۰

رقابت ها براي پدرخواندگي وهابيت

کد خبر: ۶۹۶۸۲
۱۶:۱۳ - ۲۷ اسفند ۱۳۹۲
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، گفته مي شود ملک عبدالعزيز بنيانگذار رژيم وهابي آل سعود در عربستان در يکي از نشست هاي خود گفته بود: « دين همانند پرنده  اي آزاد است، هر کس که آن را صيد کند، آن را از آن خود کرده است ». جمله قابل تاملي که ريشه رقابت اين روزهاي آل ثاني و آل سعود را براي بسط نفوذ منطقه اي شان نشان مي دهد. فارغ از اختلافات ديرينه رياض و دوحه تلاش براي نشستن بر مسند رهبري سلفي گري و وهابيت در جبهه جديد را ميان اين دو کشور گشوده است.

آل سعود از همان روزهاي آغازين حضور در قدرت به خوبي در يافتند که براي رسيدن به اهداف خود بايد وهابيت را در مشت خود بگيرند تا قدرت و مذهب را به دو لبه قيچي تبديل کنند و در هر زمان و مکاني از حرکت باز نايستند و هر مزاحمي را از سر راه بردارند. علماي وهابي و مفتيان درباري نيز به همين اندازه از قدرت پادشاهان خود براي ادامه حيات استفاده مي کنند و در زمان و مکان لازم با صدور فتواهاي سياسي خود ، عملکردهاي غير موجه حکام خود را توجيه مي کنند. تبلور عيني اين سياست را مي توان در هم آغوشي آل شيخ و آل سعود ديد. با اين حال اين سياست سعودي ها بي رقيب نيست. آل ثاني در همان نزديکي و در کاخ هاي مجلل شان در قطر همين سياست را براي پيشبرد اهداف دستگاه ديپلماسي خود دنبال مي کنند.گفته مي شود ملک عبدالعزيز بنيانگذار رژيم وهابي آل سعود در عربستان در يکي از نشست هاي خود گفته بود: « دين همانند پرنده  اي آزاد است، هر کس که آن را صيد کند، آن را از آن خود کرده است ».

جمله قابل تاملي که ريشه رقابت اين روزهاي آل ثاني و آل سعود را براي بسط نفوذ منطقه اي شان نشان مي دهد. فارغ از اختلافات ديرينه رياض و دوحه تلاش براي نشستن بر مسند رهبري سلفي گري و وهابيت در جبهه جديد را ميان اين دو کشور گشوده است. آل سعود از همان روزهاي آغازين حضور در قدرت به خوبي در يافتند که براي رسيدن به اهداف خود بايد وهابيت را در مشت خود بگيرند تا قدرت و مذهب را به دو لبه قيچي تبديل کنند و در هر زمان و مکاني از حرکت باز نايستند و هر مزاحمي را از سر راه بردارند. علماي وهابي و مفتيان درباري نيز به همين اندازه از قدرت پادشاهان خود براي ادامه حيات استفاده مي کنند و در زمان و مکان لازم با صدور فتواهاي سياسي خود ، عملکردهاي غير موجه حکام خود را توجيه مي کنند. تبلور عيني اين سياست را مي توان در هم آغوشي آل شيخ و آل سعود ديد. با اين حال اين سياست سعودي ها بي رقيب نيست. آل ثاني در همان نزديکي و در کاخ هاي مجلل شان در قطر همين سياست را براي پيشبرد اهداف دستگاه ديپلماسي خود دنبال مي کنند.

قطر و الهام از آموزه هاي وهابيت

همزمان با اوج گيري اعتراضات مردم در کشورهاي عربي در سال 2011 «حمد بن خليفه آل ثاني» امير سابق قطر بزرگترين مسجد خاورميانه را در دوحه افتتاح کرد و نام "محمد بن عبدالوهاب" رئيس فرقه وهابيت را بر آن گذاشت. وي در مراسم افتتاحيه اين مسجد طي اظهاراتي گفت: امت اسلامي بايد از روش تبليغ وهابيت الهام بگيرد و با توجه به حوادث جاري در جهان به ويژه در منطقه خاورميانه، روشي جديد براي تبليغ ايجاد کند. وي در ادامه افزود: ما نام اين مسجد را «محمد بن عبدالوهاب» ناميديم تا گراميداشتي باشد براي علم اين عالم بزرگوار و خدماتي که به دين مبين اسلام تقديم کرده است! «حمد بن خليفه آل ثاني» همچنين گفت: نوري که «محمد بن عبدالوهاب» در آن سير مي کرد، در ميان مردم در سراسر شبه جزيرة العرب انتشار يافت و همه را به راه اصلي و درست هدايت کرد و از انحرافات موجود دور نمود! دفاع تمام قد امير وقت قطر از وهابيت و تلاش دوحه براي بهره گيري از اين جريان انحرافي و نگرش افراطي براي پدرخواندگان وهابيت در عربستان تهديد کننده بود به گونه اي که شاهزاده "نايف بن عبدالعزيز"، ولي عهد سابق اين کشور تاکيد کرد که به قطر اجازه نمي دهد، جايگاه ديني و مذهبي عربستان در ميان کشورهاي عربي را تصاحب کند. نايف در سخنان خود گفت که حکومت سعودي بر مبناي سلفي گري و به دست "محمد بن سعود" که با "محمد بن عبدالوهاب" هم پيمان شده بود، تشکيل شده است و اين روند همچنان ادامه دارد.

سلفي ها به روز مي شوند

وهابيت به عنوان فرقه افراطي بخشي از نگرش سلفي در جهان اسلام محسوب مي شود. واژه سلفي از سلف به معني نياکان گرفته شده است، لذا سلفي ها به معني واقعي افرادي ارتجاع گرا هستند که معتقدند ايده هاي مدرن مسلمانان را آلوده کرده و مذهب بايستي اصلاح شود. بهترين راه براي اين کار بازگشتي شکلي و محتوايي به شيوه زندگي دوران اوليه شکل گيري اسلام است.

برآورد موثقي از شمار سلفي ها در دست نيست. کارشناسان بر اين باورند که سلفي ها اقليت کوچکي هستند در بدنه عظيم امت اسلام. فرقه سلفي بيشتر يک فلسفه و مشي زندگي است تا جنبش سياسي و مذهبي با سلسله مراتب رهبري. تا يک نسل پيش، سلفي ها در جهان اسلام جايي نداشتند و اکثريت مسلمان ها ظاهر و رفتارهاي عجيب و غريب شان را مسخره مي‌کردند. دردهه هاي 1950 و 1960 ميلادي بيشتر اعراب، سلفي را فردي مي دانستند که در کار خدا دخالت مي کند: روزهاي جمعه پشت در مسجد محل جزوه پخش مي کند و به جان مسلمان ها غر مي زند که چرا از اسلام واقعي فاصله گرفته‌اند. در فيلم هايي که در آن زمان در مصر ساخته شده، ريش ژوليده، دشداشه و قباي بلند سلفي ها که تا قوزک پايشان مي رسيد، مايه مضحکه کمدين ها بود. نخبگان و روشنفکرهاي جهان عرب، از جهان بيني قهقرايي سلفي ها انتقاد مي کردند. با اين حال سلفي ها که در کشورهاي مدرن اسلامي مانند مصر، لبنان و پاکستان مورد ريشخند قرار مي گرفتند، دنبال دوستان قدرتمندي در جاهاي ديگر مي گشتند.

در شبه جزيره نفت خيز عرب از قرن 18 مکتب وهابيت توسط محمد بن عبدالوهاب رونق گرفت که رونوشت برابر اصل تفکر سلفي بود. دردهه هاي 70 و 80 ميلادي سلفي ها شروع کردند به دريافت کمک مالي از کشورهاي ثروتمندي مانند عربستان سعودي، کويت و قطر.

به زودي پخش جزوه پشت در مسجد محل قطع شد؛ سلفي ها مساجد و حوزه هاي علميه خودشان را بنا کردند؛ جنگ افغانستان و پديده عرب افغاني ها نقطه عطفي شد در تاريخچه سلفي هاي خاورميانه؛ مهمترين ميراث آن هم القاعده که امروز از عراق گرفته تا الجزاير امت اسلام بدان گرفتار است. سه سال پيش هنگامي که بزرگ ترين تحول در تاريخ معاصر عرب شکل مي گرفت، سلفي ها به اين فکر مي کردند که آيا بايد به موج اعتراض هاي عربي براي سرنگون کردن ديکتاتورها بپيوندند يا نه؟ خيلي از آنها با اين استدلال که حکومت ديکتاتورها هم نوعي از سياست است، خود را کنار کشيدند.

اينان کساني بودند که تحت تاثير وهابيت سعودي معتقد بودند که طغيان عليه حاکمان مسلمان هرچند مستبد باشند جايز نيست. با اين حال نسل جديد سلفي ها اين استدلال ها را نمي پسنديدند و خواهان مشارکت سياسي براي مديريت امور کشور بودند. فرصتي که قطري ها آن را بيش از ديگران مغتنم شمردند.

سرمايه گذاري دوحه بر روي جريان هاي سلفي و وهابي در کشورهاي دستخوش بهار عربي باعث شد سلفي ها در چرخشي يکصد و هشتاد درجه اي، از حرام خواندن انتخابات به تشکيل احزاب سياسي رسيدند. آنها با استفاده از حمايت هاي مالي دوحه روزنامه و مجله چاپ کردند، ايستگاه هاي راديويي و شبکه هاي تلويزيوني ماهواره اي به راه انداختند .

آل ثاني در مقابل آل سعود

بيش فعالي سياسي شاهزاده هاي آل ثاني چيزي نبود که سعودي ها به اين راحتي از کنارش بگذرند. قطري ها به لطف ثروت افسانه اي اين کشور گازي و نفتي و به دنبال موفقيت موقتي جريان هاي اخواني خيزش توده هاي عرب را فرصتي براي تحقق آرزوهاي بزرگ خود مي ديدند. مداخله جدي قطري ها در مصر، تونس و ليبي باعث شد تا رياض نسبت به قدرت گيري دوحه نگران شود.

رويترز در تحليلي پيرامون اين اختلاف مي نويسد:" با وجود اينکه قطر و عربستان سعودي در برخي زمينه ها هم نظر هستند، اما در برخي کشورهاي عربي که شاهد سرنگوني نظام هاي حاکم از سه سال پيش تاکنون بودند، از طرف هاي رقيب، حمايت کردند. به طور مثال، قطر از گروه اخوان المسلمين در مصر حمايت مي کند در حالي که عربستان سعودي، از ارتش که محمد مرسي از رهبران اخوان المسلمين را از مقام رياست جمهوري برکنار کرد، پشتيباني مي کند. در سوريه نيز که در قلب منطقه اي قرار دارد که محل برخورد نفوذ قدرت هاي رقيب است، قطر پيشتاز حمايت از مخالفان اسد بود و اولين کشوري بود که به تاسيس ائتلاف اپوزيسيون، به منظور ايجاد جايگزيني قابل اعتماد براي اسد، کمک تاثيرگذاري کرد. اما قطر ناگهان خود در ارتباط با مسير جنگ داخلي دو سوريه را زير فشار عربستان سعودي و ايالات متحده ديد که نسبت به سياست هاي قطر نگران بودند.« آمريکايي ها از لشکرکشي القاعده اي ها به سوريه و سعودي ها از افزايش نفوذ اخواني ها نگران بودند. از همين رو آل سعود تلاش کرد تا با سرمايه گذاري در سوريه رقيب را کنترل کند».

البته بايستي توجه داشت با وجودي که قطر تلاش هاي بسياري انجام مي دهد تا اين کشور به مرکز اسلام سياسي و کانون جماعت اخوان المسلمين و مرکز جذب آنها مبدل شود، اما قطري ها هيچ گاه طي اظهار نظرهاي رسمي اعلام نکرده اند که تفکر و انديشه هاي اخوان المسلمين را مي پذيرند و نماينده اسلام سياسي هستند. علاوه بر اين قطر برخلاف عربستان يا کويت و تا حدودي امارات عربي متحده در عرصه فرهنگي و رسانه اي فاقد تنوع و کثرت گرايي است. ليبرال ها و روشنفکران اسلامگرا در کويت داراي رأي و نظر هستند، اما در قطر هيچ اثري از آنها حتي با وجود داشتن تابعيت قطري ملاحظه نمي کنيم. فعاليت ميداني اخوان المسلمين در قطر علي رغم آن که در قطر تعداد زيادي اسلامگراي وابسته به جماعت اخوان المسلمين و يا طرفدار آنها وجود دارد، اما بسياري از آنها فعاليتي ندارند که شهروندان قطري را جذب خود کنند و فعاليت آنها به مراکز مطالعاتي، دانشگاهي و شبکه الجزيره محدود مي شود.

اختلاف ميان دوحه و رياض به همين جا ختم نمي شود. چندي پيش روزنامه العرب چاپ لندن از بحراني شدن روابط دوحه- رياض خبر داده و نوشت:" سازمان امنيت عربستان فعاليت هاي قطر را رصد کرده و دريافته است که اين کشور از الحوثي ها در يمن حمايت مي کند، دولت عربستان پرونده اي را به ميانجي گر کويتي داده که در آن دلايلي وجود دارد که به طور روشن ثابت مي کند که قطر چنين حمايتي را از الحوثي هاي انجام مي دهد، همچنين اطلاعاتي به دست آمده که نشان مي دهد قطر کمک هاي مالي به اخواني هاي عربستان داده و اين کمک مالي از سوي يکي از اعضاي خانواده حاکم در قطر و با اطلاع کامل رهبران دوحه صورت گرفته است." حالا پادشاه سعودي به دنبال تنبيه همسايه کوچک اما ثروتمند خود است. عربستان قصد دارد، مرزهاي زميني به روي قطر را ببندد و همچنين مانع استفاده از حريم هوايي عربستان براي انجام هر گونه عمليات حمل و نقل از قطر شود. همچنين قرارداد قطر که در مناقصه اي برنده شده بود و به موجب آن اجازه مي يافت پروازهايي را داخل عربستان ميان شهرهاي اين کشور انجام دهد نيز لغو خواهد شد. علاوه بر آن توافقات تجاري که در سال 2006 ميان عربستان و قطر امضا شده بودند نيز لغو خواهند شد.

حرکت شانه به شانه قطر و عربستان در بحران آفريني هاي منطقه و سبقت گرفتن مفتي هاي درباري رياض و دوحه از يکديگر در صدور فتواهاي تکفيري و فتنه افکنانه ، نشان دهنده تلاش اين دو کشور براي به دست آوردن رهبري ايدئولوژيک اين جريان بحران ساز در خاورميانه است که در غياب الازهر و تفکر ديني ميانه رو مي تواند موجب رشد سريع و خطرناک جريان سلفي و ايدئولوژي وهابي در جهان اسلام شود.اينک حاکمان عربستان و قطر که هرکدام به شکلي اين پرنده آزاد (دين) را در چنگ خود گرفتار کرده اند ، هربلايي که خواسته اند تا کنون بر سر آن آورده اند ، آن را اين روزها به عقابي خشن و کرکسي بي رحم و خون خوار تبديل کرده اند تا با آن سينه مسلمانان سوريه و عراق را بدرند و با خوردن جگر و قلب آنان فرياد پيروزي سر بدهند.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/ ز.ح
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: