SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
سرویس جهان اسلام «شیعه نیوز» : از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است که در مجامع حدیث شیعه و سنّى روایت شده: "إنّى تارک فیکم الثّقلین کتاب اللَّه و عترتى أهل بیتى ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا أبدا فإنّهما لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض."
یعنى: "به درستى که من دو چیز وزین و گرانبها را بر جاى مىگذارم: کتاب خدا و عترتم اهل بیتم، مادام که به این دو تمسّک جستید هرگز گمراه نخواهید شد، زیرا این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند."
ایا می توان از این حدیث متواتر در اثبات حجت الهی و نظریه مهدورت بهره برد؟ علامه طباطبائی بر این باورند که از حدیث ثقلین می توان براى اثبات وجود حجت خدا در هر عصر و زمانى الهام بگیریم و به آن استناد بجوئیم.
از این حدیث شریف و کلام گران سنگ حضرت ختمى مرتبت چنین برداشت مىشود: همانگونه که قرآن در کنار قافله بشریت باقى مىماند و خداوند آنرا حفظ خواهد کرد. اهل بیت(علیهم السلام) نیز با این قافله همراه خواهد بود تا روزى که حتى یک فرد از انسان ها باقى است. این حدیث شریف با داشتن قرائن و شواهد روشن، همچون دلیل عقلى و صدها و بلکه هزاران روایت در رابطه با لزوم حجت و بقاء آن و تعیین نام و مشخصات آن هرگز قابل اغماض نیست و هر منصفى را وادار مىکند که در کنار قرآن، به حجت خدا که از اهلبیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ایمان آورد.
در کنار حدیث ثقلین احادیث دیگری نیز داریم که مفاد مشابهی دارند و به نوعی مفسر و موید آن هستند. در ادامه به برخی از این احادیث اشاره می شود و در نهایت دیدگاه علامه طباطبائی(ره) پیرامون حدیث ثقلین بیان می شود.
1- بهترین شما کسى است که خیرخواه ترین آنها باشد نسبت بخانوادهام پس از من.
2- بشارة المصطفى: جابر بن عبد اللَّه گفت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود هر خانوادهاى از جانب پدر فرزندانشان بآنها نسبت داده مىشود مگر فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) که من ولى آنها و مرکز نژادى ایشان هستم و آنها فرزندان من هستند که از سرشت من خلق شدهاند واى بر آن کسانى که فضل و مقام آنها را تکذیب کنند. هرکس آنها را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و هرکه با ایشان دشمنى بورزد خدا با او دشمنى می ورزد.
3- بشارة المصطفى: رافع غلام ابى ذر گفت: ابا ذر را دیدم در حالى که حلقه در خانه خدا را گرفته بود می گفت هر که مرا میشناسد می داند که من جندب غفارى هستم و کسى که مرا نمی شناسد بداند من ابو ذر غفاریم از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود هر که با ما بجنگ برخاست در ابتداى اسلام و با اهل بیت(علیهم السلام) من بجنگ پردازد در مرحله دوم خدا او را محشور می کند در آینده با دجال.
4- مثل اهل بیت(علیهم السلام) من در میان شما چون کشتى نوح است هر که سوار آن شد نجات یافت و هر که تخلف نمود غرق شد و چون درب حطه است هر که داخل گردید نجات یافت و کسى که داخل نشد هلاک گردید.
5- حسین بن زید از جعفر او از پدرش از علی یا حسن ابن علی(علیه السلام) که فرمود خداوند پنج چیز را واجب نموده و هر چه واجب نماید نیکو و ارزنده است نماز، زکات، حج، روزه، ولایت ما اهل بیت مردم بآن چهار چیز عمل کردهاند ولی نسبت به پنجمى کوتاهى مینمایند بخدا قسم انجام آن چهار چیز کامل نیست مگر بوسیله پنجمى.
6- بشارة المصطفى: حبة عرنى گفت از امیرالمؤمنین(علیه السلام) شنیدم میفرمود ما نجبائیم و فرزندان ما فرزندان انبیائند حزب ما حزب خدا و گروه ستم پیشه حزب شیطانند هر که بین ما و آنها برابرى قائل باشد از ما نیست.
7- ابوجعفر طوسى در کتاب مصباح الانوار باسناد خود از حضرت صادق(علیه السلام) از پدر خود و آن جناب از جدش نقل کرد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود من ترازوى علمم، علی دو کفه آن و امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) بندهاى ترازو و فاطمه(سلام الله علیها) قسمت اتصال دهنده دو کفه است امامان بعد از آنها وزن میکنند محبین و مبغضین و دشمنان ما را که لعنت خدا و لعنتکنندگان بر آنها باد.
8- جار اللَّه فخر خوارزم ابو القاسم محمود بن عمر زمخشرى باسناد خود نقل میکند از محمّد بن احمد بن علی بن شاذان که پیامبر اکرم فرمود فاطمه مایه آرامش دل من است و دو فرزندش میوه دلم و شوهرش نور چشمم و پیشوایان از فرزندان او امناى پروردگار و ریسمان متصل بین خدا و خلقند هر که چنگ بآنها زند نجات مىیابد و هر که تخلف ورزند بیچاره است.
9- شیخ مسعود سجستانى در کتاب خود از ابن زیاد مطرف نقل میکند که گفت از پیامبر اکرم شنیدم مىفرمود هر که مایل است بزندگى من زنده باشد و بمرگ من بمیرد و داخل بهشتى که خدایم وعده داده بشود که جنت خلد است علی بن ابى طالب و فرزندانش را بعد از او دوست بدارد هرگز آنان موجب خارج شدن از هدایت و داخل شدن در گمراهى نمىشوند.
10- در روایت دیگرى سجستانى از زید بن ارقم نقل مىکند که پیامبر اکرم فرمود هر که مایل است دست بیاندازد بشاخه یاقوت احمرى که خداوند آن را در بهشت کاشته در جنت عدن چنگ بزند بحب علی بن ابی طالب و ذریه طاهرین او(ع).( بخش امامت-ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، ج1، ص: 72).
در ادامه به دیدگاه علامه طباطبائی پیرامون حدیث ثقلین و انچه ایشان از این حدیث شریف استنباط کرده اند می پردازیم .
حدیث ثقلین از دیدگاه علامه طباطبائى
علامه طباطبائى قدس سره از حدیث ثقلین نکاتى را استنباط کرده که باقى ماندن عترت پیغمبر تا روز قیامت همانند قرآن در تمامى اعصار و زمانها یکى از آنهاست.
علامه طباطبائى اورد هاند :
زید بن أرقم از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کرده که فرمود: گویا خدا مرا به سوى خویش دعوت نموده باید اجابت کنم، ولى دو چیز بزرگ و وزین را در بین شما بر جا مىگذارم کتاب خدا و اهلبیتم، آگاه باشید که چگونه با آنها رفتار مىکنید، آن دو امر هرگز از هم جدا نخواهد شد تا این که بر کوثر بر من وارد شوند.
حدیث ثقلین از احادیث مسلم و قطعى است که به سندهاى بسیار و عبارات مختلفى روایت شده است و سنى و شیعه به صحتش اعتراف و اتفاق دارند، از این حدیث و امثال آن چند مطلب مهم برداشت مىشود.
1- همچنان که قرآن تا قیامت در بین مردم باقى مىماند، عترت پیغمبر نیز تا قیامت باقى خواهد ماند، یعنى هیچ زمانى از وجود امام و رهبر حقیقى خالى نمىگردد.
2- پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله به وسیله این دو امانت بزرگ تمام احتیاجات علمى و دینى مسلمین را تأمین نموده و اهلبیتش را به عنوان مرجع علم و دانش به مسلمین معرفى کرده و اقوال و اعمالشان را معتبر دانسته است.
3- قرآن و اهل بیت نباید از هم جدا شوند و هیچ مسلمانى حق ندارد از علوم اهل بیت اعراض کند و خودش را از ارشاد و هدایت آنان بیرون نماید.
4- مردم اگر از اهل بیت اطاعت کنند و به اقوال آنان تمسّک جویند، گمراه نمىشوند وهمیشه حق نزد آنها خواهد بود.
5- جمیع علوم لازم و احتیاجات دینى مردم در نزد اهلبیت موجود است و هر کس از آنها پیروى نماید به گمراهى دچار نمىشود و به سعادت حقیقى نایل مىگردد، یعنى اهل بیت از خطاء و اشتباه معصومند، از این رو معلوم مىشود که مراد از اهل بیت وعترت تمام خویشان و اولاد پیغمبر نیستند بلکه افراد معیّنى مىباشند که از جهت علوم دین، کامل باشند و خطا و عصیان در ساحت وجودشان راه نداشته باشد تا صلاحیت رهبرى داشته باشند و آنها عبارتند از على بن ابیطالب و یازده فرزندش که یکى پس از دیگرى به امامت منصوب شدند چناچه در روایات نیز به همین معنا تفسیر شده است. « شیعه در اسلام چاپ نشر قدس رضوى ص 256.»
" ردا "