۰

پاسخ به شبهات اینستاگرامی درباره بانوان

یکی از شبهات در فضای مجازی، شبهه درباره بانوان با موضوعاتی همچون «ناقص العقل بودن زنان»، «دیه بانوان»، «تنبیه زنان»، «عدم قبول شهادت یک زن» و ... است. بسیاری از این شبهات ناشی از عدم توانایی در فهم معانی است .
کد خبر: ۱۷۶۶۶۴
۱۱:۴۱ - ۲۳ دی ۱۳۹۷
یکی از شبهات فراگیر در فضای مجازی، شبهه درباره بانوان با موضوعاتی همچون «ناقص العقل بودن زنان»، «دیه بانوان»، «تنبیه زنان»، «عدم قبول شهادت یک زن» و ... است ، این شبهات ناشی از عدم توانایی کافی  در فهم معانی است . عدم تسلط به علوم و درپی آن هوچی گری ناشیانه موجب انحراف در دین می شود . مطابق با تصویر یکی از این شبهات، پاسخ آن را تقدیم حضور مخاطبان فرهیخته رسانه حوزه خواهیم کرد.


تصویری از استوری یکی از کاربران در اینستاگرام:


پاسخ به شبهات اینستاگرامی درباره بانوان

پاسخی بر شبهات موجود در تصویر:

 

- شبهه شماره یک:

زن ناقص العقل است (به گفته علی عربستانی در خطبه 79 نهج البلاغه)

 - جواب:

الف: در خطبه 79 نهج البلاغه، نکته ای درباره بانوان نیامده است.

ب: امام علی علیه السلام در خطبه 80 نهج البلاغه به بیان تفاوت های زنان و مردان پرداخته و فرموده است: «مَعَاشِرَ النَّاسِ، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ. فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ/ اى مردم همانا زنان در مقايسه با مردان، در ايمان و بهره ورى از اموال و عقل متفاوتند، اما تفاوت ايمان بانوان، بر كنار بودن از نماز و روزه در ايّام «عادت حيض» آنان است و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت كه شهادت دو زن برابر شهادت يك مرد است و علّت تفاوت در بهره ورى از اموال آنكه ارث بانوان نصف ارث مردان است».

اما در پاسخ به این سوال که چرا امام علی علیه السلام، زنان را ناقص العقل معرفی کرده است، باید گفت که اینگونه روایات تنها از امام علی (ع) نقل نشده است؛ بلکه حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نیز روایاتی بدین مضمون دارند؛ ولی یقینا مراد از این روایات این نیست که تمامی زنان در همه اعصار و امکنه دارای عقلی ناقص و در تفکر و تدبیر ضعیف می باشند.

پایگاه اطلاع رسانی Hawzah.net به این موضوع به صورت تفصیلی پرداخته و علاقمندان جهت مشاهده پاسخ کامل این موضوع، می توانند اینجا را کلیک نمایند.

 

- در ادامه شبهه شماره یک در تصویر بالا آمده است:

و تمام وجود زن شر و بدی است؛ بدتر اینکه چاره ای جز بودن با او نیست! (به گفته ی علی در حکمت 238 نهج البلاغه)

- جواب:

حضرت امیر علیه السلام در حکمت 238 نهج البلاغه فرموده است: «الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا!الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا، وَشَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لاَ بُدَّ مِنْهَا!/ تمامى وجود زن (زنان تربيت نايافته) شرّ است و بدترين چيزى كه در اوست اين كه از وجودش چاره اى نيست».

درباره این شبهه نیز باید گفت که نظریات گوناگونی درباره این حکمت آمده و علاقمندان جهت مطالعه پاسخ تفصیلی آن، اینجا را کلیک نمایند.

 

-----------------------------------

- در شبهه شماره دو تصویر بالا آمده است:

دیه کامل یک زن از دیه بیضه چپ یک مرد هم کمتر است (ماده 435 و 300 قانون مجازات اسلامی بخش دیات ... به نقل از امام صادق علیه السلام)؛ ضمنا در صورت فوت شوهر، سهم ناچیز یک هشتم دیه به زنش می رسد! ارث بردن دختر نصف پسر و زن نصف مرد است ( قرآن، آیات 11 نساء و 178 بقره).

- جواب:

در ماده 300 و 435 قانون مجازات اسلامی چنین موضوعی نیامده است. ( نه درباره دیه بانوان مطلبی آمده و نه به دیه بیضه آقایان اشاره شده است).

احتمالا طراح شبهه، اینگونه دو مسئله «دیه زنان نصف دیه مردان است» و «دیه بیضه چپ مرد، دو سوّم دیه کامل است» را به هم پیوند زده و به این نتیجه رسیده است که پس «دیه زنان» از «دیه بیضه چپ یک مرد» هم کمتر است و برای حرف خود به روایتی از امام صادق (علیه السلام) استناد کرده که در این حدیث آمده است:

«عبدالله بن سنان می گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم مردی که یک بیضه اش را از دست داده، چه حکمی دارد؟ حضرت فرمود: اگر بیضه چپ باشد، دو سوّم دیه دارد. پرسیدم به چه علّت؟ مگر شما نفرمودی هرچه در بدن زوج باشد (دو تا باشد)، در یکی از آن، نصف دیه است. حضرت(ع) پاسخ داد: علت این که دیه بیضه چپ بیشتر از بیضه راست است، آن است که فرزند از بیضه چپ به دست می آید. (عاملی، 1416: 286)».

اما اینکه چرا دیه زن، نصف دیه مرد است، پاسخ های متقن و مستدلی به آن داده شده که علاقمندان جهت مشاهده آن می توانند اینجا کلیک نمایند.

-------------------------------------

- در شبهه شماره سه تصویر بالا آمده است:

زنانتان اگر نافرمانی کردند، کتک بزنیدشان!!! (آیه 34 سوره نساء در قرآن) ولی اگر مرد نافرمانی کرد، زن حق هیچگونه اعتراضی را ندارد (همان سوره نساء، آیه 128).

- جواب:

پاسخ به اشکال تنبیه بدنی زنان در قرآن:

همانطور که در آیه شریفه آمده است این حکم مربوط به زنانی است که از شوهر خود نافرمانی می کنند و قبل از اینکه کار به این مرحله برسد قرآن فرمود: «فَعِظُوهُنَّ [نساء/34] پند و اندرز دهید» و اگر موثر واقع نشد، بعد از آن و در مرحله دوم فرمود: «وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ [نساء/34] در بستر از آنها دوری نمایید.» یعنی با آنها قهر کنید. از آنجایی که زنان از احساسات بالایی برخوردارند، قهر کردن با آنها می تواند در تغییر رویه آنان موثر باشد چون اگر مدتی از جانب شوهر خود، مورد بی مهری قرار بگیرند ممکن است در اصلاح رفتاری آنها موثر باشد. لذا در مرحله دوم برخورد با زنان ناشزه، قهر تجویز شده است؛ اما اگر این دو مرحله تاثیری نداشت قرآن فرمود «وَاضْرِبُوهُنَّ [نساء/34] آنها را تنبیه کنید.» و تمام اعتراضات به این مرحله بر می گردد. در توضیح مرحله سوم باید گفت: مراد از ضرب، زدن بى ‏قيد و شرط نيست و درباره چگونگی زدن در روایتی آمده است که می فرماید: «زدن بايد با وسايلى مانند مسواك و امثال آن باشد؛ آن هم‏ با مدارا و ملايمت»؛ اما پاسخ تفصیلی نیز برای این موضوع وجود دارد که علاقمندان به مطالعه آن، اینجا را کلیک نمایند.

اما درباره بخش دوم این شبهه که مربوط به آیه 128 سوره نساء است، استاد قرائتی در تفسیر نور به توضیح آن پرداخته و بیان کرده است:

«نُشوز»، از ریشه‏ى «نشز» - زمین بلند - و معناى آن طغیان است. در آیه‏ ى 34 سخن از نشوز زن بود «تخافون نشوزهنّ» و اینجا كلام از نشوز و سركشى مرد است.

«شُحّ» در زن، نپوشیدن لباس خوب و ترك آرایش است و در مرد، نپرداختن مهریّه و نفقه و نشان ندادن علاقه.

رافع ‏بن خدیج دو همسر داشت، یكى پیر و دیگرى جوان. همسر مسنّ را به خاطر اختلاف‏ هایى طلاق داد و پیش از تمام شدن عدّه، به او گفت: اگر حاضر باشى به این شرط با تو آشتى مى‏ كنم كه اگر همسر جوانم را مقدّم داشتم صبر كنى، وگرنه پس از تمام شدن مدّت عدّه، از هم جدا مى ‏شویم. زن، آشتى را پذیرفت. سپس این آیه نازل شد.

امام صادق ‏علیه السلام در ذیل آیه فرمود: این آیه مربوط به كسى است كه از همسرش لذّتى نمى ‏برد و بناى طلاقش را دارد، زن مى ‏گوید: مرا طلاق نده، اگر خواستى همسر دیگرى بگیر و مرا هم داشته باش. (كافى، ج‏6، ص‏145 ؛ وسائل، ج‏21، ص 351).

-------------------------------------------------

- در شبهه شماره چهار تصویر بالا آمده است:

شهادت دادن یک زن قبول نیست (آیه 282 بقره).

زن کالاست، می توان 4 عدد زن و البته بی نهایت کنیز گرفت!!! (آیه 3 سوره نساء قرآن).

- جواب:

در پاسخ به بخش اول شبهه که آمده است شهادت یک زن قبول نیست، باید گفت:

احکام و قوانینی که از سوی خداوند برای بشریت وضع شده است مطابق نظام تکوین و حقایق جهان هستی و ساختار وجودی انسان است. از آنجا که ساختار وجود جسمی و روحی زن با مرد متفاوت است، وظایف، تکالیف و احکام این دو نیز مساوی نیست.

یکی از تکالیف ادای شهادت در نزد قاضی است که باید مطابق واقع باشد و تحت تاثیر عواطف و احساسات و عوامل غیر واقعی نباشد تا حقی از کسی ضایع نشود. بدین جهت در بعضی موارد، اصلاً شهادت زن ها قبول نمی شود، همانطور که در بعضی موارد نیز اصلاً شهادت مردها قبول نمی شود و در بعضی موارد شهادت دو زن بجای یک مرد قبول می شود و ...

علاوه اینکه باید توجه داشت گواهی دادن  یک وظیفه و مسئولیت است نه یک حق پس اگر شهادت  برخی از افراد در دادگاه پذیرفته نشود، یا کم تر پذیرفته شود، گویای سهل تر بودن تکلیف و مسئولیت آنان است نه تضییع حقوق آنها.

برای مشاهده پاسخ تفصیلی به این شبهه، اینجا را کلیک نمایید.

اما برای بخش دوم این شبهه باید گفت:

قبل از اسلام، حتی بعد از اسلام (در اوایل) مردها می توانستند با تعداد زیادی از زنان ازدواج کنند. اسلام به دلیل مصالحی از جمله: جلوگیری از ضایع شدن حق زنان، تعداد همسران را محدود ساخت.

از نظر اسلام مرد می تواند در یک زمان یک یا دو یا سه یا چهار همسر دائم و بیش از آن همسر موقت داشته باشد.

دلیل این حکم (عدد 1و 2و 3و 4 همسر) و محدودیت آن به عدد چهار و عدم جواز بیش از آن، آیه شریفه قرآن مجید است که می فرماید: "فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا"؛ با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى‏ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى‏کند».

همچنین جواب تفصیلی نیز برای این بخش از شبهه وجود دارد که برای مطالعه آن، اینجا را کلیک نمایید.

------------------------------------------

- در شبهه شماره پنج تصویر بالا آمده است:

زنان نفهم و عورت هستند؛ نفهمی شان را با سکوت و عورت بودنش را با نگه داشتن آنان در خانه پنهان کنید (الکافی/ ج 5/ صفحه 535).

زن اگر عطر بزند زناکار است. (نهج الفصاحه بگفته محمد بن عبدالله).

- جواب:

ارائه دهندگان این شبهه، این روایت را بیان کرده اند:

«النِّسَاءُ عَیٌّ وَعَوْرَةٌ، فَاسْتُرُوا عِیَّهُنَّ بِالسُّكُوتِ، وَاسْتُرُوا عَوْرَاتِهِنَّ بِالْبُیُوتِ زنان نفهم و عورت (آلت تناسلی) هستند نفهمی شان را با سکوت و عورت بودنشان را با نگه داشتن آنان در خانه پنهان کنید».

که در پاسخ اجمالی به این شبهه باید گفت:

ترجمه روایتِ فوق "دروغ" است.

کلمه «عِیٌّ» به معنای «نفهمی» نیست!

کلمه «عَوْرَةَ» به معنای «آلت تناسلی» نیست!

ترجمه "صحیح" چنین است:

زنان، ناتوان و از نظر جسمی آسیب ‌پذیرند. در مقابل ناتوانی شان سکوت کنید؛ و با اختصاص دادن خانه به آنها آسیب پذیری شان را چاره کنید.

پاسخ تفصیلی را اینجا مطالعه کنید.

- درباره بخش دوم از این شبهه نیز باید گفت:

روایاتی در نکوهش عطر زدن زن در برابر مرد نامحرم وجود دارد که در این زمینه می‌توانید به «وسائل الشیعة»، ج 20، ص 160 مراجعه کنید؛ اما روایتی مبنی بر این‌که چنین عطر زدنی در حکم زناست، در منابع معتبر روایی شیعی دیده نشده است؛ اما در برخی کتب اهل‌سنت و برخی منابع ثانویه شیعی به نقل از آنها روایت ناظر به موضوع پرسش را می‌توان یافت: رسول خدا(ص) فرمود: «هر زنى که خود را معطّر کند و از خانه بیرون رود تا مردم بوى خوش او را استشمام کنند او در زمره زناکاران است».

به هر حال بر فرض پذیرش این روایت؛ محتوای آن، مشابه روایاتی است که برای هر عضو، زنایی را در نظر گرفته است و به عنوان نمونه، زنای چشم را نگاه حرام می‌داند. این روایت نیز ناظر به ارتکاب این نوع گناه می‌باشد، نه آن‌که عطر زدن، گناهی معادل با زنا و فاحشه معروفی داشته باشد که انجام دهنده آن، مستحق حد شرعی است.
منبع: HAWZAH NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: