۶
آیت الله یثربی :

فضائل حضرت امام جواد (عليه‏السلام)

کد خبر: ۴۴۰۲۲
۰۰:۳۵ - ۲۵ مهر ۱۳۹۱
 
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
ویژه نامه شیعه نیوز بمناسبت شهادت امام جواد علیه السلام

در ميان حضرات ائمّه  عليهم‏السلام ، حضرت امام جواد  عليه‏السلام جوان‏ترين امام به شمار مى‏آيند . ايشان حدود 25 سال عمر كردند.

یکی از عواملی كه فضيلت امام جواد  عليه‏السلام را روشن می نماید ؛ همان تنصيص بر امامت ايشان مى‏باشد كه از ناحيه ي خدا به پيامبر اکرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم، سپس به حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام و بعد به ديگر حضرات معصومين عليهم‏السلام رسيده است . لازمه ي اين نص بر امامت اين است كه صاحب آن داراى آگاهى و دانشى باشد ، دانش و آگاهى‏اى كه تمامى خلائق و عالمان زمان با او توان برابرى نداشته باشند.عامل ديگرى كه فضيلت ايشان را به اثبات مى‏رساند تنزيه و طهارت ايشان از هر گونه آلودگى و پليدگى مى‏باشد كه همان مقام عصمت مى‏باشد . به هر جهت ، على رغم عمر كوتاه و بسيارى از ممنوعيّت‏ها و فشارها ، امروزه جهان اسلام در بسيارى از معارف و حقايق مديون حضرت امام جواد  عليه‏السلام مى‏باشد . با بررسى كتب روايى مشاهده مى‏كنيم كه بالغ بر 300 نفر ازحضرت امام جواد  عليه‏السلام روايت نقل مى‏كنند و از شاگردان و محدّثين بلا واسطه حضرت امام جواد  عليه‏السلام مى‏باشند . امام جواد  عليه‏السلام 5 ساله بودند كه پدر بزرگوارشان حضرت امام رضا  عليه‏السلام از او جدا شده و از مدينه به طوس تبعيد شدند . ايشان بيش از سه سال دور از پدر ، در مدينه زندگى كردند تا اينكه در آستانه 9 سالگى پدر بزرگوار خود را از دست دادند . ايشان تقريبا دو سال پس از شهادت پدر بزرگوارشان  عليه‏السلام به دربار خلافت تبعيد شدند و تمام عمر را زير چتر محدوديّت حكومت عبّاسى گذراندند.

منزل امام جواد عليه‏السلام پايگاهى براى شيعيان

     بعد از شهادت امام رضا  عليه‏السلام مردم گروه گروه به ديدار امام جواد  عليه‏السلام مى‏آمدند . آنها سؤالات شرعى خود را مطرح نموده و پاسخ مى‏گرفتند .اين منزل همان منزل حضرت امام صادق  عليه‏السلام است كه در آن بيش از چهارهزار شاگرد و عالم رفت و آمد داشته‏اند . با توجّه به اين شرايط ، امكان نداشت درب چنين خانه‏اى مسدود شده و مردم از رفت و آمد باز داشته شوند ؛ به خصوص كه طبق نقل برخى از روايات ، شهادت امام رضا  عليه‏السلام در 23ذى القعده واقع شده بود  ؛ يعنى در زمانى كه تمام مسلمانان از كشورهاى اسلامى به زيارت خانه خدا مى‏آمدند و در اثناى زيارت ، براى عرض تسليت نزد امام جواد عليه‏السلام مى‏آمدند . علاوه بر آن در چنين وضعى ، اين خبر در مكّه و مدينه شايع شده بود كه مأمون ، امام رضا  عليه‏السلام را به قتل رسانده است . مأمون با اينكه از ذكاوت و تيزهوشى خاصّى برخوردار بود و امام رضا  عليه‏السلام را به حيله‏اى به قتل رسانيده بود امّا از يك کودک نه ساله به شدّت وحشت داشت . او طبق خبرهايى كه از جاسوسانِ حكومتى دريافت مى‏كرد از رفت و آمد مردم به منزل حضرت امام جواد  عليه‏السلام بيم و هراس فراوانى در دل داشت . به همين دليل تنها كارى كه به ذهنش رسيد اين بود كه امام جواد  عليه‏السلام را از مدينه دور كرده به دربار حكومتى احضار كند .

احضار و تبعيد امام جواد عليه‏السلام به بغداد

مأمون بر اساس اخبار جاسوسان خويش از اين كه منزل امام جواد  عليه‏السلام به پايگاه بزرگ شيعيان تبديل شود به وحشت افتاد . او به خوبى مى‏دانست كه مردم شيفته امام جواد  عليه‏السلام شده‏اند و ممكن است بر ضد دستگاه حكومت شورش كنند ؛ لذا امام جواد  عليه‏السلام را به بغداد فرا خواند و تصمیم گرفت دخترش امّ فضل را به ازدواج ايشان درآورد تا كاملاً امام  عليه‏السلام را تحت نظر داشته باشد . اين تصميم مأمون با مخالفت قوم بنى العباس روبرو شد . آنها گفتند : ما از زمانى كه پدرش امام رضا  عليه‏السلام از دنيا رفته ، كمى راحت شده‏ايم ولى تو باز مى‏خواهى از بنى هاشم در دربار خلافت بهره‏مند شوى .

مناظره امام جواد  عليه‏السلام با يحيى بن اكثم

 پس از مخالفت های بنی عباس با مأمون نقشه برگزاری مجالس مناظره را طرح کرد تا اگر امام جواد  عليه‏السلام پيروز شد، بنى عباس به ازدواج رضايت ‏دهند و اگر شكست خورد ، آبروى او مى‏ريزد . او در هر دو صورت خود را پيروز ميدان مى‏ديد .

در این جهت، مجالس مناظره قبل و بعد از ازدواج تشکیل شد. ماجرای یکی از این مجالس چنین است:

« أنّ المأمون بعد ما زوّج ابنته اُمّ الفضل أبا جعفر  عليه‏السلام كان في مجلس وعنده أبو جعفر عليه‏السلام و يحيى بن أكثم وجماعة كثيرة ، فقال له يحيى بن أكثم : ما تقول يا بن الرسول اللّه‏ في الخبر الّذي روي أنّه نزل جبرئيل  عليه‏السلام على رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم وقال : يا محمّد ! إنّ اللّه‏ عزّوجل يقرئك السّلام ويقول لك : سل أبابكر هل هو عنّي راض فإنّي عنه راض ؛

بعد از اينكه مأمون دخترش امّ فضل را به همسرى امام جواد  عليه‏السلام در آورد ، در مجلسى حضور يافت كه امام جواد و يحيى بن اكثم و تعداد كثيرى از علما حضور داشتند . پس يحيى بن اكثم سؤال كرد : يابن رسول اللّه‏ ! نظر شما در مورد اين خبر چيست ؟ همانا جبرئيل  عليه‏السلام بر پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نازل شد و گفت : اى محمّد ! خداوند به تو سلام مى‏رساند و مى‏گويد از ابابكر سؤال كن آيا از من راضى مى‏باشد ؟ من از او راضى هستم .

فقال أبوجعفر : لست بمنكر فضل أبي بكر ولكن يجب على صاحب هذا الخبر أن يأخذ مثال الخبر الّذي قاله رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلمفي حجّة الوداع « قد كثرت عليّ الكذّابة وستكثر فمن كذب عليّ متعمّدا فليتبّؤ مقعده من النار فإذا أتاكم الحديث فاعرضوه على كتاب اللّه‏ وسنّتي فما وافق كتاب اللّه‏ وسنّتي فخذوا به وما خالف كتاب اللّه‏ وسنّتي فلا تأخذوا به » .وليس يوافق هذا الخبر كتاب اللّه‏ : قال اللّه‏ تعالى : «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاْءِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»  . فاللّه‏ عزّوجلّ خفي عليه رضا أبي بكر من سخطه حتّى سأل من مكنون سرّه ؟ هذا مستحيل في العقول.

امام جواد عليه‏السلام فرمودند : من منكر فضل ابوبكر نيستم ولى آيا راوى اين خبر ، خبرى ديگر از پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم را مشاهده كرده است كه ايشان فرمودند : دروغ گويان بر من زياد شده‏اند و زياد هم مى‏شوند . پس كسى كه عمدا بر من دروغ ببندد جايگاه او پر از آتش مى‏شود . زمانى كه حديثى به شما رسيد آن را بر كتاب خدا و سنّت من عرضه كنيد . پس خبرى كه موافق با اين دو بود را بپذيريد و خبرى كه مخالف آن دو بود را رها نماييد و اين خبر با كتاب خداوند موافق نمى‏باشد . خداوند متعال مى‏فرمايد : « ما انسان را خلق كرده‏ايم و از وساوس و انديشه‏هاى نفس او كاملاً آگاهيم ما از رگ گردن او به او نزديك‏تريم» . پس آيا رضايت ابوبكر بر خداوند مخفى مانده كه از راز دل او سؤال كرده ؟ اين قول طبق نظر عقل هم درست نمى‏باشد .
ثمّ قال يحيى بن أكثم : وقد روي أنّ مثل أبي بكر وعمر في الأرض كمثل جبرئيل وميكائيل في السّماء؛

سپس يحيى ابن اكثم گفت : روايت شده كه : ابوبكر و عمر در زمين مانند جبرئيل و ميكائيل در آسمان هستند.

فقال : وهذا أيضا يجب أن ينظر فيه لأنّ جبرئيل وميكائيل ملكان لللّه‏ مقرّبان لم يعصيا اللّه‏ قطّ ولم يفارقا طاعته لحظة واحدة وهما قد أشركا باللّه‏ عزّوجلّ وإن أسلما بعد الشرك وكان أكثر أيّامهما في الشرك باللّه‏ فمحال أن يشبّههما بهما.

امام عليه‏السلام فرمود : در اين حديث هم بايد دقّت شود ؛ زيرا جبرئيل و ميكائيل دو ملك مقرّب خداوند هستند كه اصلاً خدا را معصيت نكردند و لحظه‏اى از اطاعت خدا روى گردان نشدند . در حالى كه عمر و ابو بكر در اوائل عمر مشرك بودند ، گرچه بعدا اسلام آوردند . بيشتر ايّام عمر اين دو نفر در شرك سپرى شد . پس محال است كه خدا اين دو را به دو ملك مقرّب خود تشبيه نمايند .
قال يحيى : وقد روي أيضا أنّهما سيّدا كهول أهل الجنّة فما تقول فيه ؟

يحيى گفت : روايت شده كه عمر و ابو بكر آقاى پيرمردان اهل بهشت هستند . نظر شما چيست ؟
فقال عليه‏السلام : وهذا الخبر محال أيضا لأنّ أهل الجنّة كلّهم يكونون شبابا ولا يكون فيهم كهل وهذا الخبر وضعه بنو اُميّة لمضادّة الخبر الّذي قال رسول اللّه‏  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم في الحسن والحسين بأنّهما سيّدا شباب أهل الجنّة.

امام  عليه‏السلام فرمودند : اين خبر هم محال مى‏باشد به خاطر اينكه اهل بهشت همگى جوان هستند و در ميان آنها پير وجود ندارد . اين خبر را بنى اميّه در مقابل خبر پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم جعل كردند ، رسول خدا  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم در مورد حسن و حسين [ عليهماالسلام] فرمودند : آنها آقاى جوانان اهل بهشت مى‏باشند .
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۵
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۵:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۵
شهادت امام مظلوم آقا حضرت جواد علیه السلام تسلیت
کار زیبایی بود بهره بردم متشکرم
معینی
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
از محضر حضرت آیت الله یثربی و شما برای انتشار این مطلب ممنونم..یا علی
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۶
از شیعه نیوز انتظار نمیره از این گزارشات رو چاپ کنه. یعنی امام نهم شیعیان گفته اند که من منکر فضیلت ابوبکر نیستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وا عجبا من فقط دارم شاخ در میارم. اون چه فضیلتی داشته والله اعلم . تا اون جایی که من میدونم عمر حتی بعد از واقعه ی شهادت حضرت زهرا (ع) در نامه ی خود به معاویه به لات و عزی ( دو بت ) قسم میخورد . حالا از نظرشما اگر بت پرست مسلمان است آن موضوعی است جدا. اللهم العن الجبت والطغوت واتباعهم. به خدا این حرف ها نه تنها فقط یه گناهه بلکه گناه دیگر آن هم دروغ بستن به امام نهم است. این جمله یا از روی تقیه بوده ( که احتمالا همین طور است ولی به هر حال وظیفه ی شیعه نیوز بود که تو پرانتز ذکر کنه که این از روی تقیه بوده تا کاربران را گمراه نکند) یا این که شما دارید به امام دروغ می بندید. وسلام. فکر نکنم نظرم توهین آمیز بوده باشه پس لطفا کامل چاپش کنین.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۷/۲۸
از شما به عنوان یک شیعه انتظار میره که بدون مطالعه، نسبت به مطلبی اعتراض کنید؟
لطفا ابتدا توضیحاتی که در مورد این حدیث داده شده و در منابع مختلف وجود دارد مطالعه کنید بعد اگر قانع نشدید اتهام دروغ بستن به ائمه علیهم السلام را وارد کنید.
این متن در ارتباط با کلیت مطلب مربوط به مناظره است و توضیح فرمایشات وجود مقدس حضرت امام جواد سلام الله علیه، باب دیگری می طلبد.
اول فهم کلام امام علیه السلام... بعد اعتراض
محمد علی
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۸/۰۳
ممنون از توجیه شما. ولی یعنی امام جواد(ع) چنین سخنی نگفته اند؟ اندکی توضیح بیشتر.
فاروق
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۱/۰۹/۱۱
محمد علي آقا، در مورد آن قسم حضرت عمر، بدان كه پيامبر هم چنين سوگندي داشته. لطفآ در سايت گوگل،‌ كلمه غرانيق را بفارسي تايپ فرما و اندكي تفحص بنما تا بيشتر متوجه شوي.