فرج سازنده، توجه ما بسوی مرکز فرماندهی و ولایت الهی؛ یعنی امام مهدی ( علیه السلام ) است. این امر در رهبری معنوی؛ یعنی مرجعیت باستاب یافته و این که رهبر مذهبی مسلمانان به ویژه شیعیان باید از بین پارساترین و نزدیک ترین به ارزشهای الهی انتخاب شوند به این دلیل هست که افرادی مثل علامه انصاری، سید طباطبایی، آیت الله سید ابو الحسن اصفهانی و … به عنوان رهبران شیعه، رو به سوی قله والا تری داشته اند کا آن قله امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجه الشریف )

است و ما این قله بلند و متکامل را « انتظار فرج » می نامیم. چون انتظار فرج به معنای واقعی و اصیل خود، ما را وادار به حرکت به سمت قله های روشن و افق های دور دست می کند.۳)مفهوم عمیق تر انتظار فرج این است که ما چون دوست دار امامین باید آن طور که مورد پسند امام است زندگی کنیم و با یافتن الگویی مناسب که جست جوی الگویی مطلوب از جمله لصیل ترین صفات بشر است می توانیم نقش خود را به نمونه کوچکی از آن الگوی برتر، دگرگون ساخته و این الگوی مناسب که ارزش های والا در او تجسم یافته، امام مهدی( روحی فداه ) است.

از این رو در انتظار ظهور او بوده و سعی می کنیم، با تهذیب نفس و سایر آمادگی ها، اعمال خود را مورد رضایت امام قرار دهیم و این معنای والا و حقیقی انتظار فرج است.

انتظار در روایات:

انتظار در فرهنگ مطعالی اسلام، به ویزه در مکتب گرانسنگ تشیع از جایگاه ویژه ای بز خوردار است و در مباحث مهدویت، درخشندگی خارجی دارد. مجموعه روایاتی که از «انتظار» سخن گفته اند به دو دسته کلی تقسیم می شوند.دسته اول: روایاتی است که به انتظار فرج و گشایش، به صورت عام و کلی اشاره کرده است، گرچه مصداق کامل و تام آن « فرج عمومی » در سطح جهان با ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام ) نیز هست ولی هر گشایشی را شامل می شود.

دسته دوم: روایاتی که در خصوص فرج قائم آل محمد ( علیه السلام ) و ظهور آخرین مصلح جهانی و موعود است.[۱۶]

الف)انتظار فرج؛ برترین عمل ها

رسول مکرم اسلام چنین فرموده اند:

« افضل اعمال امتی انتظار الفرج من الله عزوجل »؛« برترین عمل امت من، انتظار فرج از جانب خدای بلند مرتبه است.[۱۷] »

روایت معروف دیگری که از پیامبر عظیم الشأن اسلام نقل شده این است که:

« افضل الاعمال احمزها » ؛ « بر ترین اعمال سخت ترین آنها است.[۱۸] »

امام علی ( علیه السلام ) میفرمایند:

« افضل عمل المومن انتظار الفرج » ؛ «بهترین کار مومن انتظار فرج است.[۱۹] »

ب) دین بر پایه انتظار:

انتظار یکی از پایه های اساسی دین مورد قبول خداوند را تشکیل می دهد.

قرار گرفتن انتظار حضرت مهدی ( علیه السلام ) در کنار شهادت به توحید و نبوت و ولایت، حاکی از شدت اهمیت و اعتبار آن در نزد خدا است. خداوند بر اساس مجموعه ی اصول مذکور است که اعمال بندگان را می پذیرد.

پس اگر نقصی از ناهیه ی هر یک از اصول پیش آید مقتضی برای اعمال حاصل نخواهد شد و بر اساس همین نکته است که می توان گفت: هیچ عملی را از بنده غیر منتظر نمی پذیرد. آمدن دو اصل پرهیز کاری و سخت کوشی هم ردیف با انتظار قائم ( علیه السلام ) علاوه بر تصریح به جدایی نا پذیر بودن « انتظار و ورع » و « انتظار و جهاد » به کامل نبودن دین بدون آن دو نیز دلالت دارد، همان طور که به عدم قبول انتظار بدون آن دو اشاره می کند.[۲۰]

ج: انتظار فرج؛ محبوب‌ترین عمل

در روایات امامان معصوم (علیهم السلام) انتظار نه تنها عمل و حتی برترین عمل بلکه به‌عنوان محبوب‌ترین عمل نیز شمرده شده است.

مردی از امام علی (علیه السلام) پرسید: محبوب‌ترین عمل نزد خدای بلندمرتبه کدام است؟ امام علی (علیه السلام) فرمودند: «انتظار فرج[۲۱]».

د: انتظار فرج؛ عملی عبادی

انتظار فرج در دین مبین اسلام، نه تنها به‌عنوان برترین و محبوب‌ترین عمل شمرده شده است، بلکه از آن با عنوان دیگری به نام «عبادت» یاد شده است.

آن‌جا که رسول اکرم (صلی الله) فرموده‌اند: « انتظار الفرج عباده؛ انتظار فرج عبادت است[۲۲]».

ه: انتظار فرج؛ بالاترین عبادت مؤمن

به منظور بیشتر معرفی نمودن گلواژه‌ی انتظار، تعبیر دیگری در لابه‌لای کلام نورانی معصومین (علیهم السلام) به چشم می‌خورد و آن این‌که، انتظار، بالاترین عبادت مؤمن، شمرده شده است.

رسول اکرم (صلی الله) در این باره چنین فرموده‌اند: «افضلُ العباده انتظار الفرج؛ بالاترین عبادت انتظار فرج است[۲۳]».

امام علی (علیه السلام) نیز می‌فرمایند: « افضلُ العباده المؤمن انتظار فرج الله؛ برترین عبادت مؤمن انتظار فرج از جانب خداست[۲۴]».

و: انتظار فرج؛ بالاترین جهاد امت پیامبر

نبی مکرم اسلام (صلی الله) فرموده‌اند: «افضل جهاد أمتی انتظار الفرج؛ بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است[۲۵]».

ز: انتظار فرج؛ بزرگترین فرج ها

همه تعابیری‌که درباره مفهوم والای انتظار بیان شده در یک حدیث شریف که از حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شده است: «انتظار الفرج مِن أعظم الفرج؛ انتظار فرج از بزرگترین فرج هاست[۲۶]».

تکالیف منتظران

همان‌طور که می‌دانیم انتظار، تجلی کامل تربیت‌های مکتب اسلام است که که هم شاخص منوّر عقائد حقّه از قبیل توحید، عدل،نبوت، امامت و معاد است و هم تربیت‌های مکتب در آن متبلور شده است.

انتظار جریانی در دوران عمیق غیبت است، این دوران هم‌چون مدتی است که معلم از کلاس خارج شده تا بنگرد که شاگردان، در غیاب او چه می‌کنند و نسبت به تکالیف سپرده شده چه عکس‌العملی دارند؟ حال شاگرد مکتب انبیاء الهی، هم همین‌ گونه است. او حاضر در کلاس دین الهی است و باید پیوسته مراقب خود باشد تا دست از پا خطا نکند و بداند که هم اکنون موقع خروج معلم ازکلاس است که ورودش از جمله احتمالات بوده و امکان دارد، او را در آن حال ببیند، پس منتظر، باید در هر موقعیتی، رضایت خاطر معلم یعنی همان منتظر را فراهم کند[۲۷].

پس از بیان این تمثیل لازم است که به آداب عصر غیبت و ذکر مقدمه‌ای در این زمینه بپردازیم. هنگامی‌که در تعالیم و تکالیف دین، با بینشی عمیق، صحیح و آگاهانه، غور و تفکر می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که روزگار انتظار، روزگار رهایی، بی‌مسئولیتی یا به عبارتی دیگر دوران بی‌تفاوتی نیست، بلکه دوران‌های تکلیف است، هم تکالیف فردی و هم تکالیف اجتماعی.

در این دوران مسلمانان و منتظران واقعی، باید پاسبان دین حقّه‌ی الهی و تعالیم و احکام والای آن باشند و اگر عصر بی‌تکلیفی بود، باید تکلیف از افراد ساقط می‌شد. درحالی که این‌گونه نیست، بلکه عصر تمسک جستن به احکام الهی، باید به قوت خود پابرجا باشد. از این رو حضور همه‌ی افراد چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی لازمه‌ی آن است هم‌چنین همه‌ی جوانب دین به ویژه در بعد فعال آن باید مورد آموزش همگان واقع شود.

بنابراین؛ عصر انتظار، عصر وظیفه و تکلیف است که طبق احادیث معصومین (علیهم السلام) انتظار در کنار منتظر آورده شده، از این رو، درمی‌یابیم که منتظران برای اثبات انتظار خود تکالیفی دارند. هدف آن است که نوشته‌ای در دست محبان و مشتاقان آن حضرت و همه‌ی طالبان هدایت قرار گیرد که بتوانند به راحتی با وظایف خود در قبال حضرت حجت (علیه السلام) و حقوقی‌که آن حضرت بر آن‌ها دارد، آشنا شده و دست یابند و آن‌ها را سرمشق خود قرار دهند و عمل کنند.

در این عصر که دشمنان دین بیش از گذشته و با حربه‌های گوناگون خود به جنگ با دین و دینداری آمده‌اند، می‌بایست با تحقیق بیشتر در مباحث مربوط به امام زمان (علیه السلام) که خورشید معنویت و اصل همه‌ی محتویات است، خود را آماده‌ی مقابله با مکر آنان کنیم.

ذکر داستانی درمورد انتظار

فردی خدمت رسول اکرم (صلی الله) آمد و پرسید: «یا رسول الله! روز قیامت چه زمانی واقع خواهد شد؟» چون این سؤال را در هنگام نماز پرسید. رسول اکرم (صلی الله) ابتدا تشریف برده و نماز خواندند و سپس فرمودند: «آن شخصی که این سؤال را پرسید، کجاست؟» سؤال کننده آمد اما پیامبر اکرم، این‌گونه جواب نداند که عملش نزد خداست یا در چه زمانی، بلکه فرمودند: «برای قیامت چه آماده کرده‌ای؟[۲۸]»

مشابه همین، شخصی نزد امام جعفر صادق (علیه السلام) آمد و سؤال نمود: «گشایش و فرج شما اهل بیت (علیهم السلام) چه زمانی است. امام (علیه السلام) فرمود: تو را به فرج چه‌کار؟ درحالی که از کسانی هستی که دنیا را می‌خواهی[۲۹]».

ابعاد عاطفی شور منتظر

گواه صادق بر انتظار، شوق و اشتیاق است که از یک سو در غم فراق و از دیگر سو در شوق وصال می‌باشد. ابعاد عاطفی انتظار، که در حقیقت نقطه‌ی اوج انتظار و گرمی و حرارت آن می‌باشد، اشتیاق است. این عواطف و احساسات در ابعاد زیر تجلی دارد:

۱-محبت

عشق و محبت به امام که در واقع، سرریز محبت و شفقت امام به شیعیان است که در دعای ندبه آمده «بِنَفسی أنت مِن مغیَّبٍ لَم یَخلُ مِنّا …؛ جانم فدای آن امام غایبی باشد که جایش در میان ما خالی نیست …[۳۰]»

۲-شور طلب

پس از دیار محبت، منتظر کسی است که به دنبال یار می‌گردد، نه آن‌که گوشه‌ای بنشیند و صبر پیشه سازد. یا شور و شوق همه جا را در طلب او جستجو می‌کند. کسی‌که گمشده‌ای دارد و مدّعی عشق و محبت است، آیا از او پذیرفته است که هیچ‌گاه در طلب گمشده‌اش برنیامده باشد و زمینه را برای ظهورش فراهم نکنند.

۳-چشم به راه

منتظر واقعی کسی است که برای رسیدن یار، لحظه شماری می‌کند، یعنی واقعاً چشم به راه است، به او عشق می‌ورزد، با او سخن می‌گوید، او را طلب می‌کند و با چشم‌های نگران و رمق دیده به دور دست می‌نگرد، شاید او را ببیند و بیاید.

انتظار در ابعاد عاطفی آن یعنی اشتیاق، محبت، شور طلب و چشم به راه بودن، همگی مستلزم نوعی توسل و رابطه‌ی قلبی با حضرت است.

بنابراین انتظار کشیدن یکی از خصال بسیار مهم در نیک شهر منتظران است که از مفهوم روان به مقوله‌ی عمل و اهل تلاش سوق یافته و طبق معنای واقعی آن انسان را در هر سه محور یاد شده پرورش می‌دهد.

دعا برای سلامت و تعجیل در فرج امام عصر (علیه السلام)

یکی دیگر از وظایفی که بنابر تصریح حضرت صاحب الامر (علیه السلام) بر عهده‌ی منتظران و عاشقان آن حضرت، نهاده شده دعا برای تعجیل فرج است. و از آن‌جایی که دعا، عملی عبادی و نوعی خواستن است، برخاسته از مفهوم واقعی انتظار است به همین دلیل جزء تکالیف منتظران می‌باشد.

امام عصر (علیه السلام) در توصیفی که خطاب به اسحاق ابن یعقوب (علیه السلام) صادر شده می‌فرمایند: «وَ أکثَروا الدعاءَ بِتَعجیلِ الفرج فإنَّ ذلکَ فرجکُم؛ برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید، همانا در آن، گشایش کار شما هست[۳۱]».

دعا کردن، شرط رهایی از فتنه‌های عصر غیبت و اتمام هرگونه ظلم و فساد است، در این باب به حدیثی از امام حسن عسکری (علیه السلام) اشاره می‌کنیم که ایشان می‌فرمایند: «به خدا سوگند، او غیبتی خواهد داشت که در آن، تنها کسانی از هلاکت نجات می‌یابند که خدا آن‌ها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا برای تعجیل در فرج موفق نموده است[۳۲].

شرایط دعا

دعا کردن به‌منظور امتثال امر امام، شرایطی دارد که از جمله‌ی آنان عبارتند از:

۱-پاکی درون (توبه و رفع موانع استجابت)

در قرآن کریم آمده: «إنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بِأنفُسِهِم؛ خدا، حال قومی را تغییر نمی‌دهد، تا آنان حال خود را تغییر دهند[۳۳]».

بر این اساس اگر بندگان با استغفار حال خود را تغییر دهند، عاقبت عمل آن‌ها این است که نعمت عظمای الهی که فرج کلی آل محمد (صلی الله) است، به آن‌ها عطا خواهد شد.

۲-دعا برای جماعت

هرگاه همه‌ی بندگان خدا هم‌عهد شده که به درگاه حضرت احدیّت توبه و تضرع نموده و تعجیل در فرج آن حضرت را طلب کنند،

پس در آن تعجیل خواهد شد و اگر چنین نکنند، در آن تأخیر خواهد گشت؛ زیرا که تعجیل فرج و تأخیر آن جزء امور بدائی[۳۴] است.

۳-سایر موارد

علاوه بر موارد یاد شده، عوامل و شرایط دیگری که برای دعاء نمودن جهت تعجیل در فرج امام، نقش دارند به اختصار عبارتند از: دعای برخاسته از دل نه فقط اکتفا کردن به لفظ، خلوص نیّت، خشوع قلب و …

شرایط تسریع در تأثیر دعای فرج

از جمله شرایط تکمیل و تأثیر دعای فرج و توبه – چه به صورت دسته جمعی واقع شود یا به صورت انفرادی و چه دعا و توبه را هر فردی از جانب خود انجام دهد یا از جانب همه مؤمنین – عمل به واجبات و ترک بعضی از گناهان به خاطر شدت حرمت آن‌هاست، علاوه بر توبه، کفـاره هم دارد، مانند افـطار روزه‌ی ماه مبارک رمضان، یا قتـل نفس محترمه.

هم‌چنین، درمورد دو معصیت بزرگی که یکی واقعه‌ی کربلا و دیگری، زندانی شدن موسی بن جعفر (علیه السلام) است. این امر مصداق دارد، زیرا وقوع این دو مصیبت بزرگ، سبب تأخیر فرج اهل بیت (علیهم السلام) شد. بر این اساس بر مؤمنان لازم است که علاوه بر توبه، کفاره هم بدهند، یعنی نسبت به شأن جلیل آن دو امام عالی قدر، آن‌چه سزاوار است، انجام دهند که کفاره‌ی آن، نصرت و یاری این دو عزیز بزرگوار- در آن جهتی که به مصیبت آن‌ها مربوط می‌شود- می‌باشد[۳۵].

بنابراین انسان باید در مقام توبه و دعا برای تعجیل در فرج و نیز نصرت آن دو بزرگوار به آن‌ها متوسل گردد، که توسل از طریق این سه امر محقق می‌شود:

اول: زیارت قبور منورشان چه از نزدیک یا از دور.

دوم: اقامه‌ی عزای آن دو بزرگوار.

سوم: لعن بر قاتلان و دشمنان آن دو بزرگوار و دشمنی کردن با دشمنان امام.

نتایج دعا برای تعجیل فرج

دعا کردن برای تعجیل در فرج امام زمان (علیه السلام) دارای فواید و نتایجی است که به اختصار به چندین مورد اشاره می‌کنیم که این نتایج عبارتند از: اطاعت از فرمایش حضرت ولی عصر، اظهار محبت قلبی، نشانه‌ی انتظار، اداء اجر رسالت، زودتر واقع شدن امر فرج، رفع عقوبت از اهل زمین، برخورداری از ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان، ثواب شهید شدن در زیر پرچم حضرت مهدی (علیه السلام)، دفع بلاء، دعای حضرت مهدی در حق دعا کننده، برتری دعای هنگام غیبت بر دعای هنگام ظهور، رستگاری به شفاعت حضرت زهرا (علیها السلام) و نیز موارد دیگر …

سرانجام انتظار

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه‌ی احزان شود روزی گلستان، غم مخور[۳۶]

سرانجام، دوران انتظار و نهان بودن آخرین منجی، به سر می‌رسد و به زودی سپیدی صبح بر سیاهی شب چیره خواهد شد و آن زمان دور نیست. این انسان است که با انتخاب خود و فراهم آوردن زمینه‌ی ظهور با تلاش مستمر و رفتارهای شایسته‌ی خود، می‌تواند برپا مانده و خود را با این حرکت منظم هستی هماهنگ کرده و در فرجام نیک آفرینش سهیم باشد.

معنای غیبت و امکان ارتباط

قرآن کریم در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره از امام زمان (علیه السلام) به عنوان «غیبت» یاد کرده است: «بسم الله الرحمن الرحیم الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً لِلمُتَّقین الذین یومنونَ بالغیب[۳۷]»

یکی از ویژگی‌ها و خصائص اهل تقوا این است که ایمان به امام زمان (علیه السلام) دارند. طبق تفسیر شریف و نورانی علیّ بن ابراهیم قمی، «الذین یومنون بالغیب»، به عنوان یک مصداق عالی، یعنی «الذین یومنون بالمهدیّ (علیه السلام)»؛ یعنی آنان‌که به وجود امام زمان (علیه السلام) اعتقاد دارند و حضرت را باور کرده‌اند. پس، قرآن کریم از امام زمان (علیه السلام) به عنوان غیب یاد می‌کند.

اما این غیبت چه معنا دارد؟ آیا معنای غایب بودن امام زمان (علیه السلام) این است که احدی از اولیا و غیر اولیا زمان و عصر غیبت به محضر نورانی حضرت نمی‌رسند؟ که این معنای باطل و غلطی برای امام زمان (علیه السلام) است. غیبت به این معنی نیست که کسی خدمت امام زمان (علیه السلام) نمی‌رسد. امام زمان غایب است یعنی مردم او را می‌بینند، او را زیارت می‌کنند، ما باید بشویم حاج محمدعلی فشندی. فرموده بود: آن‌قدر آشنای با حضرت شدم، آن‌قدر به محضر نورانی و خدمت آقا امام زمان (علیه السلام) رسیدم که اگر امام زمان (علیه السلام) پشت دیوار خانه‌ام راه برود، صدای پای مبارکش به گوش من می‌رسد و من با صدای پای امام زمان (علیه السلام) آن‌قدر آشنایم که می‌گویم: این آقا امام زمان (علیه السلام) است. از صدای پای آقا امام زمان (علیه السلام) او را می‌شناسم. یا سید بحر العلوم که با لهجه‌ی امام زمان (علیه السلام) آشنایی دارد می‌گوید:

چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن به رُخَت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن

علامه مجلسی در جلد ۵۳ بحار، جریان این ملاقات را بیان می‌کند و این بیت شعر فارسی را هم از لسان سیّد بحرالعلوم می‌آورد.

چرا امام زمان (علیه السلام) را نمی‌بینیم

روز جمعه به تعبیر احادیث و روایات تعلق به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد. چون امام زمان (علیه السلام) وقتی ظهور کند همه‌ی عقول جمع می‌شوند، همه‌ی احزاب نابود می‌شوند، همه‌ی مکتب‌ها و مذهب‌ها مضمحل می‌گردند و تمام جهان تحت حکومت واحده‌ی حضرت مهدی (علیه السلام) قرار می‌گیرند. لذا روز جمعه به نام نامی حضرت مهدی (علیه السلام) اختصاص پیدا کرده است.

آیا در عصر و زمان غیبت عمومی ممکن است کسی امام زمان (علیه السلام) را ببیند؟ یک مطلب غلط به ذهن خیلی از افراد رفته است و آن این است که غیبت را به معنای ندیدن برای ما معنا کرده‌اند. وقتی که ما می‌شنویم امام زمان غایب است، یعنی او را نمی‌بینیم. غایب بودن مساوی با ندیدن است. وقتی که ما به روایات زیادی که در باب حضرت مهدی است مراجعه کنیم به عنوان نمونه یک روایت پیدا نمی‌کنید که غیبت به معنای ندیدن امام زمان (علیه السلام) باشد. برعکس، روایات، غیبت را این‌گونه معنی کرده‌اند: «امام زمان را می‌بینیم ولی نمی‌شناسیم».

گناه عامل دوری ما از امام زمان

وظیفه شیعه در زمان غیبت چیست؟ غیبت امام زمان در اثر گناه و معصیتی است که ما انجام داده‌ایم. مرحوم خواجه نصیر درباره‌ی امام زمان (علیه السلام) سه جمله‌ی زیبا دارد: «وجودُه لطفٌ و تَصَرُّفُهُ لطفٌ و آخَر و غیبَتُه مِنّا[۳۸]»؛

در این‌جا سه لطف مورد بحث است: یکی مربوط به خداست، دیگری مربوط به امام زمان است و لطف سوم مربوط به شیعه است. اما لطفی که منسوب به خداست، این است که برای جهان امام بیافریند، برای جهان انسانی کامل و جامع و فردی که واسطه‌ی فیض و شمع‌گونه و شمع صفت باشد برای جهانیان خلق کند که خدا این کار را کرد و این لطف را خدا بر خودش واجب کرده است. لطف دوم مربوط به امام زمان (علیه السلام) می‌شود که در دل‌ها و در جهان ماده و معنا تصرف کند و کار امامت خود را انجام بدهد که انجام می‌دهد. این لطف را نیز آن حضرت بر خویشتن واجب نموده است.

اما لطف سوم این است که شیعه حضرت را بپذیرد، دوستان پیرو فرامین و نواهی امام زمان باشند؛ هرچه را او دوست دارد، دوست بدارند و با هر چیزی که او دشمن است دشمن باشند. هرچه او می‌خواهد انجام دهند و هرچه را او را اکراه دارد از آن منصرف بشوند. اما شیعه این کار را نکرد، لذا خواجه نصیر می‌فرماید: «و غیبهُ مِنّا» لطف سوم را ما انجام ندادیم، ما آماده‌ پذیرایی و آماده‌ی پذیرش ورود امام زمان نشدیم.

حضرت آیت الله بهاء الدینی در یکی از جلسات خصوصی صحبت‌های جالبی می‌کردند. از جمله فرمودند: بدانید ما یک مهمان بسیار عزیزی داریم، این مهمان عزیز فرودگاه و منزلگاهش قلب و جان ما و دل ماست، حواستان باشد. کاری نکنید که آزرده‌اش کنید و از قلب و جان و دل شما بیرون برود. فرمودند: اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار، که بنده این‌گونه بهره بردم که این میهمان عزیز امام زمان (علیه السلام) می‌باشد.

راه تبدیل غیبت به فرج و ظهور خاص

چه کنیم تا این غیبت دست‌کم برای ما مبدل به فرج و ظهور خاص شود. راهش چیست؟ چندین روایت از امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) و دیگر ائمه (علیهم السلام) آمده است که در زمان غیبت اکثر قریب به اتفاق مردم هلاک هستند. (هلاک نه بدین معنا که می‌میرند، بلکه هلاک به این معنا که از دین حق خارج می‌شوند) این خطر خیلی بزرگی است، به خصوص که انقلاب ما هم این را ثابت کرده است. چه‌قدر خطوط! خط‌های چپ و راست، گروهک‌ها، منافقین، کمونیست، در زمان غیبت برای اکثر مردم درست شده است. چه کنیم که از این گمراهی نجات پیدا کنیم؟ راهش چیست؟ دو راه را منحصراً مطرح می‌کنیم:

الف- انتظار

اگر آدمی می‌خواهد از گمراهی در افکار و اعتقادات نجات پیدا بکند، اگر می‌خواهد ربط با امام زمان (علیه السلام) پیدا کند، باید حالت انتظار را در وجود و درون خود زنده کند. فرمودند: «أفضل الأعمال إنتظار الفرج[۳۹]» در برخی از روایات آمده است: «أفضل العباده إنتظار الفرج[۴۰]» و در برخی دیگر آمده است: «أفضل الاعمال اُمتی إنتظار الفرج[۴۱]» که به تعابیر مختلف ذکر شده است.

أفضل عبادات، عالی‌ترین اعمال، کامل‌ترین حرکات، این است که انسان منتظر ظهور ولی الله الأعظم و بقیه الله الأکبر باشد. اگر ما توانستیم حالت انتظار را در درونمان زنده کنیم، آن‌گاه است که از خیلی از خطرات مصون و محفوظیم.

منتظر واقعی

اما انتظار صحیح و مستدام: انسانی که فرزندش رفته و گفته است یک روزه برمی‌گردم و روزها، ماه‌ها و سال‌ها گذشت و نیامد، آیا او را فراموش می‌کند؟ هر دفعه زنگ تلفن یا خانه به گوشش می‌رسد از جا می‌پرد، به این امید که خبری از عزیزش بگیرد و عزیزانی که مفقودالاثر دارند، این معنا را درک می‌کنند. هر پستچی که نامه‌ای بیاورد فکر می‌کنند از عزبزشان خبری آورده است، به این می‌گویند انتظار. یعنی هر جمعه‌ای که می‌آید، هر نیمه‌ی شعبانی، هر موعد مناسب و هر لحظه و هر آن، در انتظار تشریف‌ فرمایی قدوم مبارک آن حضرت به سر می‌برد.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «تَوَقّع أمر صاحبک لیلکَ و نهارَک[۴۲]»؛ شب و روز در انتظار ظهور امام (علیه السلام) باش. اگر انسان چنین حالت انتظاری داشته باشد، آیا چنین انسانی به دنیا می‌چسبد؟ نه. دیگر آمال و آرزو دارد؟ نه. از غیر امام زمان خالی می‌شود؟ فقط به یک مطلب فکر می‌کند و آن هم آمدن امام زمان (علیه السلام) است. عالی‌ترین وسیله‌ی تهذیب نفس، کامل‌ترین وسیله‌ی سیر و سلوک الی الله، این است که ربطمان را با ولی مطلق، با وسیله‌ی فیض، با سبب متصل بین آسمان و زمین و اهل زمین قوی کنیم. «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». اگر انتظار زنده شد، خیلی از کمالات را به دست می‌آوریم، اما ما آن انتظار را نداریم.

اگر مردم یک چک صد هزار تومانی، دویست هزار تومانی یا طلایی گم کنند، به جاهای مختلف اطلاعیه می‌زنند، جایزه هم برای یابنده و تحویل دهنده قرار می‌دهند. عجب! به اندازه‌ی صد هزار تومان چول و طلا و غیر آن به دنبال امام زمان (علیه السلام) گشته‌ایم؟ ببینیم حضرت کجاست؟ ببینیم چرا غایب است؟ نکند که چشم‌های من در اثر گناه نور را نمی‌بیند!

ب- گریه بر امام حسین (علیه السلام)

راه دوم تبدیل غیبت به فرج و ظهور خاص، گریه بر امام حسین (علیه السلام) است. اگر کسی مقیّد بر گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) شود، برای این انسان هم راه باز می‌شود، هم ارتباط روحی و هم جسمی پیدا می‌کند.

راه‌های ارتباط با امام زمان ( عجه الله تعالی فرجه الشریف )

۱-طهارت نفس

اولین طریق عالی برای ارتباط با حضرت مهدی (عجل الله) انجام دادن واجبات و ترک معاصی و گناهان است. ما اگر در کلاس پاکی به این مرتبه برسیم: ۱- اعضاء و جوارح ما پاک از گناه بشود. ۲- ذهن و افکار ما از خیالات و اوهام پاک شود. ۳- قلب ما از رذائل اخلاقی پاک شود و در این سه بعد طهارت، پاک شویم، آن‌گاه است که راه به سوی امام زمان (علیه السلام) مانند اتوبان و شاهراه باز است.

۲-ایثار و از خود گذشتگی

دومین راه برای رسیدن به محضر مبارک و نورانی آقا امام زمان (علیه السلام) ایثار است. یعنی انسان یک خواهش‌های نفسانی دارد، یک محبت‌های مجازی به دنیا دارد که اگر موفق شد و از شهوت گذشت، از غضب گذشت و از دنیا گذشت و عبور کرد، به حرکت ایثار و از خود گذشتگی و پا روی نفس امّاره گذاشتن، به خدا می‌رسد، به امام زمان (علیه السلام) می‌رسد، به حقایق و معارف می‌رسد. شرط اساسی، ایثار و از خود گذشتگی است.

۳-گریستن بر اباعبدالله (علیه السلام)

سومین وسیله‌ی ارتباطی، گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و خواندن زیارت عاشورا و توسل به حضرت خامس آل عباست.

چگونه گریه بر امام حسین (علیه السلام) مرا به امام زمان (علیه السلام) پیوند می‌دهد؟ عاملی که باعث شده است من از امامم بریده‌ام، پرده‌ی ضخیم گناه و رذایل است که آمده است و جلو قلب من و چشم دلم پرده کشیده است. من نمی‌توانم آقایم را با شناخت زیارت کنم، عامل بریدگی، گناه است و گریه بر امام حسین (علیه السلام) به منزله‌ی از بین برنده‌ی گناه است. لباس اگر چرکی شود. اگر چرک و آلودگی کم است، با شستنش با آب پاک می‌شود. گاهی چرک و آلودگی کم نیست، احتیاج به پودر رخت‌شویی و صابون دارد، اما گاهی با آب و صابون و پودر، کار درست نمی‌شود، باید از مواد پاک کننده‌ی قوی‌تر استفاده کرد تا آلودگی و لک لباس پاک شود.

گاهی انسان قلبش با گفتن یک «یا الله» با گفتن یک «یا ربّ یا رب» شکوفا و نورانی می‌گردد. گاهی با یک «یا سریع الرضا إغفر لِمَن لا یملکُ إلا الدّعاءَ فاِنّک فعال لما تشاءِ، یا مَن …[۴۳]» دلش نورانی می‌شود. گاهی با صدقات و گاهی با تلاوت قرآن، گاهی کسی می‌آید می‌گوید: آقا! من هرچه کردم دلم سبک و خنک نشده چه کنم؟ به او می‌گوئیم: برو برای امام حسین (علیه السلام) گریه کن. گریه بر ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) تیزاب است. تاریکی، ظلمت و لکه‌ گناه را محو و نابود می‌کند. مانع ارتباط گناه است، گریه بر امام حسین (علیه السلام) لکه و آلودگی گناه را از بین می‌برد، وقتی ابر گناه رفت می‌توانم امامم را مشاهده کنم. این لِمّ و سرِّ گریه بر امام حسین (علیه السلام) است. هرکس متوسّل به امام حسین (علیه السلام) بشود و این برنامه را ادامه دهد، آن‌گاه است که به محضر نورانی آقا امام زمان (علیه السلام) می‌رسد.

۴-برخورداری از ویژگی‌های مرتبطین با حضرت

یک طریق بس اصیل و اساسی برای ارتباط با امام زمان (علیه السلام) این است که به حالات و جریانات متشرفین به محضر مبارک امام زمان (علیه السلام) مراجعه کنیم و ببینیم، سیّد ابن طاووس‌ها، سیّد بحرالعلوم‌ها، علامه حلّی‌ها، و امثال این شخصیت‌های بزرگ و عظیم الشأن از چه ویژگی‌هایی برخوردار بوده‌اند، ما نیز آن ویژگی‌ها را در زندگی کشف کنیم. اگر ما تبعیت کردیم و آن ویژگی‌ها را به دست آوردیم، برای ما نیز راه به سوی امام زمان (علیه السلام) باز می‌شود.

تکالیف عصر غیبت

۱-ایمان به حتمی بودن ظهور

از جمله تکالیف عصر غیبت، ایمان به حتمی بودن ظهور حضرت مهدی (عجل الله) در آخرالزمان است هرچند که ظهور حضرت طول بکشد. و این‌که او از اولاد حضرت زهرا (علیها السلام) است و هنگام ظهورش زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.

۲-تمسک به دین حق در فتنه‌ها

کلینی به سندش از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «إنَّ لِصاحب هذا الامر غیبه …[۴۴]»؛ «همانا برای صاحب این امر غیبتی است که دین‌دار در آن به مانند کسی است که دست به شاخه‌ی پر تیغ گل بکشد … به‌طور حتم برای صاحب این امر غیبتی است، پس باید بنده‌ی خدا تقوای الهی را پیشه کرده و به دین او تمسک بجوید».

۳-تمسک به ولایت امام زمان (علیه السلام)

شیخ صدوق به سندش از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که رسول خدا (صلی الله) فرمود: «طوبی لِمَن ادرک قائم أهل بیتی و هو …[۴۵]»؛ «خوشا به احوال کسی که زمان قائم از اهل بیتم درک کند و زمان غیبتش قبل از آن که ظهور کند به او اقتدا نماید و دوستدار دوستانش و دشمن دشمنان حضرت باشد. او از رفقای من و از دوستان من است و کریم‌ترین کسی است که در روز قیامت بر من وارد می‌شود».

۴-درخواست شناخت حضرت (علیه السلام) از خداوند متعال

کلینی به سندش از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که درباره‌ی قول خدای عزّوجل «وَ مَن یُوتَ الحِکمَهَ فَقَد أوتِیَ خیراً کثیراً» فرمود: «طاعه الله و معرفه الإمام[۴۶]»؛ «مقصود از (حکمت) اطاعت از خداوند و شناخت امام است».

۵-تجدید بیعت و ثبات بر اطاعت

از مظاهر تمسک به امام زمان (علیه السلام) تجدید مستمر بیعت با حضرت و ثبات قدم داشتن بر اطاعت اوست تا از مرگ جاهلیت نجات پیدا کند.

در دعای عهد که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده چنین آمده است: «اللهم إنی اُجَدِّدُ لَهُ فی صبیحه یومی هذا و ما عِشتُ فی ایّامی عهدا و عقدا و بیعه له فی عنقی …[۴۷]»؛ «بار خدایا من تجدید می‌کنم با او در بامداد امروز تا ایامی که زندگانی می‌کنم پیمان و عقد بیعت با او را که بر گردن من است. و هرگز از آن برنگردم و تا ابد دست از بیعت با او برندارم بار خدایا مرا از یاران و کمک‌کاران و دفاع‌کنندگان از او گردان …».

۶-مقابله با شبهات

از وظایف علما و دانشمندان در عصر غیبت حضرت مهدی (عج الله) مقابله با شبهات و تشکیکاتی است که به مقتضای غیبت حضرت مهدی (علیه السلام) پدید آمده است؛ زیرا شک و تردید در جامعه درصورتی‌که پاسخ آن‌ها داده نشود، می‌تواند ایمان مردم را نسبت به امامت و ولایت حضرت (علیه السلام) متزلزل سازد.

۷-کمک و همدردی با برادران مؤمن

۸-ترویج مهارت و علوم اهل بیت (علیه السلام)

۹-فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخوردن

۱۰-شناخت خصوصیات و علائم ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)

۱۱-دعا برای تعجیل در فرج حضرت مهدی (علیه السلام)

۱۲-اجتناب از جزع

۱۳-تعیین نکردن وقت برای ظهور

۱۴-محبت امام زمان (علیه السلام)

۱۵-تحصیل شناخت و صفات و آداب ویژگی‌های آن حضرت (علیه السلام)

۱۶-رعایت ادب نسبت به او

۱۷-محبوب نمودن او در میان مردم

۱۸-انتظار فرج و ظهور آن حضرت (علیه السلام)

۱۸-اظهار اشتیاق به دیدار آن حضرت (علیه السلام)

۱۹-ذکر مناقب و فضایل آن حضرت (علیه السلام)

۲۰-اندوهگین بودن مؤمن از فراق آن حضرت (علیه السلام)

۲۱-قیام، هنگام یاد شدن نام یا القاب آن حضرت (علیه السلام)

۲۲-تداوم درخواست معرفت آن حضرت (علیه السلام)

۲۳-طواف بیت الله الحرام به نیت آن حضرت (علیه السلام)

۲۴-سعی در خدمت کردن به آن حضرت (علیه السلام)

۲۵-خوشحال کردن مؤمنین

۲۶-زیارت کردن آن حضرت (علیه السلام)

۲۷-خیرخواهی آن حضرت (علیه السلام)

۲۸-درود فرستادن بر آن حضرت (علیه السلام)

و …

مقصود از «شناخت امام»

می‌دانیم که مقصود از شناخت امام، تنها به معرفت و اسم و نسب و خصوصیات ظاهری نیست، بلکه مقصود از شناختن امام، غیر از این امور شناسایی او نسبت به مقامات و منزلت‌های اوست. امام واسطه‌ی فیض تکوین و تشریع است. به واسطه‌ی اوست که خداوند به مردم روزی می‌دهد و زمین و آسمان ثابت می‌ماند. به واسطه‌ی او است که زمین بدون اضطراب به گرئش خود ادامه می‌دهد. او است که نفوس قابل را هدایت و رهبری می‌کند. او است که واسطه‌ی تشریع و بیان کننده و توسعه دهنده شریعت است. او است که به جهت برخورداری از مقام عصمت، حافظ شریعت به‌طور عموم یا خصوصی است. او است که به جهت تقرب به سوی خدا و رسیدن به مقام ولایت الهی بر عموم افراد بشر ولایت دارد. او است که به نصّ خدا و به توسط پیامبر گرامی (صلی الله) بر این مردم به عنوان امام و خلیفه و جانشین رسول خدا (صلی الله) منسوب شده است. او است که به وجودش کفار از تحریف دین مأیوس ماندند و …

حقیقت انتظار فرج

اندیشه‌ی پیروزی نهایی نیروی حق و صلح عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، استقرار کامل و همه جانبه‌ی ارزش‌های انسانی، تشکیل مدینه‌ی فاضله و جامعه‌ی ایده‌آل و بالاخره اجرای ای ایده عمومی و انسانی به وسیله‌ی شخصی مقدس و عالی‌قدر که در روایات اسلامی از او به «مهدی» نام برده شده است، اندیشه‌ای است که کم و بیش همه‌ی فرق و مذاهب اسلامی – با اختلافی- بدان مؤمن و معتقدند.

این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوش‌بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است که طبق بسیاری از نظریه‌ها و فرضیه‌ها تاریک و ابتر است. امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی در زبان روایات اسلامی (انتظار فرج) خوانده شده است

عناصر تشکیل دهنده‌ی انتظار

انتظار ظهور منجی هیچ‌گاه به حقیقت نمی‌پیوندد مگر درصورتی‌که سه عنصر اساسی در آن محقق شود:

۱-عنصر عقیدتی: شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی و نجات‌بخشی او داشته باشد.

۲-عنصر نفسانی: زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی به سر برد.

۳-عنصر عملی و سلوکی: شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینه‌های اجتماعی و فردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.

اگر هریک از این سه عنصر اساسی برای انتظار نباشد، انتظار حقیقتاً معنا پیدا نمی‌کند.

اقسام انتظار

انتظار فرج دو گونه است:

۱-انتظاری که سازنده است، تحرک‌بخش است، تعهدآور است، این انتظار عبادت و بلکه بافضیلت‌ترین عبادت‌هاست.

۲-انتظاری که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج‌کننده است و نوعی اباحی‌گری محسوب می‌شود.

ضرورت انتظار

ضرورت و اهمیت انتظار را از زوایای مختلف می‌توان بررسی کرد:

۱-انتظار، زمینه‌ساز ظهور

۲-انتظار، مانع از ناامیدی

۲-انتظار، مانع تسلط دشمنان

ره‌آورد انتظار

۱-صبر؛ امام صادق (علیه السلام): «از دین امامان است پرهیزکاری … و انتظار فرج با صبر و شکیبایی[۴۸]»

۲-یاد منجی

۳-اصلاح

۴-ایجاد روحیه‌ی امید

۵-بصیرت به دین

۶-انتظار، عاملی برای حفظ دین

۷-انتظار، دعوت‌کننده‌ی به حماسه

۸-زمینه‌ساز انتظار برای ظهور

۹-انتظار، محرک انسان به سوی مبدأ

۱۰-انتظار، تنبّهی بر معاد

۱۱-انتظار، محرک انسان به اصلاح جامعه

بهترین عمل در آخرالزمان

راوی گوید که عرض کردم: یابن رسول الله! کدام عمل است که در آن زمان بهترین اعمال است؟ فرمود که:

«زبان را نگاه داشتن و ملازم خانه‌ها بودن[۴۹]»

و به روایت دیگر نقل کرده است از زراره بن اعین که گفت: شنیدم از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) که به درستی که قائم آل محمد (صلی الله) را غیبتی خواهد بود پیش از قیام به امر قتال و جهاد.

گفتم: چرا؟ فرمود از ترس کشتن. پس فرمود که ای زراره! اوست که مومنان انتظار (ظهور) او می‌کشند و اوست که مردم شک در ولادت او خواهند کرد؛ بعضی خواهند گفت که هنوز در شکم مادر است و متولد نشده است و بعضی گویند که او غایب است [بعضی گویند که هنوز هم نرسیده است] و بعضی گویند که پیش از وفات پدرش به دو سال متولد شده است و حق تعالی به غیبت آن حضرت شیعیان را امتحان فرموده است و در آن وقت شک خواهند اصحاب بطالت و ضلالت.

زراره گفت که فدای تو شوم اگر آن زمان را دریابم در آن زمان چه کار بکنم؟ فرمود: که اگر آن زمان را دریابی بر این دعا مداومت نما: »اَللهمَّ عَرِّفنِی نَفسَک فَانَّکَ إن لَم تُعَرِّفنِی نَفسَک لَم أعرِف نَبیَّک أللهُمَّ عَرِّفنِی رسولَکَ فَأنََّکَ إن لَم تُعرِّفنِی رَسولَکَ لم أعرِفُ حُجَّتَکَ أللهُّمَ عَرََّفنِی حَجَّتَکَ فإنَّکَ إن لَم تُعَّرِفنِی حَجَّتِکَ ضَلَلتُ عَن دِینِی[۵۰]»

 

 

منابع و مآخذ

(مقردات الفاظ قران، نشر طوبی، التحقیق فی کتاب القران، قران، شیوه های یاری قائم آل محمد، همان، کمال الدین، تمام النعمه، صحیفه امام خمینی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، گزیده کافی، بحارالانوار، امام زمان ارزوی بشریت، فرهنگ نامه مهدویت، تحف العقول، انتظار بهار و باران، خورشید مغرب، مفاتیح الجنان، علل الشرایع، حافظ، مصیاح الزائر، کشف الغمه، بشاره المصطفی، یوم الاخلاص، مفردات راغب، الملاحم و الفتن)

اداره تبلیغات اسلامی شهرستان گراش

پی نوشت ها:

[۱] مفردات الفاظ قران، جلد ۳ ، ص۳۶۱٫

[۲] نثر طوبی،ص۴۷۶٫

[۳] التحقیق فی کلمات القران، ج۱۲، ص۱۷۶٫

[۴] سوره اعراف، آیه ۷۱

[۵] شیوه های یاری قائم ال محمد، ص۱۴۶-۱۴۵٫

[۶]۹۹،ب ۷، ص۱۱۲،ح ۲ همان، ج

[۷] کمال الدین و تمام النعمه،ج۲،باب۳۶، ص۷،حدیث۱

[۸] همان، باب۳۸، ص۷۲، حدیث ۳

[۹] صحیفه امام خمینی، ج۱۸، ص۲۰۲

[۱۰] قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۵۴

[۱۱] همان، ص۵۵

[۱۲] گزیده کافی، جلد۳،کتاب الحجج، ص۲۵۷

[۱۳] بحارالانوار، جلد ۷۲، باب ۸۴، ح۱۱، ص۳۹۱

[۱۴] قیا و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۵

[۱۵] امام زمان آرزوی بشریت، ص۱۰۲

[۱۶] فرهنگ نامه مهدویت، ص۵۸-۵۶

[۱۷] بحار الانوار، ج۵۲، باب۱۲، ص۱۲۲، حدیث ۲

[۱۸] بحار الانوار، ج۶۷، باب ۵۳، ص۱۹۰، حدیث۲

[۱۹] تحف العقول، ص۱۷۹

[۲۰]انتظار بهار باران، ص۲۳

۲۱- بحار الانوار، ب ۲۲، ص ۱۲۲، ح ۳

۲۲- بحار الانوار، ب ۲۳

۲۳- بحار الانوار، ج ۵۲، ب ۲۲، ص ۱۲۵، ح ۱۱

۳۴- بحار الانوار، ج ۵۲، ب ۲۲، ص ۱۳۱، ح ۲۳

۲۵- تحف العقول، ص ۶۳، ح ۲۵

۲۶- بحار الانوار، ج ۵۲، ب ۲۲، ص ۱۲۲، ح ۴

۲۷- خورشید مغرب، ص ۲۷۵

۲۸- علل الشرایع، ب ۱۱۷، ص ۱۳۹، ح ۲

۲۹- اصول کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب أنّهُ من عرف إمامه، ص ۳۷۱، ح ۳

۳۰- مفاتیح الجنان، ص ۸۸۰

۳۱- بحار الانوار، ج ۵۳، باب من توقیحانه، ص ۱۸۸، ح ۱۰

۳۲- بحار الانوار، ج ۵۹، ب ۱۸، ص ۲۴، ح ۱۶

۳۳- سوره رعد، آیه ۱۱

۳۴- امور بدائی اموری است که امکان پس و پیش افتادن در آن است و دعا، باعث وقوع آن در زمان نزدیک‌تر می‌شود.

۳۵- شیوه‌های یاری قائم آل محمد (صلی الله)، ص ۱۹۰-۱۸۹

۳۶- حافظ

۳۷- سوره بقره، آیات ۱ تا ۳

۳۹- وجود امام زمان (علیه السلام) لطفی است و تصرّف او لطفی دیگر و غیبت آن حضرت از جانب ماست.

۴۰- بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۰۸

۴۱- بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵

۴۲- بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷

۴۳- بحار الانوار، ج ۹۵، ص ۱۵۹

۴۴- مفاتیح الجنان، قسمتی از دعای شریف کمیل

۴۵- کافی، ج ۱، ص ۳۳۵

۴۶- کمال الدین، ص ۲۸۶، ح ۲

۴۷- کافی، ج ۱، ص ۱۸۵

۴۸- مصباح الزائر، ص ۲۳۵، بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۱

۴۹- بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۲۲

۵۰- کمال الدین ۱/۳۳۰ و بحارالانوار ۲۵/۱۴۵

منبع: سازمان تبلیغات اسلامی

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: