۰

قرقیزستان و کلاف سردرگم اصلاحات در آموزش دینی

اصلاحات در حوزه آموزش دینی قرقیزستان از اواسط سال ۲۰۰۰ میلادی پیشنهاد شد، اما این اصلاحات هنوز صورت نگرفته و از آن زمان تاکنون به شکل‌های مختلف از سوی نهادهای دینی در دست بررسی است.
کد خبر: ۱۹۳۷۷۵
۰۹:۴۵ - ۲۸ مرداد ۱۳۹۸

قرقیزستان و کلاف سردرگم اصلاحات در آموزش دینی

به گزارش «شیعه نیوز»،  کمیسیون دولتی امور دینی قرقیزستان طرح آموزش دینی (اسلامی) را برای بررسی عمومی تدوین و ارائه داده است. برخی روحانیون قرقیز اعتقاد دارند که دولت در امور مذهبی مداخله می‌کند. بخشی دیگر از جامعه نیز می‌گوید که فعالیت دولت در بخش دینی بیش از حد است و دولت اصل جدایی دین و دولت را، که در قانون اساسی این کشور لحاظ شده است، رعایت نمی‌کند. اکنون باید دید حق با کدام یک از بخش‌های جامعه است؟

هفته‌نامه «سخن قرقیزستان» (اسلووا قرقیزستانا) با نذیره قربانوا دکترای تاریخ، رئیس دانشکده تاریخ، جامعه‌شناسی و حقوق دانشگاه دولتی آرابایف قرقیزستان و کارشناس مسائل دینی، درباره وضعیت آموزش دینی در این کشور گفت‌و‌گویی انجام داده است که از سوی رایزنی فرهنگی ایران در قرقیزستان ترجمه شده و در اختیار ایکنا قرار گرفته است، متن این گفت‌و‌گو از نظر می‌گذرد:

خانم نذیره قربانوا نظرتان درباره اصلاحات پیشنهادی در حوزه آموزش دینی قرقیزستان چیست؟

طرح این مسئله و تدوین طرح آموزش دینی را انتقال از کمیت به کیفیت می‌دانم و این یک گام مثبت متناسب با قانون دیالکتیک(مباحثه و مناظره) است. این حوزه مدتهاست نیاز به ساماندهی و نظم داشته است.

اما در واقع محتوای این طرح تازه و به‌روز نیست.

بله. این طرح از اواسط دهه ۲۰۰۰ در دست بررسی است. در آن زمان انبوهی از مسائل در حوزه آموزش دینی جمع شده بود. از جمله این مشکلات عدم تأیید مدارک مؤسسات آموزشی اسلامی از سوی دولت، مشکلات همگرایی فارغ‌التحصیلان مؤسسات آموزشی اسلامی با جامعه مدنی، یکسویه بودن برنامه‌های درسی، ضعف امکانات فنی و آموزشی این مؤسسات، کمبود اساتید متخصص و وابستگی شدید به کمک‌های مالی خارجی است. به علاوه به رغم اینکه تعداد زیادی از مدارس دینی در کشور فعال بود، جوانان ما از طریق کانال‌های خود به مؤسسات اسلامی مختلف کشورهای خارجی اعزام می‌شدند. تنوع در عقاید، دیدگاه‌ها و جهان‌بینی فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های اسلامی در تفسیر احکام اسلامی و رفتار و رویکرد نامشخص و مبهم آنان نسبت به ارزش‌های ملی قرقیزی، مشکلات زیادی را به وجود آورده که در حال حاضر محصول آن را برداشت می‌کنیم. بدون تردید در دو دهه اخیر کمیسیون دولتی ادیان و اداره مفتیات قرقیزستان کارهای قابل توجهی را در این راستا انجام داده‌اند؛ اما کمبودها و نواقص کماکان زیاد است.


قرقیزستان و کلاف سردرگم اصلاحات در آموزش دینیاز راست نذیره قربانوا، رئیس دانشکده تاریخ، جامعه‌شناسی و حقوق دانشگاه دولتی آرابایف قرقیزستان

در ماه آوریل ۲۰۱۳ لایحه قانون «آموزش دینی و سازمان‌ها (گروه‌ها)ی دینی» برای بررسی در مجلس عالی کشور ارائه شد. سرنوشت این قانون به کجا رسید؟

این لایحه قانون از سوی «غنی بیک عثمان علی‌اف»، نماینده مجلس وقت قرقیزستان، پیشنهاد شده بود. تا آن زمان وی ریاست کمیسیون ادیان را برعهده داشت و به دنبال سامان‌ دادن به این حوزه بود. اما تقریباً همه نمایندگان سازمان‌های دینی در جلسه بررسی این لایحه در پارلمان قرقیزستان علیه این قانون رأی دادند یا خواستند در امور داخلی این سازمان‌ها دخالت نشود. استدلال آنان اصل جدایی دین از دولت بود که در قانون اساسی قرقیزستان قید شده بود.

اما در سال ۲۰۱۴ دولت اصلاحات در حوزه دینی را با جدیت آغاز کرد و این کار نتیجه‌بخش بوده است. در حال حاضر اعضای اداره مفتیات قرقیزستان اعتراف می‌کنند که درج درس‌های غیرمذهبی در برنامه آموزشی مؤسسات آموزشی اسلامی به نفع دانش‌آموزان و دانشجویان این مؤسسات بوده است؛ زیرا به اعضای تام‌الاختیار جامعه تبدیل شده و مدارک تحصیلی آنان مورد تأیید دولت است. فارغ‌التحصیلان مؤسسات آموزشی اسلامی توانستند در دانشگاه‌های دولتی استخدام شوند. بنابراین کسانی که به آینده جامعه مسلمان قرقیزستان فکر می‌کنند، حامی این قانون هستند. آنان می‌خواهند که جامعه در سایه اسلام رو به پیشرفت حرکت کند نه اینکه به عقب و قرون وسطایی برگردد. اما ممکن است که افرادی به دنبال اهداف مغرضانه‌ای باشند و مؤسسه آموزشی خود را صرفاً منبع درآمد بدانند؛ بنابراین معلوم است که با تصویب این قانون مقابله می‌کنند.

آیا تمام مؤسسات آموزشی اسلامی قرقیزستان به تأیید وزارت آموزش و علوم این کشور رسیده‌اند و برنامه‌های درسی این مؤسسات از سوی دولت کنترل می‌شود؟

براساس گزارش کمیسیون دولتی امور دینی تعداد مؤسسات آموزشی اسلامی هر سال رشد فزاینده‌ای دارد. در کشورهای همسایه مانند قزاقستان، ازبکستان و تاجیکستان تحصیلات دینی در خارج از کشور ممنوع است. با این حال تعداد مؤسسات آموزشی اسلامی در آن کشورها حدود ۱۰ مؤسسه است. در کشور قرقیزستان تعداد این مؤسسات ۱۰ برابر بیشتر است اما هیچ ممنوعیتی برای کسب تعالیم دینی در کشورهای خارجی در این کشور وجود ندارد.

تاکنون فقط دانشگاه اسلام‌شناسی «عمر بن خطاب» از نظر درج دروس غیرمذهبی در برنامه آموزشی دانشگاه مجوز رسمی وزارت آموزش و علوم قرقیزستان را گرفته است.

آیا تعداد واقعی مؤسسات آموزشی اسلامی با اعداد و ارقام رسمی همخوانی دارد؟

همان طور که پیش‌تر گفته شد، قرقیزستان از نظر کمیت مؤسسات آموزشی اسلامی در میان کشورهای آسیای مرکزی جایگاه برتر را دارد؛ اما از نظر کیفی رتبه‌های پایین را داراست. آمار مؤسسات آموزشی اسلامی متفاوت است؛ زیرا کمیسیون دولتی امور دینی تعداد مؤسسات به ثبت رسیده را مد نظر داشته و اداره مفتیات تعداد مؤسسات اسلامی فعال را لحاظ می‌کند. در حال حاضر یک دانشگاه اسلام‌شناسی، ۹ انستیتوی اسلام‌شناسی، ۱۰۹ مدرسه دینی (حوزوی) به ثبت رسیده است که از میان این تعداد مراکز غیرفعال نیز هستند. چنانچه به جمعیت کشور ۶ میلیونی نگاه کنیم، می‌بینیم که یک مؤسسه آموزشی اسلامی برای هر ۵۰ هزار نفر داریم. این در حالی است که در قزاقستان با ۱۸ میلیون جمعیت تنها ۱۳ مؤسسه آموزشی یعنی یک مؤسسه برای ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر فعال است. در کشور ازبکستان با جمعیت ۳۳ میلیون نفره ۱۱ مؤسسه آموزشی یعنی یک مؤسسه برای ۳ میلیون نفر فعالیت دارد. در کشور تاجیکستان چند سال اخیر با ممنوع اعلام‌کردن حزب احیای اسلامی یک مدرسه دینی و یک ژیمنازی را تعطیل کردند. در این کشور تنها یک انستیتوی اسلام‌شناسی برای جمعیتی ۹ میلیون نفره فعال است.

فعالیت مؤسسات آموزشی اسلامی در کشور قرقیزستان تا چه اندازه توجیه‌پذیر است؟

معیار اصلی توجیه‌پذیری، اشتغال به کار فارغ‌التحصیلان این مؤسسات است. آن‌ها برای اینکه بتوانند کار و شغلی بیابند باید از نظر سطح دانش رقابت‌پذیر و متخصص باشند. در رابطه با تخصص، مایلم نمونه استاندارد آموزشی مدرسه «غالیه» واقع در شهر «اوفا»ی باشقیرستان را بیاورم که در دهه‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ میلادی شخصیت‌های برجسته و فرهیختگان آسیای مرکزی و قزاقستان نظیر «ایشن علی آرابایف» که دانشگاه ما موسوم به وی است، تحصیل کرده‌اند. در این مدرسه دروس مذهبی و غیرمذهبی نظیر تفسیر قرآن، حدیث، احکام و اصول اسلامی، فلسفه و کلام اسلامی، قوانین مدنی اسلام، تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، اخلاق، روان‌شناسی، منطق، فلسفه دین، تاریخ تعلیم و تربیت، ریاضی، هندسه، جبر، مثلثات، نجوم، فیزیک، شیمی، آناتومی، فیزیولوژی، بهداشت، علوم زیستی (زیست شناسی، زمین شناسی، معدن شناسی، جغرافیا، اقتصاد، تاریخ و فرهنگ ملل، تاریخ ترک و تاتار، زبان‌های تاتاری، عربی، ترکی و روسی و تاریخ اقوام ترک‌زبان تدریس می شد. یعنی از میان حدود ۳۷ درس (۷۹ درصد) فقط ۸ درس (۲۱ درصد) به موضوعات دینی می‌پرداخت. اساتید این مدرسه نخبگان و زبده روشنفکران مسلمان اوایل قرن بیستم و بسیاری از آنان فارغ‌التحصیل مؤسسات آموزشی قاهره، استانبول، بیروت و ... بوده‌اند. افق دید آنان فراتر از مباحث دینی و الهیات بوده است. آنان آثار فلسفی شعرا و نویسندگان غربی و شرقی و نیز آثار تاریخی و فرهنگی اقوام ترک‌زبان را به خوبی می‌دانستند.

طرح قانون ارائه آموزش دینی چه شرایط و مقتضیاتی دارد؟

اولاً بنیه فنی و امکانات مؤسسات آموزشی اسلامی باید مطابق استانداردهای ساختمانی، بهداشتی بوده و کلاس‌های درسی مجهز به لوازم آموزشی باشد. برنامه‌های درسی باید مطابق برنامه‌های آموزشی مورد تأیید دولت و سطح اساتید نیز باید مطابق با استاندارد دولتی باشد.

در برنامه درسی مدارس دینی سطح متوسط پیشنهاد می‌شود پنج درس عمومی از جمله تاریخ قرقیزستان، انسان و جامعه، تاریخ ادیان، زبان قرقیزی و ادبیات قرقیزی درج شود. در دانشگاه‌ها حداقل تعداد درس‌های غیرمذهبی باید ۱۰ درس از جمله تاریخ قرقیزستان، حقوق، مطالعات دینی، زبان قرقیزی، زبان روسی/خارجی، جغرافیا، جامعه‌شناسی، تاریخ جهان، روان‌شناسی و علوم تربیتی و فناوری اطلاعات باشد. بدون شک این مقتضیات و استانداردها برای مدارس دینی با بنیه فنی و امکانات ضعیف سخت و دشوار خواهد بود. زیرا طی مطالعات میدانی که در سراسر کشور داشته‌ایم برخی مدارس دینی را دیده بودیم که صرفاً از روی تابلوی سر در آن می‌توان فهمید که آنجا یک مدرسه دینی است.

آیا کالج جدیدالتأسیس الهیات که چند سال پیش در دانشگاه آرابایف تأسیس شده بود انتظارات شما را به عنوان یک نمونه مؤسسه تلفیقی (آموزش دینی در قالب یک مؤسسه غیر مذهبی) برآورده ساخته است؟ تعداد متقاضیان برای ورود به این کالج افزایش یافته یا کاهش؟

کالج الهیات یک طرح پایلوت دولت بوده است. دانشگاه آرابایف که تجربه کافی در زمینه تربیت متخصصان الهیات دارد، فضا و امکانات لازم را برای تأسیس کالج الهیات اختصاص داده بود. این کالج با مشکلات مالی زیادی مواجه شده و تنها به دنبال تأمین هزینه‌های جاری است.

به نظر شما شبکه گروه‌های مخفی و مخرب دینی در قرقیزستان تا چه اندازه توسعه یافته است؟ چند سال پیش گفته بودید که فقط نیروی انتظامی به دنبال کشف این گروه‌هاست و به این دلیل وضعیت بهتر نمی‌شود. آیا امروز این وضعیت تغییر کرده است؟

شاید نتوانم به این سوال جواب دقیق بدهم زیرا بنده یک محقق دینی هستم. اینگونه اطلاعات در دست نهادهای قوه قهریه است. اما هر سال تعداد گروه‌های ممنوع در قرقیزستان افزایش می‌یابد. از سال ۲۰۰۳ ؛ ۲۱ گروه تروریستی، افراطی و مخرب در این کشور کشف شده است که فعالیت این گروه‌ها توسط دادگاه های مراحل مختلف ممنوع اعلام شده است. نیروی انتظامی مراکز مخصوص برای پیگیری کار این گروه‌ها و نیز رصد مجازی انجام می‌دهد. همچنین جلسات و سخنرانی‌های توجیهی در میان جوانان کشور و سایر اقدامات و برنامه‌های پیشگیرانه اجرا می‌شود.

با توجه به این‌که بحران سوریه رو به کاهش گذاشته است. اکنون اتباع قرقیزی برای مشارکت در جنگ‌های خارج از کشور به چه مناطقی عازم می‌شوند؟

با تغییر اوضاع ژئوپلیتیک چالش‌ها و تهدیدها نیز تغییر یافته است. چند سال پیش با مسئله جذب نیروهای قرقیزی و اعزام آنان به مناطق جنگی مواجه بودیم و اکنون با مسئله رویارویی با افراد برگشته از این مناطق سروکار داریم که مجنون ایدئولوژی گروه‌های تروریستی و دارای تجربه از بین‌بردن دگراندیشان هستند. برای نمونه در سال گذشته خبرگزاری آزادی (آزادتیک) ویدئویی را منتشر کرده بود که در آن پسری ضمن خطاب به زبان قرقیزی گفته بود که با کسانی که اسلام نادرست را در قرقیزستان ترویج می‌دهند، مبارزه سرسختی خواهد کرد. پس از تحقیقات مشخص شد که این فرد در یکی از مدارس دینی واقع در شهرک مسکونی «جال بیشکک» آموزش دیده بود. این امر نشان می دهد که در مؤسسات آموزشی اسلامی مشکلاتی وجود دارد و این مسئله باید حل شود.

قرقیزستان و کلاف سردرگم اصلاحات در آموزش دینی

دانشجویان رشته الهیات دانشگاه قرقیزی-ترکی ماناس

شما همیشه این اعتقاد را داشتید که برای اینکه اتباع قرقیزی به کشورهای خارجی نروند، دولت باید کار و شغل مناسب با حقوق مناسب برای آنان فراهم کند. در این باره توضیح می‌دهید.

گام اول برای مبارزه با افراط‌گرایی و رادیکالیسم حل مسائل اجتماعی و اقتصادی است. همچنین جامعه باید به ثبات برسد. دولتمردان باید به اختلافات و درگیری هایشان پایان داده و دست به دست یکدیگر دهند تا نام خود را به عنوان خالق و سازنده سرنوشت و مردم و آیندگان در تاریخ جاودان کنند. در گفت‌وگو با هموطنانم که در مأموریت‌های خارج از کشور داشته‌ایم به این مسئله پی بردم که در میان آنان هیچ فردی نبوده است که وضع مالی و رفاهی مناسبی داشته باشد و مجبور شود در غربت به سر ببرد.

وجود مسائل و مشکلات اجتماعی زیاد، نبود کار و مهاجرت جوانان عواملی هستند که به نفع افراد و گروه‌های افراطی و جذب‌کننده نیرو است. برای مثال گروه حزب التحریر اسلامی که در قرقیزستان ممنوع است، چند طرح اجتماعی با هدف جذب مردم اجرا می‌کرد. بدون شک این امر جوانان را به سوی گروه‌های افراطی سوق می‌دهد. دو سال است که بر ضرورت توسعه مناطق و شهرستان‌ها تأکید می‌کنیم اما هیچ تحرک و تغییر مثبتی در این حوزه نمی‌بینیم. در هر روستا و شهرستان باید کار و شغل و واحد تولیدی ایجاد کنیم. در هر جایی که بخشدار یا استاندار فعال باشد افراد مبتکر و زحمت‌کشی نیز پیدا خواهند شد. زیرا نمونه‌هایی از حل مشکلات را می بینیم که جوانان میهن‌دوست برای کمک می‌شتابند. مردم کمک جمع می‌کنند و مشکلاتی مانند احداث پل، لوله‌کشی، تأمین برق و حتی احداث خانه برای یک معلم بی‌خانمان را حل می‌کنند. این ابتکارات قطعا باید از سوی دولت حمایت شود. همه هزینه‌ها، فرصت‌ها و انرژی را اعم از دولتی یا کمک‌های مالی خارجی باید برای سازندگی و ثبات کشور صرف شود. حتی راه‌اندازی کارخانه تولید آجر خشتی یا ساخت کارگاه نجاری دیوارهای حصیری، لباس‌های دوخت شده به دست روستانشینان و هزار کار دیگر را می‌توان انجام داد اما با پیشنهاد و حمایت دولت.

آیا کشور قرقیزستان از نظر تعداد مساجد «اشباع شده است» یا اینکه هنوز مساجد جدید ساخته می‌شود؟ شما در این خصوص چه پیش‌بینی‌هایی دارید؟

همانطور که پیش‌تر گفتم ما در مقایسه با همسایگان خود در زمینه تعداد مساجد برتری داریم. در قرقیزستان حتی روستاهایی هستند که در یک خیابان چند مسجد دارند. احداث مسجد امری خداپسندانه است اما احداث راه و جاده، پل و یا یک مکان عمومی مانند بیمارستان یا مدرسه نیز امری خداپسندانه است. در اینجا مدیریت‌های محلی مانند بخشداری‌ها، شهرداری‌ها و استانداری‌ها باید با مردم تعامل داشته باشند.

آیا جامعه قرقیزستان اوج عرب‌گرایی (تمایل و گرایش به فرهنگ عربی) را پشت سر گذرانده است؟ یا اینکه تعداد خانم‌های محجبه (با حجاب عربی) و آقایان ریش‌دار با لباس مخصوص مذهبی رو به رشد است؟

ما چه بخواهیم چه نخواهیم آمار و واقعیت حاکی از رشد و افزایش این گرایش‌هاست. متأسفانه جامعه ای که زیر سلطه حکومت شوروی بوده اکنون به اسلام به اصطلاح کهنه و متحجر روی آورده است. گسترش فعالیت و ایدئولوژی جنبش ممنوعه «یاقین انکار» (Йакын инкар) دال بر این گرایش‌هاست زیرا این جنبش از مسلمانان می‌خواهد تا از سبک زندگی نبوی(که آنان تعریف می‌کنند) پیروی کرده و از هرگونه دستاوردهای فرهنگی، علمی، فنی، بهداشتی که در سده میانی وجود نداشته است صرف نظر کنند. آنان از بانوان می‌خواهند به جای حجاب نقاب و روبند ببندند و از آقایان ریش بلند و لباس‌های غیرمعمول و غیرمرسوم در این کشور داشته باشند. پیروان این جنبش در تکلم و گفتگوی روزمره خود حتی از سبک و سیاق گفت‌وگوی عربی پیروی می‌کنند.

فرآیند عرب‌گرایی به عوامل بسیاری بستگی دارد. یکی از عوامل میزان و بسامد اعطای کمک‌های مالی از کشورهای عربی به منظور اجرای طرح‌های اسلامی است که هدف غایی این پروژه‌ها ترویج عقاید، فرهنگ و سنت‌های بیگانه برای مردم است. عامل دیگر گستردگی فعالیتهای خیرخواهانه آنان برای حمایت از اقشار محروم و کم‌بضاعت کشور قرقیزستان است. تأثیرگذاری مراکز، بنیادها و سازمان‌های دینی حامی ارزش‌های اسلامی و اعمال احکام شرعی در حوزه اجتماعی و فرهنگی مردم کشور نیز می‌تواند یکی از عوامل گرایش جامعه به سوی فرهنگ عربی باشد. از عوامل دیگر رویکرد دولتمردان و نخبگان به این مسئله است. سیاست منطقی خارجی و سیاست موثر داخلی و نیز حمایت از فرهنگ بومی و ارزش‌های ملی نیز در حل این مسئله اهمیت بسیار دارد.

قرقیزستان و کلاف سردرگم اصلاحات در آموزش دینی

دانشجویان کالج الهیات دانشگاه دولتی آرابایف قرقیزستان در بازارچه خیریه نوروزی

متأسفانه در زندگی روزمره با نمونه‌هایی مواجه می‌شویم که رفتارهای ناشایستی از روحانیون و امامان می‌بینیم. اخیرا طی مأموریتی به جنوب کشور شاهد رفتارهای تحقیرآمیز امامان محل نسبت به خانمی بودم که برای آنان با موضوع ایدئولوژی سازمان های افراط‌گرا سخنرانی می‌کرد. این در حالی بود که خانم سخنران به رغم دیدگاه‌های غیرمذهبی خود به علامت احترام به مخاطبان خود متناسب با شئونات اسلامی حجاب داشت. برخی امامان و روحانیون در خطبه‌ها و موعظه‌های خود به احترام به بانوان دعوت می‌کنند در حالی که در واقعیت به طرق دیگر عمل می‌کنند. البته باید اسلام را به عنوان دین صلح و رحمت از افرادی که خود را پیرو این دین دانسته و اعمال ناشایستی از خود نشان می‌دهند، متمایز ساخت. این افراد با اعمال خود بر دین سایه می‌افکنند و اسلام‌هراسی از آن نشئت می‌گیرد.

آیا درس جدید «مبانی فرهنگ دینی» که سرکارعالی در درج این درس در برنامه آموزشی مدارس کشور مشارکت فعال داشته‌اید، موفقیت‌آمیز بوده است؟

در این زمینه وضعیت مبهمی مشاهده می‌شود. سه سال است که این طرح به صورت آزمایشی در مدارس کشور اجرایی می‌شود. این طرح به وضعیتی شباهت دارد که هنوز شنا را به فرد یاد نداده وی را در آب می‌اندازند و می گویند: شنا کن و به دیگران هم یاد بده. کتاب درسی را به عنوان حلقه نجات به وی می‌دهند که این کتاب درسی مورد انتقادات فراوان قرار می‌گیرد.

منظورتان همان کتاب درسی که سرکارعالی در تدوین آن مشارکت داشته‌اید؟

بله، همان کتاب درسی. در ابتدا این کتاب درسی را از نظر محتوای آکادمیکی کتابی دشوار ارزیابی کرده‌اند و نیاز بود بنیه علمی آن تقویت شود. لازم بود در آن زمان مسابقه تألیف چنین کتاب درسی اعلام می‌شد که به چند شکل مختلف تدوین شود و معلم بتواند در بین آن‌ها انتخاب کند.

مشکل فقط در کتاب درسی است؟

مشکل اصلی عدم آمادگی معلمان برای تدریس این درس است که البته تقصیر آنان نیست. سه کارگاه آموزشی با حمایت سازمان های بین‌المللی برای معلمانی که درس دین را به دانش‌آموزان پایه نهم تدریس می‌کنند، کافی نیست زیرا دانش آموزان هر روز حجم انبوهی از اطلاعات را از منابع مختلف (شبکه‌های اجتماعی، دوستان و آشنایان و ...) دریافت می‌کنند. طبیعی است که دانش‌آموز سؤالات زیادی داشته باشد که حتی متخصص هم در جواب به این سؤالات با مشکل مواجه خواهد شد. دانشجویان برای کسب دانش دینی در مقطع کارشناسی ۷ هزار و ۲۰۰ ساعت را در طول چهار سال صرف آن می‌کنند. مشخص است که حتی اگر معلم نخبه‌ای هم باشد سه روز کارگاه آموزشی در موضوع دین برای وی کفایت نمی‌کند.

آیا راه حلی برای این مشکل می‌بینید؟

در سال ۲۰۱۴ دانشکده تاریخ دانشگاه آرابایف پیشنهاد داده بود که رشته تربیت معلمان تاریخ فرهنگ دینی را تأسیس کند. دیدارها و همایش‌های بسیار با حضور کمیسیون امور دینی، وزارت کشور، مرکز مبارزه با تروریسم، کارشناسان دینی و علمای دینی درباره درج درس دینی در برنامه آموزشی مدارس، تدوین کتب درسی و نیز تربیت معلمان مدارس با این تخصص برگزار شده بود. براساس بیانیه‌های تصویب شده در این همایش‌ها و نشست‌ها دانشکده ما ضمن مراجعه به نهادهای مختلف درخواست اعطای سهمیه در دانشگاه‌های دولتی کشور برای تربیت معلمان در رشته دین‌شناسی مطرح شده بود؛ اما نتیجه‌بخش نبود.

امروزه در دو دانشگاه رشته دین‌شناسی دایر است اما این رشته‌ها ویژه مدارس عمومی نیستند. کارشناسان دین‌شناس معمولاً در سازمان‌ها و مؤسسات و نیز سمن‌ها استخدام می‌شوند. بعید است که از میان آنان کسی علاقه‌مند باشد به منطقه «چاتکال» یا «توقوز توروی» دورافتاده قرقیزستان برود و درس دین را در مدارس آنجا تدریس کند. با این حال عمده دانشجویان ما فرزندان روشنفکران روستانشین هستند که مایل‌اند پس از فارغ‌التحصیلی به روستا و شهرستان خود برگردند و در مؤسسات محلی کار کنند. ممکن است میان آنان افرادی پیدا بشوند که علاقه‌مند به تدریس تاریخ فرهنگ دینی باشند.

قرقیزستان و کلاف سردرگم اصلاحات در آموزش دینی

دانشگاه اسلام‌شناسی در بیشکک

برنامه درسی مقطع کارشناسی ارشد رشته تاریخ فرهنگ دینی تدوین شده است. کارگروهی از اساتید این دانشگاه و دانشگاه دولتی «نارین» کتاب درسی بومی‌سازی شده «تاریخ ادیان جهانی» را به زبان های روسی و قرقیزی نوشته است. اکنون لازم است محتوای آن با نمایندگان ادیان مختلف مورد بررسی قرار گیرد. به نظر من این کتاب کمک شایانی برای همه کسانی که در زمینه دین مطالعه می کنند از جمله معلمان خواهد بود.

سرنوشت دوره آزمایشی «مبانی فرهنگ دینی» که با وسعت و علاقه بسیار آغاز شده بود به کجا خواهد رسید؟

متأسفانه در طرح مصوب دولت، این طرح صرفاً بر روی کاغذ مانده و عملیاتی نشده است. چه کسی در این مسئله مقصر است؟ در حال حاضر فقط کمیسیون ادیان مانند تنها سربازی در میدان نبرد، انبوهی از مسائل را به عهده گرفته و به دنبال جست‌وجوی بودجه برای این کتاب درسی است. متأسفانه در وزارت آموزش و علوم قرقیزستان هیچ کارشناسی در امور دینی وجود ندارد. اخیرا آکادمی آموزش قرقیزستان برای حل این مسئله همکاری می‌کند. فکر می کنم باید هر چه زودتر زمینه برگزاری درس‌ها ویدئویی، کارگارهای آموزشی و تدوین و انتشار کتاب درسی الکترونیکی را فراهم کرد.

به نظر شما پس از گذشت سه سال از آغاز این طرح آزمایشی، آیا دوره جدید به فرزندان ما در مدارس آگاهی دینی کافی خواهد داد تا در دام حزب التحریر یا سایر گروه‌های ممنوع نیفتند؟

براساس ارزیابی‌ها و نظراتی که معلمان اظهار کردند درس جدید برای دانش‌آموزان جذاب است. آنان تکالیف را انجام می‌دهند. می‌‌نویسند و به دنبال دریافت مطالب جدید می‌روند. اما مجددا می‌گویم که معلمی که اطلاع کافی در این زمینه نداشته باشد به سختی می‌تواند درس بدهد. زیرا ابتدا و قبل از ارائه این دوره در مدارس کشور باید معلمان آموزش کافی دیده باشند. در غیر این صورت تمام تلاش‌هایی که برای این درس به عمل آمده بود، بی‌نتیجه خواهد ماند.

دو سال پیش در مصاحبه ای با این نشریه(سخن قرقیزستان) که قبل از انتخابات ریاست جمهوری چاپ شده بود، این پیشنهاد را به مقامات کشور داده بودید که رئیس‌جمهور جدید و تیم وی توجهی به جایگاه و موقعیت اجتماعی و حقوق معلمان روستایی که درس مبانی فرهنگ دینی را تدریس می دهند، داشته باشند. در آن زمان حقوق متوسط معلمان براساس گزارش‌های مقامات ۱۵ هزار سوم(واحد پول قرقیزستان)اعلام شد؛ اما در عمل ۵ تا ۶ هزار سوم بود. امروز معلمان قرقیزستان چقدر حقوق می گیرند؟

باید یک کاری انجام داد و آن اینکه به دولتمردان تعیین‌کننده حقوق معلمان پیشنهاد دهیم تا با این میزان حقوق هزینه خود و خانواده خود را تأمین کنند. اخیرا در همایش بین‌المللی آلماتی در موضوع درج درس میان رشته‌ای در مقطع کارشناسی ارشد شرکت کرده بودیم. میزان کمک هزینه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد قزاقی دو برابر بالاتر از میزان حقوق معلمان مدارس قرقیزی است. امیدوار هستم که رئیس جمهور به قول خود عمل کند و معلمان حقوق شایسته‌ای را دریافت کنند و آنان جایگاه شایسته‌ای در جامعه داشته باشند.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: