۰

آرمان شناسی قیام های شیعی با رویکرد به شعارها و نمادها (۳)

یکی ازاهداف بلند و آرمان های الهی شیعیان، برقراری عدالت در جامعه بود. آنها که خود قربانی بی عدالتی حاکمان جور بودند و برخورد ناعادلانه حاکمان با مردم را مشاهده می کردند، نمی توانستند سکوت کنند. وقتی می دیدند حاکمان اموی وعباسی، بیت المال را هرطور که می خواهند مصرف می کنند و حتی در بزم های رقص و آواز و شرابخواری حیف و میل می کنند، چطور می توانستند سکوت کنند؟
کد خبر: ۱۹۶۷۹۰
۱۱:۳۶ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

۳ برقراری عدالت و تقسیم بالسویه بیت المال

یکی ازاهداف بلند و آرمان های الهی شیعیان، برقراری عدالت در جامعه بود. آنها که خود قربانی بی عدالتی حاکمان جور بودند و برخورد ناعادلانه حاکمان با مردم را مشاهده می کردند، نمی توانستند سکوت کنند. وقتی می دیدند حاکمان اموی وعباسی، بیت المال را هرطور که می خواهند مصرف می کنند و حتی در بزم های رقص و آواز و شرابخواری حیف و میل می کنند، چطور می توانستند سکوت کنند؟ به خصوص که آنها رفتار عادلانه امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) را دیده و شنیده بودند وآن را یکی از ویژگی های مشهور حضرت می دانستند: «قسم بالسویه و عدل فی الرعیه»؛(۱) بیت المال را به طور مساوی تقسیم می کرد و در میان مردم به عدل و داد رفتار می کرد.

امام علی( علیه السلام ) خطاب به مهاجران و انصار می گفت که بی جهت مالی را به کسی نخواهد داد:

«لاسوین بین السود والاحمر»؛(۲) میان سیاه وسفید به تساوی رفتار خواهم کرد.

امام در همان سخنرانی نخست خود- پس از رسیدن به خلافت ظاهری- با اشاره به این نکته که او تنها به سیره رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) عمل خواهد کرد، به سیاست های خود اشاره کرد وفضل مهاجر و انصار را بر دیگران به برتری معنوی خواند که نزد خداوند محفوظ بوده و پاداش آن نزد خداست.

اما در این دنیا، هرکس که دعوت خدا و رسول را بپذیرد و مسلمان شده، به قبله مسلمانان نماز بگذارد، از تمامی حقوق بهره مند و حدود اسلام بر وی اجرا خواهد شد. امام افزود: شما بندگان خدا هستید و مال نیز مال خداوند است که به تساوی میان شما تقسیم خواهد شد و کسی برکسی برتری نخواهد داشت. پرهیزگاران نزد خدا بهترین پاداش را دارند. امام( علیه السلام ) با تأکید بر سیاست خود فرمود: «مبادا فردا کسی بگوید:علی بن ابی طالب ( علیه السلام )ما را از حقوقمان محروم کرد!»(۳)

در برابر عمرکه گفته بود بردگان عرب را از بیت المل آزاد کنند(۴) و بدین ترتیب تفاوتی میان نژادهای مختلف گذاشته بود، امام( علیه السلام ) حاضر به قبول کمترین فرقی میان آنان نبود. مغیره ضبی گوید: علی ( علیه السلام )به موالی علاقه می ورزید و باآنان مهربان بود، ولی عمر از آنان بیزار بود و دوری می کرد.(۵)

این ویژگی امام( علیه السلام ) موجب جلب بی پناهان و از سوی دیگر، پرورش روحیه عدالت خواهانه میان شیعیان بود؛ از این رو، در قیام های شیعی یکی از اهداف ذکر شده همین مسئله بوده است.

زید به مردم گفت: ما شما را به حمایت از محرومان و تقسیم موجودی بیت المال میان کسانی که سزاوار آن هستند، دعوت می کنیم.(۶)

در قیام شهید فخ نیز به این امر توجه می شده است. او یکی از اموری را که در بیعت خود با مردم بیان می کرد، همین مسئله بود. او می گفت: ما با شما بیعت می کنیم که با رعیت براساس عدل و انصاف رفتار کنیم و عطایا را بالسویه بپردازیم.(۷)

۴٫ یاری خاندان پیامبر و انتقام خون آنها

خداوند متعال دوستی اهل بیت( علیه السلام ) را اجر رسالت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) قرار داده است و می فرماید: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم[اهل بیتم]».(۸)

خود پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمود: «خدای –عزو جل- مزد من بر شما را دوستی اهل بیتم قرار داده است و من در روز قیامت در مورد آنها از شما بازخواست خواهم کرد ودر این مورد اصرار خواهم کرد.»(۹)

با توجه به این تأکیدات و نیز مقام و منزلت رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) اهل بیت( علیه السلام ) ایشان بین مردم محبوب بودند. البته تقوا، پاکی و زهد علویان و در کنار آن مظلومیت آنان، مزید بر علت بود و‌آنها را بیشتر و بیشتر مورد توجه مردم قرار می داد. از این رو، درطول تاریخ هواداری از خاندان و ذریه رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) پررنگ است و این نکته جالب است که محبوبیت علویان در طول تاریخ اسلام، حتی ذره ای کاهش نیافت و هر زمان که یک علوی در نقطه ای قیام می کرد و زمینه مساعد بود، مردم گرد او فراهم می آمدند. دوستی اهل بیت( علیه السلام ) در واقع سنگ بنای تشیع است که در تمامی فرق شیعه خود را نشان می داد.

در کل اینکه با توجه به محبوبیت خاندان پیامبر بین مردم و از سوی دیگر مظلومیت آنان، دفاع از آنان و انتقام از دشمنانشان به عنوان یکی از اهداف و آرمان های قیام های شیعی مطرح می باشد. این مسئله در قیام ها برجستگی خاصی داشت و به خصوص با شعار«الرضا من آل محمد( صلی الله علیه و آله و سلم )»یا با شعار «یا لثارات الحسین( علیه السلام )» نمود پیدا می کرد.

یکی از قیام هایی که شعار «یالثارات الحسین( علیه السلام )» در جای جای آن به گوش می رسد، قیام توابین است در واقع، اولین بار شعار «یالثارات الحسین» را آنها سردادند.(۱۰)و با این شعار مردم را به خونخواهی آن حضرت فراخواندند.

حرکت آنها برای جبران کوتاهی در یاری امام حسین( علیه السلام ) بود. از این رو، آنها در کوفه در منزل سلیمان بن صرد جمع شدند و برخون خواهی شهدای کربلا و یا شهادت در این راه تأکید نمودند. سلیمان بن صرد به شیعیان مناطق دیگر نامه می نوشت وآنها را به خونخواهی حضرت دعوت می کرد.(۱۱)

توابین خواستار برگرداندن خلافت به اهل بیت( علیه السلام ) بودند. آنها در ابتدای جنگ از شامیان می خواستند: «…واینکه عبدالملک بن مروان را از حکومت خلع کنند…سپس حکومت را به اهل بیت( علیه السلام ) پیامبران برگردانیم. اهل بیتی که خداوند به خاطر آنها به ما نعمت و کرامت عطا کرده است.»(۱۲)

سلیمان بن صرد نیز در ابتدای جنگ یاران خود را این گونه ندا می داد: «ای شیعیان آل محمد، ای کسانی که خونخواه حسین بن علی هستید.»(۱۳)

قیام بعدی که هدف اصلی آن دفاع از مظلومیت اهل بیت( علیه السلام ) و به خصوص خونخواهی ابی عبدالله( علیه السلام ) بود قیام مختار است. دینوری نقل می کند: مختاردر کوفه با شیعیان بنی هاشم آمد و شد داشت وایشان هم پیش او رفت و آمد می کردند. مختار آنان را دعوت می کرد که با او برای انتقام گرفتن از خون حسین( علیه السلام ) قیام کنند.(۱۴) مختار در نامه ای به رفاعه و اصحابش چنین نگاشت: من شما را به کتاب خدا وسنت پیامبر و خونخواهی اهل بیت( علیه السلام ) دعوت می کنم.(۱۵)

ابن اثیر نیز می گوید: اشراف کوفه نزد مختار رفتند وبرکتاب خدا وسنت رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) وخونخواهی اهل بیت( علیه السلام ) و…بیعت کردند.(۱۶)

زید نیزدرقیام خود براین مسئله تأکید داشت. یکی از مواردی که او در بیعت خود بیان می کرد همین موضوع بود «وتصرنا اهل البیت علی من نصب لنا الحرب»(۱۷)ما اهل بیت( علیه السلام ) را یاری کنید تا با کسانی که با ما جنگ می کنند، بجنگیم.

شیخ مفید در ارشاد یکی از علل نهضت زید را خونخواهی جدش حسین می داند و می فرماید: «یطلب بثارات الحسین( علیه السلام )»(۱۸) و علامه مجلسی نیز می گوید:«وانما خرج لطلب ثارالحسین( علیه السلام )»(۱۹) امام رضا( علیه السلام ) در دفاع از عمویش زید در برابر مأمون، فرمود: پدرم از پدرش امام صادق( علیه السلام ) نقل می کند: «رحم الله عمی زیدا انه دعا الی الرضا من آل محمد ولوظفرلوفی بمادعا الیه»؛(۲۰) خداوند عمویم زید را رحمت کند؛ زیرا او مردم را به رضا(شخص پسندیده) از آل محمد دعوت می کرد و اگر پیروز می شد، به آنچه مردم را بدان دعوت می کرد وفا می کرد(یعنی مردم را به امامی از آل محمد که مرضی و پسندیده باشد فرامی خواند و مردم را بسوی خود نمی خواند).

یکی از اهداف و آرمان های قیام شهید فخ، همین مسئله یاری خاندان پیامبر و دفاع از علویان بود. همان گونه که قبلاً بیان شد، هادی عباسی- خلیفه معاصر شهید فخ- بر علویان سخت می گرفت و آنها را مورد تعقیب قرار می داد. یعقوبی می گوید: همین امر، شیعیان را مصمم کرد تا اطراف حسین بن علی( علیه السلام ) (شهید فخ) گرد آمدند.(۲۱) در قیام شهید فخ دوباره شعر«الرضا من آل محمد» مطرح شد. او خود در زمان بیعتش می گفت: «ادعوکم الی الرضا من آل محمد»(۲۲)من شما را به امامی پسندیده از آل محمد فرا می خوانم.

۵٫ امربه معروف و نهی از منکر

بی شک، یکی از فرایض مهم دین اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است. این فریضه مهم ضامن سلامت و پاکی افراد جامعه است. از این رو، خداوند متعال می فرماید: «باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنها همه رستگارانند.»(۲۳)

پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرماید: «کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند جانشین خداوند در روی زمین و جانشین پیامبر و جانشین کتاب اوست.»(۲۴)

امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نیز می فرماید: «وتمام کارهای نیکو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چونان قطره ای بر دریای مواج و پهناوراست وهمانا امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزدیک می کنند و نه از مقدار روزی می کاهند، و از همه اینها برتر، سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.(۲۵)

از این رو، اولیای الهی و پیروان آنان، همیشه در برابر مفاسد خلفا موضع گیری می کردند و با بیان های مختلف مفاسد آنها را گوشزد می نمودند. و این امر نیز یکی از اهداف قیام های شیعی بود. شیعیان در برابر انحرافات حاکمان موضع گیری می کردند و سکوت را جایز نمی دانستند. آنها در پی صلاح جامعه بودند و می خواستند بی عدالتی و مفاسد از بین برداشته شود و این امر بدون امر به معروف و نهی از منکر امکان نداشت. آنها که در دامان قرآن و اهل بیت( علیه السلام ) پرورش یافته بودند جز انسان های مصلح جامعه بودند، نمی توانستند نسبت به این فریضه مهم دینی بی توجه باشند. از این رو، در هر فرصتی به هر یک از مراحل امربه معروف و نهی از منکر که قدرت داشتند اقدام می کردند. مهمترین قیامی که این هدف، جز اهداف اصلی آن قیام است، قیام امام حسین( علیه السلام ) است. حضرت به صراحت اعلام می کرد:‌«ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر.»(۲۶)

شیخ مفید در مورد قیام زید می گوید: «به خاطر امر به معروف و نهی از منکر با شمشیر قیام کرد.»(۲۷)

علامه مجلسی نیز یکی از علل نهضت زید بن علی را همین موضوع می داند: «زید به خاطر خونخواهی حسین و امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد.»(۲۸)

نتیجه گیری

از آنچه گفته آمد، نتایج ذیل بدست می آید:

۱٫ اهدافی که شیعیان در تحرکات و قیام های خود آنها را پیگیری می کردند و آنها را جز آرمان های اصلی خود قرار می دادند، اهداف مقدسی بودند برگرفته از متن دین و نیز منعکس کننده نیازها، مشکلات و نارسایی های جامعه.

۲٫ شیعیان در اثر پرورش در فضای معارف اصیل دینی و تقوا و پاکی خود، در این قیام ها اهداف اصلاحی را دنبال می کردند و می خواستند مسیر جامعه اسلامی به مسیر اصلی خود یعنی قرآن و سنت برگردد.

۳٫ شیعیان می خواستند ظلم و ستم و بی عدالتی از جامعه ریشه کن شود و خاندان پیامبر نیز در جایگاه واقعی خود قرار بگیرند.
پی نوشت ها :
علی واحدی *؛دانش پژوه کارشناسی ارشد تاریخ تشیع، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
۱- ابوجعفر اسکافی، المعیار و الموازنه، ص۲۲۶٫
۲- محمدباقر محمودی، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۸٫
۳- محمدبن یعقوب کلینی، ج۸، ص۳۶۱؛ محمدبن حسن طوسی، الامالی، ص۷۲۹٫
۴- ابن سعد، همان، ج۳، ص۲۶۱٫
۵- ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ج۲، ص۵۰۰٫
۶- احمدبن یحیی بلاذری، همان، ج۳، ص۲۳۷؛ محمدبن جریرطبری، همان، ج۷، ص۱۷۲؛ ابوعلی مسکویه، همان، ج۳، ص۱۳۷؛ابن اثیر، همان، ‌ج۵، ص۲۳۳٫
۷- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۳۷۸٫
۸- شوری:۲۳٫
۹- ابوسعید خرگوشی، شرف النبی، ص۲۵ ۲٫
۱۰- محمدبن جریر طبری، همان، ج۵، ص۵۸۳٫
۱۱- ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، همان، ج۶، ص۳۶۶٫
۱۲- محمدبن جریر طبری، همان، ص۵۹۸ ؛ر.ک: ابن اعثم کوفی، همان، ج۶، ص۲۲۲٫
۱۳- ابن اعثم کوفی، همان.
۱۴- احمدبن داود دینوری، اخبار الطول، ص۲۸۸٫
۱۵- احمدبن یحیی بلاذری، همان، ج۶، ص۳۷۴٫
۱۶- ابن اثیر، همان، ج۴، ص۲۲۶٫
۱۷- احمدبن یحیی بلاذری، همان، ج۳، ص۲۳۷-۲۳۸٫
۱۸- محمدبن محمدنعمان مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۷۲٫
۱۹- محمدباقر مجلسی، مراه العقول، ج۴، ص۱۱۸٫
۲۰- محمدبن علی صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۴۸٫
۲۱- احمدبن ابی یعقوب یعقوبی، همان، ج۲، ص۴۰۴٫
۲۲- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۳۷۸٫
۲۳- آل عمران:۱۰۴٫
۲۴- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه۱۰۴آل عمران.
۲۵- نهج البلاغه، حکمت۳۷۴٫
۲۶- ابن اعثم کوفی، همان، ‌ج۵، ص۲۱؛ موفق بن احمد خوارزمی، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۸۸٫
۲۷- محمدبن محمدنعمان مفید، همان، ج۲، ص۱۷۰٫
۲۸- محمدباقر مجلسی، همان، ج۴، ص۱۱۸٫
منابع:
– نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، قم، مشهور، ۱۳۷۹٫
– ابن ابی الحدید، ابواحمد، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۳۷ق.
– ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق.
– ابن جوزی، سبط، ‌تذکره الخواص، قم، ‌شریف رضی، ۱۳۷۶٫
– ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تاریخ امم والملوک، تحقیق محمدعبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
– ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
– ابن کثیر، اسماعیل بن عمبر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر ۱۴۰۷ق.
– ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، اغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
– ـــ، مقاتل الطالبین، تحقیق سیداحمدصقر، بیروت، درالمعرفه، بی تا.
– اسکافی، ابوجعفر، المعیار و الموازنه، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، مؤسسه فواید بعینواللتجلید، ۱۴۰۲ق.
– بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و
ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
– ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳٫
– جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم، انصاریان۱۳۵۸٫
– حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ط. الثانیه، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵ق.
– خرگوشی، ابوسعید، شرف النبی، تحقیق محمدروشن، تهران، بابک۱۳۶۱٫
– خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، قم، مکتبه المفید، بی تا.
– دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضوا، ۱۴۱۰ق.
– دینوری، احمد بن داود، اخبارالطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات رضی، ۱۳۶۸٫
-سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، تحقیق شیخ قاسم سماعی رفاعی، بیروت، دارالقلم، ۱۴۰۶ق.
صدوق، محمدبن علی، عیون اخبار الرضا( علیه السلام )، تهران، جهان، ۱۳۷۸ق.
– طبرسی، ‌فضل بن حسن، ‌مجمع البیان، تهران، ‌ناصرخسرو، ۱۳۷۲٫
– طبری، ‌محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، ط الثانیه، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق.
– طوسی، محمدبن حسن، الامالی، بی جا، دارالثقافه، ۱۴۱۴ق.
– کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، چ۲، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۲٫
– کوفی، ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق.
– مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، چ۲، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۴ق.
– محمودی، محمدباقر، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶٫
– مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، چ۲، قم، دارالهجره ۱۴۰۹ق.
– مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ط. الثانیه، تهران، سروش۱۳۷۹٫
– معروف الحسنی، هاشم، جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، ترجمه محمدصادق عارف، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، ۱۳۷۱٫
– مفید، محمدبن محمدنعمان، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
– مقدسی، مطهربن طاهر، ‌البدء و التاریخ، بی جا، مکتبه الثقافه الدینیه، بی تا.
– نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، چ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
– یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، بی تا.
منبع: علی واحدی؛نشریه معرفت، شماره ۱۵۶

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: