سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

درخواست طلاق به خاطر محبت‌ زیادی همسر!

من دوست دارم يك روزهايي برای خودم باشم و تنها باشم. ولي شوهرم اين را درك نمي كند و هميشه به من گير مي‌دهد. از محبت هاي زيادي شوهرم خسته شدم.زن جوانی كه از محبت های زياد شوهرش خسته شده بود به دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد.
کد خبر: ۸۳۴۸۵
۱۱:۴۷ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۳
به گزارش «شیعه نیوز»، چندی پيش زوج جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق توافقی دادند.

مرد جوان در خصوص علت درخواست خود به قاضي گفت: آقای قاضی همسرم اصلا قدر محبت هاي مرا نمي داند. دو سال است كه با هم ازدواج كرده ايم. در اين مدت هرچه گفته گوش كردم و تمام امكاناتي را كه مي خواست برايش فراهم كردم. ولي او هر روز بيشتر با من دعوا مي كند و هميشه به من مي گويد اينقدر به من محبت نكن. هر روز به يك بهانه اي برايش هديه مي خرم. هربار قهر مي كند منتش را مي كشم و سعی می كنم هرجور شده با او آشتی كنم.

وی ادامه داد: وقتي دلش مي گيرد به هر شكلي شده تلاشم را مي كنم كه او را از ناراحتي در بياورم. ولي مي گويد تو خيلي به من وابسته هستي و زيادي به من محبت مي كني. همسرم زن قدرنشناسي هست و سر اين موضوع پاي ما را به دادگاه خانواده باز كرده است.

زن جوان نيز به قاضي گفت: آقاي قاضي شوهرم زيادي به من وابسته است و اين همه محبتش مرا خسته كرده است. من دوست دارم يك روزهايي برای خودم باشم و تنها باشم. ولي شوهرم اين را درك نمي كند و هميشه به من گير مي‌دهد. از محبت هاي زيادي شوهرم خسته شدم.

بعد از حرف های اين زوج قاضی دليل آنها برای طلاق كافی ندانست و اين زوج را به مشاوره خانواده فرستاد تا شايد مشكلشان حل شود.

انتهای پیام/ ا . ح
برچسب ها: طلاق محبت همسر
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
نظرات بینندگان
ناشناس
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
بعید میدونم که محبتش خشک و خالی باشه
لذا بخاطر همین خانمش خسته شده
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
خب زنه حق داره دیگه حوب نیست مرد اینقدر وابسته باشه و همش آویزان اون بیچاره
ناشناس
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
ههههههههه خوش بحال زنه
yas par par
۱۳:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
با نام یا ودود
با سلام
کارشناس خانواده نیستم
می شناسم شخصی را با مشقت و سختی که شاید مطرح نمودن ان هم وقت گیر وهم بسیار ناراحت کننده است.زندگی را در به ثمر رساندن اولادی که تحصیلات عالیه و اکادمیک وصالح سپری کرده و کم کم ان تلاشها ببار نشسته ومثل انکه بار وزینی بر کتفهایش سنگینی می کرده و ان را سبکبال بر زمین که نه بر جایگاهی در اجتماع با مقام مدیریت و ریاست پروژه های سازه های متالوژِی قرار داده است.

خانم محترم متوجه شدید. اما صد افسوس روز زن می اید و میرود
روز تولد می اید ومیرود
روز کارمند ماید و میرود
دریغ از خرید شاخه گلی یا حتی تبریک کلامی از سوی همسر.
به امید خدا قدر دان باشید .