۰

زندگی‌نامه شیخ طوسی

در یکی از روزهای ماه رمضان سال 385 ق، محمد بن حسن بن علی طوسی؛ متکلِّم، ‌فقیه، ‌مفسّر، محدّث بزرگ قرن پنجم هجری پا به عرصه گیتی نهاد. او در طوس به دنیا آمد و در وطن خود، ‌علوم مقدّماتی را فراگرفت.
کد خبر: ۱۹۵۴۳۳
۱۱:۴۳ - ۱۲ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: در یکی از روزهای ماه رمضان سال 385 ق، محمد بن حسن بن علی طوسی؛ متکلِّم، ‌فقیه، ‌مفسّر، محدّث بزرگ قرن پنجم هجری پا به عرصه گیتی نهاد. او در طوس به دنیا آمد و در وطن خود، ‌علوم مقدّماتی را فراگرفت.
خاندان وى تا چند نسل همه از علما و فقها بوده‌اند. شیخ طوسی، در زندگی پُر برکت خود با رنج فراوان توانست به بزرگ‌ترین مقام و جایگاه علمی اجتماعی زمان خود برسد و از بزرگ‌ترین اندیشمندان شیعه شود.
شیخ مفید (متوفای 413ق) و سید مرتضی (متوفای 436ق) از تأثیرگذارترین استادانش در فقه و کلام بودند.
شیخ طوسی در 22 محرّم 460سال قمری در نجف درگذشت.

پاسخ تفصیلی
محمد بن حسن بن علی طوسی (385 - 460ق)؛ متکلِّم، ‌فقیه، ‌مفسّر و محدّث بزرگ جهان اسلام است. او ‌در طوس به دنیا آمد و در همان‌جا ‌علوم مقدّماتی را فراگرفت و در سال 408 به بغداد رفت.[1] ‌بغداد در آن روزگار، ‌مرکز علمی جهان اسلام و پایتخت حکومت اسلامی بوده و شیخ مفید، زعامت مذهب جعفری را در آن زمان بر عهده داشت.
شیخ طوسی، ‌مدت پنج سال؛ ‌یعنی تا زمان وفات شیخ مفید در سال 413 از محضر آن زعیم عالیقدر بهره جست. پس از انتقال زعامت دینی و ریاست مذهب شیعه به سیّد مرتضی؛ شیخ طوسی، 23 سال، تا زمان درگذشت سیّد مرتضی در سال 436 ‌از مکتب علمی او استفاده کرد و از شاگردان خاص او بود؛ چنان‌که سیّد مرتضی، ‌بیش از دیگر شاگردان، ‌به او عنایت داشت.
وی پس از درگذشت سیّد مرتضی، زعامت شیعیان را به عهده گرفت،[2] و در بغداد به تدریس، ‌تألیف و پاسخ‌گویی به پرسش‌ها و شبهات اعتقادی و فقهی همت گماشت. تا این‌که طغرل در سال 447 قمری ‌به بغداد آمد و شیعیان را مورد حمله قرار داد. در این حادثه منزل، کتابخانه و محفل درس شیخ نیز سوخت.
سرانجام در اثر دگرگونی اوضاع سیاسی و حوادث پیش آمده شیخ طوسی، به نجف مهاجرت کرد.[3]
نسب و خاندان شیخ طوسی
خاندان شیخ طوسى تا چند نسل همه از علما و فقها بوده‌اند. نام پدر او حسن‌ بن علی طوسی از اهالی شهر طوس خراسان است. نجاشی نام و نسب شیخ طوسی را این‌گونه درج ‌کرده است:
«محمد‌ بن الحسن‌ بن علی الطوسی، أبو جعفر جلیل فی أصحابنا، ثقة عین».[4]
القاب مشهور شیخ طوسی
مورّخان و تراجم‌نگاران اهل سنّت، از او با عناوینی مانند: «فقیه الشیعه»،[5] و «شیخ الشیعه و عالمهم»[6] یاد کرده‌اند.
در میان امامیه؛ مشهورترین لقب او «شیخ ‌الطائفه» است.[7]
تحصیل و تجارب شیخ طوسی ‏
شیخ طوسی، از جمله کسانی است که در زندگی پُربرکت خود رنج و مشقت‌های بسیاری را متحمل شد و تحت شرایط سخت اجتماعی و سیاسی توانست به بزرگ‌ترین مقام و جایگاه علمی اجتماعی زمان خود برسد.
در آن زمان، بغداد کانون مباحث علمی و تبادل آزاد عقاید بین دانشمندان شیعه و سنی بود که بزرگ‌ترین و سرآمد همه آنها، محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید) بود.
هنگامی که شیخ طوسی وارد بغداد شد، در محضر شیخ مفید شروع به فراگیری علم پرداخت و در اندک زمانی توجه استاد را به خود جلب کرده و بر دیگر شاگردان استاد برتری یافت.
استعداد و تلاش‌های پیگیر او در رسیدن به هدف عالی از طریق علم و دانش موجب شد تا لیاقت او توسط دیگران نیز درک شده و عهده‌دار دو پست مهم و حساس شود؛ یکی ریاست علمی و دینی جامعه شیعه، آن هم در بغداد، مرکز مخالفان و در میان دانشمندان بزرگ شیعه و سنی؛ دیگری تصاحب کرسی علم کلام از جانب خلیفه وقت که مقامی بس بالا بود و به راحتی نمی‌شد به آن رسید. این مقام کسی بوده که سرآمد تمام دانشمندان آن عصر بوده است و شیخ طوسی به همگان نشان داد که لیاقت این مقام را دارد و آن‌را به حق به‌دست آورد.[8]
شیخ طوسی کتاب «تهذیب الاحکام» را که از کتب معروف و مورد توجه شیعه است، در دوره جوانی خود تألیف کرد[9] که این خود سند محکمی بر اجتهاد او در عنفوان جوانی است.
بسیاری از محققان، شیخ را تدوین کننده اساسنامه تشیّع در فرهنگ و تمدن اسلامی می‌دانند.
علامه حلی در این‌باره می‌گوید:
«شیخ طوسی پیشوای دانشمندان شیعه و رئیس طایفه امامیه صاحب نظر در علوم اخبار، رجال، فقه، اصول، کلام و ادب بوده است... او عقاید شیعه را در اصول و فروع آن دسته‌بندی و اصلاح کرده است».[10]
شیوه نوین شیخ طوسی در علم کلام، دانشجویان بسیاری را از سراسر مملکت اسلامی تشویق به فراگیری می‌کرد و آنها را از دورترین نقاط به سمت خود جذب می‌نمود. حتی دیگر دانشمندان و فقیهان نیز مسائل و مشکلات پیش آمده را نزد شیخ می‌بردند تا ایشان درستی یا نادرستی مطالب را تشخیص دهند و یا راه حلی را از ایشان جویا شوند.
شیخ که کتابخانه و دست نوشته‌های خود را در آتش‌سوزی از دست داده بود، از باقی مانده عمر خود حداکثر استفاده را کرده و با جدیت بیشتری به تدریس و تحقیق در علوم اسلامی پرداخت. وجود یک پایگاه علمی در نجف و وجود استاد بزرگی چون شیخ طوسی چنان بر اهمیت آن‌جا افزود که هنوز بعد از گذشت قرن‌ها استحکام و پایداری آن قابل مشاهده است.‏[11]
اساتید شیخ طوسی
مهم‌ترین و تأثیرگذارترین استادان شیخ طوسی؛ شیخ مفید(متوفای 413ق) و سید مرتضی علم الهدی(متوفای436ق) در فقه و کلام بودند.[12]
شیخ طوسی پس از ذکر آثار متعددی از شیخ مفید، می‌نویسد: «همه این کتاب‌ها را بارها از او شنیده و از آن میان، بعضی را خود بر او خوانده است و برخی را دیگران بر او خوانده‌اند و او شنیده است».[13]
همچنین پس از یادکرد آثار بسیاری از سید مرتضی، می‌نویسد: «بیشتر این کتاب‌ها را بر او خوانده و برخی از آنها را نیز در حالی که بر او خوانده می‌شده بارها شنیده است».[14]
برخی از اساتید دیگر شیخ طوسی( رحمة الله علیه ) عبارتند از:
أبو عبد الله حسین بن عبید الله غضائری، أبو عبد الله أحمد بن عبد الواحد البزار معروف به ابن عُبدون، أحمد بن محمد بن موسى معروف به ابن صلت اهوازی، أبو الحسین علی بن‏ أحمد بن محمد بن أبی جید قمی، أبو القاسم علی بن شبل بن أسد الوکیل، جعفر بن حسین بن حسکة قمی.[15]
وفات شیخ طوسی
شیخ طوسی در 22 محرّم سال 460 در نجف درگذشت.[16] البته برخی وفات او را آخر محرّم سال 458[17] و یا سال 461[18] اعلام کرده‌اند.
ویژگی‌های شخصیتی شیخ طوسی
درباره ویژگی‌های شخصیتی شیخ طوسی تنها به سخنان برخی بزرگان اشاره می‌کنیم:
1. نجاشى(متوفای 450ق‏): «او از علماى امامیه و مورد اعتماد و از چهره‏‌هاى سرشناس زمان ما است. وی از شاگردان استاد ما ابو عبد اللّه مفید بوده و آثارى چند تألیف کرده است».[19]
2. علاّمه حلّى(متوفای 726ق‏): «رئیس و شیخ گران‌قدر مذهب امامیه، مورد اطمینان، معروف، بسیار راست‌گو، آگاه و عالم به اخبار و رجال و فقه و اصول و فروع و جامع کمالات نفسانى در علم و عمل بوده است».[20]
3. شیخ عبد الجلیل قزوینى: «فضل و زهد او أظهر من الشّمس‏(روشن‌تر از آفتاب) است».[21]
خلاصه این‌که؛ شیخ طوسی از نظر ابعاد مختلف علمی؛ مانند بُعد فقهى‏، اصولى، حدیثى، کلامى، رجالى و ادبى در بالاترین جایگاه قرار دارد. وى در تمام علوم اسلامى و قرآنى، فقه، اصول، کلام، رجال، حدیث، تفسیر و ادبیات، متبحّر و صاحب نظر بود.
درباره جنبه ادبی شیخ طوسی باید گفت: با این‌که وی عرب‌زبان نبود؛ ولی با استعداد سرشار و ذوق خود، جایگاه با شکوهى در ادبیات عرب احراز نمود که جلوه نمایان آن‌را می‌توان در اثر گرانمایه تفسیر شریف تبیان باز یافت.[22]
تأسیس حوزه علمیه نجف
شهر نجف قبل از هجرت شیخ طوسی، سرزمینی بود که برخی از علویان و شیعیان خاص امام علی( علیه السلام ) را در خود جای داده بود، ولی با هجرت ایشان، دانشجویان علوم اسلامی، نجف اشرف را به مرکز و دانشگاه بزرگ شیعه امامیه تبدیل کردند و پس از آن، هزاران دانشجو و متفکر شیعی در این دانشگاه پرورش یافته به نشر معارف اهل بیت( علیه السلام ) همت گماردند. اگر چه پیش از شیخ طوسی نیز حلقه‌های بحث و درس در جوار مرقد امیرالمؤمنین( علیه السلام ) برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است.[23]
درباره تأسیس حوزه علمیه نجف دو نظر اساسی وجود دارد:
گروه نخست بر این باورند که پس از هجرت شیخ طوسی در سال 448 قمری از بغداد به نجف، وی حوزه علمیه را بنا نهاد.
عده‌ای دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقه‌‌های بحث و درس در جوار مرقد امیرالمؤمنین( علیه السلام ) برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است.[24]
با این همه، گروه دیگر، ضمن اذعان به حضور و آمد و شد دانشمندان به نجف و تلاش علمی ایشان پیش از شیخ طوسی، معتقدند اقدام اساسی برای تشکیل جامعه علمی در نجف چندان که بتوان نام حوزه علمیه بر آن نهاد، پس از مهاجرت شیخ تحقق یافته است.[25]
این دوره با حضور شیخ طوسی در نجف مقارن است. اندکی پس از ورود طغرل بیک سلجوقی به بغداد، خانه و کتابخانه او را آتش زدند.[26] مدتی بعد، شیخ فعالیت علمی خود را در این شهر آغاز کرد و حوزه بزرگ نجف با تلاش‌های او پا گرفت. شیخ توانست مراودات علمای شیعه و اوضاع تحصیلی در نجف را که تا آن زمان آشفته و نابسامان بود تحت نظم درآورد و حلقه‌های درسی را تشکیل دهد.
آثار علمی شیخ طوسی
شیخ طوسی آثار فراوانی در حوزه‌‌های گوناگون علوم دینی تألیف و تصنیف کرد.
قزوینی رازی آثار وی را بیش از دویست جلد در فنون گوناگون علمی برشمرده است.[27]
همچنین فهرستی از آثار شیخ را در الفهرست خود او،[28] فهرست نجاشی[29] و معالم ‌العلماء ابن ‌شهر آشوب[30] می‌توان دید.
در این‌جا به برخی از کتاب‌های معروف ایشان اشاره می‌شود:
1. التبیان فی تفسیر القرآن.[31]
2. تهذیب الأحکام: این کتاب، یکى از معتبرترین مجموعه‌هاى روایى شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است. شیخ طوسى، این کتاب را در شرح و توضیح کتاب «المقنعة» شیخ مفید، استاد بزرگ خود نگاشته است.
3. الإستبصار فیما اختلف من الأخبار: یعنی مجموعه روایات اختلافى که از اهل بیت( علیه السلام ) روایت شده است. شیخ طوسى در این کتاب کلیه روایاتى را که در مباحث گوناگون فقهى وارد شده و روایتى نیز بر خلاف آن آمده، جمع کرده است.
4. الأمالی: این کتاب، شامل روایاتى است که شیخ طوسی در نجف طى جلسات منظمى براى شاگردان خود املاء می‌کرده است.
5. النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی: این کتاب از معتبرترین آثار فقهى قدماء و از مشهورترین آثار بجامانده از شیخ طوسی است که یک دوره فقه فتوایى از کتاب طهارت تا دیات است.
6. المبسوط: سبک فقهى این کتاب، فقه استدلالى مقارنه‌اى می‌باشد؛ زیرا مؤلف در سراسر کتاب به بررسى و طرح نظریات اهل سنت و انطباق آن با فقه شیعی پرداخته است.
7. مصباح المتهجد: شیخ طوسى در این کتاب، دعاها و عباداتى که در طول سال مستحب است و نیز بخشى از احکام فقهى مربوط به عبادات را جمع‌آوری کرده است.
8. «کتاب الغیبة»[32] به زبان عربى و درباره غیبت امام مهدی( عجه الله تعالی فرجه الشریف ) و مسائل مربوط به آن است. این کتاب، از بهترین کتاب‌هایى است که توسط علماى شیعه، درباره امام زمان( عجه الله تعالی فرجه الشریف )، نگاشته شده و شامل بهترین دلایل عقلى و شرعى بر وجود امام زمان و غیبت و ظهور آن‌حضرت در آخر الزمان است.
این کتاب، از زمان نگارش تا به حال در طول هزار سال، پیوسته مورد توجه علما و فقهاى شیعه بوده و بزرگان، در تألیفات خود بسیار به آن استناد کرده و از آن نقل نموده‌اند.
شیخ طوسى، در مقدمه کتاب، انگیزه خود را از نگارش این کتاب، این‌گونه بیان می‌کند: «من، این کتاب را به درخواست شیخى بزرگوار که خداوند عمر ایشان را طولانى گرداند نگاشتم؛ ایشان، درخواست فرموده بودند تا کتابى درباره غیبت صاحب الزمان املا نمایم و در آن، سبب غیبت آن‌حضرت، علت طول کشیدن آن و... را بیان کنم و این‌که چرا آن‌حضرت ظهور نمی‌کند؟ آیا مانعى در کار است؟ آن مانع چیست؟ و... من هم درخواست این شیخ بزرگوار را اجابت نموده و امر ایشان را اطاعت کردم».[33]
همچنین می‌گوید: «من، اگر چه وقتم کم و فکرم مشغول و مشکلات و موانع زندگى نیز فراوان است و حوادث ناگوار در این دوران، یکى پس از دیگرى اتفاق می‌افتد... به نکاتى اشاره خواهم داشت که هیچ جاى شک و تردیدى باقى نگذارد و سخنم را نیز طولانى نمی‌کنم، چرا که اصحاب و اساتید و مشایخ ما در این‌باره کتاب‌هاى فراوانى نگاشته‌اند و در آن، به شرح و بسط کامل مسئله امامت پرداخته‌اند. من، در این کتاب، در صدد پاسخ‌گویى به سؤالات گوناگون در این‌باره هستم و براى تأیید سخنان خود، به برخى از روایات نیز استناد خواهم کرد تا موجب تأکید و پذیرش آن از جانب علاقه‌مندان به روایات گردد و از خداوند متعال در انجام این مهم یارى می‌جویم».[34]
شیخ طوسى، در نگارش این اثر ارزشمند و گران‌بها شیوه‌هایى نو و ابتکارى به کار گرفته و به تمام جوانب غیبت امام زمان( عجه الله تعالی فرجه الشریف ) اشاره نموده و با استدلال به قرآن و روایات پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار( علیه السلام ) و حکم عقل، به پاسخ‌گویى شبهات و اشکالات مخالفین پرداخته است.
شاگردان شیخ طوسی
شمار شاگردان وی از فقها و مجتهدین و علمای شیعه، به بیش از سی‌صد تن می‌رسد و همزمان با شاگردان شیعه مذهب او، چند صد نفر از علمای اهل سنت نیز از محضر او استفاده می‌کردند.[35]
برخی از شاگردان او عبارتند از:
1. آدم بن یونس بن ابی مهاجر نسفی
2. احمد بن حسین خزاعی نیشابوری
3. ابو الخیر برکه بن محمد بن برکه اسدی
4. عبد الجبار بن عبد الله مقرئ رازی‏
5. أبو عبد الله حسین بن مظفر ابن علی حمدانی
6. قاضی ابن برّاج طرابلسی[36]
7. ابن شهر آشوب مازندرانی
8. جمال الدین محمد بن أبو القاسم طبری آملی.[37]
برای آگاهی بیشتر از زندگی‌نامه شیخ طوسی به مقاله «شیخ طوسی» در اسلام ‌پدیا مراجعه کنید.

[1]. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‏5، ص 279، قم، مؤسسه امام صادق( علیه السلام )، 1418ق؛ حسینی جلالی، سید محمد حسین، فهرس التراث، ج ‏1، ص 525، قم، انتشارات دلیل ما، 1422ق؛ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ‏6، ص 84، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[2]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏5، ص 280.
[3]. امین عاملی‏، سید محسن، أعیان الشیعة، ج ‏9، ص 159 – 160، بیروت، دار التعارف للمطبوعات‏، 1406ق؛ موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏5، ص 282.
[4]. نجاشی، احمد‌ بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة (رجال نجاشی)، ص ‌403، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[5]. ابن ‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، ج ‌12، ص ‌97، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[6]. ذهبی، محمد‌ بن احمد، تاریخ الاسلام، ج ‏30، ص 490، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1413ق.
[7]. أعیان ‏الشیعة، ج ‏9، ص 159؛ موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏5، ص 279 – 280؛ فهرس ‏التراث، ج ‏1، ص 525.
[8]. ر.ک: دوانی، علی، سیری در زندگی شیخ طوسی، (هزاره شیخ طوسی؛ مقاله‌ها و خطابه‌هایی به مناسبت هزارمین سال ولادت شیخ طوسی)، ص 49 – 60، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1386ش.
[9]. آقا بزرگ تهرانی، محمد محسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 4، ص 504، قم، تهران، اسماعیلیان، کتابخانه اسلامیه، 1408ق.
[10]. علامه حلی، حسن بن یوسف‌، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص 148، نجف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق‏.
[11]. صدر حاج سید جوادی، احمد، دایرة المعارف تشیع، ج 10، ص 169 – 177.
[12]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏5، ص 280.
[13]. شیخ طوسی، محمد‌ بن حسن، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول‏، مقدمه، ص 68، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی‏، چاپ اول‏، 1420ق‏.
[14]. همان، ص ‌290.
[15]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏5، ص 280 – 281.
[16]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر أعلام النبلاء، ج 18، ص 335، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق؛ أعیان ‏الشیعة، ج ‏9، ص 166.
[17]. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، معالم العلماء، ص ‌114، نجف اشرف‏، منشورات المطبعة الحیدریة، 1380ق.
[18]. به نقل از: عسقلانی، ابن‌حجر، لسان المیزان، ج ‌5، ص ‌135، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
[19]. رجال النجاشی، ص 403.‏
[20]. خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، ص 148.
[21]. قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، ص 40، تهران، انتشارات انجمن آثار ملى‏، 1358ش.
[22]. ر.ک: «شیوه تفسیری التبیان فی تفسیر القرآن»، سؤال 55408.
[23]. بحرالعلوم، محمد، الدراسة و تاریخها فی النجف، ج 1، ص 11، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات 1407ق؛ شمس‌الدین، محمدرضا، بهجة الراغبین، ج 1، ص 67 – 68، بیروت، 1424ق.
[24]. ر.ک: غروی، سید محمد، الحوزه العلمیة فی النجف الاشرف، ج 1، ص 19 ـ 30، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، 1414ق.‏
[25]. جواد بغدادی، مصطفی، نظرات فی الذریعة الی تصانیف الشیعة، مجله البیان، ج 1، ص 133، سال اول، شماره 5، 1365ق. ‏
[26]. الذریعة إلى ‏تصانیف ‏الشیعة، ج ‏2، ص 134؛ أعیان ‏الشیعة، ج ‏3، ص 196.
[27]. نقض، ص ‌210.
[28]. فهرست کتب الشیعه و اصولهم، ج 1، ص ‌447 - 451.
[29]. فهرست اسماء مصنّفی الشیعة، ص 403.‏
[30]. معالم العلماء، ص ‌114 – 115.
[31]. ر.ک: «شیوه تفسیری التبیان فی تفسیر القرآن»، سؤال 55408.
[32]. الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج ‏16، ص 79.
[33]. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، محقق: تهرانی، عباد الله، ناصح، علی احمد، مقدمه مؤلف، ص 1 – 2، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[34]. همان، ص 2.
[35]. محقق حلّى، جعفر بن حسن‌، نکت النهایة(النهایة و نکتها)، مقدمه آقابزرگ تهرانی، محمد محسن، ج ‌1، ص 45، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول‌، 1412ق‌.
[36]. موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج ‏5، ص 281.
[37]. ر.ک: نکت النهایة(النهایة و نکتها)، ج ‌1، ص 46 – 48.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: